بازگشت به خانه

ا

اعدام  و اسلامیست های ِ اصلاح طلب

بهزاد صمیمی

چهارشنبه 15 آبان ماه 1392 ـ  6 ماه نوامبر 2013

 

آیا اکبر گنجی و عبدالکریم سروش و اصولاً اسلامیست های ِ اصلاح طلب، و روشنفکران دینمدار، با اعدام دگراندیشان مخالف اند؟ طی سه ماه حکومت اصلاح طلب روحانی، از برکت دولت رحمانی اسلامی، حدود دویست نفر اعدام شده اند و در این میان تعداد زیادی زندانی سیاسی کرد و بلوچ و عرب بوده اند.

دیروز در سایت های ِ ریز و درشتِ اسلامیست های ِ رنگارنگ مدتی گشتم. هر چه بیشتر رفتم بیشتر مایوس شدم. مقصودم یافتن ِ اعلام ِ محکومیتِ اعدام ها از طرفِ کسی از ایشان، به مثابه اصلاح طلب، بود. متوجه شدم که اسلامیست های ِ گوناگون، فارغ از هر گونه آزردگی ِ خاطر از بابتِ اعدام های ِ اخیر، مشغول ِ اخبار و بحث های روزمرۀ خود هستند. دورانِ ِ طلایی ای که آقای ِ میر حسین موسوی مژده می داد فرا رسیده و زندانیان ِ سیاسی ِ دگراندیش از آن بی بهره نمانده اند. آه و نالۀ مینیاتوری اسلامیست ها صرفاً برای ِ آزادی و حقوق ِ همباشانِ ِ خود در موردِ هتکِ حرمت و کتک خوردن ِ فرزندان ِ آقای موسوی بود که البته از نظر ِ هر انسان ِ متمدنی محکوم است. بی رگی و بی تفاوتی ِ ایشان نسبت به کشتار ِ دیگران بیانگر ِآن است که اگر آنها از دموکراسی حرف می زنند منظورشان آزادی و حقوق ِ خودشان است و دگراندیشان در آن سهمی ندارند.

موج ِ اعدام ِ زندانیان ِ سیاسی، پس از نوشیدن ِ زهر توسط رهبر پیشین ِ حکومت اسلامی، و موج اعدام زندانیان ِ سیاسی ِ پس از اعلام ِ نرمش ِ قهرمانانه توسط ِ رهبر ِ کنونی، شباهت هایی دارند. همچنین سکوتِ جناح های ِ مختلفِ اسلامیسم  در آن دوران و سکوتِ اصلاح طلبان ِ اسلامیستِ این دوره تصادفی نیست. حالا اگر مانندِ دهۀ 60 آسمان هم با نالۀ زندانیان ِ سیاسی ِ دگراندیش همراهی کند افرادی مانند گنجی و سروش و بقیۀ اصلاح طلبان و حامیان شان خود را، مانندِ همان دهۀ  60،  به کوچۀ علی چپ زده و صدایشان در نمی آید.

توجه کنید که اعدام شدگان ِ این دوره، از زندانیان ِ کرد، بلوچ و عرب می باشند که به ملیت های ِ سنی مذهبِ ایران تعلق دارند. من در این یادداشتِ کوتاه به عواقبِ این سیاستِ نامردمی و به شیوه های ِ متداول ِ بحران سازی ِ اسلامیستی که حیات کشور را تهدید می کنند نمی پردازم. این یادداشت به کوتاهی فقط به روش اسلامیست های ِ اصلاح طلب در قبال حقوق ِ اقلیت ها و دگراندیشان می پردازد. علتِ اصلی ِ این رفتار را باید در پافشاری ِ اسلامیست ها در ناخودی دانستن ِ اعدام شدگان جستجو کرد. بطور ِ مثال،  کدیور، که در رابطه با آزار ِ فرزندان ِ موسوی در "جرس" روضه می خواند، کلمه ای در محکومیت اعدام های ِ اخیر بیان نمی کند.

توجه کنید که فرزندان موسوی را بطور ِ ناجوانمردانه کتک زده اند، ولی تعدادِ بسیاری از دگراندیشان ِ بی دفاع را جنایتکارانه کشته اند. در فرهنگِ پسندیدۀ اسلامی ِ کدیور و هم فرقه هایش آن مورد احتیاج به آه و ناله دارد ولی این يکی ارزش ِ بیان هم ندارد. اینان پس از روی کار آمدن ِ دولتِ دلخواه شان و رفع ِ فشار از برخی همراهان شان سکوت پیشه کرده و مشغول ِ همکاری و زمینه سازی برای موفقیتِ دولتِ روحانی هستند تا جناح ِ دیگر با دستِ باز از طرفی به پیش فروش بقیۀ منابع و امکاناتِ ایران اقدام کند و، از طرفِ دیگر، فعالان ِ دگراندیش ِ شناخته شدۀ دورۀ اخیر را دستگیر، زندانی، شکنجه و بالاخره اعدام کنند. آقای گنجی، که در دور ِ قبل این همه از اعدام های ِ سال ِ 60  و 67 سخن می گفت، در واقع، از احساساتِ بازماندگان ِ جانباختگان ِ آن دوران برای ِ همراهی با دوستان ِ زندانی ِ خود هزینه می کرد. «شرفِ سیاسی» حکم می کند که آدمی گفته های ِ گذشتۀ نزدیکِ خود را بیاد آورد و حالا، بعنوان ِ جبران ِ سکوت در دهۀ  60 و بعنوان نفر ِ اول از «جناح ِ دینداران ِ انسان صفت» این جنایات را محکوم کند. سکوتِ معنادار ِ آقای ِ گنجی و آقای ِ سروش و بقیه بیانگر ِ بی اعتقادی مطلق ِ آنان به سکولاریسم و دموکراسی و آزادی و آزادی خواهی است.

حمایت از حقوق ِ شهروندان ِ موردِ غضبِ رهبری فرصتِ مناسبی است که هر کس نشان دهد که چقدر برای ِ منافع ِ ملی دلسوز است و یا چقدر برای پیشبرد فرقۀ اسلامی ِ خود سکوت می کند و، در خودی و ناخودی کردن و تبعیض، با اسلامیسم ِ حاکم همراه است.

این سخن همچنین خطاب به همۀ اسلامیست های ِ رنگارنگِ دیگر است که طی ِ چند سال گذشته در هر موقعیتی از پیشروان ِ سکولار و لائیک و آزادیخواه خواستار ِ اثباتِ برادری (بخوان انحلال) هستنند و در جهت هرچه کمرنگ تر کردن حداقل های آنان می کوشند.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه