چرا حادثهء کیانوش ابداً خودکشی محسوب نمی شود؟              

جلال حیدری نژاد

امروز «صحبت فلسفی از خودکشی» و دلایل روان شناختی و جامعه شناختی آن و آوردن نقل قول های بیهوده و فضل فروشانه از ژیژک و بوردیو و راسل و سارتر و... نه تنها موقعیت ناشناسی ما را در تشخیص بازنمایی علت غایی و فاعلی قتل کیانوش سنجری نشان می دهد بلکه به مقدار زیادی نادانی و خود فیلسوف پنداری ناقلان و تحلیل گران جاهلی را به نمایش می گذارد که در صدد هستند از هر حادثه ای ابتدا قبایی برای خودشان بدوزند و خودشان را نشان بدهند و حرفی زده باشند و بعد نیز، به طریق اولی، از بازگفتن علت غایی و فاعلی حادثه طفره رفته باشند. و این گونه هم در صحنه ایستاده اند و هم نایستاده اند و این غایت زرنگی و گلیم خود از آب کشیدن به سبک انسان ایرانی بوده و متاسفانه هنوز هم برقرار است.

برای من حادثه کیانوش ابداً خودکشی محسوب نمی شود و رسما یک قتل حکومتی است که در آن ردپای قاتلان بی شمار وجود دارد و بر آن اندک هوشیاران در این جامعه موریانه زده و خوابگرد تکلیف است که بی هیچ بیش و کم با همه صراحت و روشنی نشان از ردپای قاتلان بدهند.

آن اندک بیداران و آزادگان مسئولیت دارند که پرده از صورت آمران و عاملان این قتل ها بردارند. آنانی که هنوز ذره آزادگی در وجودشان دارند باید در چنین لحظه ای فقط و فقط انگشت اتهام را به سمت قاتلان بگیرند و به جهان و جامعه نشان بدهند که خون جوانان ایران از دستان چه کسانی می چکد. باید توجه داشت آنجا که جان انسان در میان است اگر هرگونه طفره و ابهام و ایهام همکاری و هم دستی با قاتلان را فرض نکنیم قطعا در درون خود یک رذالت و وقاحت وجود دارد.

اما قاتلان کیانوش کیستند؟

اول: علمای اسلام، مجتهدین قم مدرسان و محصلان علوم دینی و همهء کسانی که در بسط و گسترش فقه شیعه تلاش کرده اند و مبانی حکومت توتالیتر اسلامی در ایران را تغذیه می کنند.

دوم: همهء ماموران این حکومت، از صدر تا ذیل، که در دایره و سپهر نظریهء دینی حکومتی صاحب قدرت و ثروت و شهرت هستند.

سوم: همهء کسانی که از هرگونه رانتی اعم از اقتصادی، اطلاعاتی، هنری، ورزشی، سیاسی و... استفاده می کنند و صاحب پول کثیف، جایگاه کثیف شهرت آلوده و منزلت اجتماعی تباه و سیاه به دست آورده اند و در لحظاتی این چنین زبان در کام دارند و لام تا کام سخن نمی گویند ودر حقیقت بزدل ترین و حقیرترین و پست ترین ایرانیان هستند.

چهارم: تمام تحلیل گرانی که در رسانه های مختلف عمومی و خصوصی و فضای مجازی فضل فروشی و خودنمایی و خود فروشی می کنند اما ابدا به علل غایی و فاعلی چنین قتل هایی که مانند آفتاب روشن است اشاره نمی کنند تا مبادا راه معیشت شان به مشکل بیافتد.

پنجم: تمام کسانی که با کردار و گفتار خودشان به گونه ای مستقیم و غیر مستقیم به حکومت مبتنی بر فقه شیعه و ماموران آن و چپاولگران و غارتگران ایران مشروعیت می دهند.

ششم: تمام اپوزیسیون خودخواه و خودفروشی که از سیاست به جز فروش خود به دول دیگر و گرفتن چند دلار بیشتر هنری ندارند.

هفتم: تمام مردمی که هر بار با دادن رای به نوعی مشروعیت قاتلان و غارتگران ایران را امتداد می دهند و هر بار نیز برای خودشان بهانه های بیهوده می تراشند تا وجدان خاموش و نداشته شان از خواب جهل بیدار نشود.

هشتم: همهء کسانی که از بام تا شام در حال طنازی و لطیفه گویی های متعفن و تهوع آور بوده و هزاران مصیبت مملکت و مردمانی را که در محاصرهء قاتلان و غارتگران هستند را دست مایه بی هنری خودشان قرار می دهند و بر این بی هنری و بر این تهوع و تعفن نام مبارزه و مقاومت می گذارند و این ها از همه قابل ترحم تر و نادان ترند و نمی دانند که آن قاتلان و غارتگران به جاهلانی چون این ها احتیاج دارند تا حتی لحظه ای افکار عمومی را منحرف و مشغول کنند.

نهم: تمام زنان و مردانی که روح و روان و وجدان و شرف خودشان را برای کمی لذت بردن و سرخوشی سطحی و ظاهری فروخته اند و برای کمی بیشتر داشتن از مال دنیا آن هم در چنین لحظاتی که جانی از میان می رود خفه خوان می گیرند و بیش از هیچ، هیچ نمی گویند اما برای هر لودگی و هر مسخره بازی و هر مطربی سخن سرایی می کنند و بر سر منبر می روند.

البته لیست قاتلان کیانوش و دیگر جوانان ایران بلند تر از این هاست. خودتان بخوانید و اضافه کنید اما طفره نروید. فلسفه نبافید. صراحت داشته باشید. این قدر زرنگ نباشید. ملت زرنگ جایش ته چاه است.

@jalalheydarinejad

بازگشت به خانه