!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
با بهترين آرزو ها برای سال نوی هموطنان
چگونه سال 97 را به خوبی پشت سر گذاشتیم!
دو سه روزی مانده به پایان سال، بازار خودنمایی و از خود تعریف کردن مدیران بی خاصیت و ناکارآمد گرم است و این دار و دسته که خاصیت آلو زردک را هم ندارند لاف "من آنم که رستم بود پهلوان!" می زنند و، با تصور اینکه با دسته کورها طرف هستند و رعایا گوسفند هستند و چیزی نمی فهمند، از موفقیت های دولت تعریف و از خودشان تمجید می کنند!
در تازه ترین خالی بندی، حاجی اسحاق جهانگیری از موفقیت های خودش و رئیس اش و دولت بی تدبیر و ناامید لاف زده و گفته است: "سال 97 را با موفقیت پشت سر گذاشتیم"!
شاید رعایای جمهوری اسلامی که در سال گذشته شاهد شکست سیاست خارجی باند ظریف و بازگشت فاجعه بار تحریم ها و سقوط ارزش پول ملی و ونزوئلایی شدن اقتصاد کشور بوده و در صف پنج سیر گوشت یخی فاسد برزیلی و مرغ منجمد تاریخ مصرف گذشته و شکر و سایر مایحتاج ضروری روزگار می گذرانند حرف زشت بزنند و اعضاء و جوارح خود را به طرف گوینده حواله دهند اما باید گفت و اذعان کرد که سال گذشته را دار و دسته دولت و اطرافیان آنها، علی الخصوص برادران رئیس جمهور و معاون اول و آخر و فرزندان سفرا (مثل ساشا سبحانی) و آقازاده ها و دامادها و دخمل ها (مثل شبنم نعمت زاده) و صاحبان زر و زور و تزویر با موفقیت تمام گذرانده اند!
بعضی از این موفقیت ها تا آنجایی که به صفحات جراید و فضار مجازی درز کرد عبارت بودند از کاخ سازی غیرقانونی شبنم در لواسان، پرداخت نکردن بدهی عظیم بانکی شرکت دختر جوان نعمت زاده، تعیین مدیران بانک ها به توصیه فریدون و اخذ وام های سنگین بدون بازگشت از این مدیران بانکی دست نشانده، انتقال ارز های موجود د شعبه بانک ملت دوبی به صرافی خصوصی، جارو کردن خزانه بانک سرمایه، غارت پتروشیمی، انتقال هزاران میلیارد تومان و ده ها میلیارد دلار به کانادا توسط مدیران مومنی مانند خاوری و حاجیه خانم مرجان و و و...
بنابراین سخن حاج اسحاق از اینکه دولتی ها و وابستگان قدرت سال موفقیت آمیزی را پشت سر گذاشته اند حرف درستی است و جای شک و شبهه و فحش دادن ندارد!
آن دسته از رعایا هم که پس از ساعت ها ایستادن در صف گوشت موفق شده اند با ارائه استشهاد محلی دایر بر بدبخت بیچاره بودن و گواهی عدم سوء پیشینه و کارت ملی پنج سیر گوشت منجمد دریافت کنند در زمره کسانی هستند که سال 97 را با موفقیت پشت سر گذاشته اند!
موفقیت رعایا فقط به دریافت پنج سیر گوشت منجمد خلاصه نمی شود و سال گذشته به موازات افزوده شدن به ثروت و مکنت مقامات و فرزندان و وابستگان سببی و نسبی آنها طبقات متوسط جامعه هم با موفقیت به زیر خط فقر رفته و طبقات زیر خط فقر هم به زیر خط قبر انتقال یافته اند!
همانطور که ملاحظه کردید به این ترتیب هم مقامات و برادرانشان (و دامادها و دختران و پدر زن ها و افراد فامیل و زنان صیغه ای و شوهر ننه هایشان) و هم اقشار (با احشام اشتباه نشود!) سال موفقیت آمیزی را عقب خود گذاشته اند، با این تفاوت که موفقیت حکام و مدیران در افزایش نجومی ثروت از طریق رانت خواری و سوء استفاده از تحریم ها و افزایش حقوق و پاداش نجومی و جا بجا کردن های چند هزار میلیاردی بوده است و موفقیت رعایا در دریافت پنج سیر گوشت منجمد وارداتی و صد گرم شکر و یک قالب صابون!
چرا مملکت را بوی گند برداشته؟!
به گزارش خبرنگاران، مقامات مسئول با استفاده از شامه تیز خود موفق به کشف 28 مورد بوی گند خیز در حد فاصل فرودگاه امام تا مرقد امام امت راحل شده اند!
انوشیروان محسنی بندپی، از اهالی چالوس مازندران که استاندار تهران است در جلسه شورای اداری شهرستان قرچک، از موفقیت دولت در شناسایی مراکز بیست و هشت گانهء بوگندپرور تهران خبر داد و گفت باید بفهمیم چرا این منطقه بوی گند گرفته است!
وی ادامه داد: از فرودگاه حضرت امام خمینی (ره) تا مرقد ایشان، 28 نقطه و کانون شناسایی شده است که بعد از سالها بوی بد به مشام میرسد؛ مسافرانی که به آنجا سفر میکنند نگاه بدی به استان تهران میکنند!
شایان ذکر است همه ساله در مناسبت هایی مانند سالگرد عروج ملکوتی امام امت راحل شیفتگان و علاقمندان آن حضرت از بنگلادش و هند و لبنان و یمن و سایر بلاد اسلامی برای زیارت گنبد و بارگاه ملکوتی ایشان به تهران می آیند و در مدت اقامت در این مکان از بوی گند در عذاب هستند.
چند سالی بود متخصصان با تجهیزات بوگندیابی منطقه را مورد بررسی های علمی و ژئو فیزیکی قرار دادند اما نتوانستند منشاء خروج بوی گند خفه کننده را پیدا کنند و به همین خاطر از مقامات رانتخوار و اختلاسچی و غارتگر بیت المال کمک خواسته شد و در توجیه دعوت از این اراذل و اوباش اقتصادی گفته شد شامه این حرام لقمه ها از سگ قوی تر است و مرتب بو می کشند کجا مال مفتی، رانتی، مزایده ای، املاک نجومی، وام بانکی بدون بهره ای افتاده و به سرعت آن را با بو کشیدن پیدا و هاپولی می کنند!
سرانجام با بهره گیری از مقامات دزد و رانتخوار و اختلاسچی و علی الخصوص دو تن از برادران آنها 28 مورد منشاء بوی گند با بو کشیدن حضرات پیدا شد!
رئیس سازمان تخریب محیط زیست، که همهء موهای سرش به خاطر بوی گند تهران ریخته است، ابراز امیدواری کرده که تا پایان عمر دولت شیخ حسن روحانی از فرودگاه تا مرقد امام امت راحل گندزدایی شود اما آشنایان با طرز کار دولت بی تدبیر و ناامید می گویند دولت بجای آنکه به فکر گندزدایی از این متطقه باشد بکوشد گند جدیدی بالا نیاورد!
در حال حاضر فقط بوی گند از فرودگاه تا مرقد امام متصاعد نمی شود بلکه گند سوء مدیریت دولتی ها در تمام شئون مملکت درآمده است! بوی گند تورم، بوی گند بیکاری فزاینده، بوی گند کمبود کالا، بوی گند غارت منابع مالی بانک ها، بوی گند چپاول سرمایه های سپرده گذاران موسسات مالی - اعتباری، بوی گند رانتخواری های عظیم، بوی گند گرانی وحشتناک خانه و اجاره مسکن، بوی گند رشد اعتیاد و ناهنجاری های اجتماعی، بوی گند قانون شکنی توسط آقازاده ها و وابستگان قدرت، بوی گند نابودی محیط زیست، بوی گند زمین خواری، جنگل خواری، کوه خواری، دریا خواری و و و...
خلاصه اینکه بوی گند متصاعد شده فقط محدود به حدفاصل فرودگاه تا مرقد امام نمی شود و بوی گند کل مملکت را برداشته است!
به کشور برنگردید تا افسرده نشوید!
به گفتهء حجة الاسلام حاج آقا ابومحمد مرتضوی، مسئول امور دانشجویان خارج از کشور، در گفتوگو با خبرگزاری دولتی ایرنا،مهاجرت نخبگان به کشورهای اروپایی و آمریکا در سال گذشته افزایش داشته است. از مدت ها پيش سالانه هزاران جوان نخبه ایرانی برای تحصیل به خارج از کشور می روند و پس از فارغ التحصیلی به ایران باز نمی گردند. همچنین فارغ التحصیلان نخبه دانشگاه های برتر هم ایران را ترک می کنند.
ايشان در اين رابطه گفته اند: «دانشآموختگان ایرانی تحصیل کرده در خارج از کشور در داخل به سادگی جذب بازار کار نمیشوند، از این رو برای جلوگیری از سرخوردگی آنها بهتر است که به کشور بازنگردند! اين فارغالتحصیلان در کشورهای مقصد هم راههای کمک به وطن خود را پیدا کنند، از این رو مخالفتی با ماندن آنها در خارج از کشور نیست.»
پس از انتشار مصاحبه این مقام مسئول، بسیاری خرده گرفتند و انتقاد کردند که مملکت به این نیروهای تحصیل کرده نخبه برای سازندگی کشور احتیاج دارد و بر عکس باید زمینهء بازگشت آنها را فراهم کرد و کوشید تا به کشور بازگردند!
به نظر ما اظهارات مسئول نهاد دانشجویان ایرانی مقیم کاملا صحیح و درست است و نخبگان و تحصیل کرده های ایرانی نباید به کشور برگردند زیرا مملکت به تحصیل کرده و نخبه و متخصص احتیاجی ندارد و همانطور که تجربه دهه های گذشته نشان داده است هر بز بی سوادی که حتی خواندن و نوشتن هم نمی داند می تواند وزیر و وکیل و مدیر شود و امور مملکت را با رمل و اسطرلاب و سر کتاب باز کردن اداره کند! در واقع ادارهء وزارت خارجه یا وزارت صنعت و معدن و تجارت نیازی به تحصیل کرده و نخبه ندارد، این لوس بازی ها مال آلمان و ژاپن و کشورهای استکباری است! تجربه دوران اوس محمود احمدی نژاد هم نشان داده که حتی برای تشکیل کابینه هم احتیاجی به آدم باسواد و نخبه نیست!
همچنين در حال حاضر فارغ التحصیلان دانشگاه های داخلی و نخبگانی که در ایران مانده و مهاجرت نکرده اند با داشتن مدارک عالیه یا بیکار مطلق هستند و یا اگر شانس آورده باشند پیک موتوری شده و یا در داخل مترو و اتوبوس واحد یا کنار پیاده روها دستفروشی می کنند!
بر فرض هم که ایرانیان نخبه و تحصیل کرده خارج حرف مسئول نهاد دانشجویان خارجی را گوش نکرده و با هدف خدمت به مام میهن به کشور برگردند حتی اگر دلشان هم بخواهد نمی توانند مشغول خدمت شوند زیرا باید روزی ده دوازده ساعت در صف گوشت و مرغ منجمد تاریخ مصرف گذشته و تخم مرغ و مواد شوینده و نان و سایر مایحتاج زندگی وقت بگذرانند و پر واضح است دیگر وقتی برای کار و خدمت نخواهند داشت!
در کارهای فنی و صنعتی و تخصصی هم مملکت نیاز به تحصیل کرده و نخبه و متخصص ندارد و همانطور که تجربه نشان داده است هر بی سوادی می تواند به سادگی اتومبیل پراید بسازد و آمار مرگ و میر بر اثر حوادث رانندگی را افزایش دهد!
کلا حرف مسئول نهاد دانشجویان ایرانی مقیم خارج حرف درستی است و همانطور که ایشان گفته اگر دانشجویان و فارغ التحصیلان و نخبگان به کشور باز گردند با مشاهده اختلاس های نجومی و فساد اقتصادی مزمن کشور و رانتخواری آقازاده ها و دامادها و سوء مدیریت در اداره امور کشور دپرس و افسرده در حد لالیگا شده و یحتمل مرگ موش بخورند و خود را خلاص کنند!
اگر تحصیل کرده ها و نخبگان و دانشجویان ایرانی خوشی و راحتی زیر دلشان زده و می خواهند برگردند برای در آغوش گرفتن موفقیت و عضویت در ده ها هیئت مدیره و مالک ده ها پتروشیمی و هولدینگ تجاری شدن تنها یک راه دارند و آن مزاوجت با دخمل یکی از وزرا و مقامات و یا ازدواج با مادر بیوه آنان است!
دیگر فارغ التحصیلان دانشگاه های خارج و نخبگان هم در صورت بازگشت باید خود را بی سواد و تا حدودی احمق جا بزنند تا بتوانند شغل مهم و مقامی عالی و پست نان و آبداری به دست بیاورند!
خلاصه اینکه در اینجا سواد و تحصیلات عالیه و نبوغ و استعداد خاص نه تنها خریداری ندارد بلکه مایه دردسر و عذاب است!
در این مورد یک ضرب المثل معروف داریم که می گوید: "هر که عقل اش کمتر پست اش بالاتر! "
اگر واقعا نخبه و تحصیل کرده و فارغ التحصیل با درجات عالیه و دارای تخصص به درد بخوری هستید همانجا خارج بمانید و برنگردید زیرا در ایران امروز فقط تخصص در پاچه خواری و مهارت در خالی کردن خزانه بیت المال و نخبه بودن در کلاهبرداری از بانک ها به درد می خورد و به کار می آید ولاغیر!
توصيه ما نيز به اين فارغ التحصيلان آن است که حرف مسئول نهاد امور دانشجویان مقیم خارج را گوش کنید و به خاطر آنکه با دیدن حال و روز اقتصادی مملکت افسرده نشوید برنگردید چون میلیون ها جوان نخبه و فارغ التحصیل دانشگاه ها و چه بسا نخبه تر از شما به سن پیری رسیده و هنوز موفق به پیدا کردن کار نشده اند و با پنجاه سال سن هنوز از پدر بازنشسته خود پول توجیبی می گیرند!
نقش داماد «نعمت خورده» در فساد قرن!
"آقازاده" ها کم بودند حالا "داماد" ها هم برای بیت المال طار شده اند!
مثلاً، در ماجرای محاکمه متهمان پتروشیمی نام داماد نعمت خورده وزیر سابق صنعت و معدن و تجارت و مشاور فعلی وزیر نفت هم شنیده شد!
نعمت زاده اوایل انقلاب شکوهمند در کارخانه ایران خودرو سازنده پیکان کار می کرد و یک مرتبه از برکت انقلاب شکوهمند به مقامات عالیه و آنچنان ثروت نجومی رسید که گفته می شود تعداد مجتمع های پتروشیمی که دارد بیشتر از تعداد پتروشیمی های خاورمیانه است!
در دولت حاج حسن روحانی هم که وزیر صنعت بود فشار آورد دولت قیمت گاز مصرفی پتروشیمی ها را کاهش دهد و نیز به پتروشیمی ها اجازه دهد ارز حاصل از صادرات را در بازار آزاد نقد کنند!
چند وزیر هم بدون آنکه رفاقتی با نعمت زاده داشته باشند و یا خدای ناکرده دیناری از او گرفته باشند از خواسته ناحق وی دفاع کردند و به این ترتیب نعمت زاده دوسره بار کرد و هم خوراک پتروشبمی هایش ارزان شد و هم دلارهای ناشی از صادرات را در بازار آزاد نقد کرد!
بی ادبی نباشد امثال نعمت زاده زیاد داریم که در سال های ماضی کارخانجات معظم و صنایع ملی و مجتمع های کشت و صنعت بی نظیر در منطقه و جهان (نظیر کشت و صنعت مغان و کارون و هفت تپه و و و) را به بهای کم تر از موجودی داخل انبارهای آنها و از دم قسطی خریده و مولتی میلیاردر دلاری شده اند!
البته باید به این پدیده با ديد مثبت نگاه کرد و نام آن را غارت ثروت ملی و چپاول منابع دولتی و عمومی نگذاشت، زیرا از اهداف اصلی انقلاب این بود که مستضعفان از فقر و گرسنگی و تنگدستی نجات داده شوند که خوشبختانه این مهم در مورد عده ای به منصه ظهور رسیده و یک مشت گرسنه اول وارد موسسات، وزارت خانه ها و نهادهای دولتی شده و پس از رسیدن به مقامات عالیه خود و فرزندان (آقازاده ها) و دامادها و شوهر ننه ها و پدر عروس ها و دوست دخترهایشان را با غارت بیت المال از فقر نجات داده و از استضعاف درآورده اند!
این گله مقامات در حالی که خودشان زیادی و مورد تنفر مردم هستند فرزندان و دامادها و بستگان نسبی و سببی را هم پای سفره چپاول و غارت نشانده اند!
این غارتگران و آقازاده هایشان که اگر انقلاب نشده بود باید سر چهار راه ها اسپند دود کرده و گدایی می کردند، چهار دهه است که مثل زالو خون رعایای جمهوری اسلامی را میمکند و کسی نمیتواند حریف آنها شود. و اگر هم قوه قضائیه برادر آقایان را به دلیل فساد مالی دستگیر کند در راه انتقال به زندان سکته مصلحتی به دادشان می رسد و روانه بیمارستان شده و با توصیه و نظریه پزشکی روانه منزل می شوند!
این افراد با تکیه بر پول و قدرت خود را فراتر از قانون میدانند و حاضر نیستند زیر بار قانون بروند.
چندی قبل « آقازاده های خر پول » سوژه واشنگتنپست شد و واژه « آقازاده » وارد نشریات معتبر جهان نيز گردید!در گزارش واشنگتن پست به مواردی از نمایش زندگی اشرافی فرزندان مقامات اشاره شده و مشخصا از نوه امام امت راحل در آمریکا، کامبیز مهدیزاده داماد آشیخ حسن روحانی، ساشا صبحانی و و و... نام برده شده است.
لوسی هیلز به سبک بورلی هیلز!
آقازاده های خر پول برای تفریحات جدید خود منطقهء «لواسان» را انتخاب کرده اند تا برای خود شهرک جدید لوکس بنا کنند. لواسان منطقهای خوش آب و هوا در دامنه رشته کوههای البرز در شمال شرق تهران و مشرف به دریاچه سد لتیان است که امروزه به منطقه لاکچری ویلاهای سوپر لوکس آقایان و آقازادهها و داماد ها و شوهر ننه ها تبدیل شده است.
خود این آقازاده ها (گدازاده های سابق) اسم لواسان را به تقلید از منطقه گران قیمت بورلی هیلز لوس آنجلس، «لوسی هیلز» گذاشته اند اما بهتر است منبعد لواسان را "آقازاده نشین" نامید تا معلوم شود اگرچه به خاطر گرانی سرسام آور مسکن و اجاره خانه عامه مردم به زاغه نشینی افتاده اند خوشبختانه تعداد "آقازاده ها" در لواسان زیاد شده و عده ای از کوخ نشینان سابق به برکت انقلاب مردم کاخ نشین شده اند!
جریان خاص پشت پرده ویلاهای لواسان
چندی پیش یک خانواده برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به پارکی در لواسان رفته بودند که مورد حمله دو سگ بدون قلاده و کنترل قرار میگیرند، در این حادثه دختر 10 ساله خانواده از ناحیه دست و پا دچار جراحت سنگین شده که در این زمینه بلافاصله با ورود دستگاه قضایی، پرونده تشکیل میشود. اما بعد از این موضوع صاحبان سگ، خانوادهء دچار خسارت شده را تهدید میکنند که شما هیچ کار نمیتوانید بکنید.
این طیف مرفه و بی درد که وابسته به قدرت هستند به خود حق داده اند هر کاری خلاف قانون انجام دهند بدون اینکه واهمهای از تبعات قانونی آن داشته باشند.
طبق قانون شهرداری لواسان حداکثر ساخت و ساز در این منطقه 150 متر است و بالاتر از آن مشمول تخریب میشود. این موضوع به سال 97 بر نمیگردد بلکه از سال 90 این موضوع مطرح است اما هیچ گونه برخوردی با آن صورت نمیگرفته تا اینکه در بهمن ماه امسال امام جمعه لواسان از این موضوع پرده برداشت و شروع به افشاگری آن کرد.
حجت الاسلام لواسانی امام جمعه لواسان میگوید: که پشت پرده این ساخت و سازهای جریاناتی خارج از لواسان است که هم قدرت و هم ثروت دارند.
لواسان امروزه دیگر روستا نیست بلکه که منطقه ای اعیان نشین به دور از قانون برای ولگردی افراد تازه به دوران است. از مردم عادی کسی حق ندارد به این منطقه برود، چرا که به یک منطقه انحصاری برای افراد پولدار و وابسته به قدرت تبدیل شده است.
اما داستان ویلای لواسان به اینجا ختم نمیشود. قبل از آنکه ماجرای ویلاهای این آقازاده ها و پدرانشان رسانه ای شود بحث ویلای مصادره ای سرلشکر فیروز آبادی و حاج آقا ولایتی مطرح شد که در نهایت آقای فیروز آبادی راضی شد که آن را برگرداند!
مالک یکی از این ویلاهای لاکچری چند میلیون دلاری شبنم نعمتزاده دختر جوان حاج ممد رضا نعمت زاده (نعمت خورده - سلطان پتروشیمی) وزیر سابق صنعت دولت روحانی است که تخلفات گستردهای در ساخت و ساز دارد. وی صاحب شرکت دارویی رسا است که چندی پیش به دلیل بدهی 350 میلیارد تومانی به شبکه دارویی کشور و احتکار داروهای تاریخ مصرف گذشته و قاچاق دارو بازداشت شد.
ممد رضا نعمت زاده وزیر سابق صنعت دولت شیخ حسن روحانی مالک ده ها هولدینگ تجاری و صنعتی و صاحب اکثر پتروشیمی های کشور است که در جریان به اصطلاح خصوصی سازی مجتمع های پتروشیمی کشور را به نام خود و فرزندان و دامادها و فک و فامیلش سند زده است!
اخیرا مقامات اقتصادی دولت بدون نام بردن از ممد رضا نعمت زاده گفته اند پتروشیمی ها حاض نیستند پول ناشی از صادرات را به کشور بازگردانند!
علی اشرف ریاحی، همسر زینب نعمت زاده و داماد محمدرضا نعمت زاده وزیر دولت اول روحانی یکی از متهمان پرونده فساد 6.6
میلیارد یورویی پتروشیمی میباشد. علی اشرف ریاحی با مرجان شیخ الاسلام در گشایش ال سی و انتقال پول ها به ترکیه همکاری داشته است.
در بحث خصوصیسازی و واگذاری سهام شرکتهای خصوصی شاهد رانتهای ویژه به آقازاده ها هستیم و آنها به دلیل نداشتن علم و تجربه مدیرت اقدام به قطعه قطعه کردن زمینهای کارخانه و فروش آنها میکنند یکی از این موضوعات خصوصیسازی شرکت هفته تپه اهواز بود که بعد از واگذاری آن به بخش خصوصی که گفته میشود با قیمت بسیار پایین به بستگان اسحاق جهانکیری واگذار شد
جرات نداریم شکایت کنیم
کار صاحبان "زر" و "زور" و "تزویر" به جائی رسیده است که دیگر کسی حریف آنان در مملکت نمیشود. حتی رعایای جمهوری اسلامی میترسند شکایتی از این انگل های بیت المال داشته باشند. چند روز قبل کارگران شرکت رسا بدون دریافت حقوق دی، بهمن، اسفند، فروردین و عیدی بیکار شدند و کسی جرات اعتراض هم ندارد چرا که شرکت قبل از اخراج از همه چکهای سنگین بدون تاریخ دریافت کرده است.
وقتی از یکی از کارگران سئوال شد چرا شکایت نمیکنید جواب داده بود: به کی شکایت کنم؟ صاحب شرکت عظیم شبنم دختر جوان وزیر قبلی مملکته، من پسر کی هستم؟! شبنم چک بدون تاریخ از من دارد. من چه چیز او را در دست دارم؟! چه بلایی سرم می آرد اگر چکی را که از من در بدو استخدام گرفته و مال خودم هم نیست به اجرا بگذارد!
اما چندی پيش یکی از خبرنگاران با انتشار عکسی از ویلائی در لواسان عنوان کرد که این ویلاها منصوب به برادران میرمحمدی دامادهای علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی هستند. علاوه بر دامادهای حاج آقا شمخانی، میر محمد علی (همسر فاطمه حسینی) رئیس پیشین صندوق توسعه ملی و وزیر اقتصاد دولت اصلاحات و همچنین دخمل نعمتزاده وزیر سابق صنعت دولت آشیخ حسن روحانی و عده ای از اصلاحاتی ها از دیگر متخلفین در ساخت و ساز ویلا هستند.
ساخت و ساز ویلا در آن منطقه و روانه کردن فاضلاب آنها به دریاچه سد لتیان که منبع آب آشامیدنی مردم تهران است گسترش زیادی یافته و عده ای از وزیران و مقامات عالیه و اهل بیت و اقوام آنها ساکن این منطقه اشرافی شده اند که خوشبختانه دقیقا روی یکی از گسل های فعال زلزله در غرب به شرق تهران قرار دارد و امید می رود با فعال شدن آن شر عده ای مفتخور و مفت بر و آویزان به بیت المال را از سر رعایای جمهوری اسلامی کم شود!
دخمل رفسنجانی و دلتنگی اش برای قبل از انقلاب!
فائزه هاشمی رفسنجانی (آبجی رئیس شورای شهر تهران) در مصاحبه با شبکه خبری یورو نیوز گفته است: تفکرات جمهوری اسلامی تفکرات داعشی است!
فائزه در دوران زنده بودن پدرش (آشیخ اکبر بهرمانی رفسنجانی) بدون استفاده از رانت پدرش نماینده مجلس شورای اسلامی شد و مدتی هم با همکاری "مسعود بهنود"، از زنان روزنامه نویس زمان شاه!، یک روزنامه زنانه را منتشر می کرد.
فائزه و خواهرش فاطمه به اتفاق برادرانش آمهدی و حاج محسن در دوران حیات پدرشان که علاوه بر ریاست مجمع تشخیص مصلحت همه کاره دانشگاه آزاد بود، سمت های مدیریت و استادی این دانشگاه را عهده دار بودند که پس از شنای آشیخ اکبر و زنده بیرون نیامدن او از اسنخر معلوم شد استخدام خانوادگی این افراد غیرقانونی بوده و بیرون انداخته شدند!
فائزه رفسنجانی که سابقه دار است و مدتی را هم در زندان گذرانده مانند اوس محمود احمدی نژاد علاقه زیادی به دیده شدن دارد و به همین خاطر فرصت مصاحبه دادن و مطرح شدن را از دست نمی دهد!
جدید ترین خودنمایی او مصاحبه با شبکه خبری استعماری یورو نیوز است که طی آن افسوس دوران شاه را خورده و ایدئولوژی حاکم در جمهوری اسلامی را داعشی معرفی کرده است!
وی در این مصاحبه نگفته است اگر دوران شاه بهتر بود چرا باباش برای براندازی حکومت شاهنشاهی با انقلابیون همراهی کرد؟!
به گزارش یورو نیوز، فائزه رفسنجانی می گوید که حکومت جمهوری اسلامی در مسائل مربوط به زنان، تنه به داعش می زند اما جامعه ایران و فضای بین المللی «اجازه نمی دهند علنا مثل داعش رفتار کند.»
فائزه هاشمی معتقد است که در جمهوری اسلامی پسرفت های بسیاری در خصوص حقوق زنان، نسبت به حکومت سابق ایران بوده؛ پسرفت هایی که منجر به حذف زنان از مدیریت کلان کشور و مراکز تصمیم گیری شده است!
در گزارش یورو نیوز ضمن بزرگنمایی فائزه آمده است:
" فائزه هاشمی، نماینده پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی است که بالاترین رای را در تهران در انتخابات این مجلس از آن خود کرد هرچند که نام علی اکبر ناطق نوری که بعدها رئیس این مجلس شد به عنوان نفر اول این انتخابات اعلام شد و نام فائزه هاشمی به عنوان نفر دوم. او دختر علی اکبر هاشمی رفسنجانی از پایه گذاران حکومت جمهوری اسلامی است و مدیر مسول روزنامه زن، اولین روزنامه مربوط به زنان در جمهوری اسلامی که به دلیل انتشار کاریکاتوری درباره عدم مساوات دیه زنان و مردان و همچنین انتشار پیامی از فرح پهلوی، ملکه سابق ایران، توقیف شد.
فائزه رفسنجان با اشاره به گزارشی که همزمان با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی درایران درباره شاخص های مربوط به زنان منتشر شده بود اشاره می گوید:
«یک گزارشی خواندم از خانم ابتکار (معصومه) که چهل شاخص را از پیشرفت زنان بعد از انقلاب بیان کرده بود مثلا در آموزش و بهداشت. اما ن معتقد نیستم که اگر حکومت پهلوی بود این اتفاق ها نمی افتاد و مطمئنا اگر حکومت پهلوی هم بود این پیشرفت ها اتفاق می افتاد و نمی توان به عنوان یک شاخص موفقیت در جمهوری اسلامی در نظر گرفت.»
« نسبت به حکومت شاه، پسرفت کردهایم! »
فائزه هاشمی می گوید:
« زمان شاه در عرصهء سیاسی ما وزیر زن داشتیم، سناتور زن و نمایندگان مجلس زن داشتیم که تعدادشان از الان بیشتر بود. البته الان سنا نداریم اما در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری هیچ زنی حضور ندارد. هرچند که اینها با سنا قابل مقایسه نیستند اما به هر حال یک نوعی مجلس هستند. در حکومت اسلامی فقط یک وزیر زن در دوره محمود احمدی نژاد داشتیم و دیگر نداریم. یعنی از حضور زنان در مراکز تصمیم گیری، تصمیم سازی و مدیریت های کلان و حتی مدیریت میانی جلوگیری شده. در مدیریت های میانی البته یک مقدار در دولت روحانی تغییر ایجاد شده آن هم با تلاش خود زنان بوده که منجر به بخشنامه ای از سوی آقای روحانی شد اما من فکر میکنم اگر زمان شاه ادامه پیدا میکرد تعداد زنان در مراکز تصمیم گیری بیشتر و قوی تر هم می شد. تعداد وزرای زن هم بیشتر میشد. »
شیخ حسن روحانی، رئیس جمهور اسلامی در سال 2017 در بخشنامه ای خواستار «بهرهگیری از ظرفیت زنان و جوانان توانمند کشور برای تصدی پستهای مدیریتی» شد. او به دلیل عدم معرفی وزیر زن در دو دولت خود با انتقادهای زیادی از سوی زنان روبرو شده است.
فائزه هاشمی از اعضای بنیانگذار حزب کارگزاران سازندگی (که همه آنها در یک فولکس واگن جا می گیرند و مانند اوس غلام کرباسچی دارای پرونده های فساد مالی و سیاسی و مفتخوری هستند!) می باشد و تا قبل از غرق شدن والدش در استخر کاخ سعدآباد علیرغم نداشتن سواد کافی در دانشگاه آزاد استاد شده و حقوق استادی می گرفت!
فائزه که پس از اخراج از دانشگاه آزاد به روستای مسقط الراس خود - ده نوق در بهرمان - برگشته و مشغول سر و سامان دادن به باغ پسته پدری اش است به خبرنگار یورو نیوز می گوید:
«شما نگاه کنید در سطح روسای دانشگاهها و همچنین هیات مدیرههای سازمان ها ما هیچ زنی نداریم. اخیرا سه زن به عنوان سفیر انتخاب شدهاند اما زنان در خیلی عرصه ها حذف شده اند و پسرفت شدید داشته ایم، یا قاضی زن که در زمان شاه داشتیم و مطمئنا اگر ادامه پیدا میکرد بیشتر هم می شد اما بعد از انقلاب، قاضی زن نداریم. بنابراین نه تنها پیشرفتی حاصل نشده که اوضاع خیلی خراب تر شده. چیزی هم اگر تغییر می کند خیلی سخت و سالهای سال طول می کشد مثل بحث دیه. یکی از دلایلی که روزنامه زن را بستند انتشار کاریکاتور درباره نابرابری دیه بود حالا بعد از این همه سال، بیمه، دیه تصادفات را برابر پرداخت می کند. »
قوانین تبعیض آمیز، تنه به داعش
به گفته فائزه هاشمی قوانین تبعیض آمیز از معضلات مهم زنان ایران است. او توضیح می دهد:
« زمان شاه، قانون حمایت از خانواده به وجود آمد که برابری ایجاد شد. اما یکی دیگر از معضلات مهم ما زنان - بعد از انقلاب - قوانین تبعیض آمیز است و عرف ها و رویه های ضد زن که با عنوان دین و مسائل فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده اند مثل مساله ممنوعیت ورود دختران به ورزشگاه که نه قانونی مبنی بر این ممنوعیت وجود دارد، نه خلاف عرف است، نه خلاف شرع است اما ممنوع است. »
فائزه در پاسخ به این سوال که چرا موقعیت و جایگاه زنان در جمهوری اسلامی تا این سطح پسرفت کرده است و علیرغم تلاش فعالان زن، تغییرات به کندی حاصل می شود، می گوید:
« متاسفانه مسائل زنان، پایگاه فقهی و سیاسی پیدا کرده؛ نگاه حاکمیتی که بر دین ما و بر مسائل زنان ما حاکم شده اسلام خیلی افراطی و تند را نمایندگی می کند. ما داریم علمایی مثل آیت الله صانعی، آیت الله بیات زنجانی، آیت الله شبیری زنجانی و آقای محقق داماد و خیلی های دیگر که نگاه روشنی به مسائل زنان دارند و فتواهای شان با فتواهای حکومتی متفاوت است. اما حکومت مسائل زنان را به شدت سیاسی می کند و این خیلی آسیب می زند. اینکه می گویند مرغ یک پا دارد و حاضر نیستند هیچ چیزی را تغییر بدهند و علیرغم همه تلاش ها و هزینه های زنان، تغییر به کندی صورت می گیرد به دلیل سیاسی دیدن مسائل زنان و گره زدن آن به دین آن هم از نوع رادیکال و تند است. یک جور به نظر من به داعش تنه می زند و تفکرات داعشی است. کمی ملایم تر از داعش که اگر رویشان می شد مثل داعش عمل می کردند اما جامعه ایران و نگاههای بین المللی چنین اجازه ای نمی دهند! »
خواهر رئیس شورای شهر تهران که برادر دیگرش (آمهدی) به جرم گرفتن رشوه کلان ارزی از کمپانی استات اویل نروژ زندانی است و پدرش هم در استخر دست از حیات کشیده، می گوید:
« از سوی دیگر ما یک جامعه سنتی و مذهبی داریم. هرچند جامعه خیلی تغییر کرده اما نگاه سنتی وجود دارد و حکومت مدام افکار عمومی را تحریک می کند. البته افکار عمومی هم به اینها جواب نمی دهند ولی به هرحال اینها را مدام مطرح می کنند. الان اما احساس می کنم با وجود فضای مجازی، مطالبات زنان خوب منعکس می شود. قبلا رسانه ها به این دلیل که مردانه بودند عمدتا مسائل زنان را منعکس نمی کردند. من روزنامه زن را برای همین راه اندازی کردم چون مسائل زنان و مشکلات آنها و موفقیت های شان در رسانه های عمومی اطلاع رسانی نمی شد و ما نیاز داشتیم به یک رسانه روزانه که مرتب مسائل زنان را مطرح کند. حرکت های امروز اما به خاطر فضای مجازی بیشتر امکان انعکاس و موفقیت پیدا کرده. مثلا ورزش زنان در دوره هایی خیلی رشد کرد که راحت هم نبود اما فضای مجازی نبود و چنان انعکاس پیدا نمی کرد. »
هم دروغ گفتم هم فریب خوردم!
« آمدنیوز » برای کسانی که میخواهند بدانند چگونه میتوان اخبار جعلی فراوانی را در میان چند خبر «درست بیاهمیت» گنجاند و به مخاطب چنین القا کرد که همه آنچه از این پس گفته میشود درست است یک نشانه محسوب می شود. این کانال در مدت کوتاهی، مخاطبانی برای خود دست و پا کرد. هرچند از واکنشها و بازخوردهای اخبار این کانال در فضای مجازی معلوم بود که بیشتر مخاطبان واکنشی تمسخر آمیز به اخبار جعلی آمد نیوز دارند، اما برخیها هم در داخل به سبب قاعده «دروغ هر چه بزرگتر، باور آن راحتتر!» و نیز به سبب رواج باورهای ساده انگارانه، به برخی اخبار جعلی "آمدنیوز" استناد میکردند.
حالا، یکی از برکات انقلاب، به جان هم افتادن اپوزیسیون دروغپرداز جمهوری اسلامی و رسوایی ارتباط آنها با اختلاسگران داخلی است. از یک طرف پول اختلاس شده در ایران به کمک سازمانها و شخصیتهای رسانهای اپوزیسیون در خارج میرود، و از طرفی دروغپردازی به نام «اینترنشنال»، دروغپرداز دیگری به نام " آمدنیوز " را به چالش میکشد که چرا این همه خبر جعلی به خورد مردم دادی.
در روزهای ابتدایی پخش مستند «ایستگاه پایانی دروغ»، زم ابتدا کوشید آن را ساختگی و غیرواقعی جا بیندازد، اما استحکام مستند مانع از آن شده است که او کوچکترین خدشهای به آن وارد کند، چه آنکه زم هر مقدار بخواهد از این تور اطلاعاتی نجات یابد، بیشتر رسوا خواهد شد؛ بنابراین راهی جز اقرار به دروغگویی و فریبخوردگی برایش باقی نمانده است.
در این میان، اما برخی رسانههای نشاندار ضدانقلاب که بارها از او به عنوان تحلیلگر مسائل ایران دعوت کرده و دیدگاههای ضد ایرانی خود را از زبان زم بیان میکردهاند، هم دچار نوعی رسوایی شدهاند. از این رو برای القای استقلال خبری به زعم خود میخواهند زم را به چالش بکشند، حال آنکه با این رویکرد، بیش از زم خود را به چالش کشیدهاند. مخاطبان این رسانهها لابد از خود میپرسند، اکنون که زم به این رسوایی اعتراف کرده، از کجا معلوم که دیگر رویکردهای آنها هم تکرار این رسوایی نباشد.
شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال که با پول آلسعود تأسیس شده در گفتوگویی با زم به او میگوید آیا برای نگه داشتن مخاطبان خود دروغ گفتی؟
و او پاسخ میدهد: «بله برای یک کار بزرگتر مجبور شدم دروغ بگویم!»
مجری میپرسد: «چرا به مردم توضیح ندادید، چرا در کانال تلگرامی خود ننوشتید؟»
و او با کمی مکث ابتدا میگوید: «از مردم معذرت میخواهم » و سپس تصریح میکند: « ما فکر نمیکردیم که جمهوری اسلامی چنین کاری بکند (يعنی مستند را پخش کند ). امیدوار بودم که کار به پخش مستند نرسد. اما من دارم اقرار میکنم یک سری جاها ما فریب خوردیم. اولین بارم بود که چنین کاری میکردم و در چنین موقعیتی قرار میگرفتم. »
مجری با قطع سخنان زم تأکید میکند که «اولین بار نبود، چون مدام تأکید میکنید که به یک سری اطلاعات دسترسی دارید که در اختیار هیچ رسانهای نیست. همین الان که داشتید با من صحبت میکردید، ادعا کردید که دومین کازینوی بزرگ جهان در اختیار لاریجانیهاست، از کجا معلوم که این خبر هم مشخص نشود که مثل کوروش 2 و 17 دی بوده است؟ »
روح الله زم فقط به این پاسخ بسنده میکند که «من در یک جایی مجبور بودم بهخاطر اینکه این اطلاعات بولتنی میشود، اطلاعات اشتباه بدهم. مانند اینکه آقای پهلوی در خانه خود از ارتش سان میبیند؛ که این حرف خندهدار و جوک بود. »
او در پایان اذعان میکند که دستگاههای اطلاعاتی قصد داشتند از طریق من به اپوزیسیون نفوذ بکنند!
پولشویی به نام يک کودک!
همه می دانيم که طویله هم برای خود قوانین و مقررات سفت و سختی دارد که هم چوپانان و هم گوسفندان رعایت می کنند تا اوضاع خر تو الاغ نشود! اما در جریان محاکمه «حسبن هدایتی دول آبی»، معروف به عابر بانک، که هدایت یک باند غارتگر اقتصادی را به عهده داشته و علاوه بر مجموعه های اقتصادی کل بانک سرمایه را هم یک لقمه چپ کرده است، معلوم شد که چرا این کشور به مملکت گل و بلبل معروف است! بعبارت ديگر، در جریان آخرین جلسه مسئولان بانکی که جاده صاف کن غارتگری حسین هدایتی دول آبی بوده اند فاش شد که در یک روز برای یک کودک هشت ساله 240 حساب بانکی گشوده شده است!
همچنين در جلسه محاکمه هدایتی این رسوایی بانکی فاش شد که:
- رئیس صوری شعبه برج فرمان بانک سرمایه گفت که او فقط مجری دستوراتی بوده که از پشت پرده به او می داده اند! وی در دادگاه متوجه شد همه چیز یک سناریوی از پیش تهیه شده بوده است.
- خانم جوان خانهداری ادعا کرد فریب اعتماد همسرش به برخی افراد را خورده و نقش وی تنها امضای چکهای سفید و سربرگ خالی بوده است!
- "امیر توللی"، متهم تحصیل کرده، ادعا کرد که گول رفاقت 18 ساله با ضیایی قائممقام بانک سرمایه را خورده و دخالتی در اخذ تسهیلات نداشته.
- متهم دیگری ادعا دارد فقط قصد وصلشدن به باند هدایتی را داشته است
- و در نهایت متهمی که با وثیقه اجارهای متواری شده طبق اظهارات قاضی پرونده حتی از جانب برخی متهمان تهدید هم شده است.
- هدایتی هم همه تقصیرها را گردن موسوینژاد میاندازد که او نيز همه چیز را انکار میکند!
این قصهء دادگاه این روزهای باند هدایتی، مشهور به عابر بانک فوتبال ایران، است که هر چه جلوتر میرود، دم خروس متهمان آن بیشتر بیرون میزند.
وقتی قاضی مسعودی مقام اظهار کرد: تنها سه نفر از متهمان بانک سرمایه دادگاهی شدند و کیفرخواست مابقی مدیران در راه است، معلوم میشود چرا قبل از شروع این دادگاهها، دادستان تهران گفت: «پرونده بانک سرمایه نماد فساد بزرگ اقتصادی است.» نماینده دادستان در جلسه تأکید کرد: "شمشیر عدالت بر فرق متهمان کوبیده خواهد شد!" و خطاب به یکی از متهمان غایب گفت: مثل مرد در دادگاه حاضر شو و از خودت دفاع کن!
باری، دادگاه سوم حسین هدایتی دول آبی در حالی برگزار شد که نوبت به دفاعیات سایر متهمان این پرونده رسید. افرادی که عمدتاً در گفتههای خود از واژههایی چون « اعتماد » حرف میزدند؛ اعتمادی که چون زنجیر به یکدیگر متصل بوده و سررشته هم متصل به متهم ردیف اول پرونده (هدایتی) است.
وکیل یکی از متهمان که از قضا متواری هم شده به نکته جالبی در دادگاه اشاره کرد و آن این بود که هدایتی هوش بالایی دارد. او، حتی با فرض اثبات مجرمیت وی، چنان در جلسات و دفاعیات بر خود مسلط است و سعی در موجه جلوه دادن خود دارد که افرادی، چون موکل وی، به سادگی تحت تأثیر وی قرار گرفته و به او اعتماد کرده اند.
دادگاه با دفاعیات وکیل «سید مهدی موسوینژاد» در رد اتهام پولشویی آغاز شد. این در حالی است که نماینده دادستان در پاسخ به این دفاعیه گفت: «این فرد در یک روز 240 حساب به نام فرزند هشت سالهء خود افتتاح کرده است که این دلیل بر پولشویی است نه نافی آن!»
یکی از نکات جالب توجه مطروحه در دادگاه، حضور رئیس شعبه پیشین برج فرمان بانک سرمایه که خانم هانیه پهلوان نام دارد، به عنوان مطلع بود. او سمت خود را صوری میدانست و معتقد بود که همه اتفاقات سناریوی از پیش تهیه شده بوده است؛ چراکه نقش وی تنها اجراییکردن مصوبات بوده است. اظهارات وی حاکی از آن بود که تمام تلاش خود را کرده تا از اجراییشدن برخی مصوبات جلوگیری کند که حتی این مهم به زد و خورد تا لابی منزل وی هم کشیده شده است. از آنجایی که وی تبعات و حواشی اخراج شدن را نمیپسندیده، بیش از دهها بار استعفا میدهد، اما مخالفت میشده و در نهایت خودکار را زمین گذاشته و بیرون میآید!
متهم جوانی که خانهدار بوده و فرزند کوچک داشته است، گویا همسر وی به دلیل بدهی بانک مسکن امکان نشستن بر میز مدیریت نداشته و خانم جوان به درخواست همسرش مدیرعامل یکی از همین شرکتها میشود، بیآنکه حتی برای ساعتی بر میز مدیریت بنشیند! نقش وی تنها امضاکننده سربرگها و چکهای سفید امضا بوده است. تا جایی که حتی به شرکت هم نمیرفته و در داخل ماشین برگهها و چکها را امضا میکرده است. وی که به همسر خود، موسوم به يقينی، که در دادگاه حضور نداشت اعتماد کرده بود ادعا داشت که فریب وی را خورده است؛ ادعایی که به تأیید وکیل متهم نیز رسید و حتی عدم حضور یقینی را دال بر خطاکار بودنش دانست!
یقینی متهمی است که به ظاهر شرکتها را در اختیار هدایتی میگذاشته و در حال حاضر از بیمارستان فرار کرده و وثیقه اجارهای وی هم به توقیف درآمده است. قاضی پرونده غیبت وی را سلب حق دفاع از خودش دانست و نماینده دادستان هم در جایی تأکید کرد که مثل مرد با حضور در دادگاه از خود دفاع کند. وکیل وی در دفاع از علیاکبر یقینی گفت: حتی با فرض مجرم بودن هدایتی، آنچنان وی مسلط است و خود را موجه جلوه میدهد که همین اثبات میکند، افرادی، چون موکل من به سادگی آب خوردن گول وی را میخورند!
همچنين امیر توللی، رفیق 18 سالهء ضیایی قائممقام بانک سرمایه، که ادعا داشت پای رفاقت با ضیایی، تنها مراودات مالی و حساب بانکی وی را انجام میداده است تأکید کرد: هیچ ریالی از این مراودات منتفع نشده است. همین جا بود که سرنوشت سند خوردن هیوندای النترا به نام این فرد در ابهام افتاد و نماینده دادستان تأکید کرد: این ماشین به فردی داده شده که خود باید نظارت میکرده است، اما در مقابل خودرو چشمپوشی از برخی موضوعات کرده است.
«مجتبی کیانپیشه، معتمدترین کارمند حسین هدایتی دولابی هم اتهام خود در دخالت برای اخذ تسهیلات را از اساس رد کرد، اما این در حالی بود که طبق اظهارات نماینده دادستان اثر انگشت و دستخط وی برای اخذ تسهیلات وجود دارد.
بدهیهای سنگین عراق به ایران
بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت در اواسط بهمن ماه (بیش از یک ماه پیش) از عدم پرداخت بدهی عراق انتقاد کرد؛ اشاره او به بدهیهای مربوط به گاز و برق است.
حاجی زنگنه گفته بود کشورش در ماه بالای 200 میلیون دلار گاز به عراق صادر می کند ولی عراق این بدهی را نمیپردازد.
ایران حدود دو میلیارد دلار هم بابت صادرات گاز و برق از عراق طلبکار است.
وزیر نفت ایران گفته بود: " عراق راه های خیلی سهل الوصولی برای کمک به ایران دارد و همه را به عراقیها پیشنهاد دادم ولی آنها نپذیرفتند. "
بیژن زنگنه البته به جزئیات مکانیزم پرداخت بدهی اشاره نکرد.
در تابستان امسال و پس از آنکه عراق بدهی خود را بابت ارسال برق ایران پرداخت نکرد، ایران صادرات برق به این کشور را متوقف کرد که بعدا با پرداخت بخشی از این بدهیها صادرات به این کشور مجددا از سر گرفته شد.
حدود یک ماه پیش حاج عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی به عراق سفر کرد و در جریان این سفر گفت که با وجود تحریمهای آمریکا، راه حلی برای پرداخت بدهی های عراق پیدا شده است.
در جریان دیدار روسای بانکهای مرکزی جمهوری اسلامی و عراق، سازوکار پرداخت مالی بین دو کشور تعیین شد و جزئیات آن به امضای دو طرف رسید.
با وجود این بدهیهای سنگین، جمهوری اسلامی حدود یک ماه پیش قرارداد صادرات برق به عراق را برای یکسال تمدید کرد.
عاصم جهاد، سخنگوی وزارت نفت عراق اواخر آبان ماه گفته بود: " هم اکنون هیچ جایگزینی برای گاز طبیعی ایران نداریم چرا که ایران نزدیکترین نقطه به عراق می باشد تا از آن بتوانیم گاز وارد کنیم. "
دولت عراق سالانه 1300 مگاوات برق و 600 میلیون متر مکعب گاز از ایران وارد میکند.
ایران و عراق در طول مرز خاکی هزار و پانصد کیلومتری خود چندین میدان نفتی مشترک هستند که مهمترین آنها میدان آزادگان است.
این میدان در دشت آزادگان قرار دارد و از شمال با میدان نفتی مجنون در عراق مشترک است.
در حال حاضر عراق دو برابر ایران از میادین مشترک نفت تولید می کند؛ این کشور طی سالهای 2005 تا 2017 توانسته است تولید نفت خود را از حدود 1.7 میلیون بشکه در روز به 4.7 میلیون بشکه در روز افزایش دهد.
اقتصاد عراق تا حد زیادی وابسته به درآمدهای نفتی است و به همین دلیل افزایش تولید را با دعوت از شرکتهای بینالمللی در دستور کار خود قرار داده است؛ بعضی از این پروژهها با کمک روسیه در حالی پیشرفت است.
در تابستان امسال عراق کار تحقیقات و توسعه چندین میدان نفتی نزدیک مرز ایران را به شرکت الهلال امارات واگذار کرد.
تحریمهای نفتی آمریکا بعضی از پروژههای مشترک دو کشور را تحت تاثیر قرار داده است.
بیژن زنگنه وزیر نفت ایران اخیرا گفته است: "یازده هزار بشکه نفت از کرکوک سواپ می کردیم بعد از تحریم عراقیها همان را هم قطع کردند."
مقامهای آمریکایی مکررا از دولت عراق خواسته است تا واردات انرژی از ایران را کاهش دهند؛ اما آنها سخت بودن جایگزین ایران را دلیل ادامه واردات انرژی از ایران عنوان کردهاند.
شایان ذکر است عراق در طول هشت سال تحمیل جنگ به ایران بیش از هزار میلیارد دلار خسارت به ایران وارد آورد و علیرغم آنکه سازمان ملل متحد عراق را مسئول آغاز جنگ شناخت و به پرداخت خسارات جنگی موظف کرد تا کنون نه عراق یک دلار به ایران پرداخته است و نه مسئولان جمهوری اسلامی دنبال گرفتن خسارات جنگی رفته اند!
لوطی گری و جوانمردی مقامات کشور!
علیرغم آنکه برادران بعثی - عفلقی (صدامیون کافر سابق) هشت سال جنگ ویرانگری را به ایران تحمیل و یک هزار میلیارد دلار به زیرساخت ها و شهرهای ما خسارت وارد و چند صد هزار شهید و جانباز و مفقودالاثر رور دستمان گذاشتند مع الوصف بر اساس نصیحت و پندی که مقامات جمهوری اسلامی زیب گوش خود کرده اند: " در عفو لذتی است که در گرفتن خسارات جنگی نیست! " نه تنها دنبال خسارت یک هزار میلیاردی نبوده و نیستند بلکه شهرها و اماکن زیارتی عراق را بازسازی و روزانه خواهر و مادر متجاوزین سابق عراقی (توریست های لذتی - زیارتی کنونی مشهد!) را هم اطعام می کنند!
مدعایان حقوق بشر غربی باید این جوانمردی و فتوت مقامات جمهوری اسلامی را ببینند در حالی که خود ایرانی ها از حیث تامین پنج سیر گوشت در مضیقه هستند اما خانواده متجاوزان سابق عراقی را تغذیه می کنند!
ضرب المثل جدید: " طعامی که به عراق روا هست به داخل کشور حرام است
https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2028371414134981/
کوه خواری در جلوی چشم مسئولان عالیرتبه!
ارتفاعات شمالی تهران (جنوب سلسله جبال البرز) را بر خلاف قانون مصرح در بالای 1800 متر می تراشند و تبدیل به ویلا و آپارتمان و مجتمع های مسکونی می کنند!
این کوه خواری ها در برابر چشم مسئولان عالیمقام کشور که عمدتا در مناطق لاکچری شمال تهران و سعد اباد و نیاوران زی طلبگی (!) دارند اتفاق می افتد!
کم کم رشد تهران از شمال شهر به قله توچال نزدیک می شود! تنها منظره دلفریب و طبیعی تهران همین سلسله جبال البرز بود که دارد به خیابان های پر ازدحام و محلات اعیان نشین و پر تراکم تبدیل می گردد!
در کجای دنیا اجازه می دهند منابع طبیعی و حوزه آبریز یک کلانشهر تبدیل به املاک خصوصی شود؟!
پسر حاج سفیری که «خاندان نبوت اش گم شد»!
آدم باید خیلی سنگدل باشد اگر برای پول های زحمتکشی حاج آقا سبحانی دیپلمات وزارت امور خارجه (دکان کار و کاسبی حاجی ظریف و شرکا) بغض نکند و دل نسوزاند!
بنده خدا سفیر سابق جمهوری اسلامی در ونزوئلا در ساعات غیر اداری و اوقات فراغت با مسافرکشی در کاراکاس یا دست فروشی صنار و سه شاهی دلار و یورو برای روز مبادا پس انداز کرده و حالا آقازاده اش پول ها را خرج فواحش برزیل و ونزوئلا می کند!
امثال ساشا یا آنطور که لات و لوط های لب خط در کودکی صدایش می کردند: " ساشا خوشگله! " سه چهار هزار نفر در اروپا و آمریکا پول های زحمتکشی پدرانشان را در کاباره ها و دیسکوهای بلاد کفر خرج می کنند و باعث بالا رفتن آمار اختلاس و سوء استفاده مالی پدرانشان می شوند!
پر واضح است آقایان حتی با حقوق ها و پاداش های نجومی نمی توانند مخارج غربت نشینی (!) آقازاده هایشان را تامین کنند و ناچارا به فساد مالی و اقتصادی کشیده شده و مجبور می شوند خزانه بیت المال را جارو برقی کشیده و به کانادا منتقل نمایند.
https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2028159857489470!
اکبر اختلاس بتاریخ البشریه... فی ایران
انعکاس اختلاس عظیم و کبیر پتروشیمی در نشریات جهان! از جملع روزنامه «الجریده کویت» از آن به عنوان بزرگ ترین اختلاس تاریخ بشری نام برده است!
جاذبه های توریستی تهران
جراید: " معرفی جاذبه های توریستی تهران در برنامه کاری شهرداری است! "
بدون شرح