تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

27 آبان ماه 1403 - 17 ماه نوامبر 2024

میرزا آقا خان کرمانی، یک نویسنده پرشور اما متناقض‌گو

گفت‌وگو با ‌م. رضایی تازیک

پیشگفتار: اخیرا اولین ضبط رسالهء «تاریخ شانژمان های ایران»، اثر میرزا آقاخان کرمانی، به کوشش ‌م. رضایی تازیک توسط نشر آسمانا (تورنتو) منتشر شده است. میرزا آقاخان کرمانی (از 1275 تا ۱۲۳۲ یا ۱۲۳۳ خورشیدی)، یکی از بنیانگذاران گفتمان انقلاب مشروطیت، یکی از تاثیرگذارترین نقادان دین و حکومت و یکی از تواناترین نویسندگان ایران در قرن نوزدهم میلادی، است؛ و متفکرانی چون احمد کسروی و صادق هدایت متاثر از اندیشه‌های او بوده‌اند. در این کتاب رساله‌ای از آقاخان کرمانی با عنوان «تاریخ شانژمان های ایران»، به همراه تصویر کامل نسخهء خطی، برای نخستین بار به چاپ رسیده است. به گفته‌ء مصحح، آقاخان کرمانی این کتاب را در تبعید، در طرابزون، به پایان رسانیده، و از برخی جهات با دیگر آثار او، از جمله «سه مکتوب» و «صد خطابه»، در تضادی بنیادین قرار می‌گیرد.

رضایی تازیک دانش آموخته علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه‌های لوتسرن و برن در سوئیس می‌باشد و تمرکزش در مقاطع فوق لیسانس و دکترا به روی تاریخ اندیشه در ایران، و به ویژه نقد دین از سوی ایرانیان، بوده است. پایان نامه دکترای او دربارهء دین و نقد دین در اندیشه احمد کسروی نوشته و منتشر شده و از سوی او و همکارش بخشی از آثار فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی نیز به آلمانی ترجمه شده‌اند.

*****

پرسش: شما اشاره کرده اید که نسخهء خطی «تاریخ شانژمان‌های ایران» ناقص است و تنها ۱۸ صفحه از آن باقی مانده است. این موضوع چه تأثیری بر رویکرد شما در مطالعه و ارائه آثار میرزا آقاخان کرمانی داشت؟ در طول این فرآیند با چه چالش‌هایی مواجه شدید؟

پاسخ: به نظر می‌رسد که تنها نسخه‌ای که از این کتاب باقی مانده همین نسخه‌ای باشد که کتاب بر مبنای آن ضبط شده است. طبعا در این‌گونه مسائل کسی حرف آخر را نمی‌تواند بزند. شاید روزی روزگاری نسخهء دیگری یافت شود.

این کتاب ــ تا آنجا که به دین و نقد دین در اندیشه کرمانی بر می‌گردد ــ برای من پرسش‌های فراوانی را مطرح کرده است. کرمانی در این کتاب (یا دست کم در نسخه‌ای که کتاب بر مبنای آن ضبط شده و در سال آخر عمرش به اتمام رسیده) به پیامبر مسلمانان و امامان شیعه نوعی تقدس می‌بخشد که در تناقض با «سه مکتوب» و «صد خطابه» اوست.

یک نوع محافظه‌کاری هم در این کتاب به چشم می‌خورد؛ محافظه‌کاری‌ای که شاید ریشه در هراس کرمانی از بازگردانده شدن به ایران داشته باشد. منظورم این است که اگر کسی تنها این کتاب را بخواند و دیگر آثار او را مطالعه نکند به این نتیجه می‌رسد که کرمانی ملت‌مداری باستانگرا و مسلمانی بی‌چون و چرا است؛ اما حملهء اعراب به ایران در پس اندیشه‌های او پنهان اند. درعین حال، اگر «سه مکتوب» او را به دقت بخوانیم می‌توانیم، علی‌رغم رویکردش که گاهی به متکلمان می‌ماند، در مسلمانی‌اش شک کنیم.

جان سخنم این است که به این نتیجه رسیده‌ام که آثار کرمانی می‌بایست با توجه به تحولاتی که از سرگذرانده ــ کتاب به کتاب ــ مطالعه شوند. مثلا (اگر که از دریچه دین و نقد دین به آثارش بنگریم) باید دید که در «رضوان» (آغاز ورود به استانبول) چه می‌گوید، در «تکوین و تشریع»، «حکمت نظری» و «هشت بهشت» (بازه‌ای که با بابیان حشر و نشر دارد) چه نوشته، در «ان شاء‌الله و ماشاء‌الله» (در بازه‌ای که به «اتحاد اسلام» روی آورده) حرف‌اش چیست، در «سه مکتوب» و «صد خطابه» (که نگاهش به دین و اسلام به صورتی عریان انتقادی است) چه پیامی دارد، و در «تاریخ شانژمان های ایران» (که در پایان عمر نوشته) چه تصویری از دین به دست می‌دهد. (طبعا کتاب های تاریخی او، مقالات و نامه‌هایش را هم می‌بایست لحاظ کرد و آنچه که نوشته‌ام مثال است و برای روشن شدن مطلب آمده).

 

پرسش: می‌توانید بیشتر توضیح دهید که چه شواهدی باعث شد تا شما این اثر را به میرزا آقاخان کرمانی نسبت دهید؟

پاسخ: در پیشگفتار کتاب به صورتی جامع به آن پرداخته‌ام. اختلاف نظری در بارهء انتساب این کتاب به او ــ تا آنجا که می‌می‌دانم ــ وجود ندارد. جان سخن‌اش در این کتاب انحطاط اخلاق در ملت ایران‌ است که در دیگر آثارش نیز تکرار شده است. از این گذشته به کارگیری فعلی چون «گائیدن» و واژه‌ای چون «قرمساق» و اصطلاحاتی چون «به من چه» در دیگر آثار او هم آمده، و تا آنجا که من می‌دانم مختص او در اواخر قرن نوزدهم میلادی است.

 

پرسش: کرمانی به عنوان یک منتقد برجسته در زمینه‌های سیاسی و دینی شناخته می‌شود. به نظر شما استفاده او از طنز و زبان تند در آثاری مانند «تاریخ شانژمان‌های ایران» چگونه به انتقادات او از جامعه و حکومت ایران کمک کرده است؟

پاسخ: یکی از دلائل ماندگاری او در تاریخ اندیشهء ایران، طنزآلود، ساده و روان نوشتن است. در «تاریخ شانژمان های ایران» جایی در بارهء رویکرد حاکمان ایران نسبت به اندیشه‌های سوسیالیستی می‌نویسد: «امّا رؤسای ایران سال هاست که این مسائل را حلّ فرموده‌اند [و] می‌فرمایند: آنها که در ایران مال دارند باید مال آنها را گرفت، آنها که ناموس می‌پرورند بایستی ناموس ایشان را بر باد داد و آنان که جان دارند جان شان را اِستاد، تا همه مساوی شوند و اختلاف نباشد».

او صفحات نخست کتاب «سه مکتوب»‌اش را از روی «مکتوبات» فتحعلی آخوندزاده نوشته؛ اما با وجود اینکه «سه مکتوب»‌اش ــ از نظر انضباط فکری و قدرت استدلال منطقی/تجربی ــ به هیچ وجه به پای «مکتوبات» آخوندزاده نمی‌رسد یکی از پرخواننده ترین آثار قرن نوزدهم و قرن بیستم بوده است. چرا؟ یکی از دلائل‌اش همین طنزآلود و ساده نوشتن است.

 

پرسش: شما اشاره کردید که ایده‌های کرمانی با گذر زمان تکامل یافته، به ویژه در رابطه با دین. به نظر شما خوانندگان چگونه باید تناقضات ظاهری بین آثار مختلف او، مانند «تاریخ شانژمان‌های ایران»، «سه مکتوب» و «صد خطابه» را درک کنند؟

پاسخ: تنها پاسخ هایی که تا به امروز به ذهن من رسیده‌اند یکی هراس از بازگردانده شدن به ایران است و دیگری بازگشت به نوعی از اسلام؛ هر چند که هر دو مورد را نمی‌توان با قاطعیت مدعی شد ــ چرا که کتاب به صورت ناقص به دست ما رسیده.

اما در همین «تاریخ شانژمان‌های ایران» می‌توان یک تضاد بنیادین را دید. کرمانی از یک سو پیامبر مسلمانان و امامان شیعه را تقدیس می‌کند و از سوی دیگر اعراب را (با استناد به قرآن) کفرپیشه می‌خواند.

به باور من کرمانی پرشورترین و همزمان متناقض‌گوترین نویسنده ایران در قرن نوزدهم میلادی است.

 

پرسش: استفاده کرمانی از مفهوم «ملت» به معنای مدرن و اشاره به نوعی ناسیونالیسم نژادی، بازتاب گفتمان‌های رایج اروپای قرن نوزدهم است. این بخش از کار او چگونه با جریان‌های فکری معاصر ایران و جهان همخوانی دارد یا از آنها فاصله می‌گیرد؟

پپاسخ: منظورم در پیشگفتار این بوده که او «ملت» را نه در معنای «باورمندان به یک مذهب و یا دین» بلکه «ناسیون» به کار برده. او خودش هیچ جا اشاره‌ای به «ناسیونالیسم نژادی» نداشته، و این خوانش من از این کتاب است. به نظر من سایهء سنگین این ناسیونالیسم نژادی (که با ناسیونالیسم/ملتمداری متمدنانه متفاوت است) همچنان بر اذهان «ما» سنگینی می‌کند.

 

پرسش: این نسخهء خطی بازتابی از روند کلی در نوشته‌های کرمانی است که در آن از زوال اخلاقی جامعه ایرانی، که به گفتهء او ناشی از تأثیرات خارجی است، انتقاد می‌کند. به نظر شما این تشخیص او از «بیماری‌های» اجتماعی چه بازتابی از جهان‌بینی او است و چه ارتباطی با وضعیت امروز دارد؟

پاسخ: پاسخ کرمانی «تقلیل‌گرایانه» و برآمده از ناسیونالیسم نژادی است. فکر نمی‌کنم که دلیل (های) عقب‌ماندگی‌مان را بتوان در یک یا دو فاکتور خلاصه کرد. کرمانی آن را در «حملهء اعراب» می‌دید، آل احمد در «غرب‌زدگی» و آرامش دوستدار در «فرهنگ دینی».

 

پرسش: در ویرایش و چاپ این نسخهء خطی، چگونه بین وفاداری به زبان اصلی کرمانی و در دسترس قرار دادن متن برای خوانندگان امروزی، به‌ویژه با توجه به تفاوت‌های املایی و اصطلاح‌شناسی، توازن ایجاد کردید؟

پاسخ: کوشیده‌ام که تا آنجا که ممکن است رسم‌الخط قدیم این نسخه (که در پیشگفتار به اشتباه از دست‌خط کرمانی یاد کرده‌ام) حفظ شود و همزمان نسخهء خطی کتاب را هم به صورت عکس در جامعیت (علی رغم آگاهی از دستبردهای «علمی» از سوی ایرانیان و فرنگیان) در راستای خدمت به تاریخ اندیشه در ایران آورده‌ام.

 

پرسش: شما اشاره کردید که آثار کرمانی ترکیبی از ایدئولوژی‌های دینی، سکولار و ملی‌گرایانه است. به نظر شما این هویت پیچیده چه تأثیری بر نحوهء تفسیر میراث او در طول سال‌ها داشته است؟

پاسخ: این هویت پیچیده که در نگاه نخست ساده به نظر می‌رسد، از سوی ما ایرانیان، جدی گرفته نشده است. روی‌هم‌رفته برخی کرمانی را سکولار (در معنای سیاسی و فلسفی کلمه) و برخی او را بابی یافته‌اند. (اگر اشتباه نکنم و درست به خاطر داشته باشم، زنده یاد دکتر محجوب هم، که بهترین مصحح «صدخطابه» بوده و مانده، کرمانی را مسلمان یافته است).

مشکل اصلی ما در تاریخ‌نگاری‌مان همین ایدئولوژی‌زدگی است، و به نظر من بسیارانی بر این مهم واقف‌اند اما نتوانسته‌اند آن را از خودشان بزدایند. مثلا همه می‌دانیم مردسالار بودن با قرن بیست و یکم هم‌خوانی ندارد اما مردسالاری را از خود زدودن یک روند است و ما در آغاز راهیم.

به نظر من، اگر از استثنائات بگذریم، اکثر ایرانیانی که آثار کرمانی را می‌خوانند، عاشق‌اش می‌شوند، دوست‌اش می‌دارند. هنر اما این است که این «عشق» و «دوستی» را در پژوهش هایمان لحاظ نکنیم.

24 آبان 1403

https://baangnews.net/20863

بازگشت به خانه