!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
از بهانه های نوروزی
گرانی شیرینی، آجیل، میوه و اقلام خوراکی باعث بروز ابتکارات جدیدی برای فرار از دست میهمانان ایام عید نوروز شده است!
احتمال دستگیری دونالد ترامپ جدی شد!
به گزارش رسانه های بین المللی پس از آنکه آشیخ حاج حسن روحانی خواستار تعقیب قضائی مقامات آمریکا به خاطر خروج از برجام شد و از قوه قضائیه خواست تا مک دونالد و مقامات کاخ سفید را تحت تعقیب قرار دهد ترامپ به تکاپوی جور کردن سند افتاده تا با وثیقه گذاشتن آن تا روز محاکمه آزاد باشد!
گفته می شود بعضی مقامات بخت برگشته مانند پمپئو و بولتون که وثیقه ملکی و سند ندارند از ترس دستگیری توسط ضابطان قضایی اعزامی از حکومت اسلامی و پاسبانان نیروی انتظامی از واشنگتن گریخته و به کوه و جنگل زده اند!
به گزارش بی - بی - دابلیو سی ترامپ در تماس تلفنی با ولادیمیر پوتین با قسم دادن رئیس جمهور روسیه به جان بشار اسد از وی خواسته است تا با توجه به روابط برادرانه ای که با مقامات حکومت اسلامی دارد میانجیگری کرده و هر طوری هست شیخ حسن را از پیگیری شکایت منصرف و خانواده او را از اضطراب نجات دهد!
ترامپ در این گفتگوی تلفنی اظهار داشته اگر به خاطر شکایت آشیخ حاج حسن به زندان بیفتد علاوه بر از دست دادن کارش اوضاع خانوادگیش هم یحتمل بهم بریزد و ملانیا با رجوع به دادگاه حمایت از خانواده طلاق بگیرد و ایوانکا هم به واسطه نبودن پدر در خانه هرز بپرد!
مقصر همه بدبختی ها پيدا شد
چند سال اول همه بدبختی ها را به دوران حکومت پهلوی نسبت می دادند و شاه و حکومت سابق را در منابر لعنت و گناه بدبتتی های موک و ملت را از ناحیه آنها می دانستند. بعد بروز جنگ مقصر دیگری به کمک آقایان آمد و صدام و حامیانش مقصر عقب ماندگی و بدبختی کشور و بروز مشکلات عدیده و روز افزون معرفی می شد!
بعد از پایان جنگ تحمیلی که متجاوزان بعثی، عفلقی، صهیونی کافر ناگهان تبدیل به برادران عزیز عراقی شدند و پایشان به مشهد مقدس باز شد(!) تحریم های ظالمانه آمریکا مقصر شناخته شد که باعث اختلاس های چند هزار میلیاردی و تولد بابک های زنجانی و پرویز کاظمی ها و سوء استفاده مقامات برجسته دولتی از انواع رانت ها و چپاول دارایی های عمومی توسط برادران مقامات عالیه و واگذاری بزرگ ترین مجتمع های کشت و صنعت و صنایع پتروشیمی و کارخانجات و شرکت های دولتی به صورت از دم قسط و با بهای کمتر از موجودی آنها در انبار (!) توسط مدیران دولتی به خودشان و وابستگانشان و اقوامشان گردیده است و راه حل مشکل را هم آشیخ حسن ( معروف به رئیس جمهور) اخیرا پیدا کرده و خطاب به امت علاف در صف گوشت فاسد یخی و مرغ منجمد و شکر و پیاز گفتند عوامل بيرونی را لعنت کنید!
اما امسال آشیخ حسن روحانی، که به گفتهء نامحسوس فرمانده سلحشور سپاه، آدم حرافی است و فقط حرف زدن بلد است، شب سال نوی خورشیدی گناه همه مشکلات مملکت را به گردن "بیرونی" انداخت و گفت: "ریشهء همهء مشکلات بیرونی است!"
هر آدم عاقل و با شعوری تا حالا تصور می کرد ریشه نابسامانی های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و هزاران بلا و درد بی درمان دیگر که روی سر امت همیشه فلک زده آوار شده است سوء مدیریت، نادانی، بی تدبیری، فامیل بازی، دزدی و اختلاس و ارتشاء و فساد مالی و اخلاقی آقایان مسئولین و مقامات و آقازاده ها و دامادها و فک و فامیل الیگارشی سوار کول مردم است!
اما با اظهارات حاج حسن روحانی معلوم شد دزدیدن دکل های نفتی، گرفتن پورسانت میلیون دلاری از استات اویل نروژ، خالی کردن خزانه بانک ملی توسط خاوری، فساد مالی قرن بیست و یکم ( پتروشیمی) وا دادن و دولا شدن ظریف و باند وزارت خارجه مقابل کشورهای 5+1، مفقود شدن تانکرهای حامل نفت و میعانات نفت و گاز، تقلید صدای رئیس جمهور توسط برادرش، فساد عظیم بانکی و مالی و اقتصادی برادر معاون اول، فساد مالی و اقتصادی برادر رئیس جمهور، اختلاس بیمه ایران، اختلاس عظیم بانک سرمایه، جلو افتادن قطر و عراق در بهره برداری از حوزه های گاز و نفت مشترک، بی کلاه ماندن سر ایران در ماجرای تقسیم دریای مازندران (کاسپین)، کف روبی ماهیان و آبزیان خلیج فارس توسط برادران چین و ماچین، نگرفتن هزار میلیارد دلار خسارات جنگی ایران از عراق متجاوز، سقوط ارزش پول ملی در حد پشگل ماچه الاغ، تورم سرسام آور و گرانی و کمبود کالاهای اساسی، گرانی اعجاب آور مسکن و اجاره خانه، گرانی قبر در قبرستان بهشت زهرا، کوه خواری و زمین خواری و جنگل تراشی و دریا خواری یک مشت خوار... ته (!) هاپولی کردن مراتع و زمین های موات و اراضی ملی و انفال در لواسان و هزاران مورد دیگر کلهم اجمعین تقصیر "ابوریحان بیرونی" بوده است و مقامات متدین و نماز خوان تحصیل کرده و دوره دیده در انگلیس و عوامل و اذناب آنها کوچک ترین تقصیری در گند زدن به ملک و ملت نداشته اند!
باری امسال که همهء تقصیرات را گردن "بیرونی" انداختند! وضع به همین منوال پیش برود سال آینده همه تقصیرات به گردن ابوعلی سینا و سال بعدش گردن حکیم عمر خیام و به ترتیب گردن سایر حکما و مفاخر علمی و ادبی تاریخ کشور خواهد افتاد و این ها هم که تمام شوند پای "پری بلنده" و سایر مفاخر شهرنو را به میان کشیده و گناه نابسامانی ها را گردن "اشرف چارچشم" و "مهین بچه باز" و... خواهند انداخت!
اسحاق به آشیخ حسن:
حسن! راس راسکی ما بيرونی بودیم و تا حالا نمی دونستیم؟
اینو دیگه از کجات درآوردی؟
گزارشی تحقيقی از سيل نوروزی
لابد می دانيد که در آغاز سال نوی خورشیدی استان های مازندران و گلستان به زیر آب رفته و سیلی مخرب و وابسته به استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل، ضمن عملیات تخریبی و پس از سه روز بارندگی در شرق استان مازندران و استان گلستان، جان عده ای از هموطنانمان را گرفته و بسیاری از روستاها و مناطق شهری کاملا زیر آب رفت و مردم مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. در آق قلا بیش از نود درصد شهر زیر آب رفته است.
اما در اين ميان، عدم حضور مسئولان کشور و مقامات منطقه ای و محلی در مناطق سیل زده موجب بروز شایعات نگران کننده ای در خصوص مرگ دیررس آنها شده و ضد انقلاب و عوامل استکبار جهانی شایع کردند که مقامات و مسئولان شقاقلوس گرفته و به خاطر ابتلا به بیماری های حفره ای، که موجب گشادی باسن می شود (!) قادر به بلند شدن از جای خود و رفتن به مناطق سیل زده و رسیدگی به وضعیت ناهنجار مردم غرق در آب نمی باشند!
انتشار این اخبار نگران کننده در مورد ابتلای مقامات به بیماری باسن گشادی (و یا مرگ دیررس) چنان موجی از نگرانی در میان اهالی دو استان سیل برده شد که بدبختی و نابودی خانه و کاشانه و مزارع و کار و کسب و مرگ عزیزان خود و بی آب و غذا ماندن و گرسنگی را فراموش کرده و نگران سلامتی و سعادت روز افزون مقامات و مسئولین بودند!
اما حکايت گم شدن حاجی مناف هاشمی، استاندار گلستان، پيچ جالبی هم پيدا کرده است بطوری که مسئولان حکومت اسلامی میگویند که در خارج از کشور به سر میبرد. در اين راستا و در پی انتشار گزارشهای غیررسمی دربارهء عدم دسترسی به استاندار گلستان و عدم امدادرسانی به موقع در مناطق حادثه دیده، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کش ور حکومت اسلامی روز شنبه سوم فروردین برای ماله کشی روی غیبت استاندار به ش در گفتگوی تلفنی با اخبار تله وزوزون امت زیر آب رفته سیل زده را که از غیبت استاندار در منطقه نگران شده و به شک افتاده بودند که چه بسا آن مرحوم را سیل برده باشد از نگرانی درآورد و اطلاع داد که اطشان از مدتی قبل برای رسطئگی به امور خانوادگی در خارج کشور بسر می برد». منظور اينکه استاندار از یک ماه قبل از عید، استان را به امان خدا رها کرده و برای حل مشکلات خانوادگی (!) به خارج از کش ور رفته است! ظاهرا خانواده استاندار گلستان هم مثل خانواده اکثر مسئولین خارج نشین هستند و استاندار باید گاهی جهت صله «رحم» به خارج سفر کند، فقط می ماند مشکلات مردم سیل زده که آنهم به خود مردم مربوط است و باید خودشان حل کنند! اما در عين حال شایع ست که استاندار از اقامت در استان گلستان ناراضی بوده و به هر دری می زده که یک پست وزارت بگیرد و به تهران بیاید! سایت خبری انتخاب هم اعلام کرده که حاجی استاندار گلستان در زمان وقوع سیل در ایران حضور داشته و بعد فلنگ را بصوب کانادا بسته است! انتخاب با انتشار عکسی از مصاحبهء حاجی " مناف " با شبکهء خبر ایران نوشت «آخرین خبری که از مناف هاشمی موجود است، مربوط به 28 اسفند، در بازدید از سد گلستان است، امری که نشان می دهد وی بعد از وقوع بحران کشور را ترک کرده است». انتخاب همچنین عکسی از مصاحبه مناف هاشمی با شبکهء خبر دربارهء وضعیت بارشها در شمال کشور را نیز منتشر کرده است.
از نکات تاریخی یکی هم این است که همهء مقامات کشوری، از خاوری دزد گرفته تا مرجان پتروشیمی و یا همین استاندار پاک دست یا خودشان و یا خانواده اشان، همگی مقیم و شهروند کانادا هستند! گزارش انتخاب نشان می دهد که مقامات دولت مدیران اوقات خوش دریافت حقوق و پاداش نجومی هستند و در موقع بحران چهارپا دارند دو پا هم قرض کرده و عازم کانادا می شوند!
بیت:
در کانادا گر به قصد عشق و حال کردی سفر
سرزنش ها گر کند خلق گلستان، غم مخور!
توجه بفرمائيد که در اين موارد قصور از «مقامات» نيست و رفتن آنها به کانادا و یا انتقال مبالغ عظیم اختلاس شده به کانادا فقط و فقط به خاطر قطع ارتباط حکومت اسلامی با آمریکا می باشد و خاوری ها و مرجان ها و کاسبان تحریم و خانوادهء مقامات دولتی و مدیران مملکت مجبور هستند برای رساندن خود به آمریکا و خرید سهام از بورس نیویورک راه خود را دور کرده و از طریق کانادا خود را در آغوش شیطان بزرگ بیندازند!
نکته عجیب اینکه کشورهایی مانند کانادا و انگلستان به ایرانیان ویزا و اقامت و شهروندی نمی دهند اما هر مقام درازپایه که چشم و گوش و بواسیرش درد می گیرد راحت عازم انگلستان برای معالجه می شود و اکثر مقامات هم تا خانواده از کانادا زنگ می زنند که مشکل داریم راحت تر از رفتن به علیشاه عوض و قرچک ورامین سر از مونترال و اتاوا در می آورند! به هر حال یک جوری باید حقوق و پاداش های نجومی و حق ماموریت های دلاری و درآمدهای گوناگون را خرج کرد و بهترین جا هم برای خرج دلارهای دولتی خارج از کشور است!
بهر حال، جا دارد که پس از فرونشستن سیل و دفن اجساد و به محض بازگشت استاندار از فرنگستان حلوی پای وی اسپند دود کرده و سیل زده ها نماز شکر به خاطر سلامتی وی برپا نمایند!
ضمناً عده ای که خودشان نتوانسته اند ایام عیدی به آنتالیا و دوبی و مناطق لذت بخش خارج بروند و استخوان سبک کنند با انتشار مطالبی علیه برادر مومن و متعهد و نمازخوان استاندار استان زیرآب رفته گلستان دهان به انتقاد و اعتراض گشوده اند که چرا حاج آقا استاندار در موقع نیاز مردم سیل زده به کمک های فوری و فوتی در خارج از کشور به سر می برد؟! در واقع کسانی که از خارج رفتن استاندار انتقاد می کنند خدایی کلاه خود را قاضی کنند و ببینند اگر به آنها هم مخارج سفر لاکچری خارجه و حق ماموریت دلاری بداند آن را پس می زنند و قبول نمی کنند و ترجیح می دهند بجای رفتن به دیار کفر و استکبار جهانی و آشنایی با مظاهر فساد و عشق و حال (!) ایام عید و تعطیلات را در پارک هرندی میدان شوش بگذرانند؟!
در اين جريان خبرهای خوب هم موجود است. مثلاً، خبر آمده است که همه مقامات در سلامت کامل تشریف دارند. آشیخ حسن و خانواده و بستگان اجماعاً در جزیرهء خوش آب و هوای قشم تعطیلات نوروزی را به بدن می زنند و سایر مقامات و مسئولین هم سرگرم دید و بازدیدهای نوروزی می باشند! بر خلاف آنچه گفته می شود که مسئولان و مقامات کشور نسبت به وقوع سیل ویرانگر شمال کشور بی توجه ای کرده و اقدامی به عمل نیاورده و مصیبت وارده به مردم را به تخم مرغ خود گرفته اند خبر می رسد دولت تصمیم گرفته است با همکاری مجلس شلم شوربا قانونی را به اجرا بگذارد که بر مبنای آن منبعد وقوع هر گونه سیل و بلایای طبیعی در ایام نوروز که مسئولان در سفرهای تفریحی هستند ممنوع گردد!
يک جنبهء ديگر حبر سيل هم آن است که، سلبریتی ها هم مثل تله وزوزون و مقامات و مسئولین کشوری و منطقه ای و محلی به مردم سیل زده پشت کرده و ترجیح داده اند تعطیلات عید خود را خراب و کفش هایشان را گلی نکنند! و لذا از حضور در مناطق سیل زده برای گرفتن سلفی های تبلیغاتی - خودنمائی خودداری کرده اند، گويا به دلیل آنکه گرفتن سلفی با سیل روان و ویرانگر خطرناک است و نمی توان مانند بعد از وقوع زلزله با خرابه ها و زلزله زدگان سلفی گرفت و لایک جمع آوری کرد.
اما حيف است که در اين گزارش مبسوط افشاگر از عوامل بروز سيل هم عافل بمانيم. در واقع در دهه های اخیر چند بار استان گلستان و شرق مازندران شاهد سیل های مخرب بوده است که علت آن چیزی جز پاک تراشی و غارت جنگل ها نیست.
سابقه نشان می دهد تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند در این مناطق سیل جاری نشده است زیرا طبیعت با خردمندی در مناطق پر باران و در شیب کوه ها جنگل های درهم تنیده ای قرار داده است تا شاخ و برگ درختان از ریزش مستقیم و پرفشار باران بر روی خاک که منجر به شستشو و فرسایش و رانش زمین می شود جلوگیری و ریشه عمیق درختان آب را به زیر زمین منتقل نماید.
بعبارت ديگر تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند جنگل های استان گلستان اندوه ترین جنگل های سراسر شمال کشور بود اما با تاسیس "بنیاد نور" توسط آیت الله نورمفیدی کم کم از وسعت جنگل ها کاسته شد و امروزه اثری از درختان با ارزش هیرکانی در متطقه خبری نیست و کل جنگل ها را از ته زده اند!
تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند به دلیل ملی اعلام شدن جنگل ها و مراتع احدی حق و جرات تعرض به منابع طبیعی را نداشت اما پس از تغییر رژیم، کاسبان انقلاب برای انکه مسیر را برای غارت خود و آقازاده هایشان باز کنند اعلام کردند زمین و جنگل و مرتع از آن خداست و رژیم گذشته با ملی اعلام کردن آب و خاک به مردم ظلم کرده است! سپس قطعات کوچکی از جنگل را به مردم محلی دادند و خود با تاسیس کارخانجات چوب بری بزرگ و به کارگیری ماشین آلات و ادوات پیشرفته شروع به پاک تراشی جنگل ها کردند. نتیجه این پاک تراشی جنگل ها سیل های ویرانگری است که همه ساله در دوره دارندگی شاهد آن هستیم و خسارات سنگینی روی دست دولت و ملت می گذارد!
شرکت های چوب بری شمال کشور که توسط وزارت خانه های مسئول با تلفن یک شخص متنفذ و یا دوخط توصیه یک مقام عالی به فلان آقا و فلان آقازاده واگذار شده اند با قطع درختان منحصر به فرد جنگل های هیرکانی (فسیل زنده) سودهای کلانی به جیب این اشخاص سرازیر و در عوض خسارات سنگینی به محیط زیست و اقتصاد و مردم وارد آورده اند!
جالب اینکه پس از وقوع سیل های مخرب و مطالعات انجام شده روی علل و اسباب وقوع آن و انتشار نتیجه مطالعات کارشناسی که نشان می داد علت بروز این فجایع همانا قطع درختان و نابود کردن جنگل هاست دولت که زورش به قاتلین قدرتمند جنگل و محیط زیست نمی رسید در یک اقدام دیر هنگام تصمیم گرفت برای مدتی قطع شبانه روزی جنگل ها را متوقف کند و به همین منظور به مجلس پیشنهاد کرد با تصویب قانونی موقتا و برای چند سال به جنگل ها وقت بازسازی و تنفس بدهند اما آیات عظام مازندران و گلستان بدون توجه به اینکه از رسول اکرم شان روایت است که: "هرکس شاخهء درختی را بشکند مثل آن است که دست مرا شکسته است"، و بدون توجه به اینکه در لباس روحانیت هستند و باید به اینگونه روایات توجه داشته باشند و در صف اول مبارزه با نابودی محیط زیست و آب و خاک و جنگل ها قرار بگیرند طی نامه ای خطاب به رئیس مجلس خواستار عدم تصویب قانونی جهت جلوگیری از نابودی جنگل ها شدند!
اگر یک تحقیق و تفحص سرپایی روی شرکت های بزرگ جنگل تراشی شمال نظیر بنیاد نور انجام شود معلوم می گردد این شرکت ها متعلق به چه قدر قدرت هایی است که بخاطر سودجویی شخصی با نابودی جنگل ها جلوی چشم مسئولان محلی و کشوری موجب بروز صدمات جبران ناپذیر به ملک و ملت شده اند.
ما که کاره ای نیستیم اما اگر بودیم مثل ولیعهد عربستان عمل می کردیم و جنگل تراشان چهار دهه اخیر را که چند نفر بیشتر نیستند دستگیر و هرچه را تا به حال در حساب های شخصی ذخیره و یا تبدیل به کارخانه و شرکت و ملک و املاک و هایپر مارکت و مال و غیره و ذالک کرده اند از حلقومشان خارج و خرج بازسازی مناطق سیل زده می کردیم.
به هر حال با وقوع سیل ویرانگر اخیر بخشی از وعده ها که مردم به عشق آن انقلاب کردند محقق و فعلا "آب" مجانی شده و چه بسا با ادامه بی تدبیری و بی خردی و روشن شدن آتش جنگ جدیدی در منطقه، "برق آمریکا" و متحدانش ما را هم بگیرد و برق (در شکل برق گرفتگی) هم مجانی شود!
و اما این چند روزه که به مناسبت ورود ظفرمندانه سیل (با دور زدن تحریم های آمریکا) به استان های مازندران و گلستان، برق بیشتر مناطق این دو استان قطع شده بود بی مناسبت ندیدیم یادی هم از سفر بهجت اثر مدیرعامل برق منطقه ای استان های مازندران و گلستان به کشور دوست و برادر و هم زبان ژاپن (!) کنيم که ظاهرا به منظور انتقال تجربیات حکومت اسلامی در امور برق گرفتگی و پریدن فیوز امت همیشه در خاموشی به ژاپنی ها صورت گرفته است! در این تصویر تاریخی ملاحظه می فرمائيد که مدیرعامل برق منطقه ای دو استان شمالی کشور خودش را درست در وسط دو گیشای ژاپنی قرار داده تا ثابت کند: " خیرالامور اوسطها! "
از برق چشمان دو گیشای ژاپنی هم مشخص است که برق رسانی حاج حسین به ژاپنی ها با ولتاژ بالا بوده است!