خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

چهارشنبه 24  ارديبهشت ماه 1393 ـ 14 ماه مه  2014

حمایت راستگرایان اسلامی از پوتین

مریم کاشانی

تحولات اوکراین و نوع موضعگیری در برابر تحولات آن به رویارویی جناح های سیاسی در ایران انجامیده است. راستگرایان ایران بعد از آغاز بحران انتخاباتی سال 1388 و حرکتهای اعتراضی مردمی که نام جنبش سبز را بر خود نهاده بود، این جنبش را با آنچه که "مدل انقلاب های مخملی" می نامیدند مقایسه کردند. از جمله سایت رجا نیوز در یادداشتی با عنوان "به دنبال انقلاب مخملی در ایران" که 27 خرداد 1388 منتشر شد، نوشته بود: "تا قبل از اعلام نتايج انتخابات، كمتر كسي قبول مي‌كرد كه ميرحسين موسوي اتوبان لشكركشي و تهاجم كساني است كه قصد براندازي نظام را دارند؛ اما اكنون كه ميرحسين و عوامل اصلي هدايت ‌كننده و كنترل ‌كنندهء او نقاب از چهره برانداخته‌اند و آشوب و اغتشاش را جانشين تسليم به رأي مردم كرده‌اند ديگر فهم اين نكته سخت نخواهد بود که: موج سبز ميرحسين و حاميان و هاديان او تدارك يك انقلاب رنگي ديگر در ايران است." نویسنده این گزارش سپس به بررسی مواردی از انقلاب های مشابه پرداخته و دربارهء مدل اوکراین و انقلاب نارنجی نوشته بود: "كاخ سفيد براي ساماندهي انقلاب رنگي در اوكراين تلاش مضاعفي كرد. به‌طوري كه پس از وقوع انقلاب نارنجي در اين كشور، نيويورك تايمز فاش ساخت: بوش دست کم 65 میلیارد دلار براي اين انقلاب هزينه كرده است." نویسنده اضافه کرده بود: "جنبش پارا كه از مدت‌ها قبل با حمايت مالي و تبليغاتي امريكا سازماندهي شده بود با حضور در خيابان‌هاي كيف، اقدام به تحصن و تظاهرات نمودند. متحصنين -كه تي‌شرت، بازوبند، كمربند و هِدبند نارنجي بر تن داشتند و با خود پرچم‌هاي نارنجي حمل مي‌كردند- خواستار اعلام پيروزي يوشچنكو از سوي كميسيون انتخابات شدند."

همین اتهامات در دادگاه های تشکیل شده پس از انتخابات سال 1388 نیز به معترضان وارد شد. حتی برخی متهمان وادار شدند که همین سناریو را در دادگاه تکرار کنند. از جمله محمد علی ابطحی در دادگاه گفته بود: "شاید این آنچه را جناب آقای معاون دادستان به عنوان انقلاب رنگی مطرح کردند یا انقلاب مخملی مطرح کردند، رنگ مخملی هم به لباس شون هست، این انقلاب رنگی مطرح کردند، من فکر می‌کنم ظرفیت اش وجود داشت. من نمی‌دانم واقعاً هدف اش وجود داشت یا نیت اش وجود داشت یا نه، اما ظرفیت این کار در این اتفاق وجود داشت."

سران جنبش سبز و حامیان آنها اتهام تلاش برای انقلاب مخملی را تکذیب کردند، و سپاه پاسداران و بخشی از بدنهء امنیتی حکومت ایران را متهم به کودتای انتخاباتی کردند. یک سال بعد از آغاز جنبش سبز در ایران، مصطفی تاج زاده طی نامه ای که شهریور سال 1389 منتشر شد، آورده بود: "اگر اقتدارگراها ادعای پیروزی 24 میلیونی خود را باور داشته باشند و مطابق همین باور حرکت کنند، نباید از انقلاب مخملی کوچک ‌ترین ترسی داشته باشند. کما اینکه جناح روسی اوکراین با اینکه فاصله چندانی با رقیب مخملی- نارنجی خود نداشت و حتی از آن عقب مانده بود، به جای نشان دادن «اقتدار انتظامی- امنیتی» یعنی سرکوب خونین منتقدان، با اعتماد به نفس وارد نوبت بعدی انتخابات شد و شکست دوره قبل راجبران کرد. به این دلیل روشن که به جای مدعای گزاف داشتن پشتوانهء 63 درصدی حد واقعی خود را ‌دانست و پرده ‌پوشی نکرد و با تکیه بر سرمایهء واقعی مقبولیت خود نزد افکار عمومی وارد انتخابات آزاد بعدی شد و پیروز از میدان خارج گردید." تاج زاده پرسیده بود: "آیا استبداد طلبان می‌توانند کشوری را در دنیا نشان دهند که در آن حزب و جناحی نسبت به پایگاه مردمی خود مطمئن است، در عین حال از انتخابات آزاد، ولو با شرکت مخملی‌ها، هراس به خود راه می‌دهد؟ عقل سلیم حکم می کند فرد، حزب یا جناحی که واقعاً حلاوت پیروزی در یک انتخابات آزاد را چشیده باشد، باید بیش از هر نیروی دیگر بر طبل انتخابات آزاد آتی بکوبد، نه اینکه به طور مستمر دایرهء انتخاب ملّت را به بهانهء کودتای مخملی محدود و محدود تر کند. بنابراین حتی اگر چیزی به نام انقلاب یا کودتای مخملی وجود داشته باشد، باز هم «باطل السّحر» آن انتخابات آزاد است و نه افسانه سازی پیرامون قدرت آشوبگر انقلاب مخملی"

با این همه و با گذشت چند سال از انتخابات سال 1388، ترس راستگرایان از انقلاب های رنگی همچنان ادامه یافته و در تحولات اخیر کشور اوکراین این ترس بار دیگر خود را نشان داد.

اواسط اسفند ماه و پس از دیدار کاترین اشتون از ایران و ملاقات با برخی منتقدان جمهوری اسلامی، منصور حقیقت ‌پور نماینده مجلس گفته بود: "خانوم اشتون نباید از این فضای تعاملی سوء استفاده کنند و باید این را بدانند که ایران اوکراین نیست که بتوانند هر اقدامی را در آنجا انجام دهند. جمهوری اسلامی ایران قابل مقایسه با هیچ کشوری نیست و ما از کشورمان مثل چشم‌هایمان مراقبت خواهیم کرد و از این پس اجازهء این نوع دخالت‌ها را به آنها نخواهیم داد."

ابراهیم آقامحمدی دیگر نماینده مجلس نیز بعد از انتقادهای سازمان ملل و اتحادیهء اروپا از وضعیت حقوق بشر در ایران در سخنان مشابهی تاکید کرد: "آنها تصور می‌کنند ایران اوکراین است اما باید بدانند که اینگونه نیست؛ آنها باید بدانند با تشر زدن و اظهار نظر از موضع بالا نمی‌توانند موضوعی را به جمهوری اسلامی تحمیل کنند."

عبدالنبی نمازی، امام جمعه کاشان هم در همان روزها تاکید داشت: "ملت ایران به خانم اشتون، آقای اوباما و سایر مقامات غربی و آمریکایی تذکر می‌دهد بدانید ایران اوکراین نیست که هر غلطی را بتوانید در آن انجام دهید."

از طرفی دیگر جامعهء انجمن‌های اسلامی اصناف و بازار نیز در اطلاعیه ای که اواخر اسفند سال گذشته منتشر شد، آورده بود: "اینکه برخی از مقامات اروپایی وارد کشور شوند و در یک سفارت اروپایی با محکومین امنیتی ملاقات کنند و مبلغی پول بدهند، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ وزارت خارجه و وزارت اطلاعات دربارهء این موضوع باید به افکار عمومی پاسخگو باشند. خانم اشتون و اتحادیهء اروپا باید بدانند ایران، اوکراین نیست که آنها هر اقدامی که می‌خواهند انجام دهند. "

حزب موتلفهء اسلامی هم با صدور اطلاعیه ای انتشار قطعنامه حقوق بشری اتحادیه اروپا دربارهء ایران را محکوم کرده و آورده بود: "دیکته نویسان این قطعنامه در پارلمان اروپا تصور کرده‌اند که ایران اسلامی اوکراین است که عوامل خود را برای براندازی حکومت قانونی آنجا به میان معترضین بفرستند و کودتا راه بیاندازند، آیا این عربده کشان که الکل، مغز‌هایشان را بیمار ساخته ندیدند که ملت ایران با سفارتخانه‌های مداخله گرانه آن‌ها در فتنه 88 چه کرد؟ آیا فرد عاقلی در پارلمان اروپا پیدا نمی‌شود که به آن‌ها بفهماند ملتی که در سی و پنجمین سال انقلاب اش اینگونه روی آرمان‌هایش ایستاده اجازه دخالت به بیگانگان در امور داخلی‌اش را نمی‌دهد آیا پارلمان اروپا در دست استعمارگران قرون وسطی است که توهم آمیز، به ملت غیور و مقاوم و مستقل ایران چنین دستورات زشت و قبیحی می‌دهند که سران فتنه را آزاد کنید، همجنس بازی را آزاد کنید، انجمن صنفی روزنامه نگاران را باز کنید، به احمد شهید مزدور منافقین و رژیم صهیونیستی اجازه ورود دهید؟"

این سخن که «ایران، اوکراین نیست» بارها توسط راستگرایان تکرار شد و مشخص بود که هماهنگی لازم در این زمینه صورت گرفته است. همزمان با این موضع گیری ها، رسانه های راستگرای ایران، آشکارا به حمایت از مواضع روسیه در اوکراین پرداختند.

در روز چهارم اسفند، همزمان با سقوط دولت هوادار روسیه در اوکراین، روزنامهء وطن‌امروز این حوادث را "دموقراضه" خوانده و نوشته بود: "پایتخت اوکراین با کودتای خیابانی غربگرایان سقوط کرد." این روزنامه در یادداشتی با عنوان "معاوضه استقلال اوکراین با یورو" که همان روز منتشر شد نوشت: "شکل خیابانی شورش علیه دموکراسی از ایران 2009 گرفته تا اوکراین، ونزوئلا و بوسنی و هرزگوین 2014، برای آمران کاخ سفید سهل ‌الوصول‌تر و به لحاظ عملیاتی کاربردی‌تر است چرا که همان‌گونه که بشاراسد اخیرا در مصاحبه با «صدای روسیه» اعتراف کرد، آمریکایی‌ها و در کل غرب، در جنگ رسانه‌ای دست بالاتر را دارند." نویسندهء این روزنامه هشدار داده بود: "شورش اوکراین، قطعاً آخرین نمونه از این دست نخواهد بود. وقتی ویکتوریا نولاند، معاون اروپایی وزارت خارجه آمریکا در سخنرانی کوتاه اش در نشست مطبوعاتی گروه لابی اوکراین در واشنگتن به ابتکار یک شرکت چند ملیتی نفتی، از هزینهئ 5 میلیارد دلاری آمریکا برای سوق‌دادن اوکراین به ‌سمت اتحادیهء اروپا و غرب پرده برمی‌داشت، به‌ هیچ‌ وجه سعی نکرد برنامهء کلی‌تر آمریکا در راستای بی‌ثبات کردن سایر دولت‌های فاز مخالف دستگاه سلطه، تحت سرمایه‌گذاری صندوق بین‌المللی پول را پنهان سازد."

این روزنامه چند روز پیش نیز در حالی که تیتر اول خود را "پوتین وارد می‌شود" انتخاب کرده بود، نوشت: "در یک جمعهء فراموش ‌نشدنی پوتین با ایراد خطابه به نام «ملت شوروی» و ترسیم ماموریت جهانی ارتش روسیه، از بزرگ‌ترین رژهء «روز پیروزی» در میدان سرخ مسکو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سان دید. او همچنین برخلاف میل غرب از رژهء مشابه در شبه‌ جزیرهء کریمه دیدن کرد. با این نمایش قدرت رهبر کرملین بر آغاز دوبارهء جنگ سردی در برابر غرب صحه گذاشت."

از طرفی روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان "نگاه ما به تحولات اوکراین" که چهاردهم اسفند منتشر شد، آورده بود: "در این ماجرا به هر حال روسیه پنجه در پنجه دشمن ما یعنی غرب دارد خود این ماجرا هم ما را وادار می‌کند که از شکست دشمن خود خشنود باشیم ولو این که انتقاداتی هم به طرف روس داشته باشیم."

هفدهم اردیبهشت نیز حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "آب به کدام آسیاب؟!" از اینکه در بحران ایجاد شده بر سر اوکراین و تهدید اروپا توسط روسیه به قطع گاز صادراتی، مسئولان نفت ایران پیشنهاد صادرات گاز به اروپا را مطرح کرده اند، انتقاد کرد و نوشت: "اگر بشنوید که برخی از مسئولان محترم کشورمان در پی نجات دشمن از بحران یاد شده هستند چه احساسی پیدا می‌کنید؟! برای تصور دقیق‌تر ماجرا، فرض کنید که تانک‌های دشمن در حال تخریب سنگرهای رزمندگان اسلام و قتل عام آنان هستند ولی ناگهان با مانعی روبرو می‌شوند که آنها را از حرکت باز می‌دارد و یا حرکت آنها را کُند و دشوار می‌سازد. حالا اگر مشاهده کنید افرادی در لباس رزمندگان خودی برای رفع مانع تلاش می‌کنند آیا جز این است که اقدام آنان را در حمایت از دشمن و خیانت به جبهه خودی تلقی می‌کنید؟!" کیهان سپس مسئولان وزارت نفت را تهدید کرده بود که "خوشبینانه‌ ترین برداشت دربارهء آنها، این است که کمترین و ابتدایی‌ترین شایستگی و لیاقت را برای حضور در مسئولیت‌های کنونی ندارند! و ادامهء حضورشان در مسئولیت آب ریختن به آسیاب دشمن است."

دوشنبه 22 ارديبهشت 1393

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-9a03a51e1e.html

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه