|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
|
در مقطع زمانی تبلیغات انتخابات روحانی، شماری از فعالین سیاسی ملیت های محروم و ستمدیدهء ایران، با تکیه بر اطلاعیهء روحانی در مورد تأمین حقوق "اقوام و اقلیت های مذهبی"، تبلیغات وسیعی را به نفع ایشان براه انداختند و چنین به مردم القاء کردند که انتخابات روحانی یعنی حل مشکلات و رفع تبعیضات اعمال شده بر آنان. نتیجهء این فریبکاری ها رویکرد نسبتاً وسیع این ملیت ها به صندوق های رأی و انداختن آرای خود به نفع روحانی بود. همه این تحولات در حالی صورت گرفت که:
ـ خود وعده های داده شده در بیانیه، مسایل بسیار جزئی را در برمی گرفت
ـ رئیس جمهور در ایران جمهوری اسلامی، و کابینهء وی، فاقد صلاحیت های لازم برای اجرای وعده هایش می باشد، زیرا در ایران این صلاحیت ها در انحصار یک فرد (ولی فقیه) است و رئیس جمهور تنها مجری اوامر و سیاست های تعیین شده از سوی ولی فقیه می باشد.
ـ مسئولین امنیتی و انتظامی کشور، که فقط در برابر ولی فقیه پاسخگو هستند نه در برابر رئیس جمهور، در همان مقطع تبلیغات انتخاباتی نیز این واقعیت ها را بیان می کردند. حتی خود خامنه ای نیز در جریان یک سخنرانی به کاندیداهای ریاست جمهوری گوشزد نمود که وعده هایی به مردم ندهند که برآوردن آنها در حد توان شان نباشد.
ولی، با همه اینها، فعالین سیاسی به مصداق (انشاء الله گربه است) همهء این واقعیت ها را نادیده گرفته و، در ادامهء فعالیت های خود به نفع روحانی، هیچگونه تردیدی به خود راه ندادند و تا توانستند در امیدوار کردن مردم به اجرایی شدن وعده های روحانی ـ در صورت انتخاب شدن اش به ریاست جمهوری ـ دریغ نورزیدند، و متأسفانه هستند کسانی از فعالین سیاسی ملیت های تحت ستم که اکنون، و بعد از گذشت قریب به 9 ماه از به مسند نشستن روحانی و آشکار شدن سیاست های داخلی و خارجی اش که از سوی ولی فقیه دیکته شده است، هنوز در راستای امید واهی دادن به مردم فعال هستند.
به امید اینکه مصاحبهء علی یونسی، وزیر پیشین اطلاعات جمهوری اسلامی و "دستیار ویژهء رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت های دینی" صدای زنگی باشد برای بیدار نمودن این گروه از فعالین و همهء آنهایی که به رفع تبعیض و ستم بر ملیت های ایران در این رژیم چشم دوخته اند.
علی یونسی، ضمن مصاحبه ای با احسان هوشمند که متن آن در مجله "ایران" ویژهء نوروز 1393 انتشار یافته است، به پرسش های مصاحبه گر پاسخ می دهد. خواندن دقیق جمله به جملهء این پاسخ ها لازم به بحث و شرح مفصل است ولی، در این مقاله، برای خودداری از اطاله کلام فقط بر روی برخی از پاسخ های ایشان متمرکز شده ایم و کوشیده ایم برخی از آنها را که در رابطه با حقوق "اقلیت ها" و دیدگاه های ایشان، که در واقع می توان گفت دیدگاه های رژیم هستند، را مورد ارزیابی قرار دهیم و به تضادهای موجود در پاسخ سوالات، که نشان از عدم باور رژیم به مطالبات " اقلیت ها" دارند، اشاره ای داشته باشیم. باشد که این پاسخ ها در رفع ابهامات موجود در مورد وجود یا نبود برنامهء مشخص رژیم به منظور رفع تبعیضات تحمیل شده به ملیت های غیر فارس در ایران مفید باشد:
سوأل: عنوان "دستیار ویژهء رئیس جمهور" دقیقاً به معنای چیست و آیا شرح وظایف آن مشخص شده است؟
پاسخ: فعلاً جایگاه تشکیلاتی و موقعیت سازمانی آن در مجموعهء دولت به طور دقیق تعیین نشده است. البته ما پیشنهادهایی را تدوین و به سازمان مديریت عرضه کردایم و در حال بررسی است، اما نحوهء تعامل با سایر وزارتخانه ها، شرح وظایف و ساختار سازمانی ما تعیین نشده است."
بدین ترتیب می بینیم نهادی که قرار است در راستای رفع تبعیض، و تأمین حقوق پایمال شده "اقلیت ها" گام بردارد، بعد از گذشت 9 ماه هنوز جایگاه تشکلاتی و موقعیت سازمانی آن تعین نشده است.
بنا بر این می توان گفت رژیم بطور کلی اعتقادی به وجود این حقوق ندارد تا بطور برنامه ریزی شده در جهت تأمین آنها کار کند، و این نهاد هم شیر بی یال و اشکمی است که جهت تبلیغات داخلی و خارجی بنیانگذاری شده است.
سوأل: شما زبان را یکی از عناصر اصلی اقوام دانستید. از طرف دیگر خود شما و گویا دولت به دنبال طرح آموزش زبان های محلی به عنوان یک مطالبه و حق قانونی هستند. دولت در این زمینه دقیقاً قرار است چه کار کند؟
پاسخ: اولاً باید میان زبان و لهجه تفکیک قائل شد. فارسی یک زبان است که لهجه های متعددی دارد؛ گیلکی، مازنی، خراسانی و کردی همگی لهجه های یک زبان هستند، زبان فارسی. وقتی صحبت از زبان می کنیم منظورمان زبان هایی مثل فارسی، عربی، انگلیسی و ترکی است... می خواهم نگرانی برخی ها را که می گویند تدریس زبان های قومی، به زبان فارسی آسیب میرساند را رفع کنم. چطور است که با تدریس انگلیسی و عربی در مدارس، فارسی آسیب نمی بیند اما با تدریس زبانی مثل ترکی، آسیب می بیند؟
این پاسخ از دو نظر حائز اهمیت است:
اول آنکه کردی زبان نیست بلکه لهجه ای از زبان فارسی است، بنابراین در برنامه ی کار آقای یونسی ـ اگر برنامه ای تهیه شد ـ جایی برای تدریس آن وجود ندارد. آهنگی به گوش آشنا که آن را بطور مکرر در زمان رژیم های شاه و شیخ شنیده ایم و اکنون آن را از زبان مسئول نهادی می شنویم که گویا قرار است در رابطه با آموزش زبان های محلی طرحی داشته باشد.
دوم آنکه در رابطه با زبان هایی که ایشان به وجودشان اعتقاد دارد، مثل ترکی و عربی، هم تنها در صدد است رفع نگرانی کند از حضراتی که می گویند تدریس زبان های قومی به فارسی آسیب می رساند، نه اقداماتی در راستای آماده کاری برای تدریس آنها. و اینکه آیا ایشان در این رفع نگرانی کردن موفق خواهد شد یا نه نيز باید صبر پیشه کرد. خبرنگار بار دگر در باره زبان کردی از ایشان سوأل می کنند و آقای یونسی پاسخ می دهند:
پاسخ: من کردی را جزو زبان فارسی می دانم. البته مطالبه برای تدریس آن وجود دارد. با این همه مطالعات من نشان میدهد که این مطالبه، بسیار گسترده و پر دامنه نیست. طی تحقیقاتی که هم در دورهء وزارت اطلاعات و هم در این دوره انجام دادم به این نتیجه رسیدم که نه برای زبان ترکی و نه برای زبان کردی، مطالبهء جدی و فراگیر در جهت تدریس آنها وجود ندارد.
خوب، بنابراین، وقتی جناب دستیار ویژهء رئیس جمهور طبق تحقیقاتی که بعمل آورده اند از طرف ملیت های کرد و ترک پاسخ می دهند که "مطالبهء جدی و فراگیر در جهت تدریس آنها وجود ندارد" پس تا اینجا کردی نه زبان است و نه مطالبه جدی در جهت تدریس آن وجود دارد، و ترکی هم که قرار بود زبان باشد آن هم مثل کردی مطالبهء جدی در جهت تدریس آن وجود ندارد. بنابراین فعلاً دستیار ویژه بخشی از مشکلات اساسی را حل نموده و خیال دولت اش راحت است. و اما خبرنگار که از قرار معلوم با این پاسخ راضی نشده، بسیار بجا می پرسد:
پرسش: اگر این مطالبه وجود ندارد پس چرا به مهمترین برنامهء شما تبدیل شده است و وزارت آموزش و پرورش هم دنبال آن است؟
(آقای یونسی مثل اینکه از کوره در میروند و در پاسخ به این سوأل می فرمایندJ
پاسخ: شما خبرنگارها این کار را کرده اید! تدریس زبان های قومی مطالبهء عمومی نیست بلکه یک مطالبهء محدود روشنفکری و حتی حزبی است. البته قانون اساسی آن را الزام کرده و در واقع جزو ظرفیت های معطل قانونی اساسی است؛ اما القای این نکته که یک موج مطالبه گری وسیع در میان اقوام برای آن وجود دارد، یک فضا سازی روشنفکرانه و رسانه ای است. هیچ یکی از ارکان حاکمیت، البته مخالفت یا حتی نگرانی بابت تدریس زبان های قومی ندارد اما اجرای این کار، نیازمند ظرافت های فراوان و دقت نظر های فنی زیاد است و شاید همین مسأله باعث شده که اجرای اصل 15 قانون اساسی تاکنون با تأخیر مواجه شود. کشور ما هم در این جهت تجربهء مدونی ندارد و طبیعی است که باید با تدبیر و حسابگری سراغ آن رفت."
ایشان تدریس این زبان ها را "یک مطالبهء محدود روشنفکری و حتی حزبی" می دانند، بعلاوه گاف بزرگی که در پاسخ به این سوأل می دهند این است که می گویند "هیچ یک از ارکان حاکمیت، البته مخالفت یا حتی نگرانی بابت تدریس زبان های قومی ندارند..." و مثل اینکه فراموش کرده اند که در پاسخ چند سئوال پیش فرموده اند که "می خواهم نگرانی برخی ها که می گویند تدریس زبان های قومی به زبان فارسی آسیب می رساند را رفع کنم". خوب این مسأله مهم نیست زیرا که می گویند "دروغگو کم حافظه است" و درست گفته اند.
ایشان در ادامه افزوده اند که "اما جرای این کار، نیازمند ظرافت های فراوان و دقت نظرهای فنی زیاد است و شاید همین مسأله باعث شده که اجرای اصل 15 قانون اساسی تاکنون با تأخیر مواجه شده. کشور ما هم در این جهت تجربه مدونی ندارد و طبیعی است باید با تدبیر و حسابگری سراغ آن رفت".
باید گفت که آقای یونسی اصلاً نگران این تأخیر نباشند چون تا کنون تنها سی و چند سالی با تأخیر مواجه شده است و در مقام مقایسه با تاریخ خلقت زمین همچون قطره ای از دریا است، و چون کشور آقای یونسی در این جهت تجربهء مدونی ندارند و نمی شود از تجربهء کشورها دیگری که این معضل را حل کرده اند استفاده کرد، پس این استدلال ناب برای همیشه کاربرد ویژهء خود را دارد و ملیت های ایرانی و البته، به زعم دستیار ویژه، عرب ها و ترک ها را حالا با این استدلال راضی کرده اند به این جهت از آقای دستیار سپاسگزارند!
خبرنگار می پرسد: شما معتقدید که تدریس زبان های محلی، مطالبهء اول اقوام ایرانی نیست. تا حالا تحقیقی صورت گرفته تا نشان دهد که اولویت اقوام درایران چیست؟ سیاسی است؟ مدیریتی است؟ اجتماعی است؟ یا فرهنگی؟
ایشان در پاسخ می گویند: "به تناسب هر قوم، مطالبات و اولویت مطالبات متفاوت است، در برخی مناطق مطالبه و اولویت اصلی رفع تبعیض است؛ مثلاً در میان بلوچ ها و کردها... (و در ادامه:) ...بیشتر در میان سنی مذهبان اینطور است، ما هم این مسائل را درک می کنیم، اگرچه معتقدیم بخش زیادی از این احساس القایی است، اما سعی داریم زمینه های تبعیض و احساس تبعیض را در این مناطق رفع کنیم".
و این یعنی حل مشکلات جامعه به سبک جمهوری اسلامی؛ همانند حل معضل تدریس زبان های ملی به سبک آقای یونسی.
در مورد تبعیض نیز ایشان صورت مسأله را کاملاً حذف می کنند تا بسادگی حل مشکل تدریس زبان محلی آن را نیز حل کنند، و آن اینکه گویا اعمال تبعیض از طرف حکومت امام زمان بر ملیت های ایرانی (بقول یونسی "قومیت ها") وجود ندارد بلکه آنچه هست "احساس تبعیض" است، درست مانند کسی که دچار نوعی مشکل روانی می شود و بدون دلیل احساساتی به وی دست می دهد. و تازه این احساس هم بخش عمده اش "القایی" است، به این معنی که از جانب دیگری به وی القا می شود وگرنه در اصل این مسأله وجود ندارد، و چیزی که وجود ندارد (تبعیض) ایشان زمینه ها و احساس آن را می خواهند رفع کنند که این خود کلاف سردرگمی است.
و اما در پاسخ سوأل بعدی، که سخن از " محرومیت زدایی از مناطق قومی" است، ايشان کار را آسان تر هم کرده اند:
پاسخ: البته من، به عنوان دستیار ویژهء رئیس جمهور در مورد اقوام و اقلیت ها، نه مسئول آموزش زبان های قومی هستم و نه مسئول محرومیت زدایی. ما فقط پیگیری می کنیم
خبرنگار بلافاصله می پرسد: آقای یونسی! شما مجری که نیستید. سیاستگذار هم که نیستید. می گویید فقط پیگیری می کنید. عنوان شما "دستیار ویژه" است. این عنوان دقیقاً یعنی چه؟ یعنی همان مشاور؟
و پاسخ این است که: عنوان "دستیار ویژه" قبلاً در ایران وجود نداشته است و لذا هنوز هم تعریف مشخص و دقیقی ندارند".
حالا بشکر خداوند بعد از سی و چند سال کسی پیدا شده است که کارش پیگیری محرومیت ها و تبعیض ها در میان اقوام ایرانی است، در مرکزی که "هنوز تعریف مشخص و دقیقی ندارد". اینجا این سوأل پیش می آید که وقتی هنوز تعریف مشخص و دقیقی ندارند، شما مسئول این مرکز نامشخص و نادقیق بر طبق کدام تعریف "پیگیری" می کنید؟ بعلاوه بنابر استدلات محکمی که در پاسخ به سوألات پیشین ارائه فرمودند پیگیری نموده اند و نتیجه پیگیری این بوده که برای تدریس زبان های اقلیت ها مطالبهء جدی وجود ندارد؛ تبعیضاتی هم که این اقلیت ها مطرح می کنند احساسی است که بیشتر القایی می باشد، بنابراین ارزش زحمت مجدد پیگیری را ندارند!
در پاسخ به سئوال های بعدی باز هم یک مغلطه بازی دیگر مشاهده می شود که شاید خود آقای یونسی دستیار ویژه هم از آن سر درنیاورد به این معنی که به قول خودشان، دستیاره ویژه هنوز تعریف مشخص و دقیقی ندارد، وظایف اجرایی ندارند، قانونگزار نیست، عنوانش دستیار است، ولی از طرف دیگر کارش" کاری مهمتر از وزارت" و " داشتن نوعی ریاست بر وزیران" می باشد.
سوأل خبرنگار: پژوهش یا پیمایش هم انجام داده اید تا معلوم شود بهتر است کار را از کجا شروع کنید؟ از کدام قوم و کدام مشکلات شروع کنید؟
پاسخ: اولویت را به مسائل مذهبی داده ایم. ما معتقدیم در ایران مسأله حاد قومی نداریم".
ملاحظه میشود که باز به راه چاره های تا کنونی بر میگردند که رژیم برای مطالبات مردم در پیش گرفته است و طی دهه های گذشته این راه چاره ها هیچکدام از معضلات و مطالبات مردم را حل نکرده است.
ادامهء پاسخ: باید با دقت فراوان از منازعات مذهبی پیشگیری کنیم و از ظهور تمایت سلفی گری و وهابیگری جلوگیری کنیم و لذا مقابله با افراطی گری مذهبی را در دستور کارقرار داده ایم."
سئوال: طرح مشخص تان برای مهار سلفی گری و افراطی گری چیست؟
پاسخ: به نظر ما بهترین عامل در مهار سلفی گری، استفاده از خود اهل تسنن است. همان طور که کردهای ایران بهترین مرجع برای مقابله با مشکلات کردستان بودند. سنی ها هم بهترین مرجع برای حل مسائلی چون سلفی گری هستند.
منظور صریح آقای یونسی در اینجا به مزدوری کشاندن گروهی از مردم کرد است که آنان را مسلح نموده و رودروی فعالین مطالبه جوی کرد قرار دهند، یعنی که "از هر طرف که کشته شود به نفع اسلام است ".
حالا آقای دستیار ویژه، که قرار است مشکلات اقلیت های مذهبی را پاسخگو باشد، برای حل معضلات پیروان اهل تسنن نیز این راه را کشف کرده است.
قابل توجه خوانندگان محترم این سطور به دم و دستگاه دستیار ویژه، که از مراحم دولت جدید و گویا میانه رو به ملیت ها و اقلیت های مذهبی است و این گمان را در مخیلهء عده ای بوجود آورده بود که این دولت بشیوه ای جدی این مشکلات را که مشکلات حاد کشور اند درک کرده و با تشکیل موسسه ای نو بنیاد راه حل های نوینی را برای رفع آنها انتخاب کرده است. متأسفانه می بینیم که "از کوزه همان برون تراود که در اوست"، و انتظار نوآوری و یافتن راه چاره مشکلات بشکل متمدنانه و بر اساس جلب رضایت مردم از این سیستم عقیم و منجمد انتظاری عبث است. و بجز سرکوب، خشونت و ایجاد تفرقه که طی ده های گذشته مدام در حال اجرا و آزمایش آن بوده است و نتیجه آن هم وضع کنونی کشور است، چیز دیگری در مخیله و برنامه آنها نمی تواند وجود داشته باشد.
ايشان، باز در تأیید این سیاست و در پاسخ سوالی دیگر وجود امنیت در کشور را نشانه موفقیت این راه حل می داند: شاخص من، امنیت است. دور تا دور ایران در آتش کینه ورزی مذهبی می سوزد. اما در ایران، این مسأله در کمترین حد ممکن است و لذا امنیت کشور، ملاک موفقیت نظام در مقابله با سلفی گری است. جمهوری اسلامی توانسته است به لحاظ اجتماعی، اقوام و اقلیت ها را جذب کند. البته خرده گفتمان هایی هم وجود دارند که تحرکاتی انجام می دهند اما هیچگاه به جریان اکثریت تبدیل نشده اند."
بنا به این استدلال، ایجاد امنیت در سایهء سرنیزه، اعدام و سرکوب وحشیانه ایده ال آقای یونسی است. زیرا رژیم سکوت مردم را می خواهد، سکوتی همانند سکوت قبرستان که مردم از سر ترس نتوانند نفس بکشند، همانند آرامش و امنیتی که در کره شمالی، کوبا، چین و ... می بینیم. هر چند جمهوری اسلامی با همه تلاش های خود در این راستا نتوانسته است این امنیت را بوجود آورد.
بطور کلی سخنان یونسی در این مصاحبه بار دیگر مؤید این واقعیت است که بر سخنان و اظهارات رسمی این رژیم چند چهره، هر چند ظاهراً نوید بخش باشند، نباید اطمینان کرد. زیرا چهرهء واقعی آن همان استبداد، تبعیض، سرکوب و ستم است؛ چهره ای که دستیار ویژهء رئیس جمهور با همهء کوشش خود نتوانسته است در این مصاحبه آن را لاپوشانی کند.
تمام پاسخ ها و اظهار نظرهایی که آقای یونسی ابراز نموده اند این واقعیت را بار دیگر بظور آشکار بازگو می کنند که در این رژیم چه محمود رئیس جمهور باشد چه حسن، و یا فردا کسی دیگر، در بر همان پاشنه می چرخد. یعنی رژیم به این مطالبات اعتقادی ندارد تا در صدد برآورده کردن آنها باشد. بنابراین همهء قول و قرارهای انتخاباتی در این زمینه جز فریبکاری نیست. باشد که بار دیگر کسانی به هر هدفی این تهمت را به این رژیم نزنند که گویا درصدد حل مشکلات و مطالبات ملیت ها و اقلیت های مذهبی و دینی هستند؛ تهمتی که انصافاً به هیچ وجه به ساحت مقدس این رژیم نمی چسبد.
فروردین 1393 شمسی
http://www.kurdpa.net/farsi/index.php?cat=idame&id=14693
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.