تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
از مجموعهء «اینک آخرالزمان!»
مرجان اندرودی
امروز از اتفاق، توی صحبت هایم با رفیقی عزیز، حرف شد از این کارم. خاطرم هست وقتی، حدود پنج سال پیش، مجموعهی اینک آخرالزمان را به نمایش گذاشتم، بعضی از مخاطبانِ مثبت اندیش (بخوانید مالهکش)، با پوزخندی عاقل اندر سفیهطوری نگاه می کردند به کارها و می گفتند که تو زیادی بدبینی! حتی آقای عشق پایتخت، امید بلاغتی، فرمودند که حق نداری با همچین دید سیاهی به شهر نگاه کنی (البته میانِ من ِ نفرتپراکن و اوشون، بنده تهرانی بودم و او، مهاجرِ سینه چاک!) یک دوست دیگری هم، با حالتی عصبی و در حال ناخن جویدن، به من گفت که قشنگ معلوم شد تمایلاتِ چریکی داری! (فحش می خواست بدهد و رویش نشد البته). به هر روی، امروز اینجا ایستاده ایم همه. ساکنِ خاک پاکِ میهن هستیم: من با تمام بدبینیهایم و دو دوستِ پرهیزگارمان (پرهیز از خشونت و میل به مبارزات بیهزینه داشتن، منظورم است) و شما دوستانی که هنوز مهاجرت نکرده اید و یا هرگز نخواهید کرد. امروز، کابوسهایمان، یکی یکی دارند به واقعیت بدل می شوند و ما، شده ایم چند میلیون مُردهی متحرک که دیگر حال و نای غصه خوردن و ناامید شدن هم نداریم حتی! هیچ چشماندازی از آینده نداریم و اغلب، توی دلمان می گوییم بد نیست بلایی بزرگتر نازل شود و همگیمان خِلاص! کاش امروز آن دوستانِ طرفدارِ نرمخویی و پرهیز از بدبینی و "آخ نگو زشته" را می دیدم و میگفتم این مملکت فقط نیاز به رواج اندکی بدبینی و واقعگرایی و شجاعت داشت که نگذاشتیم پا بگیرد. افسوس! دوست مالهکشم، فقط بپا که آب از سرت نگذرد. همین. نام تصویر هم کوچه چینی هاست. (27 مارس 2019 - برگرفته از فيس بوک نويسنده)◄