!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

از آمدن سيل تا رفتن مشايخی

پيشگفتار

       بدبختی يکی دو تا که نيست؛ از يک طرف مملکت را آب برده است و از طرف ديگر هنرمند بزرگ مملکت ما، مشهور به حاج آقا مشايخی، را خواب (يعنی کل من عليها فان). لذا اجازه بفرمائيد به هر دو مطلب بپردازيم و زوايای مختلف اين دو فاجعهء دولتی (که می گويند هر دو «ملی» است) را مورد بررسی دهيم. ياد شاعر «سه پلشت»، زنده ياد محمدرضا روحانی، بخير که سرود: « سه پلشت آید و زن زاید و مهمان برسد / عمه از قم برسد خاله ز کاشان برسد // خبر مرگ عمقلی برسد از تبریز/ نامهء رحلت دائی ز خراسان برسد».

از آمدن سيل...

خسارات سیل ویرانگر اخیر را چه کسانی باید بدهند؟!

       با گذشت تقریبا سه هفته از جاری شدن سیل سهمگینی که دو سوم کشور را زیر آب برد مشاهدات میدانی کارشناسان و انتشار تصاویر طغیان رودخانه ها نشان داد که در سرازیر شدن سیل به داخل شهرها و روستاها و نابودی خانه و کاشانه مردم و تخریب زمین های کشاورزی و شهرک های صنعتی مقصر اصلی عامل انسانی می باشد و مقامات و مسئولین یکی پس از دیگری جلوی دوربین تلویزیون حاضر شده و در مورد لزوم لایروبی انهار و مسیل ها و آبخیز داری جهت مقابله با سیل اظهار فضل می کنند و یادشان آمده که جنگل ها را نباید نابود می کردند و حریم رودخانه ها را محفوظ و مسیل ها و رودخانه ها را لایروبی می کردند!

       شیخ اجل سعدی گویا هفتصد سال قبل این گاگول ها را خوب می شناخته و این شعر را در نصیحت آنها گفته است:

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز

وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست

       عامل انسانی در مقام استاندار، فرماندار و شهردار و سایر مقامات دولتی کشوری و منطقه ای نظیر وزرا، مدیران سازمان جنگلداری و محیط زیست و زمین شهری و امثال آنها در طول سالیان متمادی نه تنها چشم خود را در برابر جنگل تراشی و تجاوز به حریم رودخانه ها بسته بودند بلکه با بی توجهی به لایروبی رودخانه ها و مسیل ها اجازه دادند حجم طیل پذیری و انتقال آب های روان رودخانه ها و مسیل ها کاهش یابد.

       در دوران خشکسالی، همانطور که در دروازه قرآن شیراز و تنگ الله و اکبر دیده شد شهرداری بدون توجه به الزام طبیعی مسیل هزاران ساله کنار دروازه قرآن را پر کرده و روی ان اتوبان ساخته بود (!) و همین امر موجب سرازرر شدن سیل به شهر و هلاکت مسافران بخت برگشته نوروزی شد!

       در سایر شهرهای سیل زده هم مشاهده شد بیشتر خانه های تخریب شده در مجاورت و یا حتی داخل حریم رودخانه و با مجوز دهداری و شهرداری ساخته شده بودند!

       حتی بیمارستان نوبنیاد را با هزینه هنگفت برده اند داخل مسیل ساخته اند!

       بسیاری از پل های چند هزارساله تاریخی و سیل بندهای باستانی سالم ماندند ولی پل های نوساز و باعمر کم را اب برد و تخریب کرد!

       در استان گلستان هم که بیشترین خسارات را متحمل شد جنگل تراشی توسط نهادهای متعلق به از ما بهتران (!) عامل جاری شدن سیل معرفی گردید!

       در واقع سوء مدیریت و بی توجهی به انجام وظیفه و لایروبی به موقع رودخانه ها و تبدیل مسیل ها به اتوبان و دادن مجوز قانونی به ساخت و ساز در حریم رودخانه ها و پاک تراشی 90% جنگل های گلستان توسط حوزه علمیه گلستان و بنیاد نور و آستان قدس رصوی باعث بروز این خسارات جبران ناپذیر به کشور شده است.

       اکنون جا دارد به شیوه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی عمل شود و جنگل تراشان که در دهه های گذشته با پشتیبانی قدرتمندان سیاسی جنگل ها را خورده اند و متجاوزان به منابع طبیعی که به حریم رودخانه ها دست اندازی کرده اند و متصرفین سواحل دریا و غارت کنندگان انفال و مدیران و مقاماتی که به وطایف خود عمل نکرده اند را دستگیر و به صورت فله ای در یک انبار و یا سوله ورزشی یا زندان فشافویه روی هم ریخت و شرط آزادی انها را سهیم شدن در پرداخت خسارات سیل اخیر که ناشی از غارتگری و سوء مدیریت هاست قرار داد!

       این افراد که در حال حاصر خانه های پنجاه میلیارد تومانی دارند و صاحب هولدینگ های صنعتی، تجاری، چوب بری(!) و حساب های بانکی ریالی - ارزی چاق و چله هستند اگر انقلاب نشده بود الان جزو دهاتی هایی بودند که زیر اب رفته اند! و به این ثروت و مکنت نرسیوه بودند، پس باید از ثروتی که از محل دست اندازی به منابع طبیعی و به بهای نابودی محیط زیست و نابودی مردم کسب کرده اند خسارات سیل زده ها را بپردازند!

       همچنین احامقی که در مقام دولتی یا مدیریت شهری چشم خود را به روی تجاوز به حریم رودخانه ها بسته و وظیفه لایروبی مسیل ها و رودخانه ها را انجام نداده اند و یا بستر رودخانه را تبدیل به اتوبان و پارک شهری کرده و یا برای کسب درامد مسیل ها را پر کرده و به عنوان زمین شهری فروخته اند محاکمه و نقره داغ کرد و حقوق های نجومی و امکانات مفت و مجانی که تاکنون از بیت المال هاپولی کرده اند پس گرفت و به زخم سیل زده ها کرد!

       خسارات سیل اخیر بسیار زیاد است اما اگر برادران رییس جمهور و معاونش که بخاطر دست بردن در بیت المال و اختلاس تحت تعقیب هستند، و چند نفر از کسانی نظیر نعمت زاده و عسگری اولادی که از برکت انقلاب اسلامی جزو ثروتمندان برتر جهان قرار گرفته اند سرکیسه را شل کنند چند برابر خسارات سیل جبران می گردد!

ورژن جدید خودنمایی!

       بعد از تا خشتک فرو رفتن در سیل و سینه زنی در منطقه سیل زده و گل مالیدن به سر و لباس و فردین بازی در ژانر جوانمردنمایی برای به اصطلاح نجات دختری که خودش راحت می تواند در آب کم عمق خیابان راه برود و گرفتن عکس های تبلیغاتی و ژست در برابر فیلمبردار تله وزوزون نوبت به فرو رفتن در شکاف رسید!

       از بس در این ده - دوازده روزی که از جاری شدن سیل می گذرد مقامات درازپایه این ادا اصول ها را دراوردند و تا خشتک در آب فرو رفتند و جلوی دوربین ژست کمک رسانی گرفتند قضیه عکس یادگاری گرفتن با سیل تهوع آور شد و مقامات را واداشت تا به ابتکارات جدیدی روی بیاورند و داخل شکاف رفته و فیلم و عکس تبلیغاتی بگیرند!

       در چند جای کشور زمین رانش کرده و هم درجاده ها شکاف باز شده است که خوراک عکس گرفتن مقامات و مسئولین است که هم از نظر سلیقه مدیریتی و هم بعضی مسائل دیگر بینشان شکاف وجود دارد (!) و در دوران حیات تا به اینجا که رسیده اند زیاد شکاف خورده اند!

       در این تصویر که نحوه امدادرسانی در شرایط بحرانی را نشان می دهد یکی از مقامات جلوی دوربین تله وزوزون خود را بدون چرب کردن به شکاف فرو برده است!

       گفته می شود بعضی مقامات که شکاف گیر نیاورده اند به منظور نشان دادن میزان کمک رسانی فیک (!) قرار است پس از خبر کردن فیلمبردار تله وزوزون به همان شکافی که از آن بیرون آمده اند خود را فرو برند!

اگر سپاه نبود کشور هم نبود

       سردار جعفری فرمانده کل سپاه اسلام که شنیدن نامش پشت دونالد ترامپ و نتانیاهو را می لرزاند متواضعانه مانند یک کارگر ساده ساختمانی سرگرم بیل زدن و پر کردن کیسه شن جهت ایجاد سیل بند.

https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2039023156403140/

دشمن جورج کلونی داره، ما هم هوشنگ خشتک!

       در حالی که دو سوم مساحت کشور درگیر سیل خانمانسوز شده و عده زیادی جان خود را از دست داده و خانه و کاشانه هزاران خانواده نابود و خسارات سهمگینی به مملکت و مردم وارد شده است صدا و سیمای جمهوری اسلامی به یک هنرور درجه آخر سه ریالی های تلویزیون و فیلم های درپیتی سینما تریبون داده است تا " کیانوش گرامی " سیاهی لشگر فیلم های شانه تخم مرغی و تله فیلم های روحوضی جانباختگان سیل اخیر را یک مشت مرده (!) خطاب کند و نمک روی زخم مردم داغدار بپاشد!

       درست است که در مملکت قحط الرجال است اما در بین هشتاد میلیون تبعه ایران که قحطی آدم با سواد و باشعور رخ نداده که تلویزیون به چنین افرادی که حرف زدن بلد نیستند تریبون می دهد!

https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2040139882958134/

پکیج کامل بدبختی!

       سیل ویرانگر مهیب دو سوم کشور را زیر آب برد و بر میزان بدبختی مردم اضافه کرد!

هم زمان با وقوع سیل در نقطه دیگری زلزله حادث شد و در بعضی استان ها طوفان سهمگینی وزیدن گرفت!

       در هر کشوری یکی از این بلایای طبیعی بر سر مردم نازل گردد آن را مصیبت ملی می نامند و می گویند: " بدبخت شدیم رفت! " اما شیخ حسن رییس جمهور و معاون اول و آخرش ( که خودش به تنهایی ام المصائب و فاجعه ملی است!) از وقوع سیل ابراز خوشحالی کرده و گفته اند وقوع سیل نعمت است!

       البته از یک منظر این حرف صحیح است و وقوع سیل و خرابی شهرها و راه ها و پل های ارتباطی و تاسیسات زیربنایی نوعی نعمت، البته برای شرکت های مقاطعه کاری است که باید بیایند و بدون رعایت شرایط قانونی و انجام مناقصه عهده دار بازسازی ها شوند و از نعمات سیل بهره مند گردند!

       به هر حال این اظهارات نشان می دهد که بدتر از مصیبت بلایای طبیعی وجود چنین مدیران و مقاماتی است که بر سر مردم آوار شده اند!

       با وقوع سیل ویرانگر و زلزله و طوفان هم زمان با تحریم های ظالمانه امریکا و صادرات پیاز سیب زمینی به عراق (!) اگر هیئت دولت و مقامات مسئول ستاد مدیریت بحران را هم به این مصائب اضافه کنیم می توان گفت که پکیج بدبختی ملت ایران تکمیل است و باید در کتاب رکوردهای گینس نام ملت ایران به عنوان رکورددار بدبختی و بد بخت ترین ملت جهان ثبت گردد!

البته نیاز به مدرک و سند هم نیست و کافی است عکس شیخ حسن و اسحاقی را به عنوان رئیس دولت و معاونش به رکوردگیران گینس نشان داد، بدون فوت وقت نام مردم ایران را به عنوان بزبیارترین مردم جهان ثبت خواهند کرد!

...تا رفتن مشايخی

پیام حاج سید ممد

       مردن نابهنگام حاج جمشید مشایخی مرشد خسته فیلم قیصر و هنرپیشه فیلم های فارسی در بحبوحه وقوع سیل ویرانگر و مهیب سراسری که دو سوم کشور را به زیر آب فرو برد و جان هموطنانمان را گرفت موجی از تالم و تاسف در میان علاقمندان فیلم و سریال از جمله آسید ممد فریبا خاتمی و آشیخ حسن سرخه ای بوجود آورده و موجب افسردگی این دو شده است!

       عمق فاجعه فقدان حاج جمشید مشایخی به حدی است که آشیخ حسن رئیس جمهور و آسید ممد اصلاحتچی که واکنشی در برابر درگذشت صدها قربانی سیل نشان نداده و دو خط پیام تسلیت و همدردی نداده بودند در واکنش به فاجعه درگذشت یک پیرمرد بیمار هشتاد و هفت هشت ساله از خود پیام خارج کردند!

       اگرچه درگذشت بازیگر فیلم ماندگار " آسمون بی ستاره" و "طلوع" و "قیصر" و چندین فیلمفارسی دیگر ضایعه بزرگی برای عالم سینمای جهان است اما حق بود آسید ممد و آشیخ حسن دو خط پیام تسلیت هم خطاب به خانواده کشته شدگان سیل اخیر از خود بیرون می دادند!

       واقعیت این است که این دو عدد چهره به اصطلاح سیاسی کوچک ترین محبوبیتی در جامعه و در میان مردم ندارند و برای کسب حمایت هنرپیشه ها و اهالی فیلم و سینما با بهروز وثوقی و گوگوش و حاج مسعود کیمیایی همراه شده و پیام تسلیت در کرده اند تا خود را مطرح کنند!

       البته از حق نباید گذشت دادن پیام تسلیت به مناسبت مردن حاجی جمشید مشایخی توسط شیخ حسن و سید ممد چندان هم بی ربط، و یا به خاطر بازی هنرمندانه آن مرحوم در سکانسی به یاد ماندنی در فیلم " آسمون بی ستاره " مقابل گوگوش (که شرح آن جداگانه در زير آمده است) نبوده و این دو نفر خودشان هنرپیشه های قهار و مبرزی هستند  وبهتر از صدتا جورج کلونی نقش آدم حسابی یا سیاست پیشه و مدير و مدبر و اصلاح طلب و اعتدالی را بازی کرده و رعایای تماشچی را اغوا می نمایند!

خاطره شیرین گوگوش

       روز سیزده فروردین امسال هنرمند برجسته سینمای جمهوری اسلامی و تلویزیون پس از مدت ها تحمل بیماری دارفانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافته و عالم هنرهای نمایشی کشور را در سوگ و ماتم فرو کرد.

       همانطوری که در این مملکت رسم است به محض مردن یک صاحب نامی، علی الخصوص اگر از جنس سلبریتی ها یا اهالی فیلم و سینما و موسیقی باشد از رئیس جمهور گرفته تا لیدر اصلاحاتچی ها و خوانندگان لوس آنجلسی و مدیر تله وزوزون و بچه های ته خط شروع به فرستادن پیام تسلیت و تعریف کردن خاطرات خود از زمان معاشرت با متوفی می کنند!

       در مورد فوتی اخیر مرحوم حاج جمشید مشایخی (ره) هم همانطور که انتظار می رفت سیل پیام های تسلیت و تعریف کردن خاطره ایام همکاری با آن مرحوم شروع شد و پر واضح است هدف این افراد کسب شهرت از قبل یک جنازه است!

       اول از همه آشیخ حسن روحانی که در جریان وقوع سیل ویرانگر اخیر نبود و اطلاعی از هلاکت مردم مظلوم و بخت برگشته نداشت (!) و به همین دلیل پیام تسلیتی به بازماندگان کشته شدگان و ملت ایران نداده بود، جهت کسب شهرت یک پیام تسلیت چرب و چیل در سوگ درگذشت حاج جمشید مشایخی صادر کرد. بعد آسید ممد فریبا خاتمی لیدر سبزها و اصلاحاتی های منقرض شده از فرصت استفاده کرد و برای مطرح کردن خود پیام تسلیت از خود خارج کرد!

       خلاصه بازار سوء استفاده از درگذشت جمشید مشایخی گرم است و حتی کسانی که به خاطر ممنوعیت شرعی دیدن فیلم و تلویزیون (!) تا به حال بازی مشایخی را ندیده بودند شروع به خارج کردن پیام تسلیت از خود کردند.

       عده ای از هنرپیشه های فیلمفارسی های قبل انقلاب نظیر بهروز وثوقی ( شوهر صیغه ای مرحومه مغفوره والاحضرت اشرف) و گوگوش هم که در بعضی فیلم ها با مرحوم مشایخی همبازی بودند در گفتگو با رادیو - تلویزیون های فارسی زبان خارج از کشور به طرح خاطراتی از دوران همکاری خود با مشایخی پرداختند.

       در ميان این همه خاطره بیانات تاریخی گوگوش بسیار جالب و دلنشین بود!

       گوگوش که در فیلم سینمایی "طلوع" و فیلم "آسمون بی ستاره" با جمشید مشایخی همبازی بوده است در گفتگویی که سالها قبل با او داشتم گفت:

       «در فیلم آسمون بی ستاره قرار بود در یک سکانس جمشید مشایخی به من تجاوز کند! چند بار این صحنه تجاوز تکرار شد اما دیالوگ ها و مدت تجاوز درست در نمی آمد و به دل اقای مجتهدی ( کارگردان) نمی نشست! دست اخر جمشید خودش یک جمله به دیالوگ ها اضافه کرد که از دیالوگ های ماندگار فیلم های فارسی شد و بر سر زبان ها افتاد و ان این بود که در موقع تجاوز کردن جمشید به من خطاب به او گفتم:

       «- نه! این کارو را با من نکن!

       «و جمشید گفت:

       «- کاری رو که شروع کردم باید تموم کنم!

       «کل کارکنان صحنه که پشت دوربین بودند شروع به خندیدن کردند، اما آقای حمید مجتهدی (کارگردان) خیلی از این جمله خوشش آمد و آن را به دیالوگ ها اضافه کرد».

بازگشت به صفحهء اول