!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
نگرانی نماینده مجلس از تکرار فروپاشی شوروی
جلیل رحیمی جهان آبادی، یکی از نمایندگان اهل سنت مجلس، که اهل روستایی در تربت جام است ولی نام فامیلش بجای تربت آبادی، جهان آبادی می باشد(!)، بدون سر دادن شعار "نه غزه، نه لبنان" مقصود همان شعار را در نطق پیش از دستور خود بیان داشت و گفت: «آنچه که در خانه واجب است را در خانه مصرف کنیم! چراغی که به منزل رواست به غزه و لبنان حرام است!»
این نمایندهء مجلس که به نظر می رسد به خاطر شرایط تحریمی کشور و تبلیغات آمریکا در مورد تغییر رژیم ایران خود را خیس کرده است نسبت به زمین گیر شدن حکومت اسلامی در کف خیابان های تهران هشدار داد!
او که رئیس کمیته بین الملل کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نيز هست، با بیان این که ما در زمینه سیاستهای خارجی هزینههای زائد زیادی داریم اظهار کرد که: اگرچه نفوذ و حضور ما در منطقه مهم است، اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن این است که بعضی اوقات ممکن است هزینههای زائد ما را در خیابانهای تهران زمین گیر کند. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سرنگون شد 13 هزار کلاهک اتمی داشت، در بیش از 20 کشور نفوذ خارجی داشت؛ ایستگاه فضایی داشت، اما در خیابانهای مسکو تکه پاره شد و امنیت و تمامیت ارضی خود را از دست داد.
نماینده مردم تربت جام افزود: امروز مردم برای تامین معیشت خودشان و برای پر کردن شکمهای فرزندان خود مشکل دارند. ما اگر نتوانیم هزینههای اضافی سیاست داخلی و خارجی را درمان کنیم هزینههای سنگینی را تقبل خواهیم کرد. آسیب به امنیت ملی ما نه توسط دشمنان که در خیابان شهرهای ما رخ میدهد.
آنطور که از اظهارات جهان آبادی برمی آید وی چیز زیادی از سیاست خارجی نمی داند و به نظر می رسد چون نام فامیل اش جهان آبادی است رئیس کمیته بین الملل شده است!
تورم در کشور مفقود شده!
جراید و وسایل ارتباط جمعی کش ور از اینکه بانک مرکزی و مرکز آمار بر خلاف گذشته آمار تورم روز افزون را اعلام نمی کنند ابراز نارضایتی کرده و مسئولان دولتی را به پنهان کاری و اسب فرض کردن مردم و مصرف کنندگان متهم کرده و مورد انتقاد قرار داده اند! در حالی که حقیقت این است که به موازات نایاب شدن انواع و اقسام کالاها " تورم " هم نایاب گردیده و آمار آن پیدا نمی شود!
برخی گزارشها حاکی از آن است که نایاب شدن تورم باعث بروز مشکلاتی برای رعایا شده است. مثلاً اینکه یک عده از مردم جلوی در مرکز آمار و بانک مرکزی صف کشیدهاند تا تورم بگیرند! خب این یک رسم پسندیده در بین ایرانیان اهورایی است که هر چیزی کمیاب میشود بلافاصله به جمعآوریاش اهتمام ورزیده و آن را احتکار می کنند. الان هم رعایای همیشه در صحنه، در نوبت هستند تا محموله تورم با نرخ دولتی به مرکز توزیع یعنی همان بانک مرکزی و مرکز آمار برسد و سهمیه خود را مانند گوشت یخ زده برزیلی با ارائه کارت ملی و برگه عدم سوئپیشینه و رعایت نوبت دریافت کنند!
البته تمام افاضات ما در این مقال یک مشت گمانهزنی بیش نیست. شاید دلیل دیگری مانع از اعلام نرخ تورم شده است. احتمالاً مسئولان فرهیخته ما گفتهاند آن را که عیان است چه حاجت به بیان است. در روزگاری که رعایا به صورت خودکار روزانه نرخ تورم را در هزینههایشان اعمال میکنند دیگر انتشار خبرش به چه دردی میخورد؟ دوستی دارم که به شخصه صبح که از خواب بیدار میشود در همان حین شستن دست و رو درصد معمول و منطقی تورم را با در نظر گرفتن متغیرهای روز قبل محاسبه و به صورت ذهنی مبلغ خرج امروز را حساب میکند. دیگر دوره چک و چانه زدن با راننده تاکسی بر سر 50 یا 100 تومان گذشته است، و خودش با علم به میزان تورم آخرین نرخ منطقی را میپردازد. در سایر خریدها نیز به همین منوال عمل میکند. بماند که این افزایش روز به روز و دقیقه به دقیقه قیمتها از یک جهت به نفع او نیز هست. به عنوان مثال مسیری که هر روز پیاده طی میکند تا به محل کار برسد تا دیروز هزار و 500 تومان میارزید و از امروز هزار و 750 تومان!
در مجموع اعلام نشدن نرخ تورم چیز بدی هم نیست. از قدیم گفتهاند تورم که از سر گذشت چه یک درصد چه دویست درصد!
شاید بعضیها از دولت انتقاد کنند که پس چی شد وعده تکرقمی کردن تورم؟ این بود؟ جوابش این است که دولت یک بار تورم را تکرقمی و وعدهاش را وفا کرد. مگر یک وعده را چند بار عمل میکنند؟ خب یک بار تکرقمی شد خلاص! دیگر حالا تورم به 200 درصد هم برسد نقدی به دولت وارد نیست. همان یک بار برای هفت پشتمان، ببخشید برای کل دوره هشت ساله دولت کافی است. خیلی هم ممنون، وعدهها متشکریم!
قبر پدر یکی از نمایندگان مجلس را امام زاده کرده اند!
حاج غلامعلی ایمن آبادی، نماینده مردم همیشه در صحنهء رشت، در مصاحبه با خبرگزاری مجلس شلم شوربا از رشد روز افزون امام زاده ها در کشور اظهار تعجب کرده و گفته است در سال های اخیر تعداد امام زاده ها ده برابر شده است!
حاج غلامعلی اضافه کرده که: «آماری که در ابتدای انقلاب از تعداد امام زادهها وجود داشت با آماری که پس از 37 سال گرفته شد، نشان میدهد که تولید امام زاده در سال های گذشته 10 برابر شده است! آقایان مسئول در پاسخ به سوال ما در این خصوص در مجلس نهم گفتند که در آن زمان آمار و اطلاعات متقن و درستی در دست نبوده ولی اکنون ما آمار و اطلاعات را درست و بانک اطلاعاتی خود را کامل کردیم!»
حاج غلامعلی در این مصاحبه خواستار برچیده شدن بساط کشف امامزاده شد و اضافه کرد: «پرونده کشف امام زاده را یک جایی باید بست. اگر چنین رویهای در پیش گرفته شود، من قول میدهم امسال چند هزار امامزاده دیگر تولید میشود!
به گفته حاج غلامعلی حتما شجرهنامههای دقیقی را مراجع باید تایید کنند و حکم بخورد؛ در غیر این صورت هر کسی یک شجرهنامه میسازد، آن را هفت نسل عقبتر میبرد و به امامی وصل میکند.
در اين ميان ادارهء اوقاف هم که متولی امام زاده ها و انجام غبار روبی (=جمع آوری وجوه نقدی و طلا جواهرات نذری زائران!) اماکن متبرکه است، در پاسخ به انتقاد حاج غلامعلی گفته است این امام زاده ها سیاحتی هستند و مردم برای گردشگری به آنجا می روند!
همچنين، در جریان این مباحثات، معلوم شد که قبر پدر نماینده "گرمی" از آذربایجان را هم بی سر و صدا تبدیل به امام زاده مجللی کرده و نام آن را هم امام زاده سید عزیزالله علیه السلام گذاشته اند!
به اين ترتيب اگر، همانطور که حاج غلامعلی، نماینده مردم سلحشور و پای کار رشت، گفته است جلوی امام زاده سازی گرفته نشود بزودی هر کس دست اش به دهان اش می رسد و دم اش به دم گاوی بسته است برای پدرش یک شجره نامه جعلی تهیه و روی قبر پدرش گنبد و بارگاه می سازد و خودش هم می شود امام زاده(ع)!
در عين حال، اگر توسعهء امام زاده سازی با همین سرعت پیش برود از طرح مسکن مهر جلو افتاده و هر ایرانی قبل از خانه دار شدن صاحب یک امام زاده خواهد شد!
مدیران دولتی و مقاماتی که دست شان به بیت المال و صندوق ذخایر ارزی و ریالی بانک ها می رسد هم، با امام زاده شدن، مصونیت مذهبی پیدا کرده و از آنجا که علیه السلام هستند دیگر هیچ مرجعی جرئت نمی کند آنها را به خاطر بالا کشیدن بیت المال تحت تعقیب قضایی قرار دهد زیرا موجب وهن دین و توهین به باورهای مذهبی مردم است که یک علیه الاسلامی به دزدی متهم شود و دادگاه او را احضار کند!
البته الان هم خیلی از مسئولین و مقامات که هنوز قبر پدرشان صاحب گنبد و بارگاه نشده است خودشان امام زاده هستند و معجزه اشان هم همین نابسامانی اوضاع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی کشور است! اما امام زاده هایی که کور می کنند ولی شفا نمی دهند!
نيز پیش بینی می شود سال آینده چند هزار امام زاده جدید به بهره برداری برسند!
ظاهرا تحریم های ظالمانه آمریکا روی توسعه و تجهیز امام زاده ها بی تاثیر بوده و کار امام زاده سازی چهار نعل پیش می رود!
قبر پدر نمایندهء "گرمی" هم بدون توجه به تحریم های آمریکا نه تنها به عنوان "امام زاده" ثبت شده بلکه پایگاه جامع امامزادگان و بقاع متبرکه ایران، وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه، در سکوت خبری قبر «میرعزیز میرزاده» را بعنوان « آستان مقدس امامزاده سید عزیز علیه السلام» ثبت کرده است!
این واقعه مولمه (!) نشان می دهد کار از تقلب در مواد غذایی و جعل مدارک تحصیلی عالیه و تولید محصولات تقلبی گذشته و به تقلب در مقدسات مردمی رسیده و چه بسا همانطور که از چین محصولات بی کیفیت تقلبی (فیک) به صورت انبوه وارد کشور می شود بزودی شاهد واردات گسترده امام زاده های تقلبی از کشور دوست و برادر و هم زبان و هم مسلک و هم کیش چین باشیم!
با توجه به اینکه پدر این نماینده مجلس را امام زاده جا زده و برایش زیارت نامه درست کرده اند به و بصورت طبیعی فرزند امام زاده هم خودش امام زاده محسوب می گردد و به همیبايد دانست که اینگونه امام زاده ها فقط برای خودشان در مدت نمایندگی معجزه نشان می دهند و صاحب زمین مجانی در کنار دریاچه خلیج فارس و روزنامه و حزب و دانشگاه غیر انتفاعی و املاک و مستغلات و کارخانه و پست و مقام مشاورت وزیر نفت برای دختر خردسال خود و مدارک دکترای سوربون و آکسفورد و حقوق و پاداش نجومی و هزاران رانت دیگر می شوند!
نتايج مطالعات مجلس در مورد حجاب
دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «عوامل مؤثر بر اجرایی شدن سیاستهای حجاب و راهکارهای پیشرو» عوامل تشدید کنندهء این وضعیت و روند سیاستگذاری در خصوص حجاب را بررسی کرده است.
در بخش اول گزارش، دو مولفه «نگرش مردم نسبت به موضوع حجاب» و «رفتار پوششی» آنها بررسی شده است. وضعیت نگرش جامعه به موضوع حجاب در 5 محور اساسی، شامل ارزشمندی حجاب، ضرورت حجاب برای زن مسلمان، حدود حجاب، پیامدهای حجاب و بیحجابی، مداخلهء دولت در موضوع حجاب ارزیابی شده است.
این گزارش میافزاید: در خصوص وضعیت حجاب در کشور سه موضوع کانونی و مهم شامل تغییر ارزشمندی حجاب از شرعی به عرفی، جمعیت بالای بدحجابان کمآسیب (محجبههای عرفی)، کانونهای بحران بدحجابی، وجود دارد که هرگونه سیاستگذاری و تصمیمگیری باید با لحاظ کردن آنها انجام شود.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص تغییر ارزشمندی حجاب از شرعی به عرفی، عنوان میکند که حجاب شرعی برای 35 درصد از افراد جامعه ارزشمند است و تقریباً 55 درصد از زنان حجاب عرفی را ارزشمند دانستهاند. در واقع نوعی حس و بیرغبتی در خصوص حجاب شرعی در میان بخشی از افراد جامعه ایجاد شده است که موجب میشود آنها بین دو گزینه حجاب عرفی و شرعی، حجاب عرفی را انتخاب کند.
فقط 30% خانم ها حجاب شرعی را رعایت می کنند!
همچنین در بخش جمعیت بالای بدحجابان کمآسیب (محجبههای عرفی) نتایج تحقیقات متعدد نشان میدهد، بیش از 85 درصد از جمعیت افراد بدحجاب در گروه بدحجابان کم آسیب قرار دارند که به لحاظ ذهنی خود را محجبه میدانند. این گروه که اصطلاحاً آنها را طیف خاکستری مینامند، به لحاظ ذهنی از یک طرف حجاب را برای زن مسلمان واجب دانسته و نسبت به پیامدهای منفی بدحجابی آگاهی دارند، اما از سوی دیگر نسبت به ارزشمندی حجاب شرعی و همچنین مداخله دولت در کنترل حجاب موضع داشته و مقاومت ذهنی دارند و بخشی از آنها به لحاظ ذهنی استعداد ریزش به سمت بدحجابان هنجارشکن را دارا هستند.
تحقیقات در خصوص کانونهای بحران بدحجابی نشان میدهد افراد تحصیلکردهِ جوانِ ساکن شهرهای بزرگ و کلانشهرها که عمده مصرف فرهنگی آنها تماشای ماهواره و فیلمهای سینمایی داخلی و خارجی است، بیشترین میزان آسیب و ناهنجاری را در موضوع حجاب دارند. بنابراین قشر اصلی و هسته کانونی بدحجابی در کشور که طراح اصلی حرکتهای ضدحجاب، کنشگران و بازیگران اصلی این صحنه هستند، دارای ویژگیهایی هستند که اتخاذ یک سیاست بسیار هوشمندانه، منعطف و سیال را ضروری میسازد.
اين گزارش چنين نتيجه می گيرد: از همینرو بهنظر میرسد درصورتی که قرار باشد اقدامی در خصوص حجاب انجام گیرد، این اقدام باید معطوف به نقطه کانونی آسیبزا به مسئله حجاب، یعنی کاهش ارزشمندی آن باشد که بار اصلی آن بر دوش نظام رسانهای و مصرف فرهنگی افراد است!
بنی صدر هرچه بود «لات» نبود!
اين قصه را تمام و کمال ار محمد حسین خوشوقت فرزند ارشد مرحوم آیت الله عزیز خوشوقت بشنويد که در خصوص این که احمدی نژاد مدعی بود آیت الله خوشوقت در انتخابات ریاست جمهوری از او حمایت کرده است می گويد:
احمدی نژاد در دوره ای که شهردار بود با معاونین خود هر چند یک وقت بار برای درس اخلاق خدمت پدر می آمدند. فرد بسیار زحمت کشی هم بود. خادم مردم بود. زحماتی که برای مردم می کشید خیلی عیان بود. پدر هم این ها را می دیدند و تاییدش می کردند. پدر با مظاهر اشرافیت خیلی مخالف بود و از این که مسوولی از موقعیت اجتماعی و سیاسی خود سوء استفاده کند و رانت خواری کند و بعد از رسیدن به قدرت مردم را فراموش کند خیلی ناراحت می شد. احمدی نژاد هم ظاهر خیلی خوبی از نظر مبارزه با اشرافیت داشت... جلسات خصوصی برای احمدی نژاد و همراهانش تشکیل می شد. به غیر از معاونان، بعضی از کسانی که امروز به جبهه پایداری هم معروفند همراه احمدی نژاد می آمدند. این جبهه پایداری ها خیلی تلاش کردند تا آقای احمدی نژاد رای بیاورد و جز اعوان و انصار او بودند. برخی از این اعضای جبهه پایداری به مسجد پدر زیاد رفت و آمد داشتند. در مجموع متدینین بسیاری از نامزدی آقای احمدی نژاد حمایت کردند و پدر هم یکی از آنها بود. اما اواسط دوره دوم آقای احمدی نژاد نظر پدر درباره احمدی نژاد عوض شد و البته به نظر من یک مقدار هم دیر این اتفاق افتاد. من از همان اواسط دوره اول احمدی نژاد با مرحوم پدر خیلی خاضعانه و خاکسارانه گاهی اوقات بحث می کردم که حاج آقا این جریان دارد از نام شما سوءاستفاده می کند. این جریان آن چیزی که می گوید نیست و کارهای دیگری دارد می کند. اما چون مشی پدر بر این بود که تا یقین پیدا نمی کرد قضاوتی نمی کرد صبر کرد تا اطلاعاتش کامل شود. اما در اواسط دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد من یکبار با پدر صحبت کردم. دیدم از اقدامات احمدی نژاد خیلی ناراحتند. از ایشان سوال کردم آقا جان شما تصور می کنید آقای احمدی نژاد از ابتدا همینی بوده است که الان بروز داده است و قبل از آن ریاکارانه رفتار کرده و حالا دستش رو شده است یا این که احمدی نژاد اول خوب بود و الان منحرف شده است ایشان فرمودند "من برداشتم این است که ایشان از اول همین بود و ما فریب خوردیم!" بعد از درگیری که آقای احمدی نژاد با رییس قوه قضاییه بر سر بازدید از زندان اوین پیدا کرد که درگیری این دو رییس قوه به رسانه و مطبوعات کشیده شد. مقام معظم رهبری صحبتی فرمودند که کوتاه بیایید و ماجرا را تمام کنید. آقای لاریجانی هم نامه ای به مقام معظم رهبری نوشت که "سمعا و طاعتا"! اما آقای احمدی نژاد تا 3 روز هیچ نامه ای ننوشت. سه روز بعد یک نامه ای به مقام معظم رهبری نوشت که نامه خیلی سنگین و خارج از پروتکلی بود. در آن نامه سه چهارخطی استناد به قانون اساسی کرد که من قانونا می توانم بروم از زندان اوین بازدید کنم و آخر نامه هم نوشته بود عزت زیاد. من فردای روزی که این نامه پخش شد خدمت پدر رفتم و از ایشان سوال کردم: این نامه را ملاحظه فرمودید؟ پدر گفتند: بله.
گفتم: من تصورم این است که احمدی نژاد بوی بنی صدر گرفته است. پدر سری تکان دادند و لبخندی زدند و فرمودند: "بابا جان! بنی صدر هر چه بود لات نبود و رعایت ادب را می کرد!" به هر حال نظرشان کاملا نسبت به احمدی نژاد برگشته بود.
يکی داستانی است پر آب چشم...
اين چند مطلب را هم عيناً بخوانيد تا معنای فداکاری و ايثار را بفهميد:
رئیس دفتر آقا، حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی در مجمع عمومی نمایندگان طلاب و فضلا که در سالن جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برگزار شد، با اشاره به اینکه بنده از خود رهبری شنیدم که "اگر مسائل حفاظتی نبود، با پیکان به این طرف و آن طرف میرفتم"، می گويد: «آقازادههای ایشان اجارهنشین هستند، رعایت بیت المال از سوی فرزندان ایشان همیشه انجام شده است».
ايشان، ضمن ابلاغ سلام مقام معظم رهبری، اظهار داشت:
«...بیشترین دغدغه حضرت آقا رسیدگی به وضع طلاب است؛ ایشان از آنچه دارند، دریغ نداشته و از آنچه دست شان میرسد، کوتاهی نمیکنند... نفوذ خطر بزرگی است که حوزه علمیه قم را تهدید میکند؛ چشم همه به حوزه علمیه قم است... چرا باید در این حوزه تفکرات انحرافی پیدا شود؟ چرا باید حرف این افراد شنیده شده و یا احیانا هوادار پیدا کنند؟ بیان این سخنان و ساخت فرقههای گوناگون از سوی "ام.آی 6" به عنوان سرویس جاسوسی انگلیس است؛ آنان استاد ساختن فرقهها بوده و این کار آنان مربوط به امروز هم نیست و از گذشته وجود داشته است».
محمدی گلپایگانی در بخش دیگر از سخنان خود با اشاره به خصوصیات رهبر معظم انقلاب، بیان داشت:
«تربیت خوب فرزندان، از دیگر شاخصههای برتر ایشان است؛ معظم له دارای 4 پسر و دو دختر هستند که مراقبت و مواظبتشان زبانزد است».
وی فاش ساخت که «آقازادههای رهبر معظم اجاره نشین هستند و رعایت بیت المال از سوی فرزندان ایشان همیشه انجام شده است و حتی با پرداخت پول از امکانات دفتر همچون یک فتوکپی ساده استفاده میکنند.».
محمدی گلپایگانی در مورد ساده زیستی رهبری گفت:
«ساده زیستی رهبر انقلاب، مبارزه با تجملات و پرهیز از دنیاداری از دیگر خصوصیات ایشان است؛ ایشان با اشاره کوچک صاحب همه چیز خواهد شد اما اصلاً سمت این مباحث نرفتهاند...»
وی به حضور ملک عبدالله در ایران اشاره کرد و گفت: «پادشاه عربستان بعد از حضور خدمت مقام معظم رهبری از مکانی که ایشان در آن حضور داشتند تعجب کرده و برای او قابل باور نبود که رهبر ایران در چنین مکانی زندگی میکنند. وی هدیه بسیار گرانقیمتی برای حضرت آقا آورد اما ایشان تمام هدایا را فروخته و با پول آن منازلی را ساخته و به فقرا دادند؛ هدایای بسیاری برای ایشان میآید اما هیچکدام را تصرف نمیکنند».
شایان ذکر است قبلا هم افراد زیادی در مورد ساده زیستی رهبر مسلمین جهان مطالبی بیان کرده بودند، از جمله یادگار مرحوم امام امت راحل وقتی به منزل حضرت آقا می رود از روی موکت و زیلو زندگی کردن رهبری تعجب می کند.
حاج سید احمد خمینی در بیان خاطرات خود از ساده زیستی رهبری گفته بود:
«...من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه بیش از یک نوع غذا بر سفره ندارند. خانواده معظم له روی موکت زندگی می کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود من از زبری آن فرش به موکت پناه بردم!»
چندی پیش یکی از محافظان دفتر مقام معظم هم ضمن بیان خاطرات خود از نداشتن پنیر در ماه مبارک رمضان در منزل رهبری خاطره ای را نقل کرده و گفته بود رهبر جهان اسلام کمی پنیر از آسایشگاه محافظان قرض گرفت تا سر برج باز گردانند.
خبرنگاری از مقام معظم انقلاب درخواست کرد از وضعیت خانه ایشان گزارشی تهیه کند، اما رهبری اجازه ندادند و خبرنگار علت را جویا شد:
«آقا فرمودند: عیبی ندارد گزارش بگیرید ولی یادتان باشد که گفتم کسی باور نمی کند. خبرنگار می گوید پس از ورود به خانه چنان بغضی مرا گرفت که زبانم به لکنت افتاد... رهبر معظم به خبرنگار فرمود: این هم خانه بندهء حقیر، شروع کنید و گزارش بگیرید. خبرنگار با چشمان خیس به آقا گفت: قانع شدم آقا... کسی باور نمی کند!»
رئیس دفتر حضرت آقا با اشاره به اینکه بنده از خود ایشان شنیدم که اگر مسائل حفاظتی نبود، با پیکان به این طرف و آن طرف میرفتم، اظهار کرد:
«در دفتر ایشان ماشینهایی وجود داشته و از آن استفاده میشود؛ اما معظم له هر شش ماه یکبار پول بنزین و هزینه استهلاک ماشینهایی را که از آن استفاده کردهاند، به حفاظت بر میگردانند...»
«مالشِ» زود هنگام برای انتخابات ریاست جمهوری!
دکتر حاج حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت و درمان، علیرغم خواهش و تمنای رئیس دولت استعفایش را روی میز گذاشت و رفت!
البته دکتر هاشمی با داشتن بیمارستان های متعدد شخصی و مجتمع های درمانی نور وضع خودش از کل وزارت بهداشت مملکت بهتر است و مثل بعضی ها نیازی به حقوق و مزایای نجومی وزارت بهداشت ندارد اما گفته می شود وی از مانور توسل به مردم گرایی و دفاع از حقوق رعایا، که در جریان این استعفا داد، هدف دیگری دارد که همانا «مالیدن» برنامه های خود برای انتخابات 1400 ریاست جمهوری است!
جالب اينکه درست در شرایطی که آقای وزیر بهداشت دولت یازدهم و دوازدهم، ضمن استعفایش، همچنان در وزارتخانه حاضر میشد و حتی برنامه سفرهای استانیاش را هم پی میگرفت استعفای حاج دکتر هاشمی، وزیر از سوی رئیسجمهور پذیرفته شد! حتی میتوان گفت: آقای وزیر این روزهای آخر پرکارتر هم شده بود و خیلی عادی درست شبیه افرادی که برنامههایی بلندمدت برای خود تدارک دیدهاند.
البته چنین حرکتهایی پیش از این نیز از دکتر هاشمی دیده شدهاست. وی گاهی وقتها به نقاط محروم میرفت تا در کارنامهاش به جز درمان چشم مشهورترین رجال سیاسی کشور، تصاویری از حرکتهای پوپعوام پسند نیز قاب گرفته شود. همچنانکه گاهی وقتها چند تصویر از حضور حاج دکتر هاشمی در دوران دفاع مقدس و پشت جبهه در فضای مجازی و رسانههای وزارت بهداشت منتشر شده بود.
حالا، اما انتظار میرود هاشمی (که کم و بیش به عنوان وزیر دوربینی کابینه یازدهم و دوازدهم شناخته میشد) بیش از گذشته در کارهای خیر و عامالمنفعه حضور یابد. برای پوشش رسانهای چنین حرکاتی هم میتواند روی رسانههایی که در دوران وزارت ش ایجاد کرده بود حساب باز کند. سلسله مراکز درمانی و بیمارستانهای چشم پزشکی خصوصی او هم آنقدر درآمد کلان نجومی عاید وزیر سابق میکند تا نگران تأمین هزینههای ورود به رقابتهای انتخاباتی سال 1400 را نداشته باشد.
پیاده شدن وزیر بهداشت از قطار کابینه دوازدهم در میانهراه و درست در شرایطی که انتقادات به عملکرد دولت بالا گرفته است، با وجود تمام حاشیههایی که میتواند پیرامون وزیر مستعفی ایجاد کند، اما میتواند از او یک قهرمان پوشالی هم بسازد. به خصوص اینکه در نامه استعفا - که بعد از پذیرش دکتر آشیخ حسن روحانی رسانهای شد - «ناهماهنگی و خلف وعدههای مکرر مدیریت سازمان برنامه و بودجه» به عنوان علت اصلی کنارهگیری عنوان شدهاست.
این به معنای رودررویی هاشمی با ممد باقر بدبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه و معاون رئیسجمهور، قلمداد میشود و بازنمایی کارشکنیهای این سازمان در تحقق بودجه مورد نیاز برای سلامت مردم با فضاسازی رسانهای از وزیر مستعفی در افواه عمومی یک قهرمان خواهد ساخت؛ قهرمانی که نه برای منافع خودش بلکه برای «استیفای حقوق مردم» از کرسی قدرت پایین آمده و حالا هم در راه خدمت به مردم گام بر میدارد.
البته آن سوی ماجرا هم ساکت ننشستهاند و به ارائه آمار و ارقام روی آورده و مهرههای شطرنج رسانهای خود را میچینند. نمونهاش هم اظهارات ممد باقر بدبخت در حاشیهء جلسهء هیئت دولت و رسانهای کردن ماجرای سه هزار میلیاردی که ظاهراً دست آقای وزیر است بود: «۳هزار میلیارد تومان از محل بودجههای عمرانی به صورت علیالحساب برداشت و برای پرداخت بدهیهای وزارت بهداشت پرداخت شده است که باید بازگردانده شود و ما در این زمینه به هیچ وجه عقبنشینی نمی کنیم!»
خودروی صد در صد ساخت داخل!
با شروع تحریم های آمریکا خودروسازان فرانسوی و کره ای و چینی و ژاپنی هم از ایران رفتند و تولید خودرو در ایران کاهش چشمگیری یافته و به همین لحاظ قیمت آن در بازار آزاد با قیمت هواپیما در اروپا و آمریکا برابری می کند!
اخلال در سیستم سوئیفت هم باعث شده رد و بدل پول بین خودروسازان داخلی با قطعه سازان خارجی مشکل پیدا کند و حتی برادران چینی هم از فروش قطعات فیک و یکبار مصرف به کارخانجات سازنده ارابه های مرگ (!) امتناع ورزند!
گفته می شود مدیران صنعت خودرو سازی کشور، به منظور جلوگیری از تعطیل صنعت خودرو و بیکار شدن ده ها هزار نفر، پاچه ها را بالا زده و خودروی ملی (الاغ!) را با آبشن های روز تولید و عنقریب وارد بازار می کنند! این خودروی ملی که الاغ 141 نام دارد است بزودی جای پراید 141 را خواهد گرفت!
یک مقام مسئول در وزارت صنعت در خصوص خودروی جدید ملی گفت: خوشبختانه مواد اولیه تولید این خودرو بیش از نیاز داخلی در کشور موجود است و ما می توانیم حتی "خریت" خود را به اقصی نقاط جهان صادر کنیم!
چند لقمه خبر
📰 رئیس جمهور در ملاقات با مدیران وزارت جهاد کشاورزی گفت:
"دولت باید سه میلیارد دلار صرف خرید علوفه کند! "
به نوشته جراید میزان مصرف علوفه در کشور بالاست!
📰 در این تصویر پزشکیان، نایب رئیس مجلس شلم شوربا به اتفاق مهجور نماینده کارگران پس از زیاده روی در مصرف علف و انجام حرکات موزون در صحن مجلس دیده می شوند!
📰 اوس محمود احمدی نژاد در توئیتی نوشته: «اگر عیسی(ع) امروز در اینجا بود، چگونه با تجاوزگران و قدرت های قلدر برخورد می کرد؟ آیا او این را تحمل می کرد؟ یا او مقاومت می کرد، از ستمدیده دفاع می کرد و حقوق بشر را مد نظر قرار می داد؟» انتشار این توئیت توسط اوستا و آوردن نام عیسی مسیح و ایضا اشاره به حقوق بشر(!) موجب بروز شایعاتی شده و گفته می شود اوس محمود به دنبال دادن کیس مسیحیت برای دریافت پناهندگی است! انشاالله که اینطور نیست و اوستا سر از اردوگاه پناهندگان در صربستان و بوسنی در نخواهد آورد، چون برای امثال اوس محمود همین جا، زیر پل سیدخندان، کار هست!
📰 چند وقت قبل ازش پرسیدن پسرت چکاره است؟ گفت بیکاره! حالا میگه پسرم نابعه است و حق داره مشاور وزیر بشه! اما ظاهرا همه فک و فامیل ایشان نابعه هستن و پست های بالا را درو کردن!
📰 خط و نشان جامعه دندانپزشکان همیشه در صحنه برای آمریکا!
📰 استخدام در سازمان ملل