تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

16 مهر ماه 1403 - 7 ماه اکتبر 2024

جنگ طلبی برای پنهان ‌سازی بحران مشروعیت

احمد علوی

بر اساس برخی پژوهش‌ها و نظریه‌های سیاسی، جنگ‌طلبی یا ایجاد تهدیدهای خارجی همواره ابزاری مؤثر برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات داخلی نظیر ناکارآمدی مدیریتی، فساد و نبود آزادی‌های مدنی در حاکمیت ولایی بوده است. در فضای جنگ‌طلبی، توزیع رانت به اقشار وابسته به حکومت و سرسپردگان به‌عنوان ابزاری برای تقویت حمایت از رژیم، تثبیت قدرت سیاسی و پنهان کردن ناکارآمدی‌ها به کار گرفته می‌شود.

این رویکرد به حکومت اجازه می‌دهد تا با گسترش شبکه‌های رانتی، وفاداری اقشار وابسته را حفظ کرده و مشروعیت و ثبات خود را در شرایط بحرانی تقویت کند. البته، ایجاد فضای جنگی تنها یکی از ابزارهای حاکمیت است و این رویکرد بسته به شرایط و ساختار حکومت، کارکردهای گوناگونی دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود.

 

نظریه انحراف یا «واگرایی» (Diversionary Theory of War)

بر اساس این نظریه، حکومت‌ها، به‌ویژه حکومت‌های استبدادی، در شرایط بحرانی که با مشکلات داخلی مانند ناکارآمدی مدیریتی، بحران‌های اقتصادی یا اعتراضات عمومی مواجه‌اند، از جنگ یا ایجاد فضای جنگی با دشمن خارجی استفاده می‌کنند تا توجه افکار عمومی را از سوءمدیریت، فساد مالی و مدیریتی داخلی و تنگناهای اقتصادی منحرف کنند. بر این اساس، حاکمیت ولایی از طریق ایجاد تهدید خارجی یا آغاز جنگ، تلاش می‌کند با افزایش همبستگی “امت حزب‌الله”، به مشروعیت‌بخشی قدرت خود پرداخته و فشارهای داخلی را کاهش دهد.

چنین روشی مسبوق به سابقه است؛ چنان‌که حاکمیت ولایی در دوران گروگان‌گیری سفارت آمریکا، جنگ ایران و عراق، و همچنین در جنگ‌های نیابتی، با دشمن‌تراشی و مشارکت در این جنگ‌ها، فضای جنگی را تثبیت کرد. بنابراین، بررسی رفتار حاکمیت ولایی به‌نوعی نظریه وابستگی به دشمن خارجی (Enemy Dependence Theory) را تأیید می‌کند، چراکه بقای حاکمیت در گرو ایجاد انسجام میان اقشار وابسته و تقویت تصور از دشمن خارجی است.

حاکمیت ولایی با دامن زدن به نگرانی از حملات خارجی یا جنگ، می‌تواند فضای داخلی را امنیتی و نظامی کرده و سرکوب مخالفان سیاسی یا اعتراضات عمومی را به‌عنوان اقدامی ضروری برای دفاع از مذهب یا حفظ امنیت توجیه کند. این امر موجب می‌شود که هرگونه فعالیت مخالف به‌عنوان خیانت یا همکاری با دشمن خارجی تلقی شده و سرکوب‌ها نیز از سوی حاکمیت اعمال شود.

همچنین، حکومت با اعلام وضعیت‌های اضطراری یا استفاده از فضای جنگ به‌عنوان بهانه، سیطره خود بر شهروندان، نهادهای نظارتی، رسانه‌ها و گروه‌های مخالف را تشدید می‌کند. بدین ترتیب، بر اساس نظریه مشروعیت‌یابی از طریق بحران (Crisis Legitimization Theory)، حاکمیت تلاش می‌کند با معرفی خود به‌عنوان تنها نهاد قابل‌اعتماد برای مقابله با بحران، سرکوب نرم و سخت را گسترش داده و مخالفان را سرکوب کند.

 

گسترش توزیع رانت

در شرایط جنگی یا شبه‌جنگی، حاکمیت بودجه‌های کلانی را به تقویت دستگاه‌های سرکوب نرم و سخت، نیروهای امنیتی، نظامی و صنایع مرتبط اختصاص می‌دهد. این رویکرد نه تنها مانع از تخصیص منابع به بخش‌های ضروری مانند آموزش، بهداشت یا توسعه اقتصادی می‌شود، بلکه فضای لازم برای ایجاد شبکه‌های فساد و رانت در بخش‌های نظامی و امنیتی را نیز فراهم می‌آورد. در این شرایط، افراد و گروه‌های وابسته به حکومت از طریق قراردادهای کلان به منافع عظیمی دست پیدا می‌کنند، در حالی که به‌واسطه نبود شفافیت، این فرایندها به‌صورت پنهانی و رانتی اداره می‌شوند.

این وضعیت به حکومت فرصت می‌دهد تا برای حفظ پایه‌های قدرت خود، به توزیع امتیازات و رانت میان نیروهای وفادار و سرسپردگان بپردازد. در این شرایط، سرسپردگان نظامی و امنیتی که در خط مقدم دفاع از رژیم قرار دارند، به‌عنوان مهره‌های کلیدی شناخته می‌شوند و رانت‌های بیشتری دریافت می‌کنند. این رانت‌ها شامل امتیازات مالی، اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی است. این افراد، که فرماندهان نظامی، نهادهای شبه‌نظامی و بخش‌های امنیتی را شامل می‌شوند، به دلیل نقشی که در حفظ رژیم دارند، از امتیازات ویژه‌ای برخوردار بوده و به یکی از پایه‌های حمایت از حکومت تبدیل می‌شوند.

 

رسانه‌های حکومتی به‌مثابه ابزار سرکوب نرم

رسانه‌های حکومتی نقش مهمی در ایجاد فضای جنگی دارند. این رسانه‌ها به‌شدت در ترویج دشمن‌تراشی و ایجاد فضای جنگی فعال هستند. آن‌ها با ارائه گزارش‌ها و تحلیل‌های یک‌سویه، تصویری مثبت از فعالیت‌های نظامی و موضع‌گیری‌های رژیم ایجاد کرده، دشمنان را شکست‌خورده و ضعیف نشان داده و هرگونه انتقاد به حکومت را به‌عنوان خیانت به کشور و نظام معرفی می‌کنند.

 

سخن پایانی

فضای جنگی و دشمن‌تراشی، که مخلوق گفتمان رژیم حاکم است، تنها یک نمایش رویارویی نظامی نیست، بلکه عرصه‌ای برای نبرد گفتمان‌ها است که در آن گفتمان‌ها و نهادها برای تولید و حفظ هویت، مشروعیت و قدرت سیاسی فعال هستند. از این منظر، رژیم ولایی به‌طور فعال از فضای جنگی و دشمن ‌تراشی برای تداوم ساختارهای اقتدار و سرکوب نرم و سخت خود استفاده می‌کند. پنهان کردن بحران‌های داخلی، نمایش مشروعیت و مدیریت بحران‌های داخلی و خارجی از دیگر کارکردهای فضای جنگی و دشمن‌تراشی حاکمیت است.

https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/116791/

بازگشت به خانه