تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
اقتصاد ایران به کجا میرود؟
علی دینی ترکمانی*
ا دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد خالص رشد منفی و مثبت سالهای 1391 تا 1397، چهار درصد است. در نه ماه اول سال گذشته، نرخ رشد کلی اقتصادی، منفی 7/3 درصد و میزان رشد بخش صنعت منفی 9/7 درصد بوده است. با توجه به انقباض اقتصادی ناشی از تحریم نفت و کاهش درآمدهای صادراتی نفتی، انتظار میرود که در سال جاری نیز رشد اقتصادی منفی شود. اگر میزان آن حدود 4 درصد شود، در این صورت، میانگین رشد اقتصادی سال های 1391 تا 1398، صفر خواهد شد. از یک نگعلی دینی ترکمانی: اقتصاد ایران به کجا میرود؟اه بلندمدت و تاریخی، در سالهای 1357 تا 1367، میزان رشد اقتصادی سالیانه منفی و برابر 6/1 درصد است. دهه 1390 نیز بر اثر تحریمها، از دست رفته است. پیامدهای این عملکرد چیست و چه خواهد بود؟ عقب ماندگی تمدنی اقتصاد ایران از اقتصادهای دیگر، از جمله از ترکیه و عربستان. ه
این کشورها با استفاده از امکانات نظام اقتصاد جهانی توانستهاند تا حد قابل توجهی خود را با تحولات شتابان مبتنی بر فناوری پیشرفته اطلاعات تطبیق دهند و فاصلهی خود را با اقتصاد ایران بسیار زیاد کنند. تولید ترکیه با جمعیتی تقریبا برابر با ایران، حدود 1100 میلیارد دلار و ایران حدود 450 تا 500 میلیارد دلار (بسته به منابع آماری مختلف) است. تولید عربستان با جمعیتی حدود 33 میلیون نفر 750 میلیارد دلار است. با ادامه این روند، چشمانداز حاشیهای شدن اقتصاد ایران در آینده وجود دارد.
رشد منفی همراه با تورم بالا
ا تورم نقطه به نقطه به 50 درصد رسیده است و با ادامهی این وضع، میانگین کل تورم سال جاری، دستکم به همین عدد خواهد رسید. (در محاسبهء تورم، افت کیفیت کالاها و خدمات به همراه افت وزنشان لحاظ نمیشود. روشی که تولیدکنندگان برای کنترل هزینه بهکار میبرند؛ و اگر محاسبه شود، میزان تورم بیشتر از 50 درصد خواهد بود).ه
در این موقعیت، تورم فزایندهء بالا و نااطمینانی زیاد به آینده، انتظار سرمایهگذاری از بخش خصوصی، انتظار بیمعنایی است. از آنجا که درآمدهای نفتی در سال جاری به شدت افت خواهد کرد، توقع تأمین مالی پروژههای سرمایهگذاری توسط دولت نیز بیمعناست. در بهترین حالت، دولت سعی خواهد کرد تا جایی که ممکن است، هزینههای عملیاتی و جاری را پوشش دهد. در نتیجه، چرخ سرمایه گذاری کلاً متوقف خواهد شد و با استمرار بازی دومینویی رکودی، رشد اقتصادی منفی ادامه خواهد یافت.
با افزایش نااطمینانی به آینده، چه بر اثر تحریمها و تشدید فشارها و چه بر اثر تورم خیلی بالا برای اقتصاد ایران، بخشی از نقدینگی حدود 1700 هزار میلیارد تومانی جاری در اقتصاد، به سوی داراییهای نقدپذیر ارز و طلا حرکت خواهد کرد. در نتیجه، انتظار افزایش نرخ دلار، به رغم همه تلاشهای بانک مرکزی در کنترل بازار ارز، وجود دارد. بخشی از فشار ارز، ناشی از خروج سرمایه است که به مقصد سرمایهگذاری در مستغلات کشورهای گرجستان و ترکیه رخ میدهد. با افزایش نرخ دلار، دوباره سطح عمومی قیمتها افزایش خواهد یافت و احتمال حرکت تورم نقطه به نقطه به سوی رکوردهای بیش از 50 درصد وجود دارد.
از نظر ساخت اجتماعی، انتظار میرود که طبقه متوسط کوچکتر و لایههای پایینی آن به زیر خط فقر بیفتند و شدت فقر لایههای محروم بیشتر شود. شرایط تورمی اگر برای گروهها و اقشار اجتماعی فاقد دارایی یا فاقد داراییهای قابل توجه، اثر منفی داشته باشد، برای صاحبان سرمایه، اثر مثبت دارد. بنابراین، انتظار میرود که توزیع درآمد نابرابرتر شود. این یعنی، حرکت جامعه به سمت پولاریزه (دو قطبی) شدن و در نتیجه احتمال تکرار وقایعی چون دی دو سال پيش.
در این موقعیت آیا میتوان کار خاصی انجام داد؟ پاسخ، در نگاهی واقعبینانه، منفی است. اقتصاد ایران به درمان اساسی نیاز دارد. تعامل سازنده با اقتصاد جهانی در عرصهء سیاست خارجی و ابتنای سیاست داخلی بر الگوی حامی پیروی فراگیر، کلید گشایش درها به روی اقتصاد ایران و نوشداروی درمان بیماری از پای درآورنده است. در یک نگاه دیالکتیکی، سیاست خارجی و داخلی، دو روی سکه واحدی به نام نوع نظام حکمرانی است.
موقعیت اقتصادی که همراه با انقباض بودجه است، به معنای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی نیست. این توهم را باید کنار گذاشت. موقعیت فعلی اقتصاد ایران مانند فردی است که دچار خونریزی است و از او انتظار میرود که نه تنها بایستد و بر زمین نیافتد بلکه قویتر هم باشد؛ این انتظار، زمانی میتواند موجه باشد که در عالم مثال، از قبل مادهای به عنوان جایگزین خون فراهم شده باشد تا به فرد بیمار بتوان تزریق کرد. اقتصاد ایران در سالهایی، درآمد نفتی قابل توجه داشت و میتوانست آن را به ظرفیتهای تولیدی مولد تبدیل کند و به تدریج از وابستگی به نفت رهایی یابد؛ در گذشته، چنین امکانی فراهم نشد. در نتیجه، در شرایط فعلی، چیزی برای جایگزینسازی درآمدهای نفتی وجود ندارد. بنابراین، یا باید انتظارات تعدیل شوند یا باید سیاستها تغییر یابند. گریزی از این نیست.
بازی میان ایران و آمریکا، تا اینجا، به گونهای پیش آمده است، که نه آمریکا حاضر به عقب نشینی از شرایط 12 گانهی اعلام شده خود است و نه ایران به راحتی میتواند دست به نرمش بزند و آن شرایط را بپذیرد. آمریکا احساس میکند در اعمال تحریمها و همراه کردن اروپا و دیگران با خود، موفق بوده است و نیازی به عقب نشینی ندارد. لغو معافیتهای نفتی کشورهایی چون کره جنوبی، هند، ترکیه و چین، و اعلام آمادگی کشورهای روسیه و عربستان و حتی عراق برای پر کردن جای ایران، انعطاف ناپذیری آمریکا را بیشتر میکند. در نقطهی مقابل، ایران نیز، بر این باور است که پذیرش شرایط آمریکا، به معنای تسلیم است و در نتیجه از پذیرش آن سرباز میزند. به این اعتبار، تنش پیشآمده همچنان ادامه خواهد یافت و اقتصاد در معرض فشارهای بیشتری قرار خواهد گرفت. با این حساب، احتمالاً، نظام کوپنی کالاهای اساسی، برای مدیریت شرایط سخت پیش رو، به صحن اقتصاد ایران بازخواهد گشت.
* استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد ایران در ايران
منتشر شده در مجله «ایران فردا»
http://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/79899/