|
|||
خانه | آرشيو مقالات | فهرست نويسندگان و مطالب شان | آرشيو صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|||
|
مقاله ای از «دیوید اگناتیوس» را که ترجمهء آن در روزنامهء «الشرق الاوسط» منتشر شده بود، با دقت مطالعه کردم. او در اين مقاله سخنانی مهم را به محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، منتسب کرده، دربارهء بی اهمیت بودن سخنان محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسدارن، که مستحق بحث و بررسی است. افزایش اينگونه موضع گیری های تهران به معنی باز کردن جبهه ای از روابط عمومی برای دو مخاطب متفاوت به شمار می آید؛ به خارج می گوید که توافق اتمی پایانی برای ایران شرور است و به داخل می گوید ما اکنون بیش از همیشه به تحقق آروزی داشتن «ایرانی قدرتمند» نزدیک هستیم. در حقیقت، سخنان ظریف در مجموع مثبت است و، مگر یک مورد که شاید درست نباشد، چیز نگران کننده ای در آن نیست!
بحث و جدل های ما، دربارهء موضع و اقدامات نظام ایران تا سال آینده، يعنی هنگامی که موعد توافق نهایی اتمی فرا برسد، ادامه خواهد داشت. شاید هم اين امر تا آخرین روز از ریاست جمهوری باراک اوباما ادامه یابد. شاید تنها آن هنگام حقیقت را دریابیم و بفهمیم که آیا نظام ایران از درون تغییر یافته یا این که نظامی فریبکار است و وضعیت فعلی را موقعیتی طلایی برای دستیابی به آن چه که پیشتر از آن باز مانده بود، به شمار می آورد.
نمی خواهم دربارهء آینده جدل کنم، بلکه تنها نگاهی می اندازم به تاریخ نزدیک، که بیشتر شاهدان آن زنده هستند. پیش از روحانی، دو رئیس جمهوری مشابه او را در ایران دیده ایم که سیاست درهای باز، لبخندهای زیبا و وعده های درخشنده را در پیش گرفته بودند.
هاشمی رفسنجانی، که ریاست جمهوری را سال 1989 در دست گرفت، در دورهء هشت ساله اش، رئیس جمهوری قوی بود. او، پس از شکست صدام، دست خود را به سمت خلیج دراز کرد و اعلام کرد که کشورش خواهان مصالحه است. این گونه بود که سعودی درهایش را برای او گشود و توافقنامهء امنیتی و اقتصادی با تهران امضا کرد. گمان کردیم این پایان اختلاف است. اما، در سال 1996، ایران انفجارهایی در سعودی طراحی کرد که برجسته ترین آن ها در شهر الخبر روی داد و در آن 19 آمریکایی کشته شدند. تیم هایی وابسته به ایران هم در بحرین متلاشی شدند. در دورهء هاشمی ایران مابقی اماراتی جزیرهء ابوموسی را اشغال کرد.
آنگاه هاشمی رفسنجانی رفت و محمد خاتمی جانشین او شد؛ رئیس جمهور نیکو سیرتی که آمدن اش را جشن گرفتیم. او به تغییر سیاست های کشورش، نشان دادن سعهء صدر و تلاش برای بازسازی روابط با کشورهای عربی و غرب متعهد شد. اما هیچ چیز محقق نشد. در آخرین سال از ریاست جمهوری اش حتی نتوانست دستگاه اطلاعات ایران را از بازداشت نزدیکان اش باز دارد و با اهانت از شغل ریاست جمهوری رفت.
شاید روحانی قوی تر از خاتمی و خوش شانس تر از هاشمی رفسنجانی باشد. اما آیا اقدامی انجام داده که نشان از تغییر سیاست ایران داشته و ما را نسبت به حسن نیت رهبر و سپاه پاسداران قانع کند؟ آیا وعده های روحانی حاوی انقلابی علیه فلسفهء بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیت الله خمینی، و نيز تاریخ و هوداران اش است؟ آیا نشانه هایی از تغییر وجود دارد؟
نه! به هیچ وجه. تنها نشانهء موجود حرف هایی است که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه می زنند. تنها برای یادآوری می گویم، شمار کسانی که در دورهء روحانی ِ خندان در ایران اعدام شده اند، بیش از شمار کسانی است که در مدت زمان مشابه در دورهء احمدی نژاد اخمو اعدام شدند. در دورهء ریاست جمهوری روحانی، 16 تن از معترضان بلوچ، بدون برگزاری دادگاه های حقیقی، و تنها بعنوان واکنش نسبت به انفجارهای اخیر در استانی نا آرام، اعدام شدند. همچنین چهار تن از معترضان عرب اهوازی اعدام شدند.
ما مردمان را نه با گفتار، بلکه با کردار می شناسیم. رونالد ریگان، رئیس جمهوری سابق آمریکا، به محض آنکه گورباچف رئیس جمهوری اتحاد جماهیر شوروی شد، و از نرمش در سیاست و مصالحه سخن گفت، او را در آغوش نکشید. بلکه آن هنگام روابط را آغاز کرد که گورباچف سیاست های اصلاحی حقیقی و مشهور خود را اجرا کرد. کردارش بهترین برهان بر صحت نیت اش برای تغییر بود.
آيا در ایران چه چیزی جز لبخندهای براق و وعده های آینده تغییر کرده؟ در حال حاضر، هیچ چیز. بلکه ایران را تندخوتر از پیش می بینیم. برای اولین بار جرأت کرده و نیروهای سپاه پاسداران را به طور علنی به جنگ در خارج از مرزهای خود می فرستد، و اکنون هزاران تن از این نیروها در سوریه هستند. اکنون، سپاه پاسداران، به همراه شبه نظامیان حزب الله لبنان و عصائب اهل حق عراق، جنگ را در سوریه اداره می کند.
با این وجود ما چیزی از دولت آمریکا مگر نگرانی اش از القاعده نمی شنویم. ما هم در عین حال از القاعده نگرانیم و با آن می جنگیم. اما ایران نیروهای تندروی خود را در روز روشن اعزام کرده و از آن ها حمایت می کند. حتی رؤسای سابقی همچون احمدی نژاد، خاتمی و رفسنجانی، جرأت چنین رفتاری را نداشتند. پس آیا حق نداریم در نیت های روحانی و وعده هایش، شک کنیم؟
آن چه ظریف به اگناتیوس دربارهء بی اهمیت بودن سخنان محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسدارن گفته خود نشانه ای از اذعان به محدود بودن توانایی های نظامی ایران است و به این معنی است که ما با دو احتمال مواجهیم، یا یک نمایشنامهء تکراری ایرانی که در آن ظریف پلیس خوب و جعفری پلیس بد است، و یا این که ظریف حکم پاپ روم را دارد.
و پرسش اصلی آن است که اين جناب وزیر، چند «تانک» دارد تا وعده هایش را عملی کند؟
* عبدارحمان الراشد سردبير سابق شرق الاوسط و مدير عام کنونی کانال خبری العربيه است.
* ترجمه به فارسی از متن عربی « الشرق الاوسط»
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.