پایدارتر از عشق

نام نخست اش دوستی

و نام دیگرش تنهائی

 

هنگام که چشم بر هم می نهی

چه برای خواب

چه برای مرگ

تنهائی تنها دوستی است

که تو را با خود به کشور رؤیا می برد

و می گذارد تا

از باجه ها و مُهرها و قیدها رها شوی

و به جمع دوستان رفته بپیوندی

 

پایدارتر از لحظه ای که عین ابدیت است

سرشارتر لحظه ای

بین واقعیت و رؤیا

هنگام که راه شیری

تو را به گاهوارهء تنهائی می خواند

 

پایدارتر از تمنا

بی حوصله تر استغنا

تهی تر از التماس

گزافه تر از غرور

می ایستی

و باران ستارگان

تو را

از تو

می شوید.

 

082024