خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

سود و زيان انرژی اتمی، در سنجشی مقايسه ای

دلسوز ايران

يکشنبه 29  دی ماه 1392 ـ  19  ماه ژانويه  2014

من در دنیای سیاست، که همه آن را پیچیده تصور می کنند، معتقدم که فقط با روش «سنجش مقایسه ای» و «راستی آزمایی تطبیقی» می توان مطالب را ساده کرد، بدون اینکه از اهمیت مطلب کاسته شود. دلیل آن هم این است که، در دنیای سیاست، یا شما به اطلاعات فوق سری پشت پرده همهء سیاست گذاران مؤثر در جهان دسترسی دارید (که هرکس چنین ادعایی کند دروغ گفته) و یا، با توهمات و حدس و گمان های مش قاسمی، می خواهید راز بیت آیت الله خامنه ای و فراماسونری مارکسیستی روسی  پوتین و سازمان های سیا و... را کشف کنید (که این هم در گذشته هوادار فراوان داشته و همه هم شکست خورده اند). اما «سنجش مقایسه ای» و «راستی آزمایی ِ» اخبار پراکندهء ضد و نقیض از منابع متعدد، با شناخت ماهیت و منافع کلان آنها، کار را آسان می کند.

مثلاً، بگيريم حکايت همین مذاکرات اتمی را. در اين مورد:

1) حسين شریعت مداری در کيهان چاپ تهران می گوید سر مذاکره کنندگان ج.ا. کلاه رفته!

2) بخشی از اپوزیسیون خارج نشین، که اکثراً ضد امریکا و ضد اسرائیل و، بهء گفته خودشان، ضد نئو لیبرالیسم و دموکراسی غربی هستند و طی سالیان گذشته هرگز علیه سیاست های ویرانگر غارتی روسیه کلامی نگفته اند، نيز می گویند که سر مذاکره کنندگان ج.ا. کلاه رفته!

3) رادیو فردا، که یک رسانهء امریکایی است، و باید قاعدتاً خوشحال باشد که سر ج.ا. کلاه گذاشته، با هزار و یک دلیل مثلاً اقتصادی مقاله می زند که سر ج.ا. کلاه رفته!

در اين مورد آخری، که در مقايسه سخنی مشابه آن دو مورد قبلی را بيان می کند، بايد از خود بپرسيم که آيا سیاست مداران امریکا، نبايد تا به حال فهمیده باشند که این ادعا ها (که درست هم نیستند) فقط آب به آسیاب تندروها ریختن است! و نابود کردن تفاهم نامه؟ آنها لابد مغز خر خورده اند و با پول مردم امریکا مستشار مارکسیست روسی استخدام می کنند تا علیه منافع امریکا و به نفع طالبان حاکم در ایران تبلیغ کنند!

بهر حال شما، برای تحليل اين «همنوائی»، ناچار اما مختارید که یکی از این سه فرض سیاسی را بپذیرید:

1) امریکایی ها، علیه منافع خودشان و به نفع طالبان ایران، مشتی مارکسیست روسی استخدام کرده اند تا ایران را بیاندازند به دامان روسیه!

2) طالبان ایران در رسانه های فارسی زبان غربی مشتی نفوذی فرستاده تا، با ظاهر ضد رژیم و ضد اسلام، اما در باطن با استفاده از مارکسیسم روسی، در عمل آب به آسیاب طالبان ایران بریزند! کار آنها حمله به لیبرال ها، لیبرالیسم، دموکراسی لیبرال و ملیون و ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان و سبزهای غیر روسی هم هست! اما هرگز به خودی ها (امثال علی لاریجانی، بهزاد نبوی، مجاهدین انقلاب اسلامی، خط امامی ها، توده ای ها، و فدایی ها) کاری ندارند. کارشان ماله کشی برای روسیه و اقمار آن (از اوکراین و ونزوئلا و کوبا گرفته تا اسد و قذافی و صدام) هم هست! همچنين حمله به اردوغان، مرسی، الغنوشی، مالکی،.. بصورتی صد برابر بزرگتر از واقعیت در صدر برنامه های آنها است! حالا اينکه به اوباما و کری هم  حمله می کنند بماند؛ که لابد اين کار زیر سرپوش مخالفت با جمهوری خواهان امريکا و اسرائیل انجام می شود اما همین ها در موردی دیگر (سوریه، لیبی، عراق، روسیه) دشمن خونی سناتور مک کین و اسرائیل هستند! در حالی که حتی یک بار علیه سیاست های استعماری فرصت طلبانه و قدرت طلبانهء پوتین موضع نمی گیرند تا چه رسد به موضع مشابه!

3) آمریکا و ج.ا. و روسیه، هر سه، بر اين واقفند که این مارکسیست های روسی دنبال حاکم کردن دیکتاتوری خودشان هستند اما همهء آنها دارند با کارت آنها بازی خودشان را می کنند و اهداف خودشان را در سایهء قیل و قال کودکانهء اینها پیش می برند. درست مثل:

الف: در زمان مصدق يا دوران انقلاب 57 که شوروی می خواست، با جنجال حزب توده، ایران، یا بخشی از شمال آن، را اشغال و به جمهوری های حمال برای روسیه اضافه کرده و، یا حداقل، امتیاز نفت و گاز شمال را از آن خود کند

ب: امریکا هم که می خواست 50-50 امتیاز نفت ایران را بگیرد از جنجال حزب توده و دوقلوی مذهبی آن استفاده کرده و مصدق را تضعیف و سرنگون کردند.

پ: در مورد منافع انگلیس هم ـ که، به قول ایدن، شب ها نمی خوابید، چه کسی بهتر از این دوقلوی خوش خیال می توانست آن کسی را که خواب از چشمان روس و انگلیس ربوده بود و امریکا را نگران میکرد تضعیف کند؟

حال روش مقایسه ای را به کار بگيريم:

فرض کنیم حق با اینها باشد و ج.ا. 170 میلیارد دلار را در کار انرژی اتمی هدر داده است!

اما آيا، با ادامهء روش های قبلی خود، می تواند در برابر جهان بایستد و به بمب اتمی دست یابد؟

آيا روسیه و چین تا ساختن بمب اتم از انها حمایت می کنند؟

هزینهء این «ایستادن» از آن 170 میلیارد دلار چقدر بیشتر است؟

آیا رژيم با همین تحریم ها، و نيز موش دوانی 12 میلیارد دلاری روسیه و چند هزار تن گندم آلمان و...تا چند سال ديگر باید از فروش نفت صرفنظر کند؟

آيا رژيم بايد، به دلیل خطرات امنيتی ناشی از «مقاومت» اش!، آن چندر غاز طمع کارانهء روس ها را صرف خرید سامانهء موشکی! و نيز نیروگاهی که هرگز راه نمی افتد بکند، و یا برای حفظ اسد و حزب الله و حماس ولخرجی کند؟

روسیه انحصار نفت و گاز شمال را، به عنوان استراتژیک ترین ابزار تحت سلطه در آوردن اروپا (بخصوص آلمان) و بسط سلطهء خود بر اوکراین، و تا حدودی گاز صادراتی به چین از طریق حکومت تحت انقیاد خود در ترکمنستان، فقط و فقط در غیاب طلایی و خودخواستهء ج.ا. در بازار جهانی نفت و گاز، به دست آورده که آن هم فقط و فقط به خاطر دشمنی کور و بی دلیل ج.ا. با امریکا و اسرائیل است!

مگر نباید لولهء گاز «نابوکو» از شمال ایران می گذشت؟

اگر مارکسیست های روسی در ایران تا این اندازه به منافع ملی ما خیانت نمی کردند، هيچ حکومتی در ایران (به جز حکومت ساخت روسیه یا تحت الحمایه آن) این فرصت کلان امنیتی ـ اقتصادی را از دست نمی داد.

این خیانت تاکنون چند تریلیون دلار هزینه داشته است؟

اگر ما با امریکا دوست بودیم آيا دریای خزر اینگونه مفت و مجانی توسط روسیه و ترکش های شوروی غارت می شد؟

چند تریلیون دلار ارزش سهم چپاول شدهء بدون جنگ ایران در دريای خزر است ؟

یک کارشناس ملی بايد کلان نگاه کند:

چرا کسی هزینهء این امریکا ستیزی را (که به نظر طالبان مارکسیست روسی هنوز هم کافی نیست) بر آورد نکرده است؟

چرا اقتصاد دانان باد به دماغ انداختهء سوسیالیست چرتکه هاشان را، به جای حساب و کتاب کردن هزینهء این ضد امریکایی گری روسی، برای سودهای فرضی برده شدهء امریکا به کله ها شان می کوبند؟

هر ثانیه ای که ج.ا. قرارداد مورد علاقه مارکسیست های روسی، روسیه و سوریه را ترک کند، حتی اگر تاکنون ـ به تشخیص جانبدارانهء خود اقتصاد دان هاشان 240 میلیارد یا 340 میلیارد یا 540 میلیارد صرف آن کرده باشد، صد درصد به سود مردم ایران است و حتی ممکن است از دردسر های خود این رژیم و سوریه ای شدن احتمالی آن هم بکاهد.

اما راهی که شما پیش پای آنها می گزارید به جهنمی کم نظیر برای مردم و حتی حکومت منتهی می شود.

ایران یک انور سادات می خواهد. حتی مصدق و بنی صدر و بازرگان در برابر این نفوذ عظیم مارکسیست های منافق به همه جا، باز شکست خواهند خورد. اگر روحانی هم در اين «جراحی لازم» شکست بخورد، آنگاه این وظیفهء ملی به گردن یک سردار پاسدار غیر روسی می افتد.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه