تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

10 خرداد ماه 1398 ـ  31 مه 2019

واقعیات پشت چپ «تقوائیستی»

ثریا شهابی

در فضای میدیای مجازی پلمیک داغی در میان فعالین چپ و کمونیست، در مورد خط فکری حمید تقوایی، در مورد ممنوعیت "مبارزه با اپوزیسیون در اپوزیسیون"، در دل مبارزات جاری، و همه با هم تا سرنگونی رژیم، براه افتاده است.

این پلمیک بدنبال و به بهانهء تجمع اعتراضی اخیر دانشجویان دانشگاه تهران در 23 اردیبهشت امسال براه افتاد. در این تجمع، دانشجویان دانشگاه تهران، در کنار فریاد شعارهایی چون "بیکاری، بیگاری، حجاب زن اجباری"، "پوشش انتخابی حق مسلم ماست"، "آزادی انتخاب حق مسلم ماست" و "دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد" پلاکارد یا پلاکاردهایی هم با شعاری تحت عنوان "علینژاد و ارشاد، ارتجاع و انقیاد" را هم حمل می کردند.

این شعار در نقد مسیح علی‌نژاد، هم در طیف "راست در اپوزیسیون" و هم در " چپ در اپوزیسیون"، به مباحثات بسیار فراگیر تر از خود این تجمع اعتراضی، سرکوب و حلقه های بعدی پیشروی آن، دامن زده است؛ مباحثاتی که هر چند در نقطه شروع ممکن است بنظر بر سر یک مسئلهء "حاشیه ای" صورت گرفته باشد، اما عملاً میدانی باز کرده است که سخنگویان جنبش های مختلف به صراحت و روشنی دورنمای فعالیت هایشان، و افق پیروزی از زاویه دیدگاه خود را به اطلاع افکار عمومی برسانند.

این پلمیک، که دیگر مهم نیست از کجا شروع شده است، تا اینجا موجب روشنگری در صف اپوزیسیون راست و چپ حکومت اسلامی ایران شده است، که بی تردید می تواند به حلقه های بعدی پیشروی اعتراضات دانشجویی و همهء جنبش های اعتراضی در ایران، طبقهء کارگر، معلمان، بازنشستگان، بیکاران، دانشجویان، زنان و … کمک کند.

اما موضوع چه است و چه نیست! دانشجویان در دل اعتراض خود به بیکاری و بیگاری و تبعیض و سرکوب و حجاب و بی حقوقی زن، ضمناً شعاری هم علیه خانم مسیح علینژاد در اپوزیسیون، بعنوان مشاور و کارچاق کن حمایت از طرح تحریم و گسترش فضای جنگی در خاورمیانه، داده بودند. تا به این ترتیب دلال های تحریم و جنگ در کریدورهای قدرت های ارتجاعی بین الملی و محلی را منزوی کنند.

فریاد های حنجره پاره کن و دهان های کف کرده فعالین راست در فضای میدیای اجتماعی، علیه چپ و کمونیسم و کمونیست ها، موضوع این نوشته نیست. آنها فعالین جنبشی هستند که از دانشجویان دانشگاه تهران تا طبقهء کارگر و همهء محرومین در ایران، با همه نفرت و انزجارشان از حکومت اسلامی، نمی خواهند سرباز بی جیره و مواجب آنها در پروژه های شان، از جمله در پروژهء "ققنوس" و "فرشگرد" و "جنبش میدان فیروزه ای"، آنها شوند. شانس این فعالین راست، پس از سوختن آن همه پروژه های رنگارنگ که با پول و امکانات عظیم میدیایی توانست تنها چند هفته ای در میدان دوام آورد، در این پلمیک بسیار کم است. کار آنها را حمید تقوایی، در "طیف چپ"، به خوبی انجام می دهد. از این رو، نقد ما به خط فکری تقوایی، بعنوان رهبر "جناح چپ" در جنبش راست، است که بنام کارگر و کمونیسم، فعالیت میکند.

 به شعار جنجالی باز گردیم. شعاری که با هر فرمولبندی که گفته شده باشد، تلاشی رادیکال و انقلابی دال بر آگاهی عمیق نسب به مخاطرات موجود و جاری در سیر سرنگونی حکومت اسلامی و برای عقب زدن یک جنبش معین و معلوم کردن فاصله خود از تحرکات چنین اپوزیسیون های مخرب سناریوی سیاهی است. دانشجویان، ضمن اعلام محکم خواست های مترقی خود، با تحرک جنبشی خواهر "ققنوس" و "فرشگرد"، اعلام فاصله کردند. این اعلام فاصله موجب فحاشی فعالین راست شده است و به مذاق حمید تقوایی هم مطلقاً خوش نیامده است.

این شعار نه در مورد حجاب و مسئله زن، یلکه چپ و راست در مورد مسئله زن است و نه اساساً علیه جبهه راست و افق راست بطور کلی است! این شعار تحرک معین، ویژه و در جریان، در میان بخشی از راست سناریو سیاهی را هدف اعتراض خود قرار داده است. بخشی که پا به پا و همچون هییت حاکمه آمریکا، خواهان گسترش تحریم ها و فضای جنگی (نه الزاما خود جنگ) هستند. تحرکی که یک گوشهء آن رجوی و مجاهد است، گوشه های دیگر آن باند زحمتکشان و عبدالله مهتدی و دستجات قوم پرست کرد و ترک و بلوچ و عرب و .. . جریاناتی که همگی شان چشم به برکات جانبی پروژه های مخرب ترامپ و آقای پمپو و سایر قدرت های مرتجع منطقه دوخته اند. کسانی که، بعنوان عناصر ابزاری در اپوزیسیون، در اجرای طرح های مخرب، از یک طرف به عمر رژیم و امکان سرکوب آن می افزایند و از طرف دیگر شرایط سرنگونی حکومت اسلامی ایران را مخاطره آمیز می کنند.

آن شعار و خانم علینژاد بهانه ای شد برای آقای تقوایی که این گرایش در تحرکات اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران را به باد حمله بگیرد و حکم صادر کند که: قرار نیست در مبارزات جاری علیه اپوزیسیون کاری کرد و اپوزیسیونِ اپوزیسیون شد.

تقوایی بحث و ترویچ و نقد گرایشات راست بطور کلی، در حجره های ایدیولوژیک سازمانی و در مقالات نشریات را، برای مقابله با راست بطور کلی، مجاز و کافی می داند. او این راه را تنها راه مبارزه با راست، در سیر سرنگونی حکومت اسلامی و در جدال بر سر قدرت سیاسی در ایران اعلام می کند. این جا سنگری است که او می تواند، پشت آن سنگر، خود را چپ و طرفدار کارگر و سوسیالیست و کمونیست خطاب کند. در غیر این صورت، در عمل روزمره مبارزاتی اما، همهء متحدین هم جنبشی هستند که قرار است تا سرنگونی رژیم همه دست در دست هم، در مسابقه و ماراتون قاپیدن صندلی قدرت سیاسی شرکت کنند. تا سرنگونی رژیم، در عمل روزمرهء مبارزاتی تفاوتی بین ایشان و خانم ها رجوی و علینژاد و آقای عبدالله مهتدی نیست. همه اپوزیسیون اند!

اپوزیسیون، از مجاهد تا باند زحمتکشان مهتدی، از الاحواز تا سلقی های سنی ضد حکومت شیعه، از شخصت های پادو و کارچاق کن راست پرو سناریو سیاهی، چون خانم علینژاد که شال و کلاه کرده و جایزه هم گرفته است تا شخصیت چلبی زن در سیر فروپاشی حکومت اسلامی ایران باشد، را در خود جای می دهد. همه و همه متحد ایشان در مبارزه ضدرژیمی و فعال ایشان اند.

تقوایی، خود را پشت علینژاد پنهان می کند تا کسی او و سیاست هایش را نبیند. شعارها بی تقصیراند! او برای مقابله با تحرکات جاری جنبش های ارتجاعی در اپوزیسیون، اساساً دستور کاری ندارد! نه تنها آنها را مضر نمی داند که در راستای سرنگونی رژیم مفید هم می داند! در جبههء نبرد، در خیابان یا کارخانه، محل کار و زندگی و … سیاست حزب ایشان اتحاد با همه این ها است! مگر نه اینکه این جریانات به اضافه تحرکات ترامپ و ضدرژیمی گری ترامپ، "همه رژیم را تضعیف می کنند"!

فرمول: اپوزیسیونِ اپوزیسیون نباید شد! همانطور که در تحرکات الاحواز و هخا و جنبش سبز، در"مسابقه" و "ماراتون" برای رهبری جنبش های قومی و "رأی من کو"، با موسوی و قوم پرستان کشتی نمی گرفت، بلکه در مسابقه آکسیون بیشتر برای رسیدن به اول خط آن جنبش ها، فعالانه شرکت داشت.

صورت مسئلهء تقوایی در این پلمیک، علینژاد نیست. صورت مسئله این است که "اپوزیسیون من" نشوید! چرا که "من هم جنبشی" آن تحرکی هستم که شما چپ های "فرقه ای" و "ایدیولوژیک" و "پروحکومتی" مشغول عقب زدن اش در مبارزه زنده و روی زمین سفت هستید! این واقعیت است که او را چنان ملتهب به میدان کشانده است. نه آن شعار چنان تاثیرات معجزه آسایی داشت و نه گردی بر دامان خانم علینژاد نشسته است.

این تعرض تقوایی، بیش از همه دفاع از خود است تا از هیچ کس و هیچ جنبش دیگری! آن شعار بهانه و هدف دفاع از یک سیاست منسجم و در جریانی است که، بنام کارگر و کمونیسم، رویکرد معینی در اپوزیسیون را نمایندگی می کند؛ رویکردی که متحد آن اپوزیسیون های راستی است که زیر ضرب رفته اند، تا دانشجوی چپ و رادیکالی که در نبرد روی زمین سفت تلاش می کند که ارتجاع معین و فعال در صحنه ای را عقب بزند.

قالب کردن "سیاست همه با هم تا سرنگونی رژیم"، قالب کردن سیاست "مسابقهء فعالیت آکسیونی" بیشتر و بیشتر در هر جنبشی در اپوزیسیون، ارتجاعی یا غیر ارتجاعی، بنام یک سیاست کارگری و کمونیستی، نقد تقوایی را ملزم می کند. اگر دانش آموختگان مکتب "دشمن دشمن دوست است" بخواهند تاریخ مبارزهء طبقاتی در جوامع بشری از ابتدا تا به امروز را بنویسند، بی تردید مناسب ترین، برجسته ترین و منسجم ترین رهبر آن حمید تقوایی است که بنام منفعت کارگر و کمونیسم بنجل ترین نظریه های پاخوردهء دوران را بطور منسجم و آگاهانه، تولید میکند.

برای چپ، کمونیسم و رادیکالیسم در اپوزیسیون، که تنها و تنها با قدرت سازمان و سیاست رادیکال و جنگ های هر روزه در جبهه های متعدد و در مبارزات و اعتراضات جاری، شانس قدرتمند شدن و بسیج توده ای دارد، خط تقوایی سیاست مخربی است. باید از آنجا که به نام کارگر و کمونیسم تولید می شود، آن را افشا کرد.

اگر، در مبارزه علیه دیکتاتوری سلطنتی، آگاهگری و نقد و شعار علیه ارتجاع اسلامی، که اساسا صورت نمی گرفت، غلط بود، نقد اپوزیسیون های ارتجاعی قومی و مذهبی و ناتو ی هم امروز غلط است. دانشجویان پیشرو و آزادیخواه، همچون همهء مردم مترقی و آزادیخواه و مخالف همهء قطب های ارتجاع، نه تنها حق دارند که موظف و ملزم اند که در مقابل اپوزیسیون های ارتجاعی، آگاهگری، افشاگری و مقابله کنند. این شرط پیشبرد حرکت آزادیخواهانه علیه سرکوب تبعیض و استثمار و نابرابری است.

موضع حمید تقوایی در مورد اعتراضات در دانشگاه تهران، باز هم به روشنی و صراحت هم خانواده بودن سیاسی او با علینژاد، بعنوان مشاور و کارچاق کن طرح تحریم و گسترش فضای جنگی در خاورمیانه را نشان می‌دهد.

استفاده از فرصت ها، از جمله فرصتی که ترامپ و هیبت حاکمه‌ء امریکا با جنگ افروز‌ی و تخریب جوامع ایجاد می کند، استفاده از فرصتی که دستجات قوم پرست ایجاد می کنند، موسوی و سبز ایجاد می کنند، به امید اینکه در سیر سرنگونی و تلاشی حکومت اسلامی ایشان در صف کاندیدا های هر رژیم چینج و دست بدست شدن قدرت باشند، همهء پلاتفرم سیاسی این رهبر اپورتونیست و بی افق چپ دنباله رو و بورژوایی است.

هیچ کمونیست و سوسیالیستی با هیچ توجیهی نباید او را در مبارزات کارگری و کمونیستی، جدی بگیرد.

26 مه 2019

http://www.hekmatist.com/2019/Hekmatist-258-Soraya.html?fbclid=IwAR2Y8-uz2OGrQb3UrjSGqw5h7DXTCNc1c2mvx-cIy9adSRmPntMuWsgoZ8I

بازگشت به خانه