تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
نافرجامی سیاست خارجی چهل ساله حکومت اسلامی
گفتگو با هرمیداس باوند
گفتگوگر: سايت دیپلماسی ایرانی
پيشگفتار: در فاصله چند روز مانده به چهلمین سال انقلاب اسلامی، نگاهی آسیب شناسانه به مقوله دیپلماسی و عرصه سیاست خارجی کشور به عنوان یکی از وجوه و ارکان مهم انقلاب اسلامی ایران میتواند چراغ راهی برای تعالی و گسترش نگاه این انقلاب در عرصه جهانی باشد. «دیپلماسی ایرانی» در راستای آسیب شناسی و بررسی کارنامه 40 ساله سیاست خارجی، گفت وگویی را با داوود هرمیداس باوند، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
پرسش: در یک نگاه کلی ارزیابی شما از چهل سال دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران به خصوص در تحقق شعار نه شرقی و نه غربی به عنوان مبنا و پایه سیاست خارجی این انقلاب چیست؟
پاسخ: شعار نه شرقی و نه غربی از همان ابتدا نگاهی بود که به سیاست خارجی ایران اضافه شد. این نگاه از دل همان نگاه و طرز تلقی کشورهای عضو پیمان عدم تعهد به خاستگاه دیپلماسی ایران الصاق شد، در صورتی که ایران از نظر ژئوپلتیک و ژئواکونومیک شرایطی به شدت متفاوت از دیگر کشورها دارد، چرا که ایران در مهمترین منطقه جهان، یعنی خاورمیانه و در چهارراه تعاملات و تحولات عرصه بین الملل قرار دارد. لذا شرق و غرب عالم نگاهی جدی به این منطقه دارند، چون قدرتهای فرامنطقهای خود را ذینفع و ذی مدخل در این منطقه قلمداد میکنند، از این رو میتوان گفت که ایران در کانون و سیبل تحولات قرار دارد و نمیتواند خود را منفک، جدا و مستقل از مناسبات شرق و غرب بداند. پس نکته مهم این نوع مناسبات ایران با قدرتهای فرامنطقهای است. البته شاید در ظاهر مسئله به اینجا کشیده شود که شعار نه شرقی و نه غربی، شعاری است که به معنای سرسپردگی به شرق و غرب نباشد، اگر با این نگاه شعار مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد تا حدی میتوان بر روی آن صحه گذاشت، اما ایران به واسطه شرایطی که عنوان داشتم ناگزیر از تعامل با شرق و غرب است. اما در خصوص آسیب شناسی سیاست خارجی و دیپلماسی ایران در این چهل سال باید عنوان کنم که اگر ایران در طول این چهار دهه گذشته یک سیاست دقیق، منسجم و برنامه ریزی شده را در راستای منافع کلان و ملی خود اتخاذ میکرد، میتوانست در سایه بهرهگیری از ظرفیتهای ژئوپولتیک و ژئواکونومیک خود شرایطی به مراتب بهتر از امروز را برای ایران و ملت ایران رقم بزند.
پرسش: آیا تعالی دیپلماسی کشور باید در ظرفیتهایی مانند ظرفیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک شکل گیرد ویا این که سیاست خارجی مقولهای است که در فضایی جدای از این پارامترها باید زیست بوم خود را داشته باشد، چنان که برخی کشورها از این ظرفیتها برخوردار نیستند اما از دیپلماسی به مراتب موفق تر سود میبرند؟
پاسخ: ما از خلاء در هر دو بعد رنج میبریم. نه با دیپلماسی موفق روبه رو بودیم و نه دیپلماسی از ظرفیتهای خوب کشور استفاده کرد. چرا که دیپلماسی مقولهای است که با همه پارامترهای سیاسی، اقتصادی و حتی ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی نیز سر و کار دارد. شاید کشورهایی مانند چین و هند به واسطه جمعیتهای زیاد خود اکنون بسترهای را برای تقویت جایگاه پکن و دهلینو در مناسبات جهانی شکل دادهاند، اما ایران با ظرفیتهایی که در اختیار داشت، میتوانست جایگاه، نفوذ و اهمیتی جدی تر از این کشورها را در مناسبات جهانی برای خود شکل دهد. لذا انتظار میرود که ایران در آستانه پنجمین دهه از زیست انقلاب خود با تغییر نگاهش شرایطی جدی و در عین حال جدید را برای دیپلماسی کارا و موفق شکل دهد تا بتوان در آینده به تعالی نفوذ و قدرت ایران دست پیدا کنیم. اما متاسفانه با توجه به وضعیتی که امروز از نظر سیاست خارجی در آن گرفتار آمده ایم نمیتوانیم نگاهی مطلوب و امیدوار را در حوزه توسعه اقتصادی، علمی و فناوری برای ایران رقم بزنیم، چون به نظر میرسد سال بعد ایران درگیر کشمکشهای جدی اقتصادی به منظور تامین نیازهای اولیه کشور خواهد بود، در صورتی که میتوانستیم با یک نگاه درست در عرصه سیاست خارجی به جای رفع نیازهای اولیه جامعه، دغدغههایی به مراتب جدیتر را پیگیری کنیم. ما باید بپذیریم که بدون در نظر گرفتن برخی شعارها و نگاه ایدئولوژیک یک دیپلماسی موفق را بر مبنای تعامل و احترام با همه کشورهای جهان به منظور رسیدن به منافع مشترک در دستور کار قرار دهیم، در غیر این صورت سیاست خارجی ایران چنان که در این 40 سال نتوانست یک راهبرد منسجم را سامان دهد، در آینده نیز با ابهام جدی روبه رو خواهد بود.
پرسش: در سایه نکاتی که به آن اشاره داشتید شما منکر برخی دستاوردهای حداقلی دیپلماسی چهل ساله ایران هستید؟
پاسخ: حداقل مناسبات دیپلماتیک در کشورهای جهان رسیدن به یک همزیستی مسالمتآمیز و بعد از آن همکاری و در نهایت همگرایی است، اما ایران در شرایطی قرار دارد که قطع رابطه و مناسبات سیاسی و دیپلماتیک با کشورهای جهان به صورت کوتاه مدت و یا دائمی را، نه بر اساس منافع ملی و ضرورتهای ملت، بلکه بر اساس نگاه گاه کوتاهبینانه شکل داده است. همین نگاه هم سبب شده تا ایران خود را از برخی ظرفیتها در بستر همکاریهای بین المللی محروم کند. مثلا در طول چهل سال دیپلماسی ایران به صورت کجدار و مریز روابط نیمبندی را با آمریکا برقرار و یا قطع کرد، این سیاست متشتت حکایت از آن دارد که نارسایی و نابه سامانی در سیاست داخلی و به تبع آن سیاست خارجی، به شکل پر رنگی وجود دارد و از این لحاظ شعار نه شرقی و نه غربی در طول این چهل سال به روشنی ثابت کرده که دستاوردی برای کشور نداشته است. نتیجه این نوع نگاه اکنون نزدیک به ۶ میلیون ایرانی مقیم خارج است که شرایط را برای بازگشت مناسب نمیدانند. مضاف بر آن مسئله فرار مغزها و درخواست دانشجویان و جوانان برای خروج از ایران هم نتیجه مستقیم این نوع نگاه در سیاست خارجی کشور است. در چنین شرایطی باید اذعان داشت که نارساییهای جدی در ساختار سیاست داخلی و خارجی ایران وجود دارد که باید هر چه سریع تر مورد بررسی و در نهایت اصلاح قرار گیرد، چرا که این نارساییهای سیاست داخلی و خارجی در نهایت به مشکلات و بحرانهای فرهنگی، اجتماعی و مشکلات اقتصادی و معیشتی میانجامد، چنان که امروز با درجاتی از این مشکلات در کشور روبه رو هستیم.
لذا اگر بخواهیم واقع گرایانه به مسائل نگاه کنیم ایران در این چهل سال در عرصه سیاست خارجی با یک نافرجامی روبه رو بوده است، اگر نگوییم که با یک ناکامی مواجه است. به کلمه دستاورد اشاره داشتید. در این راستا باید عنوان داشت که همین شعار نه شرقی و نه غربی در طول این چهل سال سبب شد که نه شرق و نه غرب تعامل سازنده را با ایران داشته باشند. از این رو دستاوردی برای ایران شکل نگیرد. چرا که هم شرق و هم غرب منافع خود را دنبال میکنند و ایران باید با آگاهی و اشراف بر این واقعیت، سیاست خارجی درستی را در این 4 دهه تبیین میکرد. از شرق خیری عائد کشور نشد، چون کشورهایی مانند هند، چین و روسیه در دوران تحریمهای پیشین خود را متعهد به تحریمهای شورای امنیت، ذیل فشارهای امریکا میدانست و اخیراً هم بارها عنوان داشته که علیرغم این که به توافق هستهای احترام میگذرد، اما اگر مسئله و پرونده ایران مجددا به تحریمهای شورای امنیت کشیده شود ناگزیر است که آن را رعایت کند، آن هم کشورهایی که بیشترین سود را در دوران تحریمها از ایران بردهاند.
از یک سو چین در مقابل نفتی که خریداری میکرد تنها کالاهای دست چندم خود را به ایران داده و هند نیز با پول روپیه بدهی نفتی ایران را تسویه کرده است. از سوی دیگر غرب نیز با محوریت اتحادیه اروپا و سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان اکنون یک کانال مالی به نام INSTEX را برای تامین کالاهای اساسی و دارو در اختیار ایران قرار داده که به نظر میرسد حوزه عمل و توان چندانی نداشته باشد و انجام آن هم با اما و اگرهای بسیاری روبه روست، مضافا در این دوران قاره سبز نیز به موازات مواضع آمریکا در خصوص توان موشکی و دفاعی، مسائل حقوق بشر و نیز دیپلماسی منطقهای ایران مواضع تندی را اتخاذ کرد. پس این نتیجه و دستاورد این چهل سال دیپلماسی ایران است. البته شرایط امروز نتیجه نگاه دولت یازدهم و دوازدهم نیست، بلکه نتیجه سلسله تاثیرات سیاست خارجی دولتهای پیشین تا به امروز بوده است.