بازگشت به خانه

ا

شرایط موجود، همانی است که

روزی در انتظارش بودیم

حشمت طبرزدی

سه شنبه 14 آبان ماه 1392 ـ  5 ماه نوامبر 2013

 

آقای روحانی و همکاران ایشان بارها و بارها تاکید کرده اند که خزانهء دولت خالی است، نفت ایران را کمتر می خرند و، در عوض، مقداری که می خرند، جنس بی کیفیت تحویل می دهند.

بی کاری و گرانی و تورم بیداد می کند و نرخ هر سه شاخص، مدت ها است که به شدت بالا و نرخ بیکاری و تورم دو رقمی شده است و نرخ رشوه و دزدی و رانت خواری از اندازهء محاسبه گذشته است. و نرخ تورم را 40 درصد اعلام کرده اند. سعید لیلاز، یکی از اقتصاد دانان هوادار روحانی، وضعیت اقتصادی ایران در شرایط موجود را بدترین وضعیت طی 100 سال اخیر براورد کرده است.

سران حکومت بارها و بارها اعلام کرده اند که تحریم ها اثر خود را گذاشته و باید تلاش کنیم تا تحریم ها لغو شود. رفسنجانی، روحانی، خاتمی و حتا علی لاریجانی، به عنوان سران جناح های قدرتمند درون رژیم و مخالفین سرسخت محمود احمدی نژاد، بارها و باره اعلام کرده بودند که مشکل اصلی نه تحریم ها که سوء مدیریت است. اما اینک که قدرت را تحویل گرفته اند، نه تنها سخنی از سوء مدیریت به میان نمی آورند بلکه همهء بحران رژیم را در تحریم ها دیده و مسئولین دولتی، بی شرمانه اعلام می کنند که تصمیم دارند بخشی از یارانه را، که حق مسلم هر ایرانی است، حذف کنند. این اقدام به مفهوم سلب حقوق ملیون ها ایرانی است که نباید صورت بگیرد مگر این که کسی، از روی میل خود و برای هدف معینی، دست به این کار بزند. بی نیازی به مفهوم این نیست که می توان به اختیار خود حق او را خورد یا به حقوق اش تجاوز کرد. حتا دولت احمدی نژاد نیز به خود اجازهء چنین تجاوزی به حقوق شهروندان نداد.

جناح مذکور تصمیم دارد تا به هر نحو ممکن مذاکره با امریکا را دنبال کند و در مذاکرات اتمی با امتیاز دهی به غرب و کوتاه آمدن از چیزی که احمدی نژاد حق مسلم ایرانیان می دانست، گره بستهء تحریم ها را بشکنند، و برای حکومت راه تنفسی بگشاید. این در حالی است که جناح تند روی حاکم به رهبری سپاه و روحانیون تند رو، که عملاً همهء قدرت را در اختیار دارد، در این روند کارشکنی کرده و نفع خود را در تداوم وضع موجود می بیند. تا آنجا که اگر چه خامنه ای در آستانهء سفر روحانی به نیویورک سخن از نرمش قهرمانانه به میان آورد، و اينکه اين عمل صلح حسنی را تداعی می کند و گویا به روحانی برای مذاکره اختیار تام داد اما، زیر فشار سنگین اولیگارشی حاکم، مجبور شد بخشی از اقدامات روحانی و تیم مذاکره کننده در این سفر را بی جا بخواند. کیهان مصداق این اقدامات بی جا را مذاکرهء تلفنی اوباما با روحانی و مذاکرهء طولانی کری با ظریف تعیین کرد.

به مدت 3 هفته، و درست در شرایطی که جناح های رژیم (یا خمینیزم حاکم بر ایران) بر سر ارتباط و مذاکره و امتیاز دهی و مقاومت در برابر آن، یا بهتر بگویم بر سر قدرت، به جان هم افتاده اند، خامنه ای غایب است؛ که برخی آن را ناشی از حاد شدن بیماری اش و برخی ناشی از تمارض می دانند. هر یک از این دو جنبه که درست یا نادرست باشد، نتیجه اش یکی بوده و شرایط بحرانی رژیم در موقعیت کنونی را نشان می دهد که او وادار به سکوت می شود.

کارمند عضو آژانس امنیت ملی آمریکا فاش کرده است که قدرت جاسوسی امریکا به اندازه ای است که حتا سفر خامنه ای در سال88 به کردستان را به طور کامل نظارت کرده و مکالمات محافظان او که از طریق بیسیم انجام می گرفته را نیز شنود می کرده اند و این نه تنها نشانگر قدرت امریکا که ضعف این رژیم پر هیاهو است. این گزارش در آستانهء 13 آبان و نیز در مرحلهء حساس مذاکرهء رژیم با غرب است. به نظر می رسد این افشاگری در شرایطی که آن کارمند به روسیه پناهنده شده است، با سیاست آن ها هماهنگ است و روس ها از این اقدام خود منظور خاصی دارند و نشان می دهد که آنها تا چه اندازه از بهبود روابط رژیم مورد حمایت اش با غرب نگران است و قطعاً کارشکنی نیز خواهد کرد.

جناح های قدرتمند طرفدار اسرائیل در امریکا فقط 60 روز به اوباما فرصت داده اند تا وضعیت فعالیت های هسته ای در ایران را روشن کند، و اعلام داشته اند به دلیل این که رژیم اسلامی زیر فشار تحریم ها بر سر میز مذاکره برگشته است، پس باید این تحریم ها را تشدید کرد. این لابی های قدرتمند به اوباما وعده داده اند که طی این مدت به کنگره برای تشدید تحریم ها فشار نیاورند. این به معنای برتری مطلق غرب و ضعف مفرط رژیم اسلامی ِ بریده از مردم در ایران است.

عربستان سعودی به امریکا اعلام کرده است که، به دلیل ضعف عملی در برخورد با بحران سوریه به نفع اپوزسیون و نرمش در برابر رژیم اسلامی در تهران، در نظر دارد تا در روابط خود با امریکا تجدید نظر کند.

در درون ایران نارضایتی به لحاظ وضعیت اقتصادی- اجتماعی بسیار بالا است و مردم از روحانی نیز که با شعار های باز کردن قفل ها روی کار آمد مأیوس شده اند. شایان ذکر است که با وجود این که نزدیک به 100 روز از دوران زمامداری روحانی گذشته است، احتمالاً از 45 وعدهء داده شده برای انجام در 100 روز اول از زمامداری، یکی دو تا را محقق کرده باشد. علت اصلی ناکارآمدی روحانی ناشی از ساختار غیر دموکراتیک قدرت در ایران و مخالفت باند قدرت و نیز ناتوانی روحانی از فهم خواست اصولی ملت می باشد. در نتیجه، همان گونه که پیش بینی می شد، قطعاً در وضعیت اقتصادی کار مؤثری انجام نداده و در وضعیت اجتماعی- سیاسی نیز وضع بدتر شده است. تعداد اعدام ها رو به فزونی گرفته و یک روزنامهء اصلاح طلب حامی روحانی توقیف و مدیر مسئول آن راهی زندان شده است. زندانیان سیاسی نیز آزاد نشدند و تغییری در شرایط آزادی بیان به وجود نیامد.

گویا خاتمی در جمع وزرای کابینهء روحانی گفته بود که «ما با ایشان صحبت کردیم و قرار بود تا عید غدیر موسوی، کروبی، رهنورد و زندانیان اصلاح طلب آزاد شوند اما هیچ اتفاقی نیفتاد». گویا خاتمی در این جلسه، با اشاره به وضع کلی کشور و حکومت، ابراز داشته بود که وضع افتضاح است. اظهار نارضایتی شخصیت های اصلاح طلبی مثل دستغیب، نوری، بیات زنجانی و تاج زاده از روحانی، به دلیل آزاد نکردن دوستان اصلاح طلب خود، بیش از پیش، ناکارامدی دولت روحانی در تحقق شعارهای خود را آشکار می سازد.

در چنین شرایطی، هیچ آیندهء امید بخشی برای حکومت قابل تصور نیست. ما مردم ایران زیر فشار سیاسی- اجتماعی- اقتصادی ناشی از اقدامات مستقیم یا نا مستقیم حکومت در حال له شدن هستیم. در چنین روزگاری که در درون کشور سرکوب مطلق حاکم بوده و هیچ نیروی ملی و آزاده ای امکان این را ندارد که، با پشتیبانی ملت، راه برون رفت از بحران های موجود، مستقل از جناح های حاکم، را بپیماید، حد اقل این است که به رژیم نیز کمک ننماییم تا با جان گرفتن به تشدید سرکوب بپردازد. من بارها تاکید کرده ام: تحریم دارویی یا تحریم هایی که مستقیماً مردم را هدف قرار می دهند، اقداماتی غیر انسانی اند که تحت هیچ شرایطی نباید صورت بگیرد. اما نفت ما را نباید حکومت بفروشد و هزینهء ماشین نظامی- امنیتی خود کند. ضمن این که، با توجه به این اظهار نظر معاون پارلمانی روحانی که «در مواردی حجم واردات به کشور تا رقم 100 میلیارد دلار در سال بوده است»، معلوم می شود که نفت ملت ایران را فروخته و اجناسی وارد کرده اند که معلوم نیست تا چه اندازه ضروری بوده است.

ارادهء ملت و احزاب و سازمان های دموکراسی خواه، می بایست راه درست مبارزهء مدنی و نافرمانی های مدنی خود را توسعه داده و در وضعیت فعلی تحت هیچ شرایطی به رژیم کمک نکنند. همین اقدام نیرومند و همه جانبه کافی است تا شرایطی به وجود آید که احزاب دموکراسی خواه و مردمی، امکان سامان یابی و اثر گذاری بیشتری داشته باشند.شرایط موجود، همانی است که روزی در انتظارش بودیم، اما شرط کافی برای مبارزهء رهایی بخش را مردم و تشکل های آزادیبخش تعیین می کنند. مخالفت با اعدام، آزادی بی قید و شرط کلیهء زندانیان سیاسی و نه صرفاً زندانیان اصلاح طلب، و دفاع از حقوق اقتصادی- اجتماعی آحاد شهروندان و طرح جدی مطالبات مردمی از اولویت های کنونی ما است که باید همواره بر آن تاکید کرد.

اگر چه اقداماتی که رفسنجانی و نیروهای همراه، در تغییر قانونن اساسی و مشروط کردن قدرت به ویژه رهبری، انجام می دهند، یک گام به جلو است؛ اما به هیچ وجه خواست نهایی ما نیست. پس باید هشیار باشیم و شرایط تاریخی برای گام نهادن به مرحلهء دموکراسی سکولار را از دست ندهیم. زیرا در آن شرایط است که همهء تبعیض های ظالمانهء موجود رخت بر خواهند بست. تا آن زمان مسیر طولانی در پیش روی ما است. اما طولانی بودن مسیر به مفهوم این نیست که به راه حل های ناتمام تن بدهیم. ممکن است در آینده ای نه چندان دور همهء نگاه ها به طرف هاشمی رفسنجانی دوخته شود. در چنین شرایطی باید هوشیارانه عمل کرد.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه