تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

8 شهریور ماه 1403 - 29 ماه اگوست 2024

تو دیگر حرف نزن!

شیخانی گیله مرد

تا دو کلام حرف میزنی می گوید: تو دیگر حرف نزن!

می پرسی: حرف نزنم؟ چرا؟

میگوید: شما نسل پنجاه و هفتی هستی! ایران را شما با آن انقلاب تان به گند کشیده اید.

تا حرف میزنی می گوید: تو‌ دیگر حرف نزن!

می پرسی: حرف نزنم؟ چرا جانم؟

می گوید: تو خارجه نشین هستی ، نفس تو از جای گرم در میآید.

تا میخواهی حرف بزنی هوارش بلند می شود که: تو ‌دیگر خفقان بگیر.

می پرسی: خفقان بگیرم؟چرا عزیزکم؟

می گوید: تو مگر همان نیستی که به اسب اعلیحضرت گفته ای یابو؟

تا میخواهی حرف بزنی جلویت در می آید که: تو دیگر لال شو!

می پرسی: لال شوم؟ چرا دلبرکم؟

می گوید: انگار یادت رفته بابابزرگت مصدقی بوده!

تا می خواهی حرف بزنی جلویت در می آید و با مشت گره کرده نعره می زند که: تو ‌دیگر خفه شو! تو مگر همان نیستی که به خمینی می گفتی امام خمینی؟

تا می خواهی حرف بزنی سرت داد می کشد که تو دیگر خفه شو! تو مگر همان نیستی که به رستاخیز ۲۸ مرداد می گویی کودتای ۲۸ مرداد؟

تا می خواهی حرف بزنی مشت گره کرده اش را جلوی دماغت می‌گیرد و می گوید تو دیگر لالمونی بگیر!

می پرسی: چرا جانکم؟ چرا عزیزکم؟

می گوید: سبیلت شبیه سبیل های دایی استالین تان است!

می خواهی حرف بزنی میگوید: میشود شما خفقان بگیری؟

می پرسی: خفقان بگیرم؟ چرا نازنین؟

می گوید: مگر بابایت توده ای نبود؟

می خواهی حرف بزنی میگوید: لطفا خفه!

می پرسی چرا برارکم؟

می گوید مگر تو همان نیستی که چهل و چهار سال پیش یک مقاله بالا بلند در ستایش انقلاب نوشته بودی؟

می خواهی حرف بزنی مثل سد سکندر جلویت می ایستد و میگوید: تو دیگر دهانت را ببند

می پرسی: دهانم را ببندم؟ چراخواهرکم؟

میگوید: تو مگر همان نیستی که برای منافقین سینه چاک میدادی؟

میخواهی حرف بزنی عربده میکشد که: تو دیگر خفه شو

می پرسی: چرا نازنینکم؟

می گوید: تو مگر همان نیستی که پرچم شیر خورشید نشان ما را قبول نداری؟

می خواهی حرف بزنی جلوی دهانت را می‌گیرد و میگوید: هیس!

می پرسی: چرا رفیقکم؟

می گوید: سلطنت طلب ها حق حرف زدن ندارند

می خواهی حرف بزنی جلویت را می‌گیرد و میگوید خفه لطفا

می پرسی: چرا عزیزکم؟

می گوید: چپول ها امتحان شان را پس داده اند. بهتر است بروی کره شمالی یا کوبا آنجا حرف هایت را بزنی

و این تراژدی همچنان ادامه دارد.

برگرفته از فیس بوک نویسنده

بازگشت به خانه