بازگشت به خانه

ا

محروم كردن زندانى از درمان يعنی اعدام!

شيوا محبوبى

شنبه 25 آبان ماه 1392 ـ  16 ماه نوامبر 2013

روز شنبه 26 اكتبر زندانى سياسي حبیب الله گلپری پور، رضا اسماعيلى و 15 زندانى سياسي ديگر اعدام شدند. روز دوشنبه چهارم نوامبر شيركو معارفى، زندانى سياسي شناخته شده را اعدام كردند. خانواده زندانيان اعدام شده حتى اجازه برگزارى مراسم بزرگداشت عزيزان جان باخته شان را نداشتند. طبق اخبار جان زانيار و لقمان مرادى در خطر است و هر لحظه ممكن است رژيم حكم اعدام شان را اجرا كند. جان تعداد وسيعى از زندانيان سياسي كه به واسطه محروميت شان از دارو و درمان به «اعدام خاموش» محكوم شده اند در خطر مي باشد.

وقايع بالا در زمانى اتفاق ميافتد كه دولت ها، نهادهاى بين المللى و رسانه هاى وابسته به اين دولت ها چشمان خود را بسته اند و در كمال خونسردى در حال مذاكرات خود با سران رژيم اسلامى بر سر كنترل فعاليت هاى هسته اي رژيم هستند. در هفته اخير در جلسه سران دولت هاى پنج به علاوه يك در ژنو با سران رژيم و در حالى كه در همان هفته 18 نفر زندانى سياسي اعدام شد، هيچ اشاره اى به شكنجه و اعدام و مرگ زندانيان نشد، قرار نيست توجهى بكنند، اين منافع اقتصادى دولتها است كه از نظر آنها بايد در اولويت قرار بگيرد.

رسانه هاى وابسته به اين دولت ها و نويسندگان طرفدار اصلاح طلبان نيز در مقابل اين اعدام ها كم و بيش سكوت كرده و مذاكرات بر سر مسئله اتمى را بيش از هر چيزى برجسته كرده اند. اين نويسندگان آنجا يى كه تصميم ميگيرند در مورد حقوق انسانى در ايران صحبت كنند بيشترين تمركز را بر روي دفاع از آزادى بيان پسر خاله ها و دختر خاله هاى اصلاح طلب خودشان ميگذارند. اين به اصطلاح كارشناسان در زمينه اخبار نقض حقوق انسانى در ايران، وقتى از آزادى زندانى سياسي نيز صحبت ميكنند منظورشان از حصر خانگى در آوردن موسوى و كروبى است. براي مثال روزنامه گاردين در انگلستان در تاريخ 25 اكتبر 2013 در بخش اخبار ايران با جزئيات در مورد اينكه دختران ميرحسين موسوى هنگام ملاقات با پدرشان مورد بي احترامى پاسدارها قرار گرفته اند مينويسد. طبعا انعكاس دادن اين خبر در خود درست است و رژيم حق ندارد هيچ فردى را مورد حمله و بي احترامى قرار بدهد اما نكته قابل توجه اينست كه يك روز پس از انتشار خبر موسوی، حبيب گلپرى پور، رضا اسماعيلى و  16 زندانى سياسي ديگر در ايران اعدام شدند. حدودا يك هفته پس از آن شيركو معارفي اعدام شد. آيا اين اخبار منعكس و بر آن تاكيد شد؟ خير . آيا جزئيات اينكه چگونه مخفيانه شيركو معارفى را به دار آويختند را اين نويسندگان » مطلع » از وضعيت ايران در روزنامه گاردين نوشتند؟ خير. آيا اعتراض مردم به اين اعدامها منعكس شد؟ خير.

مردم با حركات اعتراضي شان در طول دو هفته اخير سكوت رسانه هاى دولتى و اصلاح طلبان را شكستند و اعتراض خود را هر چه رساتر فرياد زدند. بدنبال اعدام هاى اخير زندانيان سياسي عليرغم ممانعت رژيم از برگزارى مراسم يادبود اعدام شدگان، مردم در ايران با جسارت تمام در شهرهاى مختلف دست به تظاهرات زدند، دانشجويان در دانشگاه نور در شهر مريوان عكس حبيب گلپرى پور و همچنين زانيار و لقمان مرادى را در دانشگاه شان نصب كردند. روز شنبه نهم نوامبر و هفته قبل از آن مردم در كشورهاي اروپايى و آمريكاى شمالى مردم در مقابل سفارتخانه هاى رژيم و ميادين شهر به احكام اعدام اعتراض كردند. مردم جواب عمل جنايتكارانه رژيم را با اعتراض دادند و نه با سكوت.

نكتهء مهم اينست كه رژيم خود واقف است كه نمي تواند اعدام هاى سال 67 را تکرار كند. هر بار يك زندانى سياسي را اعدام مي كند مانند دو هفته اخير با خشم و اعتراض مردم روبرو مي شود و به همين دليل در برابر هر يك زندانى سياسي كه علناً به اعدام محكوم ميكند، صدها زندانى سياسي را به «اعدام خاموش» محكوم مي كند. زندانى را از دارو و درمان محروم مي كند تا جان اش را از دست بدهد چرا كه اين نوع كشتن محسوس و در مقابل چشم جهانيان نيست، تعداد زيادي به اين نوع كشتن اعتراض نمي كنند، چرا كه در تعريف عمومى، زجر كش كردن زندانى از طريق محروم كردن اش از دارو و درمان رسما اعدام محسوب نمي شود.

مردم هر روز اخبار وخيم شدن وضعيت جسمى و روانى دهها و صدها زندانى سياسي را ميشنوند و ميخوانند، عميقا متاثر ميشوند اما از كنارش ميگذرند. آيا بايد از كنار اين اخبار گذشت؟ آيا متاثر شدن كافيست؟ چه بايد كرد؟ شما وقتى اخبار محروميت زندانيان از دارو و درمان را ميشنويد چه احساسى داريد؟ من شخصا ميخواهم با تمام وجود فرياد بزنم:

مردم، محروميت زندانيان از دارو و درمان هدفمند است، زجر كش كردن زندانى فرقى با اعدام كردن ندارد، زجركش كردن زندانى » اعدام خاموش است»، اعدام كردن تنها به چوبه دار كشيدن و به جوخه اعدام سپردن نيست. محروم كردن زندانى از دارو و درمان كشتن تدريجى و دردناك يك زندانيست. رژيم آگاهانه و هدفمند اين روش را به كار مي برد چرا كه به اين طريق زندانى را از بين ميبرد، اسامى اين زندانيان در ليست محكومين به اعدام و يا اعدام شدگان قرار نميگيرد، از لحاظ جهانى آمار اعدامهايش را پايين مياورد و با اعتراض مردم روبرو نمي شود.

ما بايد آگاهانه به اين محروميت زندانيان از درمان كه » اعدام خاموش» است اعتراض كنيم. در هر نقطه اى از دنيا كه اعتراض عليه اعدام و احكام اعدام صورت ميگيرد بايد همزمان و به همان اندازه  «اعدام هاى خاموش» را افشا كرده و به آن اعتراض كرد. نبايد فراموش كرد كه محروم كردن زندانى از دارو و درمان توسط رژيم، زندانى را در ليست محكومين به » اعدام خاموش» قرار دادن است. محروم كردن زندانى از درمان = اعدام.

كميته مبارزه براي آزادى زندانيان سياسي در ايران كارزارى دو ماهه به نام » نگذاريد قلبشان از تپش باز ايستد» در حمايت از زندانيان سياسى محروم از دارو و درمان فراخوان داده است. این كارزار به مدت دو ماه از دهم اكتبر 2013 مصادف با روز جهانى عليه اعدام الى 10 دسامبر 2013 مصادف با روز جهانى حقوق بشر ادامه خواهد داشت. اين كارزار در طول اين دو ماه هر روزه با برجسته كردن اسامى و وضعيت زندانيان سياسي محروم از دارو و درمان و افشاى برخورد جنايتكارانه رژيم با اين زندانيان افكار عمومى را جهت فشار به رژيم بسيج ميكند. از دهم اكتبر هر روز اسم و شرح حال يك زندانى سياسي محروم از درمان را به زبانهاي فارسي و انگليسي در وبلاگها و سايتها منتشر كرده است و اين روال را دهم دسامبر ادامه خواهد داشت.

شما ميتوانيد بخش بزرگى از اين كارزار باشيد. شما ميتوانيد جان اين زندانيان را نجات دهيد.

طومار حمايت از زندانيان محروم از دارو و درمان.

http://www.change.org/en-GB/petitions/don-t-let-their-heartbeats-stop

شرح حال زندانيان :

http://tinyurl.com/ppydueo

http://zendanisiasi.wordpress.com

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه