10 خرداد ماه 1397 ـ 31 ماه مه 2019

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

حواشی ماه مبارک رمضان

1. زياد آمدن غذا!

       امسال، به روال هر ساله، رئیس جمهور از کیسه خلیفه بخشید و به هزینهء نهاد ریاست جمهوری و از بیت المال هر شب یک دار و دسته ای از سیاست پیشگان رانده شدهء اصلاحاتچی و خارج از رده گرفته تا هنربندان را افطاری داد و اطعام کرد!

       در مراسم امسال افطاری آشیخ حسن، که خودش از همه هنرمند تر می زند (!) و اوج هنرش را در ماجرای "برجام" برباد رفته نمایش داده، تعداد هنرمندان از تعداد میزبانان کمتر بود!

       به گفتهء منابع آگاه از درون آشپزخانه ریاست جمهوری، امسال به علت حضور نداشتن زنده یادان رفیق حاج شیخ محمود دولت آبادی و شادروان حاج جمشید مشایخی جنت مکان در مهمانی آشیخ حسن رئیس جمهور هم غذا زیاد آمد و هم ساندیس!

در این جلسه هنربندان به محض دیدن قاب پلو و ظروف خورش چرب و چیل از آشیخ حسن و تلاش‌های مسئولین برای دستگیری و به زندان انداختن فعالان صنعت مدلینگ، سانسور فیلم ها و کتاب و دستگیری نویسندگان و روزنامه نگاران به شدت «8 ریشتر» تشکر و از حمایت‌های دولت در اختصاص ارز دولتی به کاغذ مورد نیاز دلالان پاساژ ظهیرالاسلام و تعطیل جراید و صنعت چاپ و نشر کتاب و کتابخوانی، قدردانی، و خواستار تبدیل فضاهای فرهنگی و سالن‌های نمایش فیلم‌های سینمایی و تئاتری کشور به میدان میوه و تره بار و فروش گوسفند زنده یا مراکز صیغه یابی شدند!

       آشیخ حسن رئیس جمهور پس از شنیدن تعریف و تمجید سورچران ها، طبق معمول به صحرای کربلا زد و در سخنانی تکراری که ربطی به جلسه با مشتی کارگر صحنه سینما نداشت خواستار مداخله مردم در یافتن راهی برای برون رفت دولت از مشکلات سیاست خارجی و فرهنگی و اجتماعی شد! (همسایه ها یاری کنید تا من شوهر داری کنم!)

       شيخ حسن با تأکید بر اینکه هیچ قدرتی بالاتر از قدرت ملی و افکار عمومی نیست گفت: اگر افکار عمومی و مردم متحداً راهی را چه در سیاست خارجی یا سیاست داخلی و یا فرهنگ و مسایل اجتماعی بخواهند در آن راه ملت یکپارچه، پیروز می‌شود و شما هنربندان هستید که می‌توانید ملت یکپارچه و متحد را برای رونق و حرکت رو به جلو و مقاومت در برابر زورگویان بوجود آورید!

       در این مراسم افراد معیل و گرسنه ای چون وزیر ارشاد، رییس سازمان سینمایی، نادر برهانی، لوریس چکناواریان، جمال ساداتیان، حسین فرح بخش، منوچهر شاهسواری، احمد عربانی، حمید نوربخش، مرتضی رزاق و هنربندان دیگری که از زیر پل سید خندان توسط ستاد رفع سد معبر شهرداری جمع آوری شده بودند حضور داشته و پس از خواندن دعای قبل از افطار توسط برادر ارمنی لوریس چکناواریان حضار با زدن لقمه کله گاوی دلی از عزا درآوردند!

       در مراسم تغذیه رایگان امسال که برای کسب حمایت هنرمندان از دولت ناکارآمد و شکست خورده حسن گلابی برگزار شد هنرمندان و حتی مهناز هم حضور نداشتند و اطلاع رسانی رئیس جمهور که با بدبختی چهار نفر را برای خوردن ساندیس تطمیع و به مهمانی آورده بود برای گول مالی عکس جلسه را از پشت گرفته و منتشر کرده است!

حاضران

غايبان

 

2. قهرمان مبارزه با فساد مالی و اقتصادی!

       در این ماه مبارک رمضان خوب است یادی کنیم از حاج محمود رضا خاوری، قهرمان مبارزه با فساد مالی، که برای جلوگیری از به یغما رفتن هزاران میلیارد سپرده های مردم و آلوده شدن مقامات و مدیران مومن و فرزندان و دامادهایشان به اختلاس از بانک ملی، همت کرد و کل خزانهأ بانک ملی ایران را بار کرد و به نقطهء امن و دور از دسترسی در کانادا برد تا دست سوء استفاده کنندگان به آن نرسد!

       مراتب تقوا و دینداری و اسلام پناهی حاج آقا خاوری از بخشنامه ای که در دوران مدیریت بر بانک ملی از خود خارج کرده کاملا مشهود است!

 

3. خاصيت انگشتر عقیق جای مهر

       ای آقا که می بينيد "علیرضا زیبا" نام دارند که، در خارج از کشور، کارگزار و دستیار ارشد زنده یاد "بابک زنجانی"، بسیجی اقتصادی(!)، بوده و میلیاردها دلار و یورویی که حاج بابک از محل فروش نفت و میعانات گازی چپاول کرده بود در بلاد کفر و استکبار جهانی جا بجا می کرده است و از جیک و پیک بابک به خوبی مطلع است و به همین خاطر "جعبهء سیاه" بابک زنجانی لقب گرفته است!

       حاج علیرضا سال ها در نقاط خوش آب و هوای اروپا و آمریکا متواری بود و همانطور که در عکس ها دیده می شود از غم غربت و دوری از وطن و خانواده هم مشروبات الکلی به بدن می زد و هم با علیامخدراتی که آب و رنگی داشتند سر خود را گرم می کرد!

       اما حالا که با تلاش قوه قضائیه و نیروی انتظامی دستگیر و به کشور بازگردانده شده است با سه سوت هم انگشتر عقیق دست کرده و هم از هیبت دادگاه جای مهر روی پیشانی درآورده است!

 

4. گردش و خرید با پول معلمان زیر خط فقر!

       همچنين در ماه مبارک رمضان جلسهء دادگاه دوم مفسد اقتصادی جوان، هادی رضوی (داماد وزیر کار)، به همراه 30 متهم دیگر پروندهء بانک سرمایه، برگزار شد. داماد وزیر متهم است که، با تبانی و رشوه دادن و بدون سپردن وثائق معتبر، صدها میلیارد تومان سپرده های یک مشت معلم بی پناه و فرهنگیان کم درآمد زیر خط فقر را از بانک خارج کرده و، به اتفاق منشی خود، به بیش از پنجاه کشور خارجی مسافرت و سیر افاق و انفس کرده است!

       تاکنون شریعت مداری وزیر سابق صنعت و معدن و تجارت، و وزیر فعلی بیکاری و بی رفاهی اجتماعی، در مورد داماد ناخلفش سکوت کرده و اظهار نظری از خود بیرون نداده است اما شاهداماد که پول های معلمان را صرف خرید مازاراتی و چندین اتومبیل فوق العاده گرانقیمت و موتور سیکلت 500 میلیون تومانی و یا آشنایی با هنرپیشه ها کرده است، دریافت وام های کلان و بدون وثیقه را از روی شانس و اقبال بلند خود عنوان کرده و تاکنون چند بار در دادگاه گفته است که داماد وزیر مومن و نماز خوان دولت ج اسلامی است و نه داماد نتانیاهو نخست وزیر اسراییل!

       به هر حال اگر هم وزیر رفاه موجبات ایجاد رفاه این جوان را فراهم کرده باشد تخلفی صورت نگرفته است زیرا شریعت مداری وزیر رفاه است و ایجاد رفاه برای آحاد رعایا، که از دامادش شروع کرده، جزو وظایف قانونی اش می باشد!

       باری، در جلسهء دوم دادگاه، داماد وزیر از دین و تقوا داد سخن راند و همگان را بدوری از گناه و دله دزدی فراخواند!

       سپس قهرمانی، نمایندهء دادستان، گفت: «بعضی وقت‌ها می‌خواهم گریه کنم، وقتی بخش‌هایی از پرونده را می‌بینم». او در جایی دیگر نيز خطاب به هادی رضوی گفت: «سخن از دین و تقوا می‌گویید، مشمئز کننده است!»

       طبق اظهارات نمایندهء دادستان، رضوی با پول معلمان، و به اسم سرمایه‌گذاری، خودرو‌ هایی از قبیل سواری مازراتی، بنز S 500، ماشین سوزوکی، تویوتا لافور، موتورسیکلت ان‌وی اگوستا - که قیمت آن به اندازه 10 پراید از مدل 50 میلیون تومانی است، خریداری می‌کند. وی تأکید کرد: «خبر‌هایی هست که وی با تشریفات به خیابان می‌آمده است».

       او، با اشاره به خرید 3 ویلای لوکس در نوشهر، ملک 456 متری خیابان آفریقا، ملک خیابان فرشته، املاک 260 متری در خیابان احمد قصیر، خودرو‌های مازراتی، خرید ماشین BMWX 4 برای منشی عزیز رضوی ادامه داد: «رضوی (داماد وزیر) به 50 کشور سفر داشته است که این کشور‌ها شامل ترکیه، ایتالیا، آلمان، اتریش، امارات و اوکراین بوده است و در مواردی نیز شریف کاظمی (منشی رضوی) همراهش بوده است.

       نماینده دادستان همچنين به اتفاقی جالب در این پرونده اشاره کرد. فحوای کلام وی بر این امر استوار بود که هادی رضوی از طریق نامه‌نگاری با یکی از مدیران بانکی مسیر را طوری هدایت می‌کند که بانک سرمایه یک میلیارد و 549 میلیون تومان بابت تسویه به وی می‌دهد. و در اینجا بود که نماینده دادستان گفت: «داماد نتانیاهو هم اینجا نمی‌تواند این کار را بکند!»

       رضوی اما دفاعیات اش را سیاسی آغاز کرد و گفت: «اتفاقاً هم منش سیاسی بنده با کسی که به او منتسب هستم، متفاوت است و هم جریان سیاسی من متفاوت است». وی مکرر نام امام حسین را بر زبان می‌آورد و در جایی بیان داشت: «عمداً می‌گویم به لطف امام‌حسین، چون به من گفتن عوضی مذهبی نما، اتهام زدید مذهبی‌نما، من باید دفاع کنم از این وضعیت! مفسد اقتصادی نیستم، مدرک دارم اگر خواستيد ارائه می دهم مستند دارم، اگر می‌خواستم می‌رفتم!»

       بهر حال، بخشی از دادگاه به اثبات ادعای متهم ردیف اول در مورد اظهارات یکی از مدیران بانکی اختصاص داشت. طبق ادعای شاه داماد، یکی از مدیران بانکی بعد از جلسه اول به وی می‌گوید: «نمایندهء دادستان گفته برخی حرف‌ها را می‌زنی و می‌گویی در غیر این‌صورت برایتان 15 سال حبس می‌گیرم». به دنبال این ادعا و به درخواست قاضی نام این فرد، «شیبانی»، بیان شد. رضوی با قرارگرفتن در جایگاه گفت: «به همین صورت گفته شده و با لحن تند نبوده است. من خطاب به آقای قهرمانی گفتم کارم را درست انجام دادم، چرا باید 10- 15 سال حبس بروم!»

       مسئول مطالبات بانک سرمایه فرد دیگری بود که در دادگاه دیروز از خود در برابر برخی اظهارات متهم دفاع کرد و گفت: «امثال این فرد باید علیه من حرف بزنند چرا که ناراحت هستند، زندگی‌شان را شخم زدم و رد پای کثافت ‌کاری‌ هایشان را با پول و ماشین شخصی در آوردم». وی خطاب به متهم گفت: «آقای رضوی قرار نبود اسمی از پدر همسر (وزیر کار و رفاه) شما آورده شود، شما دادگاه را به مسیری هدایت و خود را فدایی نزاع سیاسی معرفی کردید. آقای رضوی داماد نتانیاهو کی این‌گونه کرد که شما کردید؟»

 

معجزهء شيخ حسن

       شیخ حسن روحانی در دانشگاهی که عکس اش را می بينيد تحصیل کرده و دکترای حقوق و پاداش نجومی گرفته است! البته برخی از رنود در صحت مدرک دکترای آشیخ حسن ابراز شک و تردید کرده اند اما، در نگاهی ديگر می توان تصديق کرد که اخذ دکترا توسط شیخ ما از این دانشگاه بریتانیا نشان از هوش و ذکاوت مثال زدنی نامبرده دارد و ثابت می کند انسان اگر همت و اراده داشته باشد می تواند، بدون حضور سر کلاس و یا دانستن چند کلمه انگلیسی، هم پایان نامه بنویسد و هم با لهجه سرخه ای سمنانی از تز خود دفاع و دکترا به بدن بزند!

بیت:

گر نگهدار من آن است که من می دانم

بنده را در کنف خود مصون می دارد!

 

سخنگوی جدید دولت آب روغن قاطی کرده روحانی!

       آيا می دانستيد که حاج علی ربیعی، سخنگوی جديد دولت آشيخ حسن روحانی، قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند، کارگر زحمتکش کارخانه جنرال موتورز، تولید کنندهء اتومبیل های پرقدرت شورولت و بیوک و کادیلاک در جاده قدیم کرج بود و، در بحبوحهء روزهای پرشور انقلاب شکوهمند با تشکیل انجمن اسلامی برای به تعطیل کشاندن این کارخانه که محصولات استکباری تولید می کرد زحمت زیادی کشید و نقشی تاریخی در به اعتصاب کشاندن کارگرانی که گول استکبار جهانی را خورده و در این کارخانه به نفع امپریالیسم جهانی و صهیونیزم بین الملل اتومبیل تولید می کردند داشت و کارخانه را به تعطیلی کشاند و لطمه جبران ناشدنی به دشمن استکباری وارد آورد؟

       و نيز آيا می دانيد که پس از پیروزی انقلاب شکوهمند، این کارگر زحمتکش رئیس تشکیلات دولتی خانه کارگر و مدیر مسئول روزنامه کار و کارگر و دارای درجه دکترا شد و در دهه های شصت و هفتاد با نام برادر مشتی عباد معاون وزارت اطلاعات گردید.

بیت:

علیِ (با تشديد بخوانيد!) ما که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مدیر و وزیر و دکتر و آدم حسابی شد!

(طوری که بيت ما هم از ريل وزن و قافيه خارج شد!)

       سپس، در دولت بی تدبیر و ناامید آشیخ حسن روحانی اوس علی ربیعی که مدتی بود بیکار شده و زیر پل سیدخندان می نشست را «وزیر کار» کردند و چون در این سمت فقط توانست خودش را از بیکاری نجات دهد توسط نمایندگان مجلس استیضاح و برکنار و مجدداً بیکار و به زیر پل سیدخندان بازگشت!

       با توجه به رکود کارهای ساختمانی و بیکاری فزاینده دکترهایی از قبیل اوس علی ربیعی، و اینکه هیچ بنایی اوس علی را در این مدت سر کار نبرده بود و اوس علی علاف مانده بود، مجدداً دستش را گرفته و به جمع بیکاران دولت اضافه کرده اند و قرار است طوطی سخنگوی دولت شود!

       رفقا و آشنایانی که دکتر علی ربیعی(!) را می شناسند با توجه به سطح معلومات و سخندانی او می گویند انتخاب خوبی برای سخنگویی نیست!

       البته این اظهار نظر بی مورد است زیرا با توجه به تحریم همه جانبهء کشور و قطع کار و کاسبی رعایا و تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی و آب بردن دو سوم کشور در جریان سیل و به یغما رفتن موجودی بانک ها و ثروت ملی توسط اختلاسگران و خالی شدن خزانه دولت عملا تعطیل است و وزرای محترم در جلسات کابینه لیس پس لیس و بیخ دیواری و یا هفت سنگ بازی می کنند و فعالیتی در امور مملکت و اداره امور ندارند که اوس علی بخواهد به عنوان سخنگوی دولت گزارش آن را به رعایا بدهد!

 

«چه اشکال دارد خانم بیاوریم؟»

       ظاهرا فعالیت های مسیح علینژاد در برداشتن روسری اصلاح طلبان مؤثر بوده و اصلاح طلبان، که در میان آنها مرد میدان دیده نمی شود، تصمیم به خانم آوردن گرفته اند! آسید ممد فریبا خاتمی، لیدر سایه نشین و عافیت طلب اصلاحاتچی ها، در دیدار با اعضای کمیسیون بانوان "بنیاد باران" در مورد برنامه ریزی جهت انتخابات آتی مجلس اظهار داشته است که:

       « چه اشکال دارد 22 کاندیدای ما در تهران زن باشند و یا 160 نماینده زن اصلاح طلب داشته باشیم؟ این خود نشان دهندهء رویکرد اصلاح طلبان است "

       شایان ذکر است که آسید ممد ظاهراً از پیشرفت های فن آوری روز بی اطلاع است و خبر ندارد که خانم ها دیگر اصلاح نمی کنند و "لیزر" کردن و "اپیلاسیون" جای اصلاح سنتی موهای زائد با تیغ ناست یا واجبی را گرفته است. شايد هم اصلاح طلبان تصميم گرفته اند "لیزر" کردن و "اپیلاسیون" را به مبارزات انتخاباتی خود افزوده و "لیزر طلب!" هم شده اند. متأسفانه «فريبا جان» در اين مورد هنوز توضيحی نداده است!

 

دفاع از مجری ناشی!

       مدت‌هاست مجریان حرفه‌ای تلویزیون از اینکه اجرای برنامه‌های تلویزیونی در دست افراد غیرحرفه‌ای قرار گرفته گلایه دارند. در واقع، بدلیل جاذبهء اجرا در تلویزیون، از سلبریتی‌ها گرفته تا آقازاده‌ها، همه حاضرند به هر نحو که شده مجری شوند بدون اینکه توانایی اجرای درست یک برنامه را داشته باشند.

       در اين ميان، برنامه موسوم به «اختیاریه» که تا پیش از ماه مبارک رمضان در قالب یک "تاک شو" (جلف شو!) روی آنتن می‌رفت، در رمضان، با تغییر محتوا، به چیزی مشابه «ماه عسل» تبدیل شده است. این برنامه تلاش می‌کند با دعوت از چهره‌های گمنام با داستان‌های زندگی خاص، خود را بیشتر از سایر برنامه‌های مناسبتی ماه رمضان به «ماه عسل» تبدیل کند.

       مجری اين برنامه که تلاش بی‌ثمری برای پر کردن جای خالی «ماه عسل» می کند، چندی پيش با دستاویز قرار دادن تلفظ اشتباه کلمهء «اکشن» از سوی مهمان برنامه، اقدام به تمسخر وی می‌کند. که البته رفتار غیرحرفه‌ای مجری مزبور پیش از این نیز مسبوق به سابقه بوده است. دعوت از اوس جمشید مشایخی و تایید دروغ های پرویز ثابتی (معاون امنیتی ساواک) و خودکشی جلوه دادن

قتل سیاسی جهان پهلوان تختی یکی از حاشیه‌هایی بوده که این برنامه به آن دامن زده است.

       بهر حال، اگرچه برنامه های تله وزوزون «ملی!» در پیت تر و عقب افتاده تر و بنجل تر از آن است که حتی قابل انتقاد باشد اما «روزنامهء ارزشی جوان»، از اینکه در یک برنامه تلویزیونی مجری مربوطه یک میهمان دعوت شده به برنامه را مسخره کرده است خونش به جوش آمده و از تله وزوزون و مدیران عقب افتاده ذهنی و مجریان اسکول آن انتقاد کرده و توهین مجری به مهمان را بهانه قرار داده و به صحرای کربلا زده و فاش ساخته که این مجری بچه یکی از مدیران ارشد "بد صدا و زشت سیما!"، یا همان تله وزوزون درپیت، است!

       این روزنامه می نویسد: "در تلویزیونی که یک نفر، به واسطه اینکه پدرش مدیر ارشد سازمان صداوسیماست، یک شبه تهیه ‌کننده و مجری می‌شود، نباید تعجب کرد که در ماه رمضان، که ماه پرداختن به اخلاق اسلامی است، تلفظ اشتباه یک کلمه از سوی مهمان برنامه،که از طبقهء فرودست جامعه است، به اسباب تمسخر وی از سوی مجری تبدیل شو! "

       به عقیدهء بنده این انتقاد در هر کجای دنیا وارد باشد در این خرابه وارد نیست! در این مملکت از زمان مادها رسم بوده پدران بچه ها را به محل کار خود برده و کنار خودشان به کار می گرفتند. الان هم که قرن بیست و یکم است و در کشورهای عقب افتاده ای چون ژاپن یا آلمان یا سایر ممالک استکباری که در کشور داری شان عاطفه و محبت و وابستگی خانوادگی و فامیلی وجود ندارد (!) و ملاک انتخاب و انتصاب چیزهای بی مورد و سخیفی چون سواد و شعور و تخصص و عقل کامل است، خوشبختانه در این مملکت هنوز روابط عاطفی و پدر - فرزندی، و پدرزن - دامادی و شوهر ننه ای برقرار است! و همین امر سبب ایجاد اشتغال بچه های بزرگان و حتی طبقات فرودست و بدبخت بیچاره می شود!

       فی المثل، یک دلاک حمام دست فرزندش را هم در همان حمامی که مشغول است به عنوان جامه دار یا مشت و مالچی یا سربینه دار بند می کند! یا یک بنا بچه اش را هم با خود سر کار عملگی می برد، یا یک اسپند دودکن سر چهار راه دست بچه اش را هم در همان چهار راه یا دوتا چهارراه پائین تر بند می کند!

       این اخلاق حسنهء اجتماعی - فرهنگی - اقتصادی در طبقات حکومتگر هم وجود دارد و چون خودشان از بطن جامعه برخاسته و قبل از انقلاب عمله و کیسه کش حمام بوده اند همان روحیه عاطفی را حفظ کرده و هر کجا وزیر یا مدیرکل می شوند یا مقامات عالیه می گیرند بچه را هم با خود به وزارتخانه آورده و معاون و مشاور خود می کنند!

       بعضی ها هم که رندتر هستند برای آنکه در وزارتخانه و در اداره نپیچد که مشاور یا معاون وزیر یا مدیرکل بچه یا داماد یا شوهر ننه وی می باشد بچه را به وزارتخانه رفیق خود می فرستند و به این ترتیب بچه این وزیر، مشاور آن وزیر، و بچه آن وزیر، معاون این وزیر می شود! در مورد دامادها و شوهر ننه ها هم همینطور عمل می شود!

       در این مملکت حرمت دوستی و فامیلی نگه داشته می شود و خوشبختانه آمریکا نیست که «بیل گیتس» هم مثل یک آدم عادی نوبت را رعایت کند و در صف بایستد! اینجا هزار نفر هم در صف نان باشند «رفیق شاطر آقا» بدون صف نان می گیرد.

       در کار استخدام و بکارگیری افراد هم فرهنگ غنی چند هزار ساله و اهورایی ایرانی(!) کار خودش را می کند و اگر هزار جوان تحصیل کرده در صف استخدام یک شغل تخصصی باشند کار را به فرزند فاقد صلاحیت و سفارش شده فلان و بهمان شخص می دهند!

       آقایی در تله وزوزون مقام بالایی دارد و شاه پسر را هم آورده و دست اش را به عنوان تهیه کننده و کارگردان و مجری بند کرده است، یعنی می فرمائيد از شاطر نانوایی که حق مردم را زیر پا می گذارد کمتر است؟! يا انتظار دارید بجای آنکه بچه را جلوی دوربین بگذارد رهایش کند تا ولگرد و عملی شود؟ گیرم روی تربیت خانوادگی چهار تا حرف زشت هم در برنامه تلویزیونی زده باشد، اين چه فرقی به حال فرهنگ عمومی جامعه می کند؟

       الان وضعیت اقتصادی و سقوط ارزش پول ملی و گرانی بواسیر پاره کن کار را به جایی رسانده که قاطبهء مردم، فرهنگ چند هزارساله را کنار گذاشته و در معابر و ملاء عام اعضا و جوارح و آلت تناسلی خود را به مسئولین این وضع حواله می دهند و فحش های چارواداری می دهند که هنوز مجریان تلویزیونی به مهمانان برنامه هایشان نداده اند (!) بنابراین انتقاد از بی احترامی مجری - آقازاده برنامه «اختیاریه» - و افشای اینکه ايشان فرزند یکی از مدیران بلند پایهء تله وزوزون است، و با استفاده از رانت بابایی تهیه کننده و کارگردان و مجری شده، مصداق ریدن به ابروی مومن می باشد!       

 

عصاره فضایل ملت!

       یکی از ارزش های دموکراسی نقش مردم در انتخاب نمایندگانی از بین خود و فرستادن این نمایندگان به مجلس برای دریافت حقوق و مزایای نجومی و در آمدن از بیکاری است! خوشبختانه با توhttps://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2066338317004957/جه به بی نظمی در جلسات مجلس و خوابیدن و خوردن گلابی و یا کتک کاری در صحن علنی و رد و بدل کردن الفاظ زشت پر واضح است که این نمایندگان بسیار مردمی بوده و از پائین ترین قشر جامعه به صحن علنی رسیده اند!

ارکان فلک فتاده در دست ملوک

غولان همه جمعند در این شهر و بلوک

گفتم به فلک که رذل پرور شده ای

خندید که الناس علی دین ملوک!

 

دوگانه های يگانه!

        1. آدم های های «دو دره باز» دو دسته اند. دسته اول با دسته دوم هیچ فرقی با هم در دو دره کردن مردم ندارند. فقط چون تعدادشان زیاد است در دو دسته قرار داده شده اند!

        2. انسان های نادان هم دو دسته اند. دستهء اول با دستهء دوم هیچ فرقی در بی عقلی ندارند. فقط برای اینکه به هم نپرند و یکدیگر را گاز نگیرند در دو دسته قرار داده شده اند!

        3. از نظر علمی عقب مانده های ذهنی نيز در دو جناح هستند. جناح اول با جناح دوم فرقی با هم ندارند، فقط چون زیاد هستند در یک جناح جا نمی گیرند!

 

و چند کليپ با حال

1. مقام معظم رهبری و پالایش زبان فارسی

       فرمايشات رهبر معظم انقلاب در کليپ زير: نگران زبان فارسی‌ام؛ از صداوسیما گله‌مندم، به جای زبان صحیح، زبان بی‌هویت را ترویج می‌کند.

https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2066338317004957/

 

2. سخن پيش انتخاباتی

       حاج اسحاق، معاون شيخ حسن، در اين ويدئوی پیش از انتخابات چنين می گويد: «اگر شیخ ما (دکتر حسن روحانی!) در انتخابات پیروز شود برنامه ای داریم که همهء گرسنگان به نان و نوایی برسند و صاحب مازاراتی و کاخ ویلای پنجاه میلیارد تومانی بشوند، همهء رفقای ما و فرزندان و دامادهایشان صاحب یکی یک پورشه و دو سه ویلا و آپارتمان و حساب بانکی ارزی کلان در بلاد خارجه شده و الباقی ملت هم برای پنج سیر گوشت یخی و دویست گرم شکر دولتی صف بکشند!

https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2067523430219779/

 

3. نفوذ فرهنگ استکباری و صهیونیستی در قراء و قصبات اصفهان

       به دنبال انتشار کلیپی از تک خوانی یک خانم هنرمند و خوش صدا در ابیانه - کاشان - که با یک تور گردشگری همراه شده بود کلیپ های جدیدی از توطئه استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل جهت به لرزه درآوردن ژله خانم های گردشگر داخلی در قراء و قصبات اصفهان منتشر شده که نشان می دهد استکبار جهانی به موازات اعزام ناو هواپیما بر حاج ابراهیم لینکلن به خلیج فارس، گروهی مطرب و دایره دنبک زن و و عوامل فرهنگی خود را هم در پوشش گردشگر به ابیانه و قراء و قصبات اطراف فرستاده تا سر امت همیشه در صحنه را به قر و قنبیل آمدن و لرزاندن قسمت های ژله ای بدن گرم کرده و با استفاده از غفلت آنها مقاصد شوم امپریالیستی - صهیونیستی خود را به اجرا گذارد!

       خوشبختانه مقامات قضائی اصفهان عکس العمل قاطعانه ای نشان داده و تورگردانانی را که استان شهید پرور اصفهان و کاشان و ابیانه را با آنتالیا اشتباه گرفته بودند به دادسرا احضار کرده اند تا قر در کمرشان ابدالدهر خشک شود!

https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2067141606924628/

 

3. زن و شوهری هنجار شکن!

        اما کلیپ زير نشان می دهد توطئه ترانه خوانی در روستای تاریخی ابیانه، که توسط "نگار معظم" و شوهرش (مهران بیغرض) به اجرا گذاشته شد و عده ای هم، با تکان دادن اعضا و جوارح و ژله های خود و قر و قنبیل آمدن، با استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل همنوایی کردند (!) از قبل برنامه ریزی شده بود و علیامخدره همراه با شوهر هنرمندش، مدت ها پیش از اجرای توطئه در کوچه های ابیانه، بارها در حیاط منزل خود دست به هنجار شکنی زده و با انتشار ویدیوی طرب انگیز ساز و ضربی نشاط آوری در فضای مجازی برای دولت های متخاصم خوراک تبلیغاتی درست کرده اند!

https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/2067343290237793/

بازگشت به صفحهء اول