|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
نوری بر یکی از دلایل شکست جنبش 88
منيژه حبشی
گاه يک جمله يا حتی يک کلمه مي تواند آشوبی در فکر و احساس انسان بوجود بياورد. گاه اين آشوب شادی آفرين است و گاه بسيار دردناک و غم انگيز. اما ندرتاً هردو ويژگی را تواما دارد. حتماً همه کسانی که فعالانه پيگير مسائل ايران هستند در اخبار شنيده اند که پسر آقای کروبی به نقل از پدر بيان کرده که :
"آن چيزی که مرا خيلی عذاب میدهد اين است که آيندگان و تاريخ چه قضاوتی درباره ما خواهند کرد؟ و اينکه سوال کنند چه عاملی باعث اين همه انحراف در انقلاب شد؟ در حالی که بنيانگذار آن نظام يک مرجع تقليد فيلسوف و عارف بود و توانست با نفوذ معنویاش انقلاب را پيروز کند."...!
متاسفانه بنظر ميرسد که افکار آقای کروبی بعد از سه سال حصر که زمانی بسيار زياد برای بازنگری عملکرد خود و باورهايش به ديگران را به او داده و شايد بشود آنرا به تلخی فيض اجباری خواند، همچنان دچار همان ايستائی شگرفي ست که، از نظر من، يکی از اصلی ترين دلايل شکست جنبش مردم در سال 88 شد.
من به شخصه با اينکه سر سوزنی حاضر نيستم که اعمال ضد مردمی و حمايت مهدی کروبی از اعمال ضد انسانی خمينی و بعد خامنه ای و حضور وی در قدرت تا قبل از سال 88 را نه ببخشم و نه فراموش کنم، اما برای ايستادگی او و آقای موسوی در برابر خامنه ای و پرداخت بهای آن (هرچند که با بهايی که مردم ايران پرداختند و ميپردازند قابل مقايسه نيست) ، برای ايشان احترام قائلم و مخالف حصر ايشان هم هستم و معتقدم نهايتا در فردای آزادی ايران ايشان بايد در برابر مردم و با اختيار و آزادی و امکان کامل دفاع از خود پاسخگوی عملکرد خود در جمهوری اسلامی شوند.
اما در عين تلخی عظيمی که مشاهده اينهمه ايستائی فکری او برايم دارد، نقل عمومی اين گفتار شيرينی خاصی هم دارد و آن همانا روشن شدن مواضع فکری او برای مردم است.
فکر ميکنم همهء شما هنوز هم در مباحثات بين مردم گاهاً ديده ايد کسانی را که با ديدن مقاومت اينان در برابر خامنه ای چشمشان را به گذشته آنان بالکل ميبندند و هر انتقادی از آنان را هم با تعصبی ديدنی به اعوان و انصار خامنه ای جنايتکارمنتسب ميکنند!
اما بنظر من دوران ضديت يا حمايت کور از هر فرد يا جريانی گذشته است و در دوران انفجار اطلاعات که با 35 سال پيش و دنيای بسته زمان انقلاب کاملاً متفاوت است نمي توان با گرفتن چند موضع متفاوت، مواضع و ساختار فکری خود را دگرگونه جلوه داد. اين يکی از مهمترين تضمين های حرکت رو به جلوی مردميست. آگاهی.
خوشبختانه الان حتی کسانی که بعد از انقلاب چشم بر اين جهان گشوده اند هم براحتی مي توانند هيولای تاريک انديشی مانند خمينی را با افکار ضد انسانی و بيمارگونه و قساوت بيمانندش بشناسند.
سوال من اينجاست که آيا واقعا آقای کروبی بر اين باور است که با ايستادگي اش در برابر خامنه ای ِ جنايتکار قادر است قبای خون آلود "امام راحل" خود و آقای موسوی را از آن همه کشتار و جنايت و شکنجه و خيانت به مردم پاک بگرداند؟
اگر بر اين خيال است بايد به او گفت که زهی خيال باطل!
اما وجه مثبت اين بيان آن است که وی با اين گفتار خود ناخواسته بر يکی از اساسی ترين دلايل شکست جنبش مردم ايران در سال 88 نورافکنده است.
بيقين مردم ايران و موج خروشان جوانان آگاه ايران بدنبال بازگشت به "دوران طلائی امام راحل" اين آقايان نبوده و نيستند.
سخن از نسل سوخته خود نمي کنم که اساساً همهء هستی خود را در سلطهء خمينی خونخوار از دست داديم، بلکه خوشم از آنکه اين سخنان سبب روشن شدن هر چه بيشتر مواضع کساني ست که در جريان عمل بجای به پيش بردن حرکت اعتراضی عظيم مردم (که سبب سبک تر شدن خطاهای گذشته خودشان هم مي شد)، با اصرار بر آرزوهايشان در تجديد "دوران طلائی امام"، آن بيمار روانی و خونخوار، و با ايستائی فکری خود، نقش يک بازدارندهء قوی را در حرکت مردم ايفاء کردند.
بايد به آقای کروبی گفت که يقيناً تاريخ با چشمانی باز قضاوت خواهد کرد و نشان خواهد داد که آيا خمينی فيلسوف و عارف بوده (فارغ از تناقض عميق موجود بين جمع اين دو عنوان برای يک فرد) ، يا جنايتکاری قسی القلب و خائن به اعتماد مردم .
يقين دارم که عليرغم چرخش اطلاعات و امکانات عظيم خبررسانی، جهان و حتی مردم خود ايران بعد از سرنگونی اين نظام جهل و جنايت است که از وسعت بی حد و حصر جنايات اين نظام آگاه خواهند شد. نظامی که از بنيانگذار فاشيست و بيمارش تا جانشين فاسد و جنايتکارش و از صدر تا ذيل دست اندر کارانش دست در خون مردم ايران داشته و دارند و جز سيه روزی حاصلی برای مردم نداشته اند.
آری به يقين قضاوت تاريخ بر اعمال آنان و امامشان بسيار سخت و سنگين خواهد بود.
http://news.gooya.com/politics/archives/2014/03/177402.php
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.