خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

شنبه 30 فروردين ماه 1392 ـ 19 ماه آوريل  2014

در انتظار تشکيل جبههء ملی ششم

بهیه جیلانی

سی پنج سال رژیم مذهبی حاکم بر ایران توانسته با هر ابزاری به بقای خویش ادامه بدهد. توانسته چه در درون و چه برون مرز با استفاده از ساختار فسیل شده اپوزسیون و همچنین سرویس امنیتی خویش هر همبستگی و اتحادی را بین نیروهای دگرگونی خواه منتهی به شکست کند.

در طی سی و پنج سال شوربختانه هیچ جریان مخالفی نتوانسته به سر انجام رسیده و بارها و بارها هر گردهمایی در راستای نیروهای سرنگونی خواه به علت نفوذ سرویس امنیتی رژیم در لایه هی تصیمی گیر اپوزسیون منجر به شکست و گسترش اختلافات بین مخالفان نظام حاکم شده است .

جامعه ایرانی به لحاظ ساختار سیاسی و اجتماعی به سرعت در حال دگرگونی است و به همین موازات به شدت اعتماد خود را نسبت به اپوزسیون از دست داده است . خیزش ملت در سال ۸۸ یک فرصت تاریخی بود که می توانست سرنوشت کشورمان را تغییر دهد. اما شوربختانه ماشین نظامی و امنیتی رژیم به وحشیانه‌ترین شکل ممکن به سکوب ملت پرداخت و از سویی انهایی که در جلد مخالفین رژیم در تلاش بودند تا رهبری اعتراضات ملت را به دست بگیرند عملا یا خیانت کردند یا با ارایه راهکارهای سازشکارانه جریان مبارزه را به انحراف کشیدند .

هر روز عده‌ای از وابستگان به رژیم تحت عناوین مختلف در داخل و خارج با ارایه مانفیست‌های رنگارنگ سازشکارانه تلاش کردند تا خون های ریخته شده خیزش ملت را ازآن خود کرده و با موج سواری تضمین بقای رژیم باشند.

اما جامعه ایرانی به گواه تاریخ هوشیارتر از آنی بود که بخواهد هدایت جنبش آزدایخواهانه خود را به دست عوامل و وابستگان و مزدوران دیروز و امروز رژیم بسپارد.

جامعه ایرانی پس سه دهه اینک به یک خود آگاهی ملی رسیده است . ملت تحت ستم و بیداد دیکتاتوری همانند همه ی تاریخ پر فراز و نشیب خود با درس گرفتن از اموزه‌های مبارزاتی گذشتگان آموخت که باید بر داشته‌های ملی و میهنی خویش تکیه کند.

انقلاب مشروطه بر اساس خود آگاهی ملی شکل گرفت و به پیروزی رسید و پس از آن در شهریور 1320 و اشغال میهن توسط نیروهای بیگانه باز با تکیه بر داشته‌های ملی خویش توانست هم در برابر تازش بیگانگان سر بلند برون آید و هم در برابر استبداد داخلی. پس از ان ملت اگاه ایران در این اندیشه افتاد تا ثروت میهن خویش را از چنگال استعمار پیر انگلستان رها ساخته و استقلال میهن خویش را باز یابد . و اینگونه می شود که ملتی با دستانی خالی اما ایمانی به سترگی کوه دماوند و به رهبری پیشوا دکتر محمد مصدق پنچه در پنچه بزرگترین قدرت جهان ان روز انداخته و پیروز از میدان نبرد بیرون می آید . محمد مصدق توانست با رهبری خردمندانه خویش و تکیه براراده ملت به پا خواسته تمامی دشواری های این راه دشوار را بر خویش هموار سازد و دست استعمار را از کشور کوتاه نماید.

اما افسوس که این پیروزی دیری نپایید که به دلیل خیانت عوامل داخلی و سرویس‌های امنیتی امریکا و انگلیس و در کودتای بیست و هشت امرداد دولت ملی و نخسین دولت دموکرات ایران را به زیر کشیدند . مصدق به احمد اباد تبعید شد و وزیر امورخارجه شجاعش دکتر فاطمی نیز اعدام شد. جبهه ملی و رهبران آن نیز به زندان افکنده شدند و عملا شالوده مبارزات نهضت ملی دچار شکست و تزلزل شد.

بانی و مقصر این شکست که بود؟ از سویی روحانیون و خشک مغزان مذهبی به رهبری ایت اله کاشانی و نواب صفوی و از سوی دیگر حزب توده در کنار فرصت طلبان و شهرت طلبان داخل نهضت ملی ایران مانند بقایی و مکی شرایطی را به وجودآوردند که استبداد داخلی و دربار پهلوی با مواجب بگیران خود فروخته‌ای چون سر لشکر زاهدی کودتای بیست هشت امرداد را با موفقیت به سرانجام برسانند و دولت ملی مصدق را سرنگون سازند.

 

از تاریخ باید درس گرفت

جبهه ملی ایران بعد از این واقعه به دلیل اعمال محدودیت‌های دستگاه حاکمه و بدتر از همه تنگ نظری‌های عده‌ای در بین صفوف نیروهای ملی هیچ گاه نتوانست کمر راست کند و با همه هزینه‌های زندان و شکنجه‌ای که مبارزین ملی دادند اما ملت ایران هیچگاه نتوانست شاهد آن باشد که جبهه ملی جایگاه شایسته خویش را باز یابد و واقیعت این است که پیشوا مصدق نیز از کلیت جبهه ملی دلسرد شده بود.

رویداد سال 57 و خیزش ملت بر علیه استبداد باز م یتوانست فرصتی را که برای نیروهای ملی فراهم برای هدایت ملت ایران فراهم شده است باشد اما باز هم هزار افسوس که همین خودشیفتگی‌ها و کیش شخصیت‌ها نگذاشت آنگونه که شایسته نیروهای ملی است جبهه ملی ظهور و بروز سیاسی و اجتماعی درخوری داشته باشد.

جبهه ملی چهارم به دلیل همین شرایط از هم پاشیده شد و حزب ملت ایران به عنوان استخوان بندی این سازمان از جبهه ملی کناره گیری کرد. مدت ها چیزی به نام جبهه ملی وجود نداشت و نیروهای ملی به اجبار تحت نام "جریانی به نام حسن نیت" مبارزه را به شکلی دیگر در پیش بردند . تا اینکه به ناگه مساله حیات دوباره جبهه ملی مطرح شد.

اینکه چرا و چگونه دوباره جریانی به نام جبهه ملی شکل گرفت و باید نیز می گرفت خود از ابهام‌های سیاسی تاریخ ایران است چون ایا این سازمان کنونی توانسته در طی این سالها انگونه که شایسته و بایسته نیروهای ملی است عمل نماید؟

آیا این سازمان کنونی جبهه ملی که متاسفانه رویه سازشکارانه را در پیش گرفته وبه مانند سوپاپ اطمینان رژیم عمل می کند توان هدایت شور و شوق ناسیونالیست نوین ایران را دارد؟

اینکه جامعه ایرانی تنها راه برون رفت از شرایط کنونی را تکیه بر اندیشه ناسیونالیست ایرانی با تکیه بر کرامت انسان و ارزشهای حقوق بشری م یداند . رشد فزاینده اندیشه ی ناسیونالیست را اینک در تمام لایه های اجتماع ایران به اشکار می توان دید. و این یک پیام اجتماعی امیدوار کنند و رهایی بخش برای ملت ایران بی گمان خواهد بود.

وظیفه ما به عنوان کسانی که خود را حاملان و پرچمدار اندیشه ناسیونالیست می دانیم چیست؟

 

هم میهنان و هم اندیشان

واقیعت این است که جبهه ملی کنونی، یعنی جبههء ملی پنجم، با همهء احترامی که برای رهبران و کادرهای ان قائل هستم، دیگر توان نوآوری و ادامهء راه مصدق بزرگ را در کارزار مبارزه با رزیم مذهبی حاکم ندارد. در تمام لایه ها و سطوح تصمیم گیری این سازمان در نهایت تأسف باید عنوان شود که دستگاه امنیتی رژیم دخل و تصرف داشته و هر زمان که بخواهد و به هر سمتی که اراده کند این سازمان را هدایت می کند.

امروز وظیفه ما به عنوان نیروهای ملی ایجاب می کند که به دور از هر گونه تنگ نظری و کیش شخصیت و منفعت طلبی این خانه ازادیخواهان را به راه درستش هدایت کنیم. امروز چشم ملیونها ایرانی آزدای خواه به خانه ازدای خواهان است . چگونه ما م یتوانیم شرایط کنونی جبهه ملی را دیده و سکوت کنیم؟ جبهه ملی و نیروهای ملی ایران امروز به باور من باید با اعلام انحلال جبهه ملی پنجم و اعلام موجودیت جبهه ملی ششم به رسالت تاریخی خویش باز گردد.

جبهه ملی ششم بی گمان می تواند با تیکه بر داشته هاو آموزه های تاریخی و همچنین اراده آزدیخواهانه ملت ایران آنگونه که شایسته نام و تاریخ درخشان این سازمان است پا به میدان مبارزه گذاشته و نقش تاریخی خویش را ایفا نماید.

آری اینک به باور من یک راه بیشتر نمانده است وآن طرحی نو در انداختن است . طرحی که با انسجام سازمانی و تشکیلاتی و ارائه راهکارهای سیاسی - اجتماعی و اقتصادی و داشتن یک مانیفیست ملی در همه صحنه ها با کمک گرفتن از کارگروههاو پتانسیل متخصاصان حوزه های مختلف شرایط را برای به دست گرفتن بعداز سرنگونی رژیم اماده نمود.

http://www.radioshahrvand.com/iran-politics/4962-notification.html

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه