تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
1 اردیبهشت ماه 1404 - 21 ماه آوریل 2025 |
|
صدور مجوز مذاکره یعنی اراده برای دستیابی به توافق!
گفتگوی خبرآنلاین با علی شکوری راد، دبیرکل سابق حزب اتحاد ملت
پرسش:
آقای عراقچی،بعد از مذاکره، آن را سازنده و در فضای احترام متقابل ارزیابی کردند.
شما این مذاکرات را چطور میبینید؟
پاسخ: این مذاکرات بر مبنای تمایل دو طرف به رسیدن به یک تفاهم شکل گرفته است. طبیعتا انتظار می رود که در گام اول راه برای گفتگو باز باشد و هر دو طرف سعی کنند این راه را باز نگه دارند. همین اتفاق هم افتاده است. اما علیرغم فضای سیاسی خیلی بدبینی هائی که وجود داشت و قبلا بر اساس گفته ها دستیابی به این گفتگوها بعید تلقی می شد، مذاکره انجام شد و ظاهرا اختلافی هم پیش نیامد. به نظر می رسد دو طرف در تلاشند که این راه و مسیر کنونی را مسدود نکنند.
پرسش: این اولین بار نیست که ایران و آمریکا چه مستقیم و چه غیر مستقیم وارد مذاکره می شوند. اما به نظر می رسد که مذاکرات کنونی یک مقدار با دفعات قبل متفاوت است. به نظر شما این تفاوت در چیست؟
پاسخ: طرفین ارزیابی نسبتا دقیقی از همدیگر دارند و هریک از طرفین می تواند توانمندی ها، امکانات، خواسته ها و نیازهای خود را در نظر بگیرد و بر اساس آن گفتگو کند. بنابراین گفتگوها در زمین واقعیات صورت می گیرد و نه بلوف و رجزخوانی. تفاوت دیگر «بیرونی» است. در این دور از مذاکرات همه طرف هایی که می توانند در این مذاکرات تحت تاثیر قرار بگیرند، به غیر از اسرائیل، خواهان موفقیت این مذاکرات و دستیابی به یک توافق هستند.
این اشتیاق فراگیر را پس از اولین دور مذاکرات که دولت های دیگر پیام هایی صادر کردند می شود دید. از اظهار نظرهایی هم که در این مدت صورت گرفته این تفاوت را می شود فهمید. یعنی علاوه بر طرفین، همه ذی نفعان ثالث می خواهند این گفتگوها به نتیجه برسد. اسرائیل تنها مخالف است؛ که به نظر می رسد برای آنکه خراب کاری نکند قبل از مذاکرات به امریکا احضار شده و ضمن ملاطفت ظاهری گوشش پیچانده شده است.
پرسش: چه شباهت ها و تفاوت هایی بین این دور از مذاکرات و مذاکرات برجام وجود دارد که ۱۰ سال پیش بین ایران و آمریکا حتی به صورت دو جانبه و مستقیم در جریان بود؟
پاسخ: برجام مذاکراتی چندجانبه بود و طرف های مختلف داشت. هرکدام از آنها هم منافع خاص خود را دنبال می کردند. آن مذاکرات خیلی هنرمندانه و با هنرمندی های «ظریف» به سرعت پیشرفت. در مدت دو سالی هم که این توافق اجرا شد تاثیر شگرفی بر فضای عمومی و اقتصادی کشور گذاشت. اما این دوره از مذاکرات دوجانبه است؛ هم اروپا و هم روسیه و چین غایب اند. به همین دلیل به نظر می رسد که امکان توافق مقداری بالا رفته است.
از یک سو، ترامپ در این مدت اظهارنظرهایی کرده و افق ها را برای رسیدن به توافق روشن نگه داشته است. به خصوص آقای ویتکاف، فرستادهء ویژهء ترامپ «پیشینهء بدی» در مورد ایران ندارد و اظهار نظرهای منفی نداشته است. این، برخلاف اظهار نظرهای تند و تیز و حداکثری برخی از اعضای کابینه ترامپ است. در مورد ویتکاف به نظر می رسد که او بسیار واقعگراتر و عزم او برای دستیابی به توافق جزم تر است.
از سوی دیگر ترامپ همه تندروها را در دولت خود جمع کرده تا خود او رئیس آنها باشد و بتواند آنها را هدایت و کنترل کند و همزمان با مذاکرات دارد این کار را انجام می دهد. به نظر می رسد که ترامپ در این مذاکرات در حال پیش بردن ارادهء خود برای ثبت یک توافق مهم با ایران در کارنامه اش است تا ضمن تفاخر به آن بتواند نگرانی هایش را در خاور میانه کاهش دهد.
پرسش: چقدر این اراده را در جمهوری اسلامی می بینید که به یک توافق با آمریکا دست پیدا کند؟
پاسخ: اگر منظور دولت و رئیس جمهور باشد، عزم اینها برای دستیابی به یک توافق جزم است. از طرف دیگر وقتی رهبری اجازهء این نوع مذاکرات را داده اند، معنایش این است که قبول کرده اند که این مسیر طی شود. بالطبع چون کارگزار این مذاکرات وزارت خارجه به عنوان جزئی از دولت است، می شود پیش بینی کرد وقتی هزینه های یک کار پرداخته می شود از نفع آن هم حداکثر بهره برده شود. به این ترتیب معنای صدور مجوز مذاکره و مذاکرهء دوجانبه این است که اراده ای برای دستیابی به توافق وجود دارد.
اگر در زمان برجام تاحدی مثلا می شد این را فهمید، الان با توجه به تجربهء بعد از برجام کاملا مشخص است که ما بدون داشتن یک توافق با آمریکا نمی توانیم مسیر پیشرفت و توسعه را برای ایران هموار کنیم. معنای این حرف سرسپردگی و دل سپردگی و این حرف ها نیست. واقعیت ها امروز برای همه مکشوف است. همه می دانند که اگر قرار باشد از این نابسامانی، که شایسته کشور ایران و مردم آن نیست، خارج شویم باید مسیر آن را هموار کنیم. اولین قدم در هموار کردن مسیر، رفع تنش با آمریکا است که به هرحال در همه جای این کره برای خود جایگاه و پایگاه دارد.
پرسش: فکر می کنید برای دستیابی به این “مسیر هموار” به تعبیر شما یا “توافق پایدار”، کار با جمهوریخواهان راحتت ر است یا دموکرات ها؟
پاسخ: دموکرات ها در صحنهء مذاکره مقداری از جمهوریخواهان معتدل تر بودند اما به نظر می رسد که جمهوریخواه ها یک مقداری رو راست تر هستند و پیچیدگی زیادی ندارند؛ به خصوص شخص ترامپ دارد خیلی رو “بازی” می کند و پیچیده نیست. در حرف هایی که می زند منویات اش را خیلی پنهان نمی کند. به این ترتیب هم دموکرات ها و هم جمهوریخواهان نکات مثبت و منفی داشته اند. اما امروز مذاکرات با جمهوریخواهان در حال انجام است و ما از ترامپ شناختی داریم و می دانیم که شعار او «یا صلح یا جنگ» است و به وضعیت «نه جنگ، نه صلح» رضایت نمی دهد. بنابراین می توان این اطمینان را داشت که اگر بهانهأ جنگ را از ترامپ بگیریم، مسیر هموارتری برای توسعه و پیشرفت پیش روی ما قرار خواهد داشت.
پرسش: ترامپ دردسرهای زیادی را برای ایران ایجاد کرده است. وقتی شما می گویید اگر با او بتوان به توافق دست پیدا کرد پس در واقع بخش بسیار زیادی از مشکلات ایران با آمریکا حل می شود. این طور نیست؟
پاسخ: تکلیف روشن تر می شود. به دلیل پیچیدگی رفتاری دموکرات ها همیشه یک شرایط بینابینی فرساینده پیش روی ما بوده است. این شرایط بینابینی نه آن غلظت و شدت دوران ترامپ را و نه شرایط یک صلح را داشته است اما طولانی و فرساینده بوده است. دموکرات ها پیچیدگی های خاص خود را دارند. از این نظر فکر می کنم با ترامپ زودتر می توانیم تکلیف را روشن کنیم. یعنی این صفر یا صد بودن او این مزیت را ایجاد می کند که بالاخره تکلیف بین جنگ یا صلح کاملا روشن می شود. نه ما، نه ترامپ به دنبال جنگ نیستیم پس گزینه ای که باقی می ماند همان صلح است. بنابراین به نظر می رسد در این شرایط اگر صلحی اتفاق بیفتد جامع تر و پایدارتر خواهد بود.
پرسش: حالا که مذاکرات با آمریکا آغاز شده تندروها هم وارد صحنه شده اند و مدام مخالفت های مسبوق به سابقهء خود را اعلام می کنند. به نظر شما آنها چقدر می توانند در تصمیمی که حاکمیت گرفته و شما آن را «اراده برای دستیابی به توافق» ارزیابی کردید موثر واقع شوند؟ آیا ممکن است باعث به بن بست رسیدن مذاکرات شوند؟
پاسخ: اولا تندروها خیلی تقلیل و تخفیف پیدا کرده اند. حتی جبهه پایداری و دیگر تندروها - که تفکرات آخرالزمانی دارند و دنبال پیروزی موهوم هستند و در نتیجه مسیر مذاکره را نمی پسندند - اعتبارشان را از دست داده اند. ثانیا اگر ما امروز در جایی هستیم که پزشکیان رئیس دولت شده دقیقا به خاطر عملکرد تندروها و رویگردانی نظام از آنها بوده است. اینطور نبود که مثلا در انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان خیلی راحت تأیید و برنده شده باشد ... بی اعتمادی نسبت به “هستهء سختِ ادعایی تندروها به وجود آمده و رهبری نسبت به آنها بی اعتماد شده اند و به نظر من این فرآیند بی اعتمادی همچنان در حال تشدید است. دور نخواهد بود که آنها از صحنهء سیاسی کشور توسط حاکمیت طرد و رانده شوند.
به نظر من اگرچه آنها خیلی حرف می زنند و سروصدا می کنند اما این حرف ها و سروصداها نتیجه ای ندارد و نخواهد داشت. البته اگر هم نتیجه ای بخواهد بدهد فردای آن روز، روز خیلی تاریکی خواهد بود؛ چرا که الان برای مردم کاملا روشن است که کدام مسیر درست است و هر کسی که این مسیر را مسدود کند در مقابل توده های مردم قرار می گیرد و توسط آنها از صحنه طرد و حذف خواهد شد. به طور کلی، تقریبا اجماع کاملا روشنی وجود دارد که باید از مسیر مذاکره و تفاهم به نتیجه رسید و مردم را از وضعیت تنش، مخاطره، رنج و نگرانی که سال های سال در آن قرار داشتند خارج کرد. هرکسی که این مسیر را مسدود کند توسط ملت پایکوب خواهد شد.