|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
|
این روزها امریکا و دیگر قدرت های بزرگ جهانی سرگرم دور دیگری از مذاکرات با رژیم جنایتکار اسلامی در ایران هستند تا به تنها خواستشان که پائین اَوردن میزان غنی سازی اورانیوم است تحقق ببخشند. امیدشان این بار پس از رفسنجانی و خاتمی به روحانی است. اعتباری که مردم بی راه و چاه و بی سامان ما با شرکت در "انتخابات" به روحانی دادند، بهترین دست اَویزی بود که بتوانند نزدیکی به رژیمی اَدم خوار را توجیه کند. چیزی هم بهتر از این برای حامیان و لابی گران رنگارنگ رژیم اسلامی در برون مرز نبود. دامی که اَنها مدتهاست برای جلب حمایت طیف وسیعی از مردم دنیا، گروه های فعال و مترقی و خنثی کردن بسیاری از ایرانیان برون مرز گسترده اند، توانسته است بطور موثری راه را برای مشروعیت بخشی به رژیم اسلامی هموار کند. نیرنگ سیاه و سفید "جنگ یا مشروعیت" که همیشه ازموثرترین حربه های لابی گران رژیم بوده است، بسیاری را بدام افکنده و پیروزمندانه پیش میرود. روزی نیست که گروه هائی چون نیاک، ای-اَی-سی و پایا از تلاشهای موفقیت اَمیز خود برای برداشتن تحریم بدون قید و شرط رژیم اسلامی داد سخن ندهند. اَنان شادند که بزودی رژیم واپسگرای اسلامی به جامعه جهانی خواهد پیوست و تاکید مستمر بر این دارند که اگر این معامله در حال انجام به نتیجه مطلوب خود که مشروعیت بخشی به رژیم اسلامی است نیانجامد، ایران مورد حمله نظامی قرار خواهد گرفت و نتیجتا شناسائی رژیم از طرف جامعه جهانی بهترین حق انتخاب برای مردم ایران است و باراَور نتایج بسیار مثبتی خواهد بود. برای اَگاهی شما، نمونه هائی از پتیشن ها و تلاشهای این سازمانها برای مشروعیت دادن به رژیم اسلامی از طریق ارتقای بدیل جنگ و مخالفت با تحریم رژیم اسلامی در این اتصال اَمده است [1].
این جایگاه لابی گران رژیم در برون مرز است. اَنها که همراه با این لابی گران نیستند و خود را در تقابل با رژیم و بخشی از "اپوزیسیون" میدانند کجا هستند؟
اکثر طیف های مختلف سیاسی چپ و راست، گروههای "حقوق بشر" و فعالان سیاسی مخالف رژیم در برون مرز در بهترین حالت خود کماکان سرگرم کارهای نمایشی خود هستند و احتمالا از ترس اَنکه مبادا تهمت جنگ طلبی لابی گران رژیم به اَنان بخورد و "اعتبارشان" خدشه دار شود در مورد شرایطی بحرانی و سرنوشت ساز کنونی مهر سکوت بر لب زده اند. شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی، برقراری حکومت کارگری، خواست اَزادی زندانیان سیاسی، اخبار دال بر اینکه دیروز چه کسی دستگیر و اعدام شد و فردا نوبت کیست بدون اَنکه تلاش عملی مشخصی را برای تحقق این خواسته ها ونتیجه گیری از این افشاگریها در برداشته باشد، تعریف کننده تلاشهای بسیاری از این برون مرزیان است. پتیشن ها، گرد هم اَیی ها و اجتماعات اکثرا درخواست های درستی را چون منع مجازات اعدام و اَزادی این یا اَن زندانی سیاسی از منابع مجهول و یا افراد و نهادهائی که کمترین قدرت اجرائی و تصمیم گیری در این موارد را ندارند طلب میکنند.
بگذارید برای شفافیت بیشتر، از پوشه ای که در ای- میل من تحت عنوان "اشک ریزان حقوق بشر" وجود دارد و هر روز دهها ای-میل به اَن اضافه میشود، چند نمونه را بدون هیچ تغییری ارائه کنم. از اَنجائیکه این برخورد شخصی نیست نام گروهها و افراد حذف شده و سه نقطه نشان دهنده این حذف شدن است. کسانی که مایلند صحت و دقت این نقل قولها را کنترل کنند میتوانند بطور خصوصی با نویسنده تماس بگیرند. در پایان هر نقل قولی، توضیح کوتاهی نیز داده شده است.
۱- نقل قولی به مناسبت 22 بهمن:
"...با نزدیک شدن 22 بهمن که یاد آور به قدرت رسیدن رژیم مستبد جمهوری اسلامی است، مقاومتهای ضد استبداد مذهبی حاکم بر ایران در سراسر جهان شدت یافته و فعالان سیاسی، مبارزان، و تلاشگران حقوق بشری در روزهای 22 الی 27 بهمن بر محور خواسته هایی که نیاز کنونی جنبشهای مردم ایران را بیان میکند، مشارکت اعتراضی خود را بصورت اکسیونهای عملی در میادین شهرهای جهان و در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی بعمل تبدیل خواهند کرد. مشارکت هموطنان ما در کشورهای جهان در حمایت از خواسته های مرحله ای مردم ایران که درچهار مورد مشخص و از سوی مبارزان داخل کشور تعیین شده است، گام نخستین حمایت و تقویت مبارزات در داخل کشور است. این چهار خواسته محوری شامل:
- حمایت و دفاع از اَزادی زندانیان سیاسی و مبارزانی که بخاطر دفاع از اَزادی و حقوق مردم توسط جمهوری اسلامی به بند کشیده شده اند.
- نفی و محکومیت عمل شنیع و ضد انسانی اعدام: کشتار وسیع و بیرحمانه ای که تنها در قاموس جمهوری اسلامی و حکومتهای ضد بشر امکان ارتکاب آن وجود دارد.
- دفاع از مردم ستمدیده بخاطر وضعیت سخت معیشتی آنان که محصول سیاستهای ضد ملی جمهوری اسلامی است.
- نه به حجاب اجباری: که بدلیل فرهنگ تحمیلی دین سیاسی همراه با سرکوب وحشیانه بر علیه زن ایرانی توسط جمهوری اسلامی نیمی از جمعیت کشور ما از برابری در حقوق و حق انتخاب پوشش محروم شده است.
این مجموعه الگوی مبارزات عملی در مرحله کنونی پاسخی است به خواست تاریخی درون کشور."
توضیح نویسنده: امیدوارم احتیاج به توضیح بیشتری نباشد. منتها این یاد اوری دردناک شاید لازم باشد که این نوع حمایت ها و نفی کردنهای شعاری که "گام نخستین حمایت و تقویت مبارزات در داخل کشور" بشمار اَمده است، سی و پنج سال است که گام نخستین برای فروپاشی رژیم اسلامی است.
2- عزای ملی
"ما این حکومت غیر قانونی را قبول نداریم - ما خواهان یک انتخابات ازاد. و یک رفراندوم همگانی هستیم. ما هستیم"
توضیح نویسنده: باز هم فکر نمیکنم که احتیاج به توضیح باشد ولی شاید با سئوالی نکته ام در مورد شعاری شدن همه چیز توسط "اپوزیسیون" روشنتر بشود. ما از چه منبع و قدرتی خواستار یک انتخابات ازاد و یک رفراندم همگانی هستیم و برای تحقق اَن چه میکنیم؟
3- فراخوان
"از تمامی ایرانیان آزاده و مبارز دعوت می کنیم تا برای محکوم کردن اعدام های اخیر و افشای چهره جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی و رساندن صدای حق طلبانه توده های تحت ستم ایران به افکار عمومی جهان ، با شعار "جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد" و "زندانی سیاسی به همت توده ها آزاد باید گردد" در این حرکت مبارزاتی شرکت و آن را تقویت کنند.
زمان: ساعت 13 روز شنبه 9 نوامبر 2013 ، مکان: مقابل سفارت جمهوری اسلامی در اسلو – نروژ"
توضیح نویسنده: بنظر میرسد که رژیم اسلامی تنها به کمک نیروهای سرکوب خود نبوده است که توانسته است سلطه خود را حفظ کند. بسنده کردن به این شعارهای نابود باید گرددها و اَزاد باید گردد ها، نمونه فرهنگی است که اجازه داده است رژیمی واپس گرا پس از سی و پنج سال همچنان حاکم بر سرزمین ما باشد.
4- گرد همائی برای اَگاهی رهگذران:
"ما... در..، در محل گرد هم آئی همیشگی خود، اسکله ی شهر..، از ساعت سه تا شش بعد از ظهر جمع می شویم، تا با برپائی نمایشگاهی از جنایتهای جمهوری اسلامی، نمایش فیلمهای تظاهرات و مقاومت مردم ایران و پخش اخبار مربوط به اعدامهای اخیر و احکام جابرانه و قرون وسطائی که بطور روزانه از طرف بیدادگاههای رژیم خونخوار جمهوری اسلامی علیه ی آزادیخواهان وطن ما صادر میشود، رهگذران را درجریان آخرین جنایات مافیای مذهبی حاکم بر ایران قرار دهیم. به امید همراهی شما! "
توضیح نویسنده: یک سئوال: اگر تمامی مردم دنیا را در جریان جنایات رژیم اسلامی قرار دادیم، بعد چه خواهد شد؟ پیشنهاد شما به اَنها چه هست؟ اَیا امید به اینست که خود اَنها سرانجام راهی را برای کمک به ما خواهند یافت، یا اینکه ما باید راهی را به اَنها نشان دهیم که خود در حال پیمودنش هستیم ؟
5- روز والنتاین در حمایت از زندانیان محروم از دارو و فشار به رژیم برای درمان هر چه سریعتر اَنان از طریق امضای طومار!
"روز چهاردهم فوريه روز والنتاين يا روز عشق, روزيست كه ميليونها نفر در كشورهاى مختلف در كنار عزيزانشان هستند و عشق و دوست داشتنشان را ابراز ميدارند. در اين روز هزاران زندانى سياسي با قلبى پر از عشق ماهها و سالهاست از عزيزانشان دور هستند و حتى نميدانند كه آيا هرگز در كنار عزيزانشان خواهند بود يا نه.
در حمايت از زندانيان محروم از دارو و درمان و در ادامه كمپين ... از شما دعوت ميكنيم در روزچهاردهم فوريه برابر با بيست و پنجم بهمن ماه در هر نقطه اى از دنيا كه هستيد , به صورت فردى و يا جمعى, در يك حركت سمبليك از اين زندانيان حمايت كنيد.
در اين روز به ياد قلب هايى كه عاشقانه براي زندگى و آزادى مي تپند، ابتكارات مختلف از زندانيان سياسي حمايت كنيد. در اين روز به همراه دوستانتان عكس يك قلب و عكس و يا اسم يك زندانى سياسي محروم از دارو و درمان را در دست بگيريد و در مركز شهر، محل درس و كار و زندگيتان, در مقابل پارلمان و دفاتر رسمى دولت, در مقابل دفاتر سازمانهاى جهانى، در مقابل زندانها در ايران , توجه مردم را به وضعيت اين زندانيان جلب نماييد، از حركت سمبليكتان عكس بگيريد و در فيس بوك و تويتر خود قرار دهيد و از مردم دعوت كنيد در اين حركت شركت كنند. در اين روز توجه مردم دنيا را به وضعيت اين زندانيان جلب كنيم و از آنها بخواهيم كه با ارسال نامه اعتراضى به رژيم در ايران و امضا طومار حمایتی از اين زندانيان به رژيم فشار بياورند تا هر چه سريعتر اين زندانيان را مورد مداوا قرار بدهد."
توضیح نویسنده: این نمونه اَخر، شاید بهترین و یا دقیقتر بگویم، دردناک ترین نمونه از سرگرمی های ما برای دفاع از زندانیان سیاسی است. قرار است به مردم دنیا این استنباط را بدهیم که مسئله ای با نفس زندانی بودن این دربندان نداریم و مشکلمان تنها کمبود داروست که اَنهم با امضای طوماری و درخواست از رژیم "انسان دوست" حاکم بر ایران برطرف خواهد شد.
چنین نوع برخوردهائی نمودار فرهنگی سر در گم است که هم به زمین و زمان بد بینست و هم از منابع موهوم و مجهول و بدون داشتن قدرت اجرائی طلب کمک دارد. نوع کمک را هم مشخص نمیکند و اگر هم بکند درخواست امضا و خواهش از رژیم برای داروست! نتیجه اینست که در شرایطی که فکر میکنیم غرق در "مبارزات" خود علیه رژیم اسلامی هستیم، شاید بدون اغراق تنها مبارزانی در دنیا باشیم که برون مرز را هم به رژیمی واپس گرا که از سردمداران جنایت در دنیاست باخته ایم.
حامیان رژیم و لابی گران با برنامه ای عملی صحنه اَزاد و بدون رعب و وحشت برون مرز را هم از دست ما گرفته اند و شادمانند که ما کماکان اندر خم همان کوچه بن بست مرگ بر این و زنده باد اَن مانده ایم.
چه میتوان کرد؟
در شرایط بسیار حساس کنونی که قدرت های بزرگ بدنبال شناخت و مشروعیت دادن به رژیم اسلامی هستند، ما از وحشت اَنکه مبادا کسی وصله جنگ طلبی و یا ضدیت با مردم ایران را به ما بزنند، گوئی در دنیای دیگری سیر میکنیم. اینروزها گروه های لابی گری چون نیاک- ای-اَی-سی، پایا، و صدها گروه دیگر که خواستار به رسمیت شناختن رژیم اسلامی و برداشتن تحریم بدون قید و شرط هستند، تلاشهای عملی خود برای تحقق این خواسته به بالاترین حد ممکن خود رسانده اند. این تلاشها، در حد انشا نویسی و شعار نیست. اَنها با شرکت در پروسه سیاسی، تمامی نیروهای خود را برای شکل دادن به سیاست خارجی امریکا در جهت پذیرش رژیم اسلامی بکار گرفته اند. سکوت و بی عملی و ترس ما و نتیجتا خالی گذاشتن صحنه سیاسی- اجتماعی ممالکی که در اَن زندگی میکنیم و بعنوان مثال امریکا، باعث شده است که این لابی گران بتوانند افراد وگروههای بسیار مترقی و اَزادی خواه و ضد جنگ را هم با تقلیل دادن نوع رابطه امریکا با رژیم به "جنگ یا صلح" به حمایت از خود جلب کنند.
حق انتخاب دیگری که سال هاست توسط گروه مهر و این نویسنده پیشنهد داده شده است، این بوده و هست که بدیل دیگری در مقابل پذیرش رژیم اسلامی و یا حمله به ایران وجود دارد. این بدیل اتکای خود را بر ایرانیان و بویژه اَزادی خواهان درون مرز میگذارد. باری که بر دوش ما برون مرزیان است، اینستکه موانع سر راه اَنها را برای مقابله با رژیم اسلامی کم کنیم. یکی از کارهائی که میتوانستیم و هنوز میتوانیم در جهت توانمندتر کردن مردممان به دولتهای غرب اعمال کنیم، این بود و هست که اَنها تا زمانی که نقض حقوق انسانها در ایران ادامه دارد، به رژیم اسلامی کمک نکنند و امکانات رژیم را برای سرکوب آزادی خواهان افزایش ندهند. به این معنا که تحریمی بر رژیم (و نه بر مردم) اعمال کنند که اجازه بازسازی نیروهای سرکوب را از رژیم سلب کند. اعمال چنین تحریمی، پیامی است که به ایرانیان اَزادی خواه این ندا را میدهد که تا زمانی که حقوق انسانی اَنها از طرف رژیم اسلامی سلب میشود، این رژیم از جانب جامعه جهانی شناخته نخواهد شد. هیچ چیزی بهتر و بیشتر از این نمیتواند اَزاده خواهان ما را برای ادامه مقابله با رژیم توانمند کند. اَنها دیگر دردمندانه در انتظار این نخواهند بود که چه زمانی دنیا با اَغوش باز دشمن اَنها را خواهد پذیرفت و اَنها افزون بر رژیمی اَدم خوار با همه دنیائی که منافع مادیش با این رژیم گره خورده است روبرو خواهند بود. اَنگاه است که دلیل و انگیزه ای خواهند یافت که فشارهای بسیار کمتر یک تحریم هوشمندانه را بپذیرند و توانمند تر، مبارزات نافرمانی خود را سازمان دهند.
چنین تحریمی که سابقهء تاریخی دارد و از اَن بعنوان تحریم هوشمندانه یاد می شود [2]، تا زمانی ادامه خواهد داشت که رژیم اسلامی نقض حقوق بشر و فعالیتهای اتمی خود را متوقف کند. اَزادی تمامی زندانیان سیاسی اولین اقدام عملی درجهت توقف نقض حقوق بشر خواهد بود. تحریم هوشمندانه از ابزار مبارزات بر اساس نافرمانی است. مبارزاتی که قرار است بازوهای قدرت رژیم را که تعریف کننده کلیت و موجودیت اَنست از او سلب کند. فشارهای اقتصادی وارد بر رژیم برای عدم دسترسی به وسائل جنگی، جاسوسی، و باز سازی نیرو های سرکوب از اجزای متشکله تاکتیک و استراتژی مبارزات بر اساس نافرمانی است [3].
این پیشنهاد بدلایلی که عمدتاً ریشه فرهنگی دارد و گذار از شعار به عمل را دشوار ساخته است، هرگز مورد توجه "اپوزیسیون" قرار نگرفت و پاره ای نیز مهر "راستگرائی"، "صهیونیستی" و غیره به اَن زدند و بجای ارتقای اَن و یا چالشش و جانشین ساختنش با پیشنهاد عملی دیگری، اَنرا بایکوت کردند. اَفرین به همه اَنها!
واضح است که تحریم هوشمندانه به این ساده گی ها مورد پذیرش سود جویان جهانی قرار نخواهد گرفت چرا که در نگاه اول، ارتباطات اَنها را با رژیم اسلامی تعلیق به محال خواهد کرد. رژیم اسلامی ممکن است از اجبار و یا از سر حیله و نیرگ و خرید وقت بیشتر به محدودیت هائی در زمینه فعالیتهای اتمی خود تن در دهد ولی هرگز نمیتواند زندانیان سیاسی و اَزادی طلب ما را اَزاد کند و دوباره بعلت عدم پذیرش سیستم ظلم خود اَنها را روانه زندان نکند. نمیتواند زنان ما را اَزاد بگذارد و حتی به اَنان حقوقی مساوی با مردانی که خود نیز از حقوقهای اولیه محرومند بدهد. بقا و دوام این سیستم و ایدئولوژی که بر اَن بنا شده است، در گرو نابودی همه کسانی است که در اندیشه تغییر دادن این سیستم باشند. ایرانیان "فعال" برون مرز همیشه در جستجوی بهانه ای بود اند که از کارهای عملی که طبیعتا مشکل اند دوری بجویند و "مگر اینکار امکان دارد؟" را بسیار میشنویم اما کمتر بگوش میرسد که تلاش کردیم و نشد. هنگامی که از نمونه های موفق تحریم هوشمندانه نظیر تحریم رژیم اَپارتاید افریقای جنوبی گفتگومیشود که منجر به اَزادی همه زندانیان سیاسی و نهایتا فروپاشی رژیم حاکم شد، عکس العمل ها اکثرا اینست که شرایط ما متفاوت است، اما توضیح چندانی در مورد اینکه این تفاوت چه هست نمیشنویم. به این امر واضح نیز توجهی نمیشود که درس گرفتن از تجربیات گذشته به معنای تکرار تاریخ نبوده و نیست ولی میتوان از نمونه های حتی کمی مشابه درس گرفت و راههای نوینی پیدا کرد،. منتها، درد اصلی همانست که قبلا به اَن اشاره شد. ما "مبارزان" برون مرزی نمیخواهیم از محدوده راحت و بی درد سر شعار و اعلامیه و نشست و برخواستهائی که دیگر جنبه تفریح پیدا کرده اند بیرون اَئیم.
تحریم هائی که در حال حاضر بر رژیم اسلامی اعمال شده است، برای تامین منافع قدرتهای بزرگ است و چه با اَن موافق باشیم یا مخالف، ما نقشی در ایجادش نداشته ایم. برای همین هم هست که این تحریم ها از نوع هوشمندانه نیست و انگیزه ای برای اَنانکه خواهان فرو پاشی سیستم ظلم در ایران هستند ایجاد نکرده است. نکته ای که باید مشوق ما باشد اینست که این تحریم ها که بدون کوچکترین تلاش ما شکل گرفته است اگر وجود نداشتند، امکان ایجاد اَن برای ما راحت طلبان برونمرز اَنقدر مشکل بود که این نوشته نیز شعاری بیش نمیتوانست باشد. خوشبختانه تا زمانیکه این تحریم ها وجود دارند هنوز شانس تبدیل اَنها به نوع هوشمندانه برای ما وجود دارد. لازمه اینکار تماسهای گسترده با مردم امریکا (مردم کشور هائی که در اَن زندگی میکنیم)، توضیح مزایای تحریم هوشمندانه برای مردم وفعالان و گروههای حقوق بشر، طلب کمک از اَنها برای شرکت در پروسه سیاسی و تغییر سیاستهای دولتهایشان با استفاده از قدرت رای اَنها و ما بود و هست. اگر بیدار و اَگاه بودیم و اجازه نمیدادیم که لابی گران رژیم بتوانند با طرح بدیل های جنگ یا صلح بسیاری از مردم جهان را همراه خود کنند، کار ما بسیار ساده تر و شانس ما دهها برابر بود. اما هنوز هم تنها راه اینست که بخود اَئیم و بدون نبرد صحنه کارزار برون مرز را به حامیان رژیم و لابی گرانش بیش از این نبازیم.
گروه نیاک با استفاده از خالی بودن صحنه توانسته است 72 گروه و سازمان را در مخالفت با لایحه 1881 سنای امریکا که توسط 59 سناتور دموکرات و جمهوری خواه برای تمدید تحریم پیشنهاد شده است، به دور خود جمع کند [4]. گروههای بسیاری در این جمع هستند که میتوانستند از یاران طبیعی ما برای افزودن شرط حقوق بشر به تحریم باشند. منتها در غیاب ما، بدام لابی گرانی افتاده اند که برسمیت شناختن و مشروعیت دادن به رژیمی جنایتکار را تنها بدیل حمله نظامی به ایران جلوه داده اند.
تلاش سازمان یافته ما برای تحقق بخشیدن به خواست عدم مشروعیت دادن به رژیم اسلامی از طریق افزودن شرط اَزادی تمامی زندانیان سیاسی به تحریم و تعریف زمینه های مشخص تحریمی که تنها فشار را بر رژیم اسلامی و نه مردم ایران میگذارد، اگر هم در کوتاه مدت به نتیجه مطلوب نرسد، برای اولین بار در طول 35 سال گذشته، به اپوزیسیون برون مرز هویت و اعتباری خواهد داد که بار اَور نتایج بسیار مثبتی در درون و برون ایران خواهد شد. از اولین دست اَورد های چنین جنبشی این خواهد بود که گروهها و فعالان آزادی خواه سراسر جهان بجای افتادن به دام و ترفند لابی گران رژیم، در کنار ما خواهند بود. تکرار این امر درد اَور لازم است که ما در دوران سلطه رژیمی که همه دنیا از جنایاتش اَگاه است، تنها "اپوزیسیونی" هستیم که برون مرز را هم به حامیان این رژیم و لابی گرانش باخته ایم.
بعنوان گام نخستین، باید از فرصتی که 59 سناتور امریکائی برای ما ایجاد کرده اند و کسی جرات اشاره به اَنرا نکرده است استفاده کرد و تلاش کنیم به همه نشان دهیم که با افزودن شرط اَزادی زندانیان سیاسی به شرایط تحریم در لایحه پیشنهادی خود، و نتیجتا توانمند کردن مردم ایران برای تغییر رژیم، نیازی به هیچ نوع دخالت امریکا و سایر دولت ها نیست. نشان دهیم که چگونه مردم ایران خود خواهند توانست با سرگیری نبرد خود با رژیم تروریست، تضعیف اهرم های قدرت اَن و سرانجام سرنگونیش، صلح و امنیت مردم ایران و دنیا را تامین کنند.
احتمالاً از طریق حامیان رژیم و یا افراد نا اَگاه در مورد لایحه سنای 1881 زیاد شنیده اید. اما اَنچه که به احتمال زیاد نشنیده اید این است که برای اولین بار، لایحه 1881 سنای امریکا، از مرز محکوم کردن نقض حقوق بشر در ایران تنها در حرف، گذر کرده است و شرط زیر را در بخش 7A خود اَورده است [5]:
"ایالات متحده باید تا زمانیکه نقض حقوق بشر در ایران ادامه دارد، اعمال تحریم را ادامه دهد."
برای اینکه به توقف نقض حقوق بشر جنبه عملی بدهیم تا از محدوده قول و قرار رژیم بیرون اَید، پیشنهاد ما می تواند این باشد که این شرط به شکل زیر تغییر یابد:
" ایالات متحده باید تا زمانی که نقض حقوق بشر در ایران ادامه دارد اعمال تحریم را ادامه دهد. تمام زندانیان سیاسی در ایران باید بعنوان اولین قدم اَزاد شوند."
اگر تا بدینجا این نوشته را دنبال کرده اید و از خشم و نفرت اَنرا بدور نیانداخته و یا فحش و ناسزا نثارش نکرده اید، امید این هست که از زمره کسانی باشید که بخواهید راههای دیگری را اَزمایش کنید. به شما خوش اَمد میگویم و سخت به نظرات و پیشنهادات شما نیازمندم. اگر از برنامه مقدماتی که پیشنهاد میکنم استقبال شود، خواهیم توانست، اَنرا بسط دهیم و سر انجام بکاری سازمان یافته مبدلش سازیم. کافیست هر کسی از خودش شروع کند و در عین حال بدنبال اَن باشد که افراد دیگری را هم به این جمع بیافزاید.
سئوال ساده ای که باید همواره برای همه ما مطرح باشد اینست که مفید ترین و کار اَمد ترین کاری که ما در برون مرز در کمک به اَزادی خواهان درون ایران میتوانیم بکنیم چیست. علیرغم تمایلات رایج، منطقی بنظر نمیاید که کماکان بدنبال این تاکتیک شکست خورده باشیم که اول به گرد مسائل عام متحد شویم و بعد به دنبال راه کارها بیافتیم و تازه اَنجا باشد که هر کدام بخواهیم ساز خود را بزنیم. من مایلم پیشنهاد عملی را دیگر باره مطرح کنم که فکر میکنم از زمره کارهائیست که انجامش از مردم درون ایران بر نمیاید ولی ما توان انجامش را داریم. اگر با اَن موافقید با ما تماس بگیرید تا بیشتر کارها را هماهنگ کنیم. اگر راه کار عملی بهتری را میشناسید، یکی دو صفحه در موردش بنویسید و اَنرا با من در میان بگذارید. بگذارید با چالش نظرات یکدیگر اَن تنها کاری که میتوان به گردش جمع شد را بیابیم. اگر توان و امکاناتش را دارید، علاوه بر تلاش در این راه هر کار دیگری را هم که مایلید انجام دهید.
در نوشته دیگری که بزودی منشتر خواهد شد، اطلاعات لآم در مورد موضع سناتور های امریکائی در مورد لایحه 1881، اطلاعات تماس، نمونه نامه هائی که میتوان برای اَنها فرستاد، نحوه دنبال کردن این اقدامات با تلفن و فکس و ای-میل و مراجعه مستقیم به دفاتر اَنها، اطلاعات تماس با گروهها و سازمانهائی که از سر عدم اطلاع درست بدام لابی گران افتاده اند را در اختیار شما خواهم گذاشت. دوستانی که در نقاط دیگر کشورهای غربی هستند علاوه بر اینکه میتوانند در این تلاش در مورد لایحه سنای امریکا شرکت کنند، میتوانند کار مشابهی را با گرد اَوری این نوع اطلاعات در ممالک مورد اقامت خود آغاز کنند.
به امید اَنکه باشند کسانی که در این راه سخت همراه من و ما باشند.
منابع:
۱- نمونه هائی از تلاشهای لابی گران رژیم در مشروعیت بخشی و پذیرش رژیم اسلامی در پوشش جلوگیری از "جنگ"
http://mehr.org/lobby_war_trap.htm
2- نقش تحریم های هوشمندانه در توقف نقض حقوق بشر
http://mehr.org/HRW_sanction_persian.pdf
3. نافرمانی مدنی
http://mehr.org/civil_disobedience.htm
4. گروه هائی که بدام لابی گران افتاده اند
http://www.niacouncil.org/site/News2?page=NewsArticle&id=10225
5. لایحه تحریم سنای امریکا
http://beta.congress.gov/bill/113th/senate-bill/1881/cosponsors
لطفا نظرات خودتان را با ما در میان بگذارید:
مهر هیچ گونه ارتباط تشکیلاتی با احزاب ایرانی، امریکائی و غیره و یا گروه های مذهبی ندارد و از هیچ حزب و گروه و فردی که طالب قدرت سیاسی در ایران است حمایت نمیکند. تلاشهای مهر تنها به مدد داوطلبان و حمایت کنندگان اَزادی خواه ایرانی متکی است. هیچ بخشی از کمک های مالی به مهر، تحت هیچ شرایطی نمیتواند مورد استفاده اعضا، دبیران، و مسئولان مهر قرار گیرد.
مهر تشکیلاتی است که تحت رده بندی 501C (3) به ثبت رسیده و کمک های مالی به مهر از معافیت مالیاتی برخوردار است.
http://mehr.org/we_vs_lobbyists.htm
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.