خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

خاورمیانه صحنۀ نبرد بین مدرنیته و فناتیزم مذهبی

مهران اميراحمدی

شنبه 23 فروردين ماه 1393 ـ  12 ماه آوريل  2014

تحولات اخیراوکراین و رویدادهای چند سالۀ اخیر درخاورمیانه، به خصوص در مصر و ترکیه، موجب شده که برخی از تحلیل گران سیاسی بیش از گذشته به مقایسۀ تطبیقی این رویدادها پرداخته، و طوری وانمود کنند که همهء این تحولات را می توان در یک ظرف سنجید.

برخی از این تحلیل گران که از گرایش ملی- مذهبی نیز برخوردارند، عنوان می کنند که لازمۀ دموکراسی تن دادن به انتخابات است مگر اینکه انتخابات سالم نباشد. در صحت و درستی. چنین عبارت هایی هیچ شکی نیست اما نمی توان از این عبارات برای توجیه رفتارهای غیر دموکراتیک کسانی چون "محمد مرسی" و "اردوغان" استفاده کرد. هر انسان آزاده ای با این مفاهیم موافق است اما یک نکته  همواره ذهن برخی، چون نگارنده، را دچار این پرسش کرده که آیا می توان پدیده های سیاسی در اروپای شرقی و یا ونزوئلای کنونی را با تحولات خاورمیانه به خصوص مصر، ایران و یا ترکیه در یک راستا ارزیابی کرد و به دنبال آن، به نتایج مشابه و یکسان رسید؟ آیا مولفه های دوطرف معادلات سیاسی در مناطق برشمرده شده، از یک جنس می باشند؟ به باور نگارنده نباید به سادگی از این این پرسش ها عبور کرد. در غیر این صورت شاهد آن خواهیم بود که ذهن جمعی جامعه و مخاطبان به بیراهه سوق داده شود.

براستی مشکل مردم اوکراین، دموکراسی و یا عناصر تشکلیل دهنده آن می باشد و یا شورش ها و اعتراضات خیابانی در ونزوئلا برای به دست آوردن ارزش های دموکراتیک، صورت گرفته است؟

در این شکی نیست که اوکراین تنها به سبب رقابت های ژئوپلتیک مابین روسیه از یک سو و اتحادیه اروپا و ایالات متحده از سوی دیگر، دچار معضلات کنونی شده است. در ونزوئلا نیز شاهد رویارویی اردوگاه سوسیالیسم و نئولیبرالیسم با یک دیگرمی باشیم. درهردوی این کشورها شاهد فرایندهای دموکراتیک همچون انتخابات آزاد هستیم. در واقع مدل های سیاسی-اقتصادی مدرن جهان معاصر، در حال رقابت با هم هستند. هیچ کدام از دو طرف این معادلات از مفاهیمی چون دین و سنت های وابسته به آن، که ریشه در دنیای قدیم دارند، تغذیه نمی کنند.

اما جنس تحولات مصر بسیار متفاوت است، به دیگرسخن ما شاهد فناتیزم مذهبی به رهبری اخوان المسلمین هستیم که در تقابل با مدرنیته به مبارزۀ ای بی رحمانه در برابر ارزش های انسانی و این جهانی، همچون سکولاریسم  می پردازد.

جالب اینکه اسلامیست ها برای کسب قدرت، ابتدا از ابزارهایی چون انتخابات آزاد استفاده می کنند و با عوام فریبی و تکیه بر شعارهای پوپولیستی، توده های نادان و کم سواد جامعه را به سوی خود جلب می کنند. اما همینکه بر اسب قدرت سوار شدند، همان فرایندی را که خود از آن طریق به قدرت رسیده اند، تضعیف می کنند. تجربۀ تحولات چند دهۀ اخیر به روشنی بیان کنندۀ این واقعیت است. مرسی وقتی به قدرت رسید به تدریج  بر انگاره های مذهبی افزود و از اقتدار مفاهیم مدرن کاست.  طوری شد که ناگهان جامعۀ مصر به لحاظ ظاهری، نسبت به گذشته بسیار متفاوت گشت. دگر اندیشان، اقلیت های مذهبی، زنان و روشنفکران سکولار به تدریج دچار محدودیت گشتند و دامنۀ آزادی های  فردی که جزء لاینفک هر نظام دموکراتیکی است، اندک اندک محدود گشت. کار به جایی رسید که به رغم حمایت دولت های غربی و ترکیه از دولت مرسی، مردم به ستوه آمده و از ارتش کمک خواستند تا طومار جزم اندیشان و دنیا ستیزان درهم پیچیده شود.

درست در همسایگی ما دولت اسلام گرای ترکیه، که برخی آن را الگوی مناسب خاورمیانه می دانند به طرز ماهرانه ای در حال نابود کردن دستاورد های مدرن فرهنگی ترکیه است. امروز دولت رحمانی! رجب طیب اردوغان، ترکیه را به عنوان بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان، به دنیا معرفی کرده است. شبکه های اجتماعی و رسانه های ارتباط جمعی که از ارکان اساسی دموکراسی هستند به طرز ریاکارانه ای از جانب او و یارانش، در حال جوانمرگی زودرس می باشند. به جرات می توان ادعا کرد که اگر زیر ساخت های سکولاریستی در ترکیه از استحکام برخوردار نبودند و جامعۀ روشنفکری ترکیه در تقابل با "حزب عدالت و توسعه" مقاومت نمی کرد، اردوغان سال ها قبل ترکیه را به جهنمی چون سرزمین ما بدل می ساخت. آری طرفدارن الگوی اردوغانی باید همچنان به شیفتگی خود به دولتی ادامه دهند، که کوس رسوایی فساد اقتصادی اش، گوش جهان را کر کرده است!

یکی از شیوه های توجیه رفتار های غیر دموکراتیک اردوغان و مرسی بر این نکته استوار است که باید به مردم این فرصت را داد تا در انتخابات بعدی  قدرت را از ایشان بازستانند. این در حالی است که نیروهای مذهبی وقتی به قدرت می رسند شرایط برابر در انتخابات را، هم به لحاظ قانونی و هم به لحاظ عرفی از بین برده یا تضعیف می کنند. اردوغان در این زمینه ید طولایی دارد. او بسیاری از مخالفان خود را در طول این سال ها به هر نحوی با پاپوش های واهی از عرصۀ رقابت سیاسی خارج کرده است.  جالب این که او با محدود کردن شبکه های اجتماعی پا روی نقطۀ قوت جامعۀ مدنی ترکیه گذاشته است.  سکولار ها از جمله اقشاری هستند که به خوبی می توانند از ابزارهای مدرن برای پیشبرد اندیشه های خویش استفاده کنند. ناگفته نماند که چنین رویکردی در ایران کنونی نیزدر طول این سال ها به کرات از جانب حکمان دینی ایران اعمال شده است.

ناگفته نماند که هیچ جمع، گروه و حکومتی نمی تواند به هر علتی و یا بهانه ای  و با اتکا به اکثریت آرا، فردیت انسان را از او بستاند. حقوق فردی ضامن تداوم حقوق جمعی است. به دیگر سخن جامعه ای که حقوق فردی انسان را ضایع کند در واقع حقوق جمعی جامعه را نقض کرده چون جمع متشکل از فرد فرد انسان ها است.

 

و اما حرف آخر

به صراحت می توان ادعا کرد که نبرد اصلی بین نیروهای سیاسی خاورمیانه در چند دهۀ اخیر، تقابل بین دموکراسی خواهان با مستبدان نبوده است بلکه تقابل اصلی مابین شریعتمداران و سکولارها است.  این نکته را ازاین جهت بیان می کنم که حتی فرایندها و ابزارهای دموکراتیک همچون انتخابات آزاد هم نتوانسته به تضعیف استبداد کمک کند بلکه  شاهد نوعی استبداد جزم گرایانه مذهبی در طول این سال ها بوده ایم که ازهر نوع استبدادی زیان بارتر است. در واقع عامل اصلی تولید استبداد در خاورمیانه، باورهای مذهبی در تمام حوزه های انسانی و نهادهای اجتماعی است و دامنۀ این تهدید بزرگ بشری از نهاد خانواده شروع گشته تا به حوزه های دیگر چون سیاست و فرهنگ می رسد. بنابراین بر روشنفکران سکولار دموکرات است که بیش از پیش به نقد سنت های  مذهبی پرداخته و بدون  سنت عوام فریبی که ترفند ماهرانۀ مذهبیون می باشد، چشم های خمار مردم را هوشیار کنند.

دوستان امروز با دیروز بسیار متفاوت است. دیروز روشنفکر ما ابزار اطلاع رسانی  مناسب و فراگیر در اختیار نداشت تا بتواند در تقابل با جزم اندیشان مبادرت به روشنگری نماید. اما امروز تمام ابزارهای موجود برای ترویج ارزشهای عینی  و انسانی وجود دارد، پس باید از آن استفاده کرد. افزون بر آن جامعۀ ای که در طول این سال ها تحت فشار سرسام آور سخت گیری های مذهبی بوده، بیش از پیش استعداد درک  مفاهیم مدرن، ارزشهای عینی و این دنیایی را دارد. در عجبم که چرا به رغم اینکه شرایط درک مفاهیم سکولاریستی در جامعۀ ایران بیش از گذشته وجود دارد، باز برخی از روی نادانی و یا به عمد، دست ازعوام فریبی برنداشته و همچنان سعی می کنند تا مذهب را با رنگ و لعابی دیگر همچون  "شریعت اردوغانی"، مولفه ای رحمانی و جذاب نشان دهند. این در حالی است که به جرات می توان ادعا کرد که عامل اصلی تولید استبداد، توسعه نیافتگی و بازماندن از غافلۀ دنیای مدرن، چیزی نیست جز مذهب، مذهب... و باز هم مذهب!

براستی آیا می توان در زنبیل مجازی و سوراخ دین،  دنبال دموکراسی ، حقوق بشر و مفاهیم این جهانی و عینی گشت؟

پنجشنبه 22 اسفند 1392 ه‍.ش.

نظر خوانندگان

ميزا: براستی که جناب امیراحمدی بر موضوعی بسیار پراهمیت اشاره دارند. خودفریبان و عوام فریبانی که دموکراسی را در بستر اسلام "رحمانی" خواستارند در بهترین حالت مبلُغ دیکتاتوری اکثریند. روشنفکران دوران پهلوی دوم و بسیاری از روشنفکران معاصر، عامل اصلی بازتولید استبداد در خاورمیانه را نادیده گرفته و با ترفندی ماهرانه کارگاه باستانی تولید خرافه و جزم اندیشی را با اروپای شرقی و امریکای لاتین مقایسه می کنند. زمانی که بیشتر روشنفکران ایران عامل اصلی عدم پیشرفت را باورهای خرافی دیدند ایران نوین پایه گذاری شد و با وجود غیر دموکرات بودن دولت رضا شاه همچنان با او و بر علیه شریعتمدران و جرم اندیشان مبارزه کردند. و نتیجه این شد که هنوز هم اکثر ارزش های این جهانی و انسانی نظیر دانشگاه و مشارکت زنان و... غیره از همان دوران باقی مانده و رژیم ضد بشری آیت الله ها با وجود تلاش های فراوان نتوانسته آنها را ازبین ببرد. همصدا با جناب امیراحمدی: آیا واقعاً می شود در "زنبیل" اسلام دموکراسی یافت؟

 

عاطفه: با تشکر از نکات مهمی که مطرح کردید با اجازه تان چند سوال مطرح می کنم به امید گفتگو و نه برخورد عقاید بلکه آشتایی و رد و بدل آن ها:

1) آیا واقعاً در مصر مردم به ستوه آمده و از ارتش کمک خواستند تا طومار جزم اندیشان و دنیا ستیزان درهم پیچیده شود؟ مگر نه آن که ارتش کودتا کرد تا رژیم مستبد دیگری جانشین قبلی شود؟ آیا صدرو حکم دادگاه بیش ار پانصد نفر در یک روز دمکراسی است و خواست مردم؟ این البته نه به حمایت از مرسی است اما اگر واقعاً این آن چیزی بود که ملت مصر برای تحقق اش «از ارتش دعوت کرد» باید بگوئیم: باش تا صبح دولت ات بدمد!

2) و اما در مورد «استحکام زیر ساخت های سکولاریستی در ترکیه»: اين زيرساخت ها از چه استحکامی برخوردار بودند وقتی که 45 درصد آراء را در انتخابات اخیر دو دستی تقدیم ارودان کردند؟ به روشنفکران ترک نیز اگر به «زیر ساخت مستحکم سکولار خود» می نازند می توان گفت: باش تا صبح دولت ات بدمد.

3) و اما در رابطه با این نظر که «هیچ جمع، گروه و حکومتی نمی تواند به هر علتی و یا بهانه ای و با اتکا به اکثریت آرا، فردیت انسان را از او بستاند»: بیاید تعارف و خیالبافی نکنیم و شعار هم ندهیم که دوره اش برای ایرانی های شعار داه- خورده - و زده به سر رسیده! آیا نه اينکه حکومت های فاشیستی فردیت انسان ها را نه تنها سلب کردند بلکه فردیتی ساخته با مربا به خوردشان دادند و می دهند؟ این روند حتی در جوامع «دمکراتیک» نیر دیده می شود. کافی است به عملکرد رسانه ها نظری بیفکنیم. حفظ فردیت کار می برد و امری ذاتی و مطلق نیست که ابدی ـ ازلی باشد. از انسان قهرمان رایگان نسازیم. لااقل همین انقلاب خودمان بسا موارد وحشتناک جلوی چشممان ردیف کرد. و نیز فراموش نکنیم که «سکولار» لزوماً به معنای «دمکرات» نیست.

4) آیا انقلاب ایران را ناشی از درگیری و میارزهء «شریعتمداران» و «سکولارها» می دانید؟ آیا شاه خرافاتی را سکولار فرض کره اید؟ آیا استبداد خاورمیانه فقط به شکل مذهبی اش ممکن است؟ البته شوروی سابق در خاورمیانه نبوده ولی مثالی روشن از «استبداد ضد مذهبی» است. آیا پوتین با شعار مذهبی اکراین را لقمهء چپ فرمود؟

5) در زمان اوج گیری جنبش 1979 در غرب مد شد که آنچه بر ایران می گذرد را «درگیری نو با کهنه» و یا «مذهب و مدرنبته» بدانند و این خود تبدیل به نظریه ای غالب گشت. ما که در ایران زاده شدیم و رشد کردیم آیا واقعاً می توانیم بر این نظریه صحه بگذاریم؟ اگر چنین بود چطور است که رژیم پهلوی تمام سکولار های مبارز را زد و گرفت و نابود ساخت اما خمینی را با سلام و صلوات به تبعید فرستاد؟ نمی گویم خمینی هم می بایست یه سرنوست دیگران دچار می شد ولی اگر دیگران امکان اظهار وجود داشتند شاید کار به این جا نمی کشید.

و اما بسیار موافقم که: بر روشنفکران سکولار دموکرات است که بیش از پیش به نقد سنت های مذهبی پرداخته و، بدون سنت عوام فریبی که ترفند ماهرانۀ مذهبیون می باشد، چشم های خمار مردم را هوشیار کنند. شاید آن چه کم داریم آموزش فلسفی باشد؛ زیرا که اگر پنبهء اشکال متفاوت فلسفهء مذهبی زده شود لااقل روشنفکران به این گرداب نمی افتند.

با تشکر دوباره

 

مهران امیراحمدی: خانم عاطفهء گرامی؛ سوالاتی که مطرح کردید نیاز به یک مقاله مفصل دارد که قطعاً در آینده به اندازهء بضاعتم در بارهء آن خواهم نوشت. من این پاسخ ها را از طریق موبایل نگاشته ام و امیدوارم دوست عزیزم ناکاستی ها را بر من ببخشد چون در حال حاضر به کامپیوتر دسترسی ندارم.

اما مختصری درباره سوالات اخیر خدمت تان عارضم:

1- تمام شواهد حاکی آن است که مردم مصر در همان مدت کوتاه حکومت اخوان المسلمین، به ستوه آمده بودند. ارتش مصر موقعی وارد عمل شد که مردم به طور میلیونی وارد خیابان گشتند و از ارتش خواستند تا در مقابل یک دولت متحجر که اکثریت نسبی آرای مرم رابا خود همراه نداشت، از آنها حمایت کند. رجوع کنید به اخبار مرتبط به آن زمان. در ضمن اگر ژنرال سیسی دست به هر عمل غیر دمکراتیکی بزند، این دلیل توجیه و مظلومیت اخوان مسلمین نمی شود.

2- کاملاً بر این باورم که زیرساخت های سکولاریستی در ترکیه قوی است . یادمان باشد دولت اردوغان تنها 45 درصد آرا را با خود دارد. یعنی 55 درصد مردم با اردوغان و اندیشه هایش موافق نیستند.

3- در این شکی نیست که برخی از حقوق فردی را نمی توان مورد قضاوت و انتخاب جمع قرار داد. تصور کنید 90 درصد مردم یک جامعه تصمیم بگیرند که هیچ فردی حق ندارد دین اش را تغییر دهد، آیا این انتخاب موجه و اخلاقی است؟ دولت های مذهبی همواره سعی می کنند، با سوء استفاده از رأی توده های کم دانش، به قدرت برسند سپس فردیت انسان را با توجیه برتری عددی، مورد تهدید قرار دهند. توصیه می کنم به مفهوم دموکراسی بیش از پیش توجه شود و از نگاه عوامانه به آن پرهیز گردد. نگارنده بر این باورم که سکولاریسم با پسوند دموکرات می تواند ملزومات لازم برای یک جامعه آزاد و بدون تبعیض را فراهم آورد.

4- من هیچگاه از نظام سیاسی گذشته دفاع نکرده ام و اساساً موضو ع بحث و مقاله این نبود. در ضمن تاکید نگارنده این بوده که نباید مسایل خاورمیانه را با اوکراین در یک ظرف سنجید. لطفاً یک بار دیگر مقاله را بخوانید.

5- در این شکی نیست که همواره یک سوی نیروهای سیاسی و در گیر در خاورمیانه مذهبیون هستند و یک سوی دیگر سکولارها. سکولارها بر مؤلفه های مدرن این دنیایی تاکید می ورزند و مذهبیون بر بنیادهای دینی و سنت های مبتنی بر آن. نگاه کنید به نیروهای سیاسی درگیر در خاورمیانه: مصر، ترکیه ، سوریه، تونس... و ایران. اما آنچه مهم است که سکولارها تنها به سکولاریسم قناعت نکرده و همواره بر دموکراسی به معنای اخلاقی و انسانی و این دنیایی آن توجه می کنند.

 

عاطفه: با تشكر فراوان و به اميد ان كه اين صحبت دو جانبه نشود يا نماند. از اين كه مردم از اخوان المسلمين به ستوه أمده بودند شكي نيست همان طور كه در حركت غير دمكراتيك ارتش (آخيرا) شكي لزوم شنا ختن اخوانالمسلمين تجربه ي تلخ حكومت نظامي ها نيست. و اما در باره ي تركيه اين كه اكثريت با اردو ان مخالف بودند و هنوز بر سر كار ماند خود دليل ضعف همان نهاد هاي دمكراتيك است. در باره ي مورد سوم روشن نيست به جه جواب مي دهد. و اما من هم همين نظر دوم شما را مطرح مي كردم سكولار احتياج به صفت دمكرات دارد. به نظرم مي رسد دو قطبي ديدن هر مبارزه ساده انكاري است، و قبول هر حركتي صرفا به دليل سكولار بودنش به كجراهه رفتن است. با تشكر.

 

مهران اميراحمدی: اگر ما بخواهیم این پدیده را در خاورمیانه بررسی کنیم قطعاً از ظرفیت یک مقاله خارج می شود. من سعی کردم علت اصلی را بیان کنم نه همهء علل را. اینکه ترکیه هنوز به طور مطلق به جامعه ای ایده آل تبدیل نشده است هیچ شکی نیست. چرا که پدیده های سیاسی و اجتماعی، علاوه بر اینکه تک علتی نیستند، مطلق هم انگاشته نمی شوند بلکه بطور نسبی معنا پیدا می کنند. ناگفته نماند که بیش از یک دهه است که دولت اردوغان قدرت را در دست دارد ولی هنوز نتوانسته اکثریت جامعه را با خود همراه کند. این ناکامی از این رو است که زیرساخت های فرهنگی مبتنی بر سکولاریسم قوی است. یعنی دولت پوپولیست ترکیه، به رغم امکانات تبلیغاتی فراوان، هنوز موفق نبوده است. افزون بر آن دولت اردوغان بخشی از آرای خود را مدیون کردها است که سکولاریسم و مذهب الویت اصلی ایشان در جهت گیری سیاسی نیست. برای کردها بیشتر حل مسله قومی یا ملیتی مهم است. اردوغان هم از این مسئله استفاده کرده و با دادن امتیازاتی آرای آنان را جلب کرده است. افزون بر آن، اتحادیهء اروپا و نهاد های حقوق بشری نیز فشار زیادی به ترکیه جهت امتیاز دادن به کردها وارد کرده است. این در حالی است که اساساً به حل مسله کرد ها به طور ریشه ای رغبت ندارد. این یک تاکتیک سیاسی برای کسب آرای بیشتر بوده است. اگر امتیازاتی را که به کردها داده شده است، نیروهای رقیب اردوغان قبلاً به آنها اعطا می کردند اکنون شاهد شرایط دیگری در ترکیه بودیم. و اما هنوز بر این باورم که اگر در مصر، ارتش با حمایت ملت وارد عمل نمی شد اخوان المسلمین مصر را به ایرانی دیگر تبدیل می کردند. تجربهء تلخ ملت ایران در سی اندی سال اخیر، یک دیگر از عواملی است که باعث شده روشنفکران مصری با قدرت در مقابل عوام فریبان بایستند. ارتش تنها به خواست ملت عمل کرد. اگرچه شاهد رفتارهایی غیر دمکراتیک در شرایط حاضر هستیم ولی، باز هم تکرار می کنم، این دلیل نمی شود که اخوان المسلمین توجیه گردد. این گروه یکی از آبشخور های تروریسم در نود سال اخیر می باشد؛ گروهی متحجر که سر ناسازگاری با مفاهیم این جهانی دارد.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه