|
|||
خانه | آرشيو مقالات | فهرست نويسندگان و مطالب شان | آرشيو صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|||
|
لازم است تاکید کنم که معنای حرف من اصلاً نباید این باشد که حکومت می خواهد آدم بشود. به هیچ وجه. حرف من این است که تحریم ها اثر کرده است. معنای این حرف این است که حکومت ولایت فقیهی جمهوری اسلامی در برابر غرب زانو زده است. این حکومت در برابر مردم خودش زانو نزده است. در برابر غرب زانو زده است. فرق زیادی بین این دو معنا وجود دارد. نه این که حکومت خود خواسته کوتاه آمده و دلش خواسته کوتاه بیاید و دلش برای مردم و حقوق بشر سوخته است. ابداً چنین نیست. در جاهایی دیدم برخی دوستان خوبم از حرف من این برداشت نا درست را داشته اند. عزیزان حکومت به دلیل فشار تحریم ها کم آورده است. رفته است دست بوس غربی ها. با سیاست نرمش قهرمانانه رفته است. روحانی را آورده که به نام او و به نام ملت ایران به دست بوس غرب برود. تسلیم خودش را این گونه در پوشش نرمیدن قهرمانانه و به نام منافع ملی جلوه بدهد. واقعیت اما این است که تسلیم شده است. می گوید اقتصادم ورشکسته شده است، دولتم بی پول شده است، مردمم ممکن است علیه حکومت دست به شورش بزنند؛ پس با من کنار بیایید. در واقع حکومت از ترس مردم به غرب پناه برده است. در این وضعیت تردید نداشته باشید.
من در همه ی تحلیل هایم این را گوشزد کرده ام. خوب وقتی یک کسی که تا دیروز در برابر غرب لگد پراکنی می کرد امروز به دست و پای او بیفتد که تحریم ها افزایش نیابد و بگوید که من آمده ام سر میز مذاکره؛ در آن صورت چه اتفاقی می افتد؟ معلوم است. در آن صورت آن طرف می گوید تو باید چنین و چنان کنی تا من بپذیرم که متنبه شده ای. به هر دلیل یکی از خواسته های طرف قوی تر رعایت حقوق بشر است، کم کردن اعدام ها است.
مگر ما در کمپین لغو گام به گام اعدام ها غیر از این را خواستیم؟ اروپایی ها نیز می گویند ما صحبت کردیم که اعدام ها کم بشود. ایرانی ها هم پذیرفتند که کم کنند. با نسرین ستوده نیز که صحبت می کنند در مورد نقض حقوق بشر است. دستگاه امنیت و خارجه ی رژیم نیز به دیدار ستوده و پناهی با هیئت تن می دهد. بعدش هم در بین خودشان دعوا راه می افتد که چرا با ستوده و پناهی حرف زده اند.
ولی گنده تر ها در پشت پرده به این ها می گویند خفه شوید. حرف زیادی نزنید. مجبور هستیم به خواسته ی اروپایی ها تن بدهیم وگرنه به ایران نمی آیند و تحریم ها کم نمی شود. البته هیئت هم حرف هایی دیپلماتیک می زند. این که ایرانی ها هم حرف هایی دارند و می گویند که مثلاً حکومت دینی است و قصاص جزو دین است. اما همین هیئت می گوید که 80 درصد از اعدام ها مربوط به مواد مخدر است که رژیم قول داده است اقداماتی کند.
دوستان گرامی؛ زندان های ایران مملو از آدم هایی است که قرار است به جرم شرارت و مواد مخدر و جاسوسی و اقدام مسلحانه و کوفت و زهر مار اعدام شوند و همواره اعدام شده اند. در این یک ماه اخیر در درون کشور جنبش «نه به اعدام» به راه افتاد. حرکت اروپایی ها هم به این جنبش کمک کرد. الان نیز فرصتی به دست آمده که همه به این جنبش کمک کنیم. روزی چند نفر آدم کشته نشوند.
ما که کار دیگری جز حرف زدن انجام نداده ایم. پس حد اقل نیروی خود را متحد کنیم و از حقوق بشر جهانی و دولت های غربی نیز کمک بخواهیم که «نه به اعدام» و «آزادی زندانیان سیاسی» را عملی کنیم.
الان که این را می نویسم نسبت به یک ماه پیش و دو ماه پیش، که حکومت فله ای اعدام می کرد، وضع بسیار بهتر شده است. برخی می خواهند بگویند که نه نشده است. می ترسند این به حساب دولت روحانی نوشته شود. نه، چنین نیست. این به حساب ضعف رژیم است. چون غربی ها از رژیم می خواهند که دست از وحشی گری بر دارد و اعدام نکند.
مگر یادمان رفته که در سال 56 نیز کارتر از شاه خواست که حقوق بشر را رعایت کند؟ می پرسند در آن زمان روشنفکران به راه افتادند و مثلاً در انجمن شعر ایران و آلمان (گوته)که خود من نیز شرکت می کردم، چنین و چنان شد. خوب، من پیشتر نوشتم: یک جلسه ی انجمن شعر هالو برابری می کند با آن چند شب. داخلی ها کار می کنند. جنبش دانشجویی در 16 آذر امسال حرکت کرد. اما ابتدای راه است.
ما باید، به جای نقد یکدیگر و عدم باور به نیروی خود، اما فعال شویم. همگی به «کمپین لگام» و «آزادی زندانیان سیاسی» بپیوندیم. می شود به صورت نمادین، مثلاً، 25 بهمن، یا یک روز دیگر، را به نام «نه به اعدام» و «آزادی زندانیان سیاسی» بنامیم و همه حمایت کنیم. این راه مبارزه ی گام به گام است.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.