تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

25 امرداد ماه 1398 ـ  16 اگوست 2019

دلخوشی اپوزسیون خارج به بیانیهء 14 نفرهء داخل

مهناز شادکام - ايران

حدود 2 ماهی می شود که در میان محافل سیاسی، و به ویژه اپوزسیون رژیم ایران در خارج کشور، صحبت از صدور سندی موسوم به «بيانيهء 14 نفر» است. این بیانیه که هدفش را در واقع «گذر از حکومت، و به نوعی براندازیِ رژيم اسلامی، بدور از خشونت» عنوان داشته، دارای مخالفان و موافقانی است که این روزها حمایت و یا عدم حمایت از این بیانیه را به موضوع داغ برنامه های سیاسی رسانه های گوناگون بدل کرده اند.

اما صاحب اين قلم، با تمام احترام و ارزشی که برای این حرکت (بیانیهء 14 نفر) قائل بوده و معتقد است که بايد از این اقدام نو خشنود بود، دلبستگی بخش پر سر و صدائی از اپوزسیون خارج کشور به آن را حاصل نوعی بی برنامگی و وادادگی سیاسی ارزيابی می کنم. بی برنامگی از آن جهت که معدود افرادی که حمايت بی چون و چرا از اين بيانيه را به کلیهء اپوزسیون تحمیل کرده اند، خواسته یا نا خواسته، می کوشند به اصطلاح تمامی تخم مرغ های اپوزسیون خارج از کشور را در سبد این 14 تن بگذارند بی آنکه به امکان دسترسی حکومت به آن سبد توجه کرده باشند.

چرا چنين است؟ به اين دليل روشن که بی شک این 14 تن، هر هدف و هر اندیشهء مستقلی هم که داشته باشند، باز در حوزهء کنترل رژيم هستند و احتمال - هرچند اندکِ - نفوذ رژیم در درون آنها نيز وجود دارد. پس هر انسان عاقل، فهیم و دوراندیشی هیچگاه کل رشتهء امیدی را که 40 سال برای آن زحمت کشیده شده يکباره و صرفاً به اینگونه اقدامات گره نمی زند.

این حاميان برخاسته از دل اپوزيسیون خارج، که بصورت حيرت انگيزی همراه با سکتاريسم آشکار نظریهء "همه با هم" و یا «اتحاد همهء گروه ها» را بصورت متوهمانه ای فریاد می زدند، درست هنگامی که خود را در تحقق اين نظريهء مخدوش ناتوان یافتند، در اوج ناامیدی، به انتشار بيانیهء 14 نفر برخوردند، جان گرفتند و گرد این 14 نفر جمع شدند تا، برای حفظ آبرو هم که شده، نشانی تحقق گمشدهء دروغین خود - یعنی "اتحاد همه با هم" - را در اين بيانيه مطرح کنند: 14 نفر با 14 عقيدهء متفاوت توانسته اند گردهم آمده و اين بيانيهء براندازانه را منتشر کنند؛ پس «همه با هم» کاری است شدنی! آنها اکنون، سوار بر موج رسانه ای، خود را سفیر و نمایندهء این 14 نفر در خارج از کشور می دانند. البته اين داستان برای آن «14 نفر» هم بد نشده است و آنها نيز، به واسطهء منیّت های حاميان خود، اکنون کل اپوزسیون با سابقهء حکومت اسلامی را پشت سر خود می بینند و «پرندهء بختِ» حامل آلترناتيو حکومت را نشسته بر شانه های خود می يابند.

اما بيائيد از کمی فرازتر به منظره بنگريم: اعتراضات مردم ایران در دی ماه 96 پیام های فراوانی را برای حکومت داشت؛ مهمترین پیام این اعتراضات گذار مردم ایران از «اصولگرایی و اصلاح طلبی» به «براندازی» بود. همین هشدار و زنگ خطر برای رژیم کافی بود تا سردمدارن رژيم را به فکر دفع خطر سقوط خود و پایان دادن به خوش نشینی 40 ساله اش بر کشورمان  ایران بیاندازد.

نتیجه چه بود؟ اینکه رژيم، با هدف تضمين بقای خود، دست به اجرای سناریو های جديدی بزند. پس از برگزاری برخی تجمعات و میتینگ های ظاهراً «اعتراضی» شروع کرد و اکنون نيز، با کمک به سر زبان ها انداختن بیانیهء 14 نفر، و با گرفتن و آزاد کردن آنها، يا با شيشهء مغازه شکستن و احظاريه فرستادن و دادگاهی کردن، دست به موازی کاری زده، و مردم را سردرگم کرده است.

در اين ميان حمایت شتابزده و چشم بسته و بدون بررسی برخی از افراد اپوزیسیون برون مرز از بیانیهء 14 نفر، که تلقين می کنند کليد نابودی رژيم اسلامی با همين بيانيه زده شده، خود نشان دهندهء توفيق طراحی هوشمندانهء این بازی رژيم اسلامی است؛ بیانیه ای که اگر چه مسلماً از سوی 14 تن از مخالفین داخل نوشته شده و آنان طی آن خواهان برکناری شخص اول حکومت و براندازی رژيم اسلامی شده اند، اما سوالات زیادی را نيز بوجود آورده اند، مثلاً:

- آیا بايد باور کنیم که صبر و انتقاد پذیری حکومت آنقدر بالا رفته که اکنون با کسانی که برنامهء براندازی اش را در داخل مرزهای خود حکومت طراحی می کنند بجای شکنجه و تجاوز و اعدام مدارا می کند؟

- و يا آيا اگر افرادی از «اپوزسیون» روند بالا رفتن آستانهء صبر و انتقادپذیری حکومت آخوندی را باور کرده است چرا، با تحمل این همه هزینه و سختی در خارج از ایران، با رژیم دست و پنجه نرم می کنند؟ آيا حال که در باورشان اين حکومت اپوزيسيون خود را تحمل می کند بهتر نیست به داخل ایران بیایند؟

بگذاريد اين را هم بگويم: ما، متأسفانه، از داخل ايران بروشنی می بينيم که حمایت شتابزدهء اپوزيسيون خارج از این بیانیه می تواند رژيم اسلامی را به هدف اش برساند؛ چرا که با دل خوش شدن سراسری اپوزیسیون خارج نشین به این بیانیه، رژيم می تواند، در گام اول، برنامه های ديگر اپوزیسیون بر ضد خود را مسکوت نگه دارد و، در گام بعدی، با استفاده از همین نوع ماجراها، به کنترل و خط دهی به اپوزیسیون مشغول شود.

البته ناديده نگيريم که تنها زمان بروز تهدید محتملی که رژيم اسلامی از ناحيهء این افراد و بیانیه شان خواهد داشت وقتی است که اقدام آنان مورد «حمایت وسيع مردمی» قرار گيرد؛ که البته در آن صورت هم اين امکان می تواند وجود داشته باشد که حکومت، بر اساس برنامه ای که ممکن است هم اکنون تهيه کرده، با رو کردن پرونده های کسانی از این 14 نفر اذهان عمومی را نسبت به آنها بدبین سازد؛ دليل وجود احتمالی اين طرح هم حضور کسانی در بین این افراد است که پرونده شان دارای نقاطی تاریک است و حتی برخی شان در گذشته به داشتن ارتباط با «مجاهدین» و يا دشمنی با شاهزاده رضا پهلوی افتخار هم کرده اند حال آنکه در فضای ضد اسلام سياسی که هم اکنون در کشور بصورتی وسيع شکل گرفته، هر گونه ارتباط «اسلامی» و يا مخالفت با حکومتی امروزين و دموکراتيک و سکولار، که شاهزاده پرچم آن را به دست دارند، با انزجار عمومی روبرو می شود.

از اين همه فقط می توان يک نتيجهء منطقی گرفت: با احترام به همهء کوشش های شرافتمندانهء مبارزان داخل کشور، رهبری و آلترناتیو ساخته شده در داخل، به احتمال زیاد، هم می تواند تحت کنترل و نفوذ حکومت قرار گيرد و هم حتی توسط خود حکومت طراحی شود. به اين دليل، راه بی خطر و مطمئن آن است که طراحی و ساختن آلترناتیو دموکرات و سکولار ضد رژيم اسلامی بر عهدهء اپوزیسیون سکولار دموکرات برون مرزيان (و نه همهء اپوریسیون) باشد چرا که تنها به يک چنين آلترناتيو  بی خلل و مورد قبول و اعتماد توده های مردم است که می توان اميد بست.

بازگشت به خانه