تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

29 شهریور ماه 1403 - 19 ماه سپتامبر 2024

«دموکراسی تنها راه نجات ایران است»

دو گفتگوی تلویزیونی با شاپور بختیار

در حین و پس از انقلاب اسلامی

***************************

1.   مصاحبه در حین انقلاب ــ در ایران

[بهمن ماه ۱۳۵۷]

پرسشگر: مصاحبه ما برای فیلمی مستند و ثبت در تاریخ است. ۲۴ روز از نخست وزیری شما می‌گذرد، اما شاه از ایران رفته، آیت الله خمینی مصمم است به ایران بیاید، فرودگاه های کشور بسته است، ارتش دو روز است در تهران دست به کشتار زده، مذاکرات شما و آقای خمینی هم سر نگرفته، احتمال کودتا و جنگ داخلی هم در پیش است، با این همه مشکلات آینده ایران را چگونه می بینید.

 

شاپور بختیار: مسئله یکی نیست، این سئوال شما چندین سئوال می شود. اولا لازم است جنابعالی اطلاع داشته باشید که فرودگاه ها باز است، لازم است که جنابعالی بدانید که من یک نامه ای نوشتم که نمی‌توانید شما مطلع از آن نامه نباشید. و بعید می‌دانم اگر تأیید نکرده باشید نظراتی که در آنجا جزء حرمت و احترام نسبت به آیت الله [خمینی] چیزی دیگری دیده نمی‌شود. ولی همانطور که گفتم آیت الله اگر موافقین زیادی دارد، مخالفینی هم دارد در مملکت، و بنده از ایشان خواستم که یک فرصتی بدهند تا ما بر اوضاع مسلط بشویم. معهذا هر وقت خواستند بیایند، می‌توانند تشریف بیاورند. ولی تشریف آوردن ایشان یا هر کس، نبایستی به این شرط باشد که بنده استعفا بدهم و از پُست قانونی و از سنگر قانونی جدا بشوم. من یک برنامه‌ای را اجرا کردم که خود آیت الله این قدر انتظار نداشت، در یک مدت به این کوتاهی که شما اشاره کردید. چه از من می خواهند؟  هیچ، فقط و فقط مسائلی که جنابعالی فرمودید این کشتار دو روزه به تمام معنا همانطور که دیروز گفتم گناهش گردن آن مردمی است که تحریک می‌کنند. چرا؟ چون آزادی نبود، چون مطبوعات آزاد نبود، چون زندانیان سیاسی داشتیم، تظاهرات البته می‌شد. وقتی که یک میلیون آدم سه روز پیش از اینجا گذشت، خون از دماغ کسی بیرون نیامد. ولی ۱۵ نفر پریروز این کار را انجام دادند. اینها ماموریت دارند که ایران را به نابودی ببرند، خوب می‌برند دیگر، ولی من می ایستم که این کار نشود. اگر بنا باشد که هر کس در مملکت هرچه خواست بگوید، این دموکراسی است. ولی وقتی هر چه خواست بکند، این دیگر آنارشیست هم نیست. هیچ مملکتی قبول نخواهد کرد. وقتی که ستاد ژاندارمری را شما محاصره می‌کنید، ژاندارم وظیفه دارد از خودش دفاع کند، از اسلحه اش دفاع کند. این مملکت جمهوری باشد، اسلامی، دموکراتیک، چه می‌دانم، سلطنتی باشد، مستبد باشد، فاشیست باشد، این مسائل، مسائل بنیادی است، هیچ کس نمی تواند اینها را قبول بکند. از این جهت آیت الله خمینی هر وقت تشریف بیاورند مقدمشان مبارک است، بنده گفتم حاضرم تامین بکنم، تضمین بکنم، ورود ایشان را، یا خود دوستان و اطرافیان نزدیک شان این کار را بکنند، آن امری است علی حده [امری جداگانه]، ولی مسئولیت نباید لوث بشود. وقتی هم آمدند اگر برنامه هایی دارند و ارائه می‌دهند با کمال احترام ما گوش خواهیم داد. ولی اگر می‌خواهند نخست وزیر بشوند یا یک چیزی شبیه به این، بنده در جای خودم بسیار راحتم با تمام مشکلات. (پایان مصاحبه).

 

 

مصاحبه پس از انقلاب ــ در خارج از ایران

[این مصاحبه هفت سال پس از انقلاب صورت گرفته است]

 

علی لیمونادی: زمان برگردد به سال ۵۷، یعنی همان دورانی که شما نخست وزیر بودید در ایران و خمینی قصد بازگشت را داشت. اگر این دوباره تکرار بشود سئوال من این است که آیا شما دوباره همان اعمال دموکراتیک را انجام می‌دهید که آن زمان انجام دادید یا اینکه کار دیگر خواهید کرد؟

 

شاپور بختیار: بنده معتقد هستم که آدم فرصت طلب و اپورتونیست با آدم اصولی همین فرق را دارد. و این اصولی است که باید در ایران پیاده بشود و آن دموکراسی است. نداشتن دموکراسی مردم را وادار کرد که به یک شیادی مثل خمینی گوش بدهند. اگر به من هم فرصت داده بودند، به ما فرصت داده بودند، به مردم ایران آزادی حداقل داده بودند، کسی گوش به خمینی فرا نمی‌داد. مردم ایران به حساب نیامدند [نمی آمدند]، یعنی رای ملت، حتی الیتِ ملت، برگزیدگان ملت، به حساب نمی آمد. از این جهت، من با علم و اطلاع اینکه روزهای اول بسیار دشوار خواهد بود و خشونت شاید متاسفانه لازم باشد ــ این را تکرار می‌کنم متاسفانه ــ ولی از همان روز اول باید قدم هایی در جهت دموکراسی، یعنی شرکت دادن مردم در اداره مملکت، داده بشود. هر کس این کار را عملا ــ نمی‌خواهم بگویم اشخاصی که جنایتکار بودند در ایران و حالا همه سوسیال دموکرات شدند - در خیابان شانزه لیزه یا در هاید پارک لندن یا در همان طرف های لس آنجلس شما - که متاسفانه همه اشخاصی آنجا هستند ــ ایرانیان دموکراتی نیستند و حتی ضد دموکراسی هم هستند متاسفانه. در هر صورت، آنچه را که بنده می‌خواستم عرض بکنم اگر صد مرتبه من برگردم به ایران خدای نخواسته و عمرم سی دفعه تکرار بشود، بنده باز خواهم گفت، همانطوری که گالیله گفت ــ هرچه بخواهید بگوئید زمین می‌چرخد ــ خواهم گفت که دموکراسی تنها راه نجات ایران است، هر قدر مشکل باشد، هر قدر دشوار باشد، و هر قدر که ما ناپخته باشیم، ولی باید شروع کرد از یک روز از یکجا. و این را من دارم که از کجا شروع کنم، هیچ لزومی ندارد روز اول ما انتخابات آزاد سراسری اعلام کنیم، محال است. آدم بچه که نباید باشد. نه، ولی می‌شود دهات را آزاد گذاشت که کدخدا داشته باشند، که سازمان امنیت نیاید بگوید که فرمودند ایشان هستند. حاج مم جعفر حاج مم باقر هر که می خواهد باشد، باشد. به من و شما چه تاثیری دارد که این باشد یا او باشد. بایستی به مردم آزادی بیان داد اما آزادی کلاشینکف خیر، آزادی کوکتل مُلوتوف خیر، آزادی ساختن بمب خیر، آزادی بیان، آزادی تشکیلات سیاسی، در چارچوب قانون و این کار را باید کرد و این عمل اگر نشود دوباره در اختفا است و همان بازی هایی که پیدا شد. یک عده ای که مأیوس شدند، وقتی که این درها همه بسته شد و این دود در اتاق پیچید، شما از پنجره هم خود را بیرون می‌اندازید.

 

علی لیمونادی: پس معتقد به این نیستند که اگر خلاف آنچه که انجام داده بودید، پیشگیری می‌شد از اینکه ملایان قدرت را به دست بگیرند.

 

شاپور بختیار: من تعجب می‌کنم تمام دستگاه ایران، تمام فلج بود، تمام اعتصاب، تمام ارگانهای مملکت ما به حالتی درآمده بود که اصلا قابل تصور نیست برای شما بعد از ۷ سال. فقط یک آدم، چه عرض کنم شاید لغت را نتوانم به آسانی بگویم، دل به دریا زنی، ممکن بود که همچنین مسئولیتی در آن جریانات قبول بکند. معهذا و این رقم و عدد از همان روزنامه های تحت کنترل آخوندها هست. وقتی برای قانون اساسی ما شروع به تظاهرات کردیم، هفته اول پنج هزار نفر بودیم، آخر همان ماه ۱۵۰ هزار نفر بودیم. و اگر خائنینی که بی طرفی ارتش را اعلام کردند و اکثرشان هم خیلی صحیح و سالم همان طرفهای شما، طرفهای ما، راه می‌روند، اگر اینها نبودند و این جریان ادامه پیدا می‌کرد، آخوند و گروه آخوند بطور کلی پشت میز می نشست و با دولتی که آن نقاط ضعف شریف امامی ها و غیره را نداشت، می‌نشست به صحبت کردن. آنچه را که ملت ایران در مدت ۲۵ سال خواسته بود و به او ندادند، من شروع کردم به دادن. دیگر این ایراد نیست، بنده هیچ قمارخانه ای را اداره نمی کردم که بعد بگویم من بستم قمارخانه را. صریح و صدیق حرفی که ۱۰ سال، ۱۵ سال، ۲۰ سال، زده بودم باز تکرار کردم. و این را عرض ‌کنم حضورتان که قدرت است عظیمی که در یک آدم هست، ایمان آن آدم است. اگر شما ایمان داشتید، به قول معروف کوه را بلند می‌کنید، ولی اگر ایمان نداشته باشید، هیچ بدرد نمیخورد. امیدوارم که دوستان خارج از کشور ما اقلا حال که در داخل نمی توانیم با تلویزیون با آنها صحبت بکنیم این را متوجه باشند که باز اگر من برگردم، مسئله دموکراسی اولین کار و تنها راه نجات ملت ایران است. به حساب آوردن ملت در اداره کردن ملت. این معنای دموکراسی و تحمل عقیده مخالف.

 

علی لیمونادی: دکتر بختیار خیلی متشکرم از اینکه وقت تان را به من و تلویزیون ایرانیان دادید.

 

شاپور بختیار:  خیلی متشکرم که شما این فرصت را به من دادید که با هموطنانم چند دقیقه ای صحبت بکنم.

 

هر دو گفتگو از سوی شمس الدین دارابی پیاده شده است.

تاریخ انتشار این ویدیو در یوتیوب ۸ اگست ۲۰۱۱ می باشد.

https://www.youtube.com/watch?v=w80d5uVBnRc&t=344s

بازگشت به خانه