تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
9 ارديبهشت ماه 1398 ـ 29 آوريل 2019 |
|
زمان اخراج همهء فعالان سیاسی اصلاح طلب!
مجید محمدی
«فراکسیون امید» مجلس، یا اعضای اصلاح طلب مجلس، پس از قرار گرفتن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی توسط دولت آمریکا، با یک طرح سه فوریتی خواستار به گروگان گرفتن سربازان آمریکایی توسط جهادیها شدند. این طرح به صراحت یک طرح تروریستی و علیه منافع و امنیت ملی ایالات متحده است و تنظیم کنندگان آن دشمن این کشور هستند. بنا به این طرح «جمهوری اسلامی ایران، رژیم ایالات آمریکا را دولت حامی تروریسم و فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به "سنتکام" و تمام نیروهای وابسته به آن را گروه تروریستی میداند و این حق را به نیروهای مسلح تمامی کشورهای دنیا، خصوصاً ارتشهای آزادی بخش و جهادی میدهد که در برخورد با نیروهای نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا در منطقهء غرب آسیا اقدام متقابل نظامی نموده و در صورت دستگیری آنها را جهت محاکمه به کشور جمهوری اسلامی ایران تحویل دهند. همچنین کلیهء پایگاهها و اموال و دارایی های ایالات متحده آمریکا و همپیمانان اش در منطقهء غرب آسیا فاقد مصونیت تلقی میشود و مصادره و تصاحب آنها حق مسلم کشورهای منطقه دانسته میشود.»
سعید حجاریان و حجتالاسلام محمد خاتمی از پیشبرندگان «پروژهء اصلاحات» حکومت اسلامی،
از آنجا که هیچ دولتی به مبلّغان تروریسم علیه خود جایزه نمیدهد، زمان اخراج همهء اصلاح طلبان و لابیگران آنها از نهادهای دولتی آمریکایی، به ویژه وزارت خارجه، وزارت دفاع، خزانه داری، صدای آمریکا و رادیو فردا فرا رسیده است.
همپیمانی دولتمردان آمریکایی با اصلاح طلبان
از سال 2003 سیاست دولت بوش،و بعد دولت اوباما، در برابر ایران بدین سمت رفت که باید از جناح اصلاح طلب (يا، به گمان این دو دولت، میانهرو) حمایت کرد تا با قدرت گرفتن بیشتر باعث تغییر رفتار دولت جمهوری اسلامی در میان مدت و دراز مدت شوند. این سیاست چنان در 13 سال بعد بر برنامههای وزارت خارجه و دفاع و دستگاههای امنیتی و وزارت خزانهداری حاکم بود که:
1) سیلی از اصلاح طلبان به کار در وزارتخانهها و رسانههایی که سالانه دهها میلیون دلار برای آمریکا هزینه دارند جذب شدند.
2) برنامه های آموزشی آنلاین به تقویت دیدگاه های اصلاح طلبان، مثل قدرت بخشیدن به جامعهی مدنی (عمدتاً با گفتمان اصلاح طلبی) و مشارکت سیاسی در نظام موجود و اصلاحات تدریجی معطوف شد و کسانی که راه براندازی یا زبان براندازی داشتند (مثل اظهار شباهت داعش و رژيم اسلامی) به حاشیه رانده شدند.
3) برنامههای آموزشی حضوری در منطقه (امارات و ترکیه) به تربیت نیروهای اصلاح طلب جهت سازماندهی و مدافعه اختصاص یافت.
4) به سیلی از ایرانیان (از جمله اعضای خانوادهی مقامات) برای ورود به آمریکا ویزا و پناهندگی داده میشد که بیشتر آنها ادعای اصلاح طلبی داشتند.
5) در برنامههای مرتبط به کارزارها از کارزارهای اصلاح طلبان به عنوان تنها رقیب حکومت حمایت شد.
این تقدم و اولویت اصلاح طلبان تا حدی برای مسئولان وزارت خارجه و دیگر دستگاههای دولتی در آمریکا و اروپا روشن بود که کسی مثل ظریف، برای قانع ساختن مقامات وزارت خارجهی آمریکا جهت باقی ماندن در برجام، استدلال میکند که اگر از برجام بیرون بیایید اصلاح طلبان یا میانه روها تضعیف میشوند (چه جنایت عظیمی!) او میدانست تا چه حد اصلاح طلبان و لابی آنها عزیز دردانهی سیاستمداران و رسانههای غربی هستند که چنین استدلالی را مطرح میکرد.
سیاستی دیگر
این سیاست در ابتدای سال 2017، با روی کار آمدن دولت ترامپ، تغییر یافت چون ترامپ و همکارانی که بعداً (نه ابتدای کار) بدو پیوستند به درستی بر این باور بودند که رقابت جناحها در ایران بازی حکومتی برای سر کار گذاشتن مردم ایران در حوزهی دمکراسی، و در سطح بینالملل معلق گذاشتن سیاستهای مهارکننده با امید قدرت گرفتن «میانهروها»ست.
دولت ترامپ سیاست فوق را کنار گذاشت و از برجام خارج شد. اما در دو سال و نیم اول دولت ترامپ، غیر از ممنوع کردن ورود سیلوار ایرانیان به ایالات متحده و تحریم سپاه، هنوز برنامههای آموزشی- رسانهای دولتهای بوش و اوباما با همان سازماندهی و بودجه و کادر دارد اجرا میشود بدون هیچگونه تغییر. اصلاح طلبان و لابی آنها اکثر این منابع را در اختیار دارند.
سیاست قبلی حدود شانزده سال است که دنبال شده و صدها میلیون دلار برای مردم آمریکا هزینه داشته اما نتیجهای برای تغییر رفتار رژیم و بالا بردن ضریب امنیتی کشورهای غربی نداشته است. نتیجهی آن...:
1) برای حکومت، اصولگرا شدن اصلاح طلبان در داخل و تشدید غم غربت اصلاح طلبان خارج برای نظام.
2) برای نیروهای اصلاح طلب، گرفتن شغل در نهادهای آمریکایی و رسانههای فارسی زبان دولت آمریکا به عنوان بنگاه کاریابی و مهاجرت بیهزینه و آسان.
3) برای معدودی از مترجمان و نویسندگان ایرانی، منبع کسب درآمد بسیار اندک از فعالیتهای آموزشی
...بوده است (بخشهای بزرگ کیک را گیرندگان گرنتها یا همان دریافتکنندگان بودجههای اعطایی میبرند و نه کادر آموزشی).
بلندگوهای رسمی نظام
اصلاح طلبانی که با تابلوی آشکار فعال سیاسی از مواضع اصلاح طلبی در دو دههی اخیر دفاع کردهاند امروز بلندگو و بوق کسانی به شمار میآیند که تروریسم علیه ایالات متحده را رسماً تبلیغ می کنند. آنها حتی اگر در مواردی منتقد روحانیون و شخص خامنهای بودهاند یا با مداخلهی سپاه در اقتصاد مخالفت کردهاند، با سیاستهای هستهای، موشکی و دخالتهای منطقهای سپاه (که محور اقدامات ایالات متحده علیه سپاه است) هیچگاه مشکلی نداشتهاند. آنها حتی با مداخلهی نظامی آمریکا در سوریه و لیبی مخالف بودند اما در مورد مداخلهی رژيم اسلامی در سوریه سکوت پیشه کردند. حتی یکی از اصلاحطلبانی که با صدای آمریکا یا رادیو فردا کار میکردهاند با موجودیت سپاه که از روز اول یک نهاد تروریستی بوده مخالفتی نداشته است. دولت اوباما و چپها چون اسلامگرایان را متحد خود میدانند در دورهای اینها را به بخشی از جریان معمول رسانهای تحت حمایت خود تبدیل کردند اما آنها، بنا به گفتمان ضدآمریکایی خود، همیشه دشمن این کشور بودهاند و سیاستهای موجود دولت ترامپ امروز این دشمنی را آشکار ساخته است.
چرا اخراج؟
حتی اگر تغییر سیاست یک دولت با تغییر رئیس آن را مبنای تغییر برنامه و کادر اجرای آن برنامهها ندانیم (که البته باید چنین دانست) اصلاح طلبان ایرانی هیچگاه نمیتوانستند متحد دولت آمریکا باشند، به چهار دلیل:
1) سیاست اسرائیل ستیزی آنها با سیاست حمایت ایالات متحده از اسرائیل در تضاد است.
2) وفاداری اصلاح طلبان به انقلاب سال 57 و مبانی نظام اسلامی (تصور مذهبی بودن مردم و بیرون کشیدن یک حکومت فرقهگرای دینی از آن) با مبانی سیاست خارجی آمریکا که دولت دینی را عامل بیثباتی در منطقه میداند سازگار نخواهد شد؛ این سازگاری حتی در دوران اوباما که چپترین دولت دمکراتها در دوران اخیر بوده متحقق نشد.
3) تصور ایالات متحده به عنوان استکبار و استعمارگر و نیروی شرّ در عالم.
4) ستیز تاریخی با تمدن غربی و مؤلفههای آن مثل فردگرایی، آزادی ذهنی و بدنی زنان، و آزادی همجنسگرایان.
چه کسانی باید اخراج شوند؟
دو موضعگیری نهادهای اصلاحطلب در دو سال اخیر تاریخی بوده است:
1) بیانیهی «مجمع روحانیون مبارز» بعد از اعتراضات دی 96 و خواستار شدن سرکوب مردم توسط نهادهای امنیتی و نظامی
2) ماده واحدهی «فراکسیون امید» در ترغیب و تشویق تروریسم علیه نیروهای نظامی آمریکا پس از تحریم سپاه.
کسانی که با این دو موضع همراهی داشتهاند قطعاً جایی در نهادهای دولتی و حمایت شده از سوی دولت آمریکا ندارند.
این موضوع را بدین ترتیب می توان صورت بندی کرد که: آن دسته از اصلاح طلبانی که مواضع خود را با «مجمع روحانیون مبارز» و «فراکسیون امید» هماهنگ می کنند، خط سیاسی خود را از خاتمی و «بنیاد باران» و طیف گروههای اصلاح طلب میگیرند (مبلّغاند تا تحلیلگر و گزارشگر) و مدافع شرکت در انتخابات برای رأی دادن به اعضای «فراکسیون امید» بودهاند جایی در نهادهای آمریکایی ندارند.
آنها بعید است که خود به دلیل این نوع موضعگیریها کارهای خود را رها کنند و این مهم به مقامات بالاتر- اگر خود چپگرا نباشند- واگذار می شود که عذر آنها را بخواهند. وقتی نهضت آزادی و نیروهای ملی- مذهبی، همانند توطئه اندیشان سپاهی و علی خامنهای، داعش را برساختهی ایالات متحده، و دولت آمریکا را تروریست، میدانند هواداران آن بر اساس کدام اصل اخلاقی در رسانههایی که بودجه شان توسط دولت آمریکا تامین میشود کار کرده و از دولت آمریکا حقوق دریافت میکنند؟
مدیرانی هم که با فعالان اصلاح طلب همفکر بودهاند یا میخواهند همچنان آنها را در کنار خود داشته باشند در اخراج اولویت دارند. ادامهی کار آنها مثل استخدام اعضای حزب نازی یا طرفداران فاشیسم در نهادهای آمریکایی در دوران جنگ جهانی دوم است؛ اشتباهی که از زمان بوش و اوباما آغاز شد و بر اساس آن، اصلاحطلبان به همپیمانان آمریکا تبدیل شدند هر چه زودتر باید تصحیح شود.
چهارشنبه 28 فروردین 1398 برابر با 17 آپریل 2019