تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
دشمنی دین و دهر، از دو سر فربه گردد
تحلیلی از سايت نقطه
سال 2017 میلادی برای پیروان ادیان (الهی و غیر الهی)، سالی نیکو نبود. در بیش از 50 کشور جهان، سیاستگذاران و دولتها بطور آشکار محدودیتهایی را برای پیروان ادیان وضع و اجرا نمودند. در طول دههی گذشته، دشمنی و ناسازگاری با ادیان، در همهی جوامع بیشتر از قبل دیده میشود و این پدیده، مسیر را برای همجواری شرایط و روابط گروههای اجتماعی رنگارنگ، تنگتر و غامضتر میسازد.
مرکز تحقیقاتی پیو(*)، در گزارش اخیر خود با ارجاع به آمار دقیق، نشان میدهد که دشمنی بین ادیان، چه در سطح برخوردهای فردی و چه در میزان سازمانها و نهادها، دارای شدت و در هم رفتگی بیشتری شدهاند. از جمله، از سال 2007 به اینسو، کشورهای چون چین، اندونزی و روسیه ضوابط و اقدامات فیزیکی و حتی بسیار شدیدی را برای پیروان ادیان بکار گرفتهاند. در حال حاضر تعداد کشورهایی که شهروندان آنها در روابط اجتماعی، بخاطر آیین و مذهبشان هدف دشمنی قرار میگیرند، به 56 کشور بالغ شده است.
قوانین و مصوبات بسیاری از کشورها نیز، در مقایسه با گذشته، بطور رادیکالتری به محدودساختن بارز پیروان ادیان منجر میشود. این محدودیتها ثبتنام در نهادها و تشکلهای دینی، مدارای ارگانهای دولتی در قبال کنشهای نهادهای مذهبی، تخصیص کمکهای مالی به امور آموزش مذهبی مدارس و نهادهای مذهبی و انجام آداب و سنن مذهبی را شامل میگردند. در تحقیقات این مرکز، قارهی آمریکا، آسیا، اقیانوس آرام، خاورمیانه و آفریقا مورد بررسی قرار گرفتهاند و افزایش محدودیتهای یادکرده شده در همه جا دیده میشود.
در اروپا، اوکراین در اقدامی کمنظیر 350 آیین و مذهب را از سیستم ثبت وزارت کشور حذف نمود. جداییطلبان اوکراین رفتار خشنی را با پیروان مذهب شاهدان یهوه داشتند. فرانسه و دانمارک قدمهای بلندی در ممنوعیت استفاده از حجاب و برقع برداشتند. اسلوانیا و آلمان بسوی ممنوع کردن سنت ختنهی پسران جهتگیری نمودند. ایسلند کمکهای مالی دولتی را تنها به کلیسای مسیحی اختصاص میدهد و دیگر مذاهب از این کمکها محروم هستند. در سوئد برخورهای زیادی با یهودیان این کشور روی داده است. موجهای خروشانی از سوی گروههای اجتماعی، احزاب و حتی سیاستمداران طراز اول غرب در نفی و نکوهش هجمهی فرهنگی که پناهجویان با خود به کشورشان میآورند دیده شد.
در روابط اجتماعی فردی، یکی از شاخصهای مهم که در مقایسه با گذشته دگرگونی آشکار را نشان میدهد، برخورد با آداب و سنتهای ادیان است. برای نمونه، ایجاد مزاحمت برای بانوان در حفظ حجاب و پوشش دینی آنها میباشد. و سرانجام اینکه، رویهی سازماندهی شدهی اینگونه خشونتها و تعدیهای مرگبار از سوی گروههایی چون نئونازیستها در اروپا، شاخهی مقاومت نروژ و بوکو حرام در نیجریه دیده میشود. در دههی گذشته، در مجموع در میزانی برابر، در بیش از 140 کشور جهان مسیحیان و مسلمانان مورد آزار و تهدید قرار گرفتهاند.
اما در میدان درگیریهای خونبار و مهلک گروهها و سکتهای دینی، مانند هندوها و مسلمانها در هندوستان، کاهش چشمگیری دیده میشود و تقریبا گزارشها و اخبار کشورها حکایت از آن دارد که کشورهای کمتری درگیر این جدالهای فرقهای هستند.
تحقیات انجام شده از سوی پیو، بخشی از پروژهی وسیعی هستند که با نام «آینده ادیان جهان» در جریان است و در 198 کشور جهان به سنجش دو پدیده با ابعادی متفاوت در دههی اخیر پرداخته؛ محدودیتهایی که دولتها برای پیروان ادیان میآفرینند و دشمنیهای اجتماعی که از سوی افراد و گروههای اجتماعی علیه فرقههای مذهبی در جریان است.
ادیان و راه باریکهی فردا
با نگاهی به این تحقیقات، باید که دو تابلو در برابر چشم ما تصویرسازی نمایند. یک تابلو، تابلوی پیروان ادیان است که شرایط آنها مدام در حال دگرگونی است. در این تابلو هیجان، فریاد، مشتهای در آسمان، نطقهای سیاسی تند دیده میشود. یکسوی این تابلو، زنان و مردانی نقش بستهاند که با قدمها و شعارها و رفتار کاملا «طلبکار» و یا «مظلوم»، از دولت و ملت کشورشان خواهان حقوق برابر و یکسان و احترام به ایدئولوژی و آیینشان هستند. در سوی دیگر این تابلو، انفجارها و خونهای قربانیان اقدامات تروریستی پیروان ادیان دیده میشود.
تابلو دیگر، تابلویی است که از آن به آسانی نمیتوان فهمید چه در جریان است. تابلوییست که از بادهای دگرگونیهای مرموز و زیرپوستی میگوید. از «لبخند و هراس»هایی که بر این تابلو نقش بسته است میتوان فهمید؛ هست از پرده گفتگویی؛ تا شهرهای به زحمت برساخته شدهی غرب طعمه آتش کینه و ویرانی بیکفایتی مهاجرین و ادیان غربستیز نگردند.
چین و روسیه، «دوستان» اسلام سیاسی – دشمنان آمریکا، اما با زبان این تابلوی دوم همخوانی ندارند. آنها با شدت و بیمهابا در برخورد با رشد و نمو ریشههای تندگرایی اسلامی در کشورهایشان مقابله میکنند. کشورهای مسلمان نیز این رفتار آنها را بر حسَبِ اقتضاء و مصلحت «نادیده» میگیرند.
اژدهای دو سر اسلام و اروپا
چرا اینگونه پیش میرویم؟ دو سه دههی پیش، در اروپا سخن از همجواری مسالمتآمیز ادیان در کنار هم بود. دانشگاههای کشورهای غربی بسیار با روی گشاده و دل باز از اندیشمندان ادیان برای تدریس و باز نمودن زوایای آیین فکریشان پذیرایی و استقبال نمودند. کنفرانسها و سمینارهای فراوانی را برای کنار هم نشاندن و سپس همجوار چیدن همرنگیها و همگونگیهای ادیان ترتیب دادند. از ایران، کشوری که با انقلاب اسلامی یک ملای شیعه، روحالله خمینی، رستاخیز دینی ستیز با همهی دنیا و حتی کشورهای مسلمان برخاست، ملای دیگری، سید محمد خاتمی، با شعار «گفتگوی تمدنها» دست دوستی و محبت بسوی جهان غرب گشود تا کینهها به فراموشی سپرده شود. «اسلامشناسان» غرب نیز بسیار برای اسلام مایه گذاشتند و بیدریغ برای تلوین «قرابتهای دینی» بر «قرائتهای دینی» تلاش نمودند. روسای جمهور آمریکا در مراسم پس از عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر و فوت محمد علی کلی، قهرمان سابق بوکس جهان، حضوری پررنگ در کنار مسلمانان داشتند. از اینگونهها بسیار است و اگر بخواهیم تنها نام «پیک»های دوستی دین، از کشورهای مسلمان به غرب را، بر شماریم در چند برگه نخواهد گنجید.
نکتهی جالب این است که «نظریهپردازان» افراطی مسلمان که در پی استیلای اسلام سیاسی در جهان بوده و هستند و بویژه در چهل سال گذشته پس از انقلاب اسلامی ایران «خونی» تازه به شریانهای دیگرستیزی دادند، اینک نتیجهی فریادهای «من حریف میطلبم» را خوب وا میرسند. گمانشان بر این بود که وحشیگری و بیرحمی، اروپاییها را که دست دوستی بسوی آنها دراز کرده بودند، به کنجی میراند و مدام باج میدهند. اما اینطور نشد. حتی رییس جمهور ترکیه، اردوغان، ادای یک سیاستمدار «کلهشق» را از خود در آورد و با روشی تند به حمایت از سیاستهای نحیف ساختن سکوریسم در ترکیه پرداخت. حاصل اما، متناسب با انتظارات امثال اردوغان و رهبران گروههای افراطی مسلمان نشد.
یقین داشته باشیم که اگر ترورهای کور داعشیها و القاعده ادامه مییافت و بیابد، مسلمان که هیچ، مهاجر خاورمیانه نیز در خیابانهای اروپا آسوده قدم نخواهد زد. در فضاهای اجتماعی صدایش شنیده نخواهد شد و در محیطهای کاری با انزوای شدید روبرو میگردد. اینها یادشان رفته است که در جنگهای جهانی اول و دوم، نژاد سفید و اروپایی چگونه خشونتمدار شدند. این درست که کشورهای اروپایی و غربی وفادار به ساختار و اسکلتبندی دموکراتیک و پایبندی به ارزشهای حقوقبشری میزیند، اما، هستههای افراطی و نژادپرست این کشورها هنوز توانایی ریشه دواندن و اعمال خشونتهای فراوانی را دارند. متانت و تعاملگزینی اروپاییان و غرب، نباید مسلمانان افراطی و فرصتپیشه را مست دستاوردهای دو دههی اخیر و هیبت بی منطق و زورگویشان نماید. اینک میبینند به این آسانی نمیتوان «حسینیه» و «هیئت»های مذهبی و کرسیهای تدریس ِ رحمت ِ الهی را متظاهرانه و با دورویی سرپا نگاه داشت. تا کی میتوان دم از مهربانی زد، اما، بدون عکسالعمل کافی در برابر رفتار برادران و خواهران همکیش خود که مرگ و هراس میآفرینند، روزگار گذراند. دردا که طبق اسناد و شواهد، بسیاری از این «هیئت» و مکانهای نماز جمعه، لانهی پرورش جوانهای افراطی مسلمان است. باری، نه تنها دیگر با دستگشادگی در کمکهای مالی، و پستها و مقامهای شیک تبادل فرهنگی، برای مسلمانان خبری نیست، بلکه براحتی میتوان شاهد اِسکین هِدهای مسلمانکش نیز بود. به بیانی؛
این چه بی شرمی و بی باکی و بیدادگری ست
جای آن است که باید به شما بر بگریست.
19 ژولای 2019