تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

27 ارديبهشت ماه 1398 ـ  17 مه 2019

سناریوی تسلیم

میلاد آقایی

همانگونه که در مقاله‌ام در هفته‌ی پیش یادآوری نمودم، حکومت اسلامی در ایران تلاش کرده است که 12 شرط آمریکا برای عادی سازی را انجام دهد، اما از آنجا که دریافته است آمریکا می‌خواهد تا پایان راه را ادامه بدهد، به چاره جویی افتاده است: فشار برای بازگرداندن آمریکا به چانه زنی، پیش از آنکه همه‌ی برگه‌هایی که می‌توانند برای فشار به کار گیرند از دست‌شان بیرون برود.

برای نمونه پیام اروپایی‌ها در برخورد با پیام حسن روحانی در برون‌رفت از برجام و از سرگیری تحریم‌ها از سوی اروپایی‌ها و یا تحریم تازه‌ی آمریکا بر بخش فولاد و صنایع معدنی، حکومت ایران را در فشار سختی قرار داده است. از همین روی خلیفه‌ی تهران تلاش می‌کند با تحمیل فشار جنگی بر اسراییل و از سرگیری جنگ نفت‌کش‌ها و زدن کشتی‌های بازرگانی، آمریکا را وادار به بازگشت به گفتگو کند تا دست‌کم بتواند بخش‌هایی از خواسته‌های خودش را در یک بده بستان با آمریکا، بر روی میز نگاه دارد.

از سوی دیگر، رییس‌جمهور ترامپ تنها در این چارچوب به پیش می‌رود تا با خامنه‌ای دیدار کند و ظریف و دیگران را شایسته‌ی این گفتگو نمی‌داند.

 

سرنوشتی آشنا

در دوازدهم ژوئن 2018 پس از دوره‌ای کشاکش و فشار نظامی و اقتصادی، گفتگوی تاریخی در سنگاپور میان کیم جونگ اون و دونالد ترامپ پشت در‌های بسته و نیز امضای توافق‌نامه میان دو کشور، گفته شد که سیاست‌های اشتباه گذشته نباید دوباره انجام شوند و ادامه یابند و پنجره‌ای تازه میان آمریکا و مردم کره در بخش شمالی و جنوبی گشوده شده است. اما همچنان در دو گام تحریم‌ها بر علیه کره‌ی شمالی ادامه یافت. یکی چند روز پس از این دیدار تاریخی و دیگری همین چند روز پیش در روز ۲ فروردین 1398. در مورد دوم،‌ رییس‌جمهور ترامپ گفت که دستور تحریم‌‌های بسیار بزرگ و گسترده‌ای را بر علیه کره‌ی شمالی داده است. این در حالی است که گفتگوهایی میان کارشناسان و سیاست‌مداران دو کشور همچنان ادامه دارد.

 

چاره‌ی همیشگی

اما پیام این رفتار برای سران حکومت اسلامی در ایران و نیز خلیفه‌ی تهران این است که حتا چانه‌زنی بدون هیچ برگ برنده نیز می‌تواند همان سرنوشت را برای آن‌ها نیز به دنبال داشته باشد. بنابراین همچنان تنها ابزار برای کسانی مانند ملاعلی خامنه‌ای، خلیفه ابوبکر البغدادی یا بن‌لادن، همان روش گردن‌کشی و شرارت است.

برپا کردن جنگ نفت‌کش‌ها، رهاسازی مین‌های آبی که سال‌های است که ممنوع شده است، ایجاد تنش در اسرائیل، هراساندن کشورهای همسایه، شاخ و شانه کشیدن و نشان دادن توانایی نابودی منافع آمریکا و یا یورش به پایگاه‌های نظامی آمریکایی، انجام عملیات تروریستی، خرابکاری در سامانه‌های اینترنتی، دخالت در کشورهای دیگر، پایدار نگاه داشتن بحران‌های منطقه‌ای، یاری به بنیادگرایی مذهبی چاره‌ی همیشگی است.

 

ناهمسانی رفتار آمریکا با حکومت اسلامی و کره‌ی شمالی

نگاه به توافق ساده‌ای که میان کره‌ی شمالی و آمریکا انجام شد، بدون کارکرد چین در شبه‌جزیره‌ی کره و نیز در برابر ژاپن، می‌تواند برداشت نادرستی از آن بدهد. چین به مثابه پشتیبان و برادر بزرگ کره‌ی شمالی در سال‌های گذشته در راه خواسته‌های استراتژیک اقتصادی خود و در کشاکش با همسایگان پیشرفته و ثروتمندی مانند کره‌ی جنوبی، ژاپن و سنگاپور، از دیوانگی‌های کره‌ی شمالی بهره‌برداری کرده است. تهدیدهایی که از سوی کره‌ی شمالی انجام می‌شدند، بدون چراغ سبز و هماهنگی با حزب کمونیست چین نبوده‌اند. بنابراین تلاش به تحریم و یا جنگ با کره‌ی شمالی وابسته به شناخت رفتار و راهبرد چین درباره‌ی آن است. این درباره‌ی حکومت اسلامی اما درست نیست.

اگرچه گفته می‌شود که ملایان حاکم دنباله رو سیاست‌های روسیه هستند و ایران را به نوعی مستعمره‌ی روسیه نموده‌اند، اما همچنان نفوذ روسیه در ایران به هیچ روی با اندازه‌ی نفوذ چین در کره‌ی شمالی سنجش پذیر نیست. در این‌باره حتا می‌توان به رقابت‌های میان ایران و روسیه در سوریه یا در مورد بازارهای نفتی اشاره نمود. آشکار است که انجام دگرگونی‌‌های بزرگ در خاورمیانه بدون هماهنگی یا شناخت از رفتار و رویکرد روسیه با آن انجام شدنی نیست، به همان‌گونه که در هنگام عملیات نظامی در افغانستان و عراق،‌ حکومت آمریکا با سپاه و ملایان حاکم بر ایران به هماهنگی‌هایی دست یافت.

اما چالش امروز آمریکا با خاورمیانه، ساختار ویژه‌‌ در برخورد با یک حکومت ویژه است. آسه‌ی ترامپ- پمپئو-هوک شناخت بسیار خوبی از رفتار آخوندها دارند و به هیچ روی در تلاش برای اجرای سناریوی کره‌ی شمالی درباره‌ی ایران نیستند.

آمریکا برای کشاندن کره‌ی شمالی به پای دیدار و چانه‌زنی، پیشرفته‌ترین جنگ‌افزارهای دنیا را به کار برد. اسکادرانی از هواپیماهای شکاری F-22 و هواپیمای بمب‌افکن استراتژیک B-2 که بر فراز ژاپن تا کره‌ی جنوبی به پرواز درآمدند تا تهدید‌های کره‌ شمالی که روند خطرناک و فزاینده‌ای را با هدایت چین یافته بودند، از میان ببرد. در آن روزها خطایی کوچک نیاز بود تا ترامپ ماشه را بچکاند. کره‌ی شمالی با مساحتی اندک می‌توانست از خاور مورد یورش نیروهای ژاپنی و آمریکایی و از جنوب با پیشرفت نیروهای کره‌ی جنوبی شکست بخورد. نابودی حکومت کمونیستی کره به از دست رفتن این اهرم فشار برای چینی‌ها می‌انجامید. اما چین و کره‌ی شمالی در برابر این فشار پا پس کشیدند و سنگاپور، میزبان دیدار تاریخی آمریکا و کره‌ی شمالی شد.

اما در مورد جمهوری اسلامی، با اختاپوسی روبه‌رو هستیم که با ایدئولوژی ویرانگر ولایت فقیه زنده است و توانایی نابودی خودش و پیرامونش را دارد. روش اوباما درباره‌ی جدی گرفتن تهدید‌های سپاه پاسداران، در نشان دادن توان سنگین ارتش آمریکا به همدستان خاورمیانه‌ای، هزینه‌ی زیادی را به اقتصاد آمریکا وارد می‌کرد. اما ترامپ با کاستن از روش رویارویی یکراست و درگیری با بلم‌های سپاه، نیروهای آمریکایی را برای پدافند در برابر توان موشکی و خرابکاری سپاه تروریستی در کشورهای خاورمیانه  و نیز عملیات نفوذ به ساحل آماده می‌کند. این روش تا از بین بردن دستاویزهای ملایان حاکم ادامه خواهد داد.

 

جابه‌جایی ماشین‌های جنگی: جنگ یا هیاهوی رسانه‌ای

در چند روز گذشته آنچه از کنش نظامی آمریکا در خاورمیانه به چشم می‌آید در مورد این جنگ‌افزارها است:

    سه  ناو ویژه عملیات آبی خاکی در خلیج فارس: ناو رزمنده LPD-24 آرلینگتون، ناوهای هلیکوپتربر LHD-3 و ناو LHD-2 که هواپیماهایی مانند اف  35 و هریر را نیز در خود دارند.

    ناوگروه هواپیمابر آبراهام لینکلن

    موشک‌های شکار‌موشک بالستیک پاتریوت

    هواپیمای بمب افکن سنگین ب 52

اگر رفتار کشورهای همراه در سنتکام را پیگیری نماییم و یا تارنمای سنتکام را روزانه بازدید کنیم، درمیابیم که بسیاری از این رفت و آمد‌ها همواره بوده‌اند و گاهی که رسانه‌ها درگیر خبرهای دیگری بوده‌اند، بدون سر و صدا انجام گردیده اند. برای نمونه بی‌بی‌سی فارسی از حرکت ناو آبراهام لینکلن برای آمادگی و جنگ احتمالی با ایران خبر داد،‌ اما چهار روز پس از برپایی هیاهو در خبری کوتاه یادآوری کرده بود که این جابه جایی از مدیترانه به خلیج فارس در یک برنامه‌ریزی گشت زنی بوده است. همچنین درباره‌ی سخنان جان بولتون بزرگنمایی بیمار گونه‌ای انجام شده بود. اینکه جان بولتون گفته است که نیروی نظامی آمریکا برای برطرف کردن تهدیدها است، نکته‌ی برجسته‌ای نبود، چون همه‌ی نیروهای نظامی در دنیا کارشان همین است!

ا       اما چند نکته در این هیاهوی خبری فراموش می‌شوند. نخستین آن پایگاه‌های بزرگ هوایی که سنتکام در خاورمیانه دارد با ده‌ها هزار نیروی آماده و ورزیده از چندین کشور، چندین برابر توان نظامی که در چند هفته‌ی گذشته در رسانه‌ها گفته شده است را دارند. همچنین جنگنده‌ی بی‌همتای F-22 نیز به آن‌ها رفت و آمد داشته است.

ا       دیگر اینکه همانگونه که گفته شد، این جنگ‌افزاها برای ورود به ساحل و نابودی ساختارهای دفاعی آن به کار می‌روند، اما برای عملیات گسترده برای ورود به خاک ایران تا سرنگونی حکومت، با چشم‌اندازی که از نیروی دفاعی و خط ساحلی گسترده ایران که بیش از هزار و پانصد کیلومتر است، نیاز به پانصد هزار نیروی رزمنده عملیاتی است. بر بنیاد این نگاه، در یک برخورد نظامی فراگیر، نیاز به سازماندهی بسیار گسترده‌تر از آنچه امروز در جریان است، می‌باشد. با این همه این رویکرد آمریکا در برابر فشار ایران برای مذاکره، بیشتر از آنکه آفندی باشد، پدافندی است. برای نمونه می‌توان به فشار آمریکا به کره‌ی شمالی با رویکرد آفندی اشاره کرد که در آن جنگنده‌های بسیار قدرتمند اف۲۲ و بمب‌افکن استراتژیک ب1 و ب2 به کار گرفته شدند.ه

22 اردیبهشت 1398

بازگشت به خانه