بازگشت به خانه

ا

بحران ساز پايان بخش بحران!

شهباز نخعی

shahnakh@outlook.com

جمعه 26 مهر ماه 1392 ـ  18 ماه اکتبر 2013

 

صورت مسئله که درست نباشد، یافتن پاسخ درست، اگر نه محال، حتماً بسیار دشوار خواهد بود. 35 سال است که ما زندگی، آینده، منافع ملی، سرمایه و حتی موجودیت و یکپارچگی کشورمان را پای مسئله ای ریخته ایم که صورت آن نادرست بوده و تا امروز زیان های جبران ناپذیری به ما زده است.

پذیرش واقعیت می تواند نخستین گام برای درست کردن صورت مسئله باشد.  واقعیت تلخ این است که ما مردمی کینه توز و کینه پرور هستیم که به جای ایستادگی دربرابر ظلم، آن را در ظاهر می پذیریم ـ "درکف شیرنر خونخواره ای – غیر تسلیم و رضا کو چاره ای؟" ـ و تا به دست آوردن فرصت کینه ظالم را در دل می پروریم.

روابط ما با امریکا در 5 دههء اخیر نمونهء بارزی از این کشت و پرورش کینه است. ما به جای آن که کوتاهی و قصور خود در دفاع و نگهداری از دولت ملی زنده یاد دکترمحمد مصدق را بپذیریم، همهء گناه آن را به پای امریکا و محمد رضا شاه نوشتیم و کینهء آنها را دردل پرورش دادیم.  22 بهمن 1357 در واقع موعد برداشت محصول این کینه پرورش یافته بود. می توانیم خمینی و یارانش را مسئول امریکا ستیزی نابخردانهء 35 سال گذشته معرفی و خود را ازآن مبرا بدانیم. اما، با این کار باز صورت مسئله را دستکاری می کنیم و راه را بریافتن پاسخ درست می بندیم.

واقعیت این است که این کینهء انباشتهء ما بود که خمینی را به سودای بهره جویی از ستیز با امریکا انداخت و او تنها از این هوش منحرف و زیانبار برای منافع ملی ما – و سودمند برای تحکیم پایه های حکومت خودش – برخودار بود که کینه توزی پرورش یافتهء ما را جهت دهد، متمرکز کند و از آن بهره جوید: «هر فریادی دارید سر امریکا بکشید»!

گام دوم برای درست کردن صورت مسئله، پذیرفتن این واقعیت ساده است که هر کنشی واکنشی ایجاد می کند.  وقتی ما مرگ کسی را خواستار می شویم، حداقل واکنش این است که طرف نیز به هر صورتی که بتواند به ما ضربه و لطمه بزند. این واکنش طبیعی بیش از آن که ناشی از بدی و بدخواهی طرف باشد، محصول مرگ خواهی کینه توزانه خود ما است. انباشتگی این کنش و واکنش ها با گذر زمان کلاف سردرگمی را پدید می آورد که زندگی همه و بیش از همه خود ما را سیاه می کند.

همین نادرستی ِ صورت مسئله را می توان در پروندهء پیچیدهء هسته ای حکومت آخوندی نیز دید. ما "حق مسلم" خود می دانیم که چرخهء کامل تولید سوخت هسته ای را به دست آوریم، بدون آن که نیروگاه های مصرف کننده سوخت را ا زپیش ساخته باشیم – طبق قرارداد، سوخت ِ تنها نیروگاه اتمی در بوشهر توسط روس ها تأمین می شود. اما احساس نگرانی ناشی از رفتارمان را برای طرف "حق مسلم" نمی دانیم. نمی پذیریم که رفتار خود ما عامل عمدهء آن نگرانی ها بوده است. از نظر ما اشکالی ندارد که رییس مجلس مان در خطبهء نماز جمعهء 28 خرداد 1363 با صراحت بگوید: «از نظر ما اصل وجود اسراییل مایهء حرف است... وجود اسراییل در منطقه – ولو در هزار متر مربع – مایهء بلاست و این بدبختی ها را در پی دارد و باید هرچه زودتر این غدهء سرطانی را – به قول امام – از پیکر منطقه خارج کرد». (برگرفته از مقالهء "از نابودی اسراییل تا نجات ایران"، اکبر گنجی، نقل از تارنمای "ایرانیان انگلستان"، 7 فوریه 2013) ولی اگر اسراییلی که ما می خواهیم نابودش کنیم بر ضد ما دسیسه چینی و توطئه کند، کاری ناروا کرده است!

در نمونه ای دیگر، خود را محق بدانیم که پا را از حیطهء خواست و آرزو و شعار "مرگ بر..." فراتر بگذاریم و برای نابودی طرف طرح بریزیم و دیگران را به همکاری دعوت کنیم، اما وقتی او نیز برای مقابله به یارگیری پرداخت، در مقابل ما جبهه گرفت، و ما را به وضع کنونی دچار کرد، فریادمان به آسمان بلند می شود.

گویی تهدید کردن دیگران به نابودی، آن هم توسط یک مقام رسمی و از یک تریبون عمومی، نیز "حق مسلم ماست" و هاشمی رفسنجانی کاملاً حق داشته است که در خطبهء نماز جمعهء 23 آذرماه 1380 – درست زمانی که دولت اصلاح طلب دم از "گفتگوی تمدن ها" می زد –  بگوید: «اگر روزی دنیای اسلام متقابلاً به سلاح هایی که اسراییل دارد مجهز شود، آن روز این راهبرد استکبار به بن بست خواهد رسید، چون استعمال یک بمب اتم در اسراییل، هیچ چیز را باقی نمی گذارد ولی در دنیای اسلام فقط آسیب می رساند...» (از مقالهء "هاشمی رفسنجانی به روایت مداحان"، اکبر گنجی، نقل از رادیو زمانه).

اصلاح صورت مسئله برای توفیق در حل آن، در گروی واقع بینی و مسئولیت پذیری نظام ولایت مطلقهء فقیه است. این درسی است که کودن ترین شاگردان کلاس سیاست نیز ناگزیر از آموختن آن هستند. نمونه ای از این ناگزیری را در روزهای سه شنبه و چهارشنبه، 15 و 16 اکتبر، در نشست وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی و کشورهای موسوم به 1+5 در ژنو می توان دید. فشار تحریم های بی سابقه و نابسامانی در همهء امور کشور، دولت "اعتدال گرا"ی شیخ حسن روحانی را واداشته تا چهره ای متفاوت از سلف خود نشان دهد و با "نرمش قهرمانانه"ای که کاملاً بوی تسلیم و سازش از آن استشمام می شود تن به گفتگو دربارهء فعالیت هسته ای خود دهد.

عباس عراقچی، معاون وزارت امور خارجه که سرپرستی هیئت گفتگو کننده در ژنو را به عهده دارد، روز سه شنبه اعلام کرد که بستهء پیشنهادی جمهوری اسلامی به 1+5 شامل هدف، گام اول و گام پایانی است. به گفتهء او:«در جلسهء روز سه شنبه تصمیم براین شد که جزییات محرمانه بماند».

طرح حکومت آخوندی برای حل و فصل پرونده هسته ای، با تبلیغاتی وسیع برای آماده سازی افکار عمومی پشتیبانی می شود. از جمله، خبرگزاری "ایرنا"، که ارگان رسانه ای دولت شیخ حسن روحانی است، در مدح مذاکرات ژنو می نویسد: «در حقیقت در مذاکرات اخیر ژنو، ایران و گروه 1+5 نقشه ای را طراحی خواهند کرد که در آن ابتدا تا انتهای مسیر برای طرفین چراغانی و روشن است».

طرف های دیگر گفتگو چندان در این خوشبینی افراطی سهیم نیستند.  از جمله، یک روز پیش از مذاکرات، جان کری وزیرامور خارجه امریکا می گوید: «در عین حال که ما درصدد یک راه حل صلح آمیز برای برنامهء اتمی ایران هستیم، حرف ها باید با عمل تراز شوند و من قاطعانه بر این اعتقادم که توافق نکردن بهتر از یک توافق بد و نامطلوب است». در همان روز، روزنامهء معتبر "واشنگتن پست" تصریح می کند که: «تعطیل سانتریفوژهای پیشرفته و نیروگاه اراک بایستی در هر توافقی گنجانده شود».

وزیر امورخارجه، آقای ظریف، طرح پیشنهادی خود به 1+5 را "پایانی بریک بحران غیرضروری، آغازی برای افق های جدید" نامیده است.  نام دهان پرکن و فریبنده ای است و همهء ایرانیان خسته و دلزده از بیش از یک دهه موش و گربه بازی حکومت آخوندی و غرب، و تحمل خسارت ها و زیان های فراوان، خواهان آنند که این طرح توفیق یابد و افق های جدیدی گشوده شود.  اما، برای آن که باز صورت مسئله نادرست نباشد و راه به وادی دروغ و ترفند و فریب نبرد، پاسخ این پرسش ضروری است که حکومتی که به شهادت پیشینه و کارنامه اش، ذات و سرشت آن بحران زا، بحران زیست، و بحران ساز است و بدون بحران نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، حتی اگر از سر ناچاری به راستی هم بخواهد، می تواند پایان بخش بحران باشد؟!

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه