|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
تلاش ضد انقلاب برای انتقال میکروب «اغتشاش اوکراینی» به ایران
گزارش تحلیلی سايت حکومتی «مشرق»
گروه سیاسی مشرق - اکنون که حجم انبوهی از شواهد دربارهء بررسی "پروژهء اوکراینیزه کردن ایران" توسط محافل فکری - اطلاعاتی آمریکا موجود است، آماده سازی های میدانی و عملیاتی احتمالی این پروژه را هم باید رصد کرد. ناآرامیها در «میدان استقلال کیف» نیز یکشبه و ناگهان سر برنیاوردند.
جمعه نوزدهم اردیبهشتماه، پایگاه اطلاع رسانی شبکه سلطنتی «BBC Persian» انگلیس، اقدام به بارگذاری گزارشی کرد که در آن صراحتاً به آموزش "شیوههایی برای کمپینسازی" در ایران پرداخته شد. این گزارش، بار دیگر همه ما را به یاد یک سؤال اساسی انداخت که مدت هاست مردم از خود میپرسند: آیا مقدمات و مؤلفههای آماده سازی یک ناآرامی جدید در ایران طی آینده نزدیک، بطور عملیاتی و جدی، در دستورکار سرویسهای اطلاعاتی غرب قرار گرفته است؟
موضوع از چه قرار است؟ در حالی که مذاکرات هستهای بین ایران و 5+1 و بهویژه دیپلماسی هستهای بین دولت ایران و آمریکا در جریان است؛ آمریکاییها به موازات، در پی آمادهسازی اپوزیسیون داخلی ایران برای اغتشاش هستند. تحلیلگران و استراتژیستهای آمریکایی، بطور مکرر در حال تصویرسازی از آینده احتمالی هستند که در آن ممکن است؛ مذاکرات به شکست کامل بینجامد.
محافل فکری - اطلاعاتی «ایالات متحده»، یک تئوری بازی مدون چیدهاند که سه حالت دارد:
1- اگر مذاکرات طبق ایدهآلهای آمریکا به سرانجام رسید، آنگاه چه باید کرد؟
2- اگر مذاکرات، ایدهآل های آمریکا (سقف مطالبات) را ارضاء نکرد اما در عین حال؛ به کف خواستههای آمریکا جامه عمل پوشید، آنگاه چه باید کرد؟
3- اگر مذاکرات در نهایت به جایی رسید که حتی کف مطالبات آمریکا نیز ارضاء نشد، آنگاه چه باید کرد؟
به نظر می رسد که واکنش غالب به حالت سوم در بین تصمیمسازان اصلی آمریکا، به این ترتیب شکل گرفته است: اگر مذاکرات در حالی به پایان برسد که کف خواستههای راهبردی آمریکا مورد پذیرش ایران واقع نشود، آنگاه آمریکا باید تلاش کند که از شکست مذاکرات؛ برای ایجاد فشار به ایران استفاده ببرد. بی تردید، یکی از مؤثرترین راههای تحت فشار گذاشتن لایه تصمیمگیر در تهران، ایجاد ناآرامی است که برای نظام؛ چالش امنیتی دارد و از نظر آمریکا، به معنای "بحران مشروعیت" است. بنابراین، موضوع اصلی این است که از نظر آمریکا، اگر مذاکره با ایران به تغییر رفتار تهران نینجامد، این شکست مذاکراتی؛ خود باید به "چارچوبی" برای ایجاد فشار به ایران و بمنظور تغییر رفتار ایران، تبدیل شود. این سناریو، قطعاً شباهت های غیرتصادفی با "بحران سیاسی اوکراین" دارد.
چندی پیش، «انستیتو بروکینگز» طی گزارشی با عنوان: "آیا ایران، بعدی است؟" (آیا نوبت ایران است؟)، نوشت: «سایت «نیو ریپابلیک» ]جمهوری جدید[ هفته گذشته، بخشی کامل را به چیزی اختصاص داد که نامش را "عصر انقلاب" گذاشت. این سایت، مقالاتی درباره اعتراضات مدنی اخیر در اوکراین، ونزوئلا و کشورهای دیگر منتشر کرد ... در آن لیستی از حکومت هایی آمده که در مقابل انقلاب از زیرساخت، آسیبپذیر هستند. در این لیست، از ایران هم نام برده شده است. آیا این کشور، در معرض خطر "دومین انقلاب سبز" قرار دارد؟ «سوزان مالونی» و «کنث پولاک»، همکاران من در «مرکز سیاست خاورمیانه سابان در انستیتو بروکینگز» برای پاسخ به این سؤال بسیار مجهزتر از من هستند»[1].
پیشتر از این گزارش «بروکینگز»، «مجله فوربس» آمریکا، طی تحلیلی با عنوان مشابه: "آیا ایران، اوکراینِ بعدی است؟"، همین فرضیه را مورد بررسی قرار داده و به مشابهتسازی؛ بین وضعیت فعلی ایران و اوکراین پرداخته بود. «فوربس» همچنین، درباره وعدههای انتخاباتی «یاناکویچ» درباره امضای قرداد تجاری با اروپا و افزایش امید مردم غربی این کشور توضیح داد و اینکه؛ چطور بعد از سقوط مذاکرات اقتصادی و سرخوردگی مردم بدلیل عدم اجرای این وعده، این اثر روانی به یک اعتراض شبه مردمی شیفت داده شد.
«اندرو داونپورت»[2] در «فوربس» نوشته بود: «همانطور که در اوکراین، «رئیسجمهور یاناکویچ» آشکار کرد، قدرت عظیمی در افزایش امید و انتظارات مردم نهفته است. علاقه بیانشده از سوی شرکتها(ی غربی که بعد از توافق ژنو به ایران رفتهاند) و دوره پیروزی زودرسی که با توجه به آن، برای «رئیسجمهور روحانی» به دستآمده؛ چشمانداز وسوسهانگیزی برای مردم ایران که برای مدت طولانی در رنج بودهاند، ایجاد کرده است[!![. آنها میلیاردها دلار سرمایهگذاری اقتصادی و مالیِ تقریباً در دسترس را میبینند، اگر توافق به دست نیاید و آن شرکتها به خانههایشان بازگردند؛ امید ایرانیان که سر برآورده است، تنها در آخرین لحظه، نقش بر آب میشود. یک تجربه مأیوسکننده و طاقتفرسای مشابه برای مردم اوکراین ساخته شد و در آنها؛ یک روحیه انقلابی را بیدار کرد و در واقع، یک خیزش مردمی را. پس از سالها معاشقه با اتحادیه اروپا، ورای طرح یکپارچهسازی (اوکراین و اروپا) و تبلیغات روی تغییر ماهیت بازی و ادغام جوامعشان، "تصمیم یازده ساعته رئیسجمهور یاناکویچ" که اوکراین را از توافق تجاری با اتحادیه اورپا به سمت روسیه دور کرد؛ اثر مخربی بر توانایی وی برای حکومتداری گذاشت. انتظارات مردم در مورد فردای روشنتر و مرفهترِ ناشی از ادغام اقتصادی-فرهنگی با جهان و ارتباط کمتر با حوزه کشورهای تحت رهبری روسیه؛ سر برآورده بود. مردم اوکراین، درباره توافق تجاری با اروپا فریفته شدند، آنها آن زمان منتظر امضای یک توافق بودند اما اکنون؛ خیلی بیشتر از آن را درخواست میکنند. ایران، باید به دقت اوکراین را نگاه کند، شاید که دورِ پیروزی «رئیسجمهور روحانی»؛ به یک "مأموریت عذرخواهی" متحول شود»[3].
اینجا، دقیقاٌ بحث از پیگیری، بررسی و امکانسنجی گزینه "تغییر نظام" در ایران توسط آمریکاست. دیماه 1392 ه.ش، وقتی که تعداد سناتورهای موافق "طرح دوحزبی افزایش تحریمهای ایران" که به رهبری «مارک کرک» و «رابرت ممندز»، پیشنهاد شده بود؛ به حدی رسید که در صورت تصویب، «اوباما» هم نمیتوانست آن را وتو کند[4]؛ بین سناتورها درباره رأیگیری یا رد کردن رأیگیری این طرح، بحثهایی در گرفت.
آن زمان، سناتور دموکرات کالیفرنیا و «رئیس کمیته اطلاعاتی سنا»، «دیان فِینشتین» به همکاران خود گفت: «اگر طرح تحریمی جدید تصویب شود، مذاکرات هستهای با ایران منفجر خواهد شد و این سیگنال را برای ایرانیان خواهد فرستاد که آمریکا؛ فقط به "تغییر رژیم" در ایران علاقهمند است (و به دیپلماسی هستهای علاقهمند نیست). من واقعاً عقیده دارم که این طرح، کار مذاکرات ایران با 5+1 را تمام خواهد و همزمان با آن، بهترین موقعیت در بیش از 30 سال گذشته؛ برای ایجاد یک تغییر عمده در رفتار ایران را هم تمام خواهد کرد»[5] و [6].
بنابر این، درست زمانی که حجم انبوهی از شواهد درباره بررسی "پروژه اوکراینیزه کردن ایران" توسط محافل فکری- اطلاعاتی آمریکا موجود است؛ باید، آمادهسازیهای میدانی و عملیاتی احتمالی این پروژه را نیز رصد کرد. موضوع این است که ناآرامیها در «میدان استقلال کیف»، یکشبه و ناگهان سر برنیاوردند. درست است که خیلیها، پیش از اجرای اغتشاشات نظاممند کیف، از سازوکارهای عملیاتی آمادهسازی معترضان باخبر نبودند اما امروز؛ اطلاعات بهتر و دقیقتری در دست است، اینکه برای ایجاد اغتشاشات محدود در دو تا سه نقطه اصلی شهر کیف؛ ماهها برنامهریزی، تدارک و آموزش پنهان صورت گرفته بود[7].
لذا موضع کنونی ما، باید بزرگنمایی اخباری باشد که برنامهریزیها و آموزشهای لازم برای ناآرامسازی احتمالی را عیان میکند؛ این هشداری است که شاید از وقوع بحران ممانعت کند، اگر نه، حداقل ضربهگیر بحران است. برای نمونه:
فوربس: آمریکا از شکست احتمالی مذاکرات، برای تنش آفرینی در ایران بهره می برد
پیشتر از گزارش «BBC» درباره آموزش شیوههای تشکیل کمپین، سایتهای اپوزیسیون خارجنشین، بحثهایی درباره لزوم درس گرفتن عملیاتی از ناآرامیهای اوکراین برای اپوزیسیون ایران را مطرح کرده بودند. برای نمونه، «سایت خودنویس» در مطلبی با تیتر: "درسهای اوکراین برای ایرانیان"، نوشته بود: «موفقیت جنبش اعتراضی اوکراین، بار دیگر قدرت مردم و توانایی نافرمانی مدنی و عصیان هدفمند را آشکار ساخت. بیان دقیقتر "قدرت اعتراضات خیابانی" و فرانهادی مردم مد نظر است، زمانیکه خیابانها؛ تبدیل به رژه معترضان و زورآزمایی آنها میشود. اوکراین، درسهای زیادی برای جامعه ما دارد. آنها به ما آموختند که اعتراضات خیابانی، اول اراده مستحکم میخواهد؛ ثانیاً طرح و برنامه و رهبری کارآمد میخواهد.»[8]
«سایت جرس» نیز در گزارشی با عنوان: " اوکراین و دموکراسیخواهان ایران"، نوشت: «رخداد اخیر اوکراین، صرف نظر از وجوه داخلی و جهانیاش، می تواند برای کنشگران "دموکراسیخواه ایران"؛ واجد آموزه های مهمی باشد. هم کنشگران مدنی و سیاسی و هم طراحان راهبرد و اعضای ارشد و شخصیتهای مؤثر جمعیتهای سیاسی ایران، نیازمند اعتناء به تحولاتی نظیر رویدادهای اخیر اوکراین و بهرهجویی از ویژگیهای اثباتی آن هستند»[9].
طی همان دوره، کاریکاتوری از «نیکآهنگ کوثر» از فعالان ضدانقلاب درباره مشابهتسازی بین «میرحسین موسوی» و «یولیا تیموشنکو» به نام: "تکرار اوکراین؟"؛ طراحی شد که البته اولین گرافیک در مشابهتسازی بین ایران و اوکراینِ ناآرامشده؛ نبود.
«BBC» در گزارشی که اخیراً منتشر کرد، سعی میکند که بطور خلاصه، آموزش هایی برای تشکیل کمپینهای مدنی را ارائه دهد: «هر حرکت مدنی که صورت میگیرد، کمپین نیست ... این روزها در دنیای مدرن، راهاندازی و اداره کمپین، یک عمل کاملاً حرفهای است که با آموزش و تمرین به دست میآید.
کمپینسازان و اعضای آن، افراد و سازمانهای مشخصی هستند که برای این کار، آموزشهای تئوری و عملی میبینند ... در میان فعالان مدنی و حقوق بشر ایرانی، افراد و بخشهای منسجمی نداریم که بصورت حرفهای؛ کارشان راه اندازی و اداره کمپین باشد، یعنی برای راهاندازی یک کمپین، آموزش دیده باشند. شاید، برای همین هم هست که برخی کمپینهایی که چه در فضای مجازی و چه در فضای عمومی راهاندازی میشود؛ غیرسیستماتیک، پراکنده، هیجانی، بدون دانش و پشتیبانی و همچنین بدون بازخورد است ... کمپینسازان همانگونه که گفته شد، افرادی هستند که در فعالیتهای مدنی و سیاسی مشارکت میکنند و بصورت سیستماتیک و در قالب یک تشکل مدنی یا سازمانی به صورت حرفهای؛ اکتیویستبودن را فرا میگیرند.
این افراد، همانگونه که ارتباط منسجمی با گروههای مختلف اجتماعی دارند، ضروری است که یک سری از مهارتهای رفتاری را نیز بیاموزند ... یک فعال مدنی که در راهاندازی کمپین فعال است، باید در برابر تغییر رفتارهای اجتماعی مردم، صبوری کند؛ اینگونه نیست که به محض راهاندازی یک کمپین، هدف مورد نظر هم محقق شود.»[10]
علاوه بر این، «BBC Persian» آموزش های کاملی در مورد آنچه که به خبرنگاری شهروندی معروف شده؛ اختصاص داده است. شبکه سلطنتی بریتانیا صفحه ویژهای تولید و مطالب متنوعی در دسته بندی های مختلفی را گردآوری کرده است. بی تردید، یکی از اصلی ترین مؤلفه های اثربخشی جنگ های نرم بویژه در عرصه "قدرت خیابانی"، مرحله پشتیبانی رسانه ای- سیاسی از معترضان است که نقطه فشار اصلی آن؛ از طریق مخابره گزارش های متعدد تصویری و متنی در قالب "بمباران خبری" حول وقایع اعتراضات است.
ظاهراً این صفحه از آوریل 2014 م. بارگزاری شده و دارای دسته های اصلی شامل: فنون خبرنگاری، زبان خبرنگاری، اصول سردبیری بی بی سی، مهارت های اساسی نوشتن، نوشتن خلاصه خبر برای رادیو، انتخاب معنی مناسب و اصول اخلاقی و ارزش ها (استفاده از زبان بی طرفی)؛ می شود. هنوز بسیاری یادشان است که چطور در روزهای ابتدایی اغتشاشات سال 88 (فتنه)، برخی از عناصر ضد انقلاب از طریق ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» به راه اندازی استودیوی «BBC» و خبرسازی از آن طریق؛ مبادرت ورزیده بودند.
با این اوصاف و با توجه به تمرکز اندیشکدههای غربی و رسانههای مرتبط با سرویسهای جاسوسی غرب، به نظر میرسد نهادهای امنیتی نظام، باید رصد کاملتر و جامعتری از تحرکات برای ایجاد آشوبهای مدیریتشده و نیز فرایند اوکراینیزاسیون ایران، داشته باشند.
_________________________________
[1] «Is Iran Next?»- By Stephen R. Grand- «The Brookings Institution»- 21Apr, 2014- ترجمه از: «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- «بروکینگز: بعد از ونزوئلا و اوکراین، منتظر اعتراضات مدنی در ایران باشید»- 3/2/1393
[2] Andrew K. Davenport: اندرو داونپورت: تحلیلگر امور ایران در انستیتو مطالعات امنیتی پراگ (در واشینگتن) است که همزمان برای سال ها؛ رئیس اجرایی گروه مشورتی RWR و از مشاوران امور اقتصادی و ژئوپلتیکال این مرکز نیز هست. وی پیشتر از بنیانگذاران و معاون ریاست گروه مشورتی امنیت بحران (Conflict Securities Advisory Group) بوده است. وی همچنین، همکاری های تحقیقاتی با انستیتو مک دونالند- لریِر کانادا دارد. وی بطور معمول برای رسانه های مختلف مانند واشینگتن پست، فوربس، مجله امور امنیت بین المللی در آمریکا که تحت نظر انستیتو یهودی برای امور امنیت ملی (JINSA) است؛ مطالبی منتشر می کند. وی همچنین، طرف مشورت کنگره و عضو هیئت مشورتی برخی از برنامه های میزگرد و کنفرانس تلویزیونی بوده است
[3] «Is Iran The Next Ukraine?»- By Andrew K. Davenport- «The Forbes»- 24 Feb, 2014
[4] «حمله سنای آمریکا به دیپلماسی ظریف»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 1/11/1392
[5] «Senator Says New Iran Sanctions Bill Signals The U.S. Wants "Regime Change”»- BY Ben Armbruster- «Think Progress»- 15Jan, 2014
[6] با این حال، استدلال «رئیس کمیته اطلاعاتی سنا»، مورد پذیرش موافقین افزایش تحریم ها قرار نگرفت و آنها بر رأی گیری اصرار کردند؛ چرا که آنان نیز فکر می کردند، بهترین راه حفظ این شانس؛ نه نرم شدن آمریکا که حرف زدن از افزایش تحریم ها یا اعمل تحریم های بیشتر است. نهایتاً این «هری رید» - رهبر اکثریت سنا- بود که از اختیارات اش استفاده کرد و رأی گیری را تا اطلاع ثانوی به تعلیق در آورد- رجوع شود به: «حمله سنای آمریکا به دیپلماسی ظریف»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 1/11/1392
[7] برای اطلاع بیشتر: «پایگاه اطلاع رسانی تحقیقات جهانی» وابسته به «مرکز تحقیقات برای جهانی سازی» کانادا طی دو گزارش سریالی، درباره پشت پرده اعتراضات اوکراین و تایلند؛ توضیحاتی داد: «سیاست آمریکا، ایمن تر کردن دنیا برای کمپانی های سودجوی آمریکایی است. «جان پرکینز»، نویسنده کتاب: "اعترافات یک قاتل اقتصادی"، (در اینباره) توضیح می دهد ... کشورهایی که از این سیاست تبعیت نکنند، با انتقام جویی آمریکا مواجه می شوند ... در سال 1989 م.، «جورج بوش پدر» به «گورباچف»، قول داده بود که «ناتو» به شرق گسترش پیدا نخواهد کرد و به مرزهای روسیه نخواهد رسید؛ به شرط آنکه موسکو اجازه دهد، کشورهای «اتحاد شوروی»، مستقل شوند. باز هم قولی دیگر و باز هم، زیر پا گذاشتن آن ... واشینگتن، می خواهد همه کشورهای باقیمانده شرق اروپا به آمریکا بپیوندند و عضو «ناتو» شوند. پایگاه های آمریکا، مرزهای روسیه و چین را احاطه کرده اند»- «Washington’s Dirty Game in Ukraine»- By Stephen Lendman- «Global Research»- 17Dec, 2013/ «پس از آنکه اخبار مختلفی در رابطه با نقش مأموران اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و یک میلیاردر صهیونیست، در اغتشاشات اخیر اوکراین منتشر شد؛ درخواست کمک «رهبر یهودیان اروپا»، بهانه کافی به رژیم صهیونیستی برای حضور علنی و رسمی در این اغتشاشات را داد»- «خبرگزاری قدسنا» به نقل از «رادیو اسرائیل»- 8/12/1392/ «"دلتا"، نام مستعار فرمانده یهودی یکی از گروه های معترض در خیابان های اوکراین است ... "دلتا" که در اوکراین به دنیا آمده و بعدها به اسرائیل مهاجرت کرده؛ یکی از کهنه سربازان (صهیونیست) است و سال ها در «نیروهای دفاعی اسرائیل» (IDF) خدمت کرده است. وی در مصاحبه با «JTA» (آژانس خبری یهود)، در مورد مهارت های جنگی که در اسرائیل آموخته و آنها را به گروه خود در اوکراین منتقل کرده؛ توضیحاتی داد ... "دلتا"، رهبری یک گروه 40 نفره از مردان و زنان را در اعتراض به «یاناکویچ» - رئیس جمهور پیشین اوکراین- بر عهده دارد. (دلتا گفت:) من عضو «سووبودا» نیستم اما از تیم آنها، دستور می گیرم. آنها می دانستند که من اسرائیلی و یهودی هستم و حتی جز «IDF» بودم اما من را قبول کردند و مرا "برادر"؛ خطاب می کردند. نقش «سووبودا»، بعنوان یک اتاق فکر در انقلاب اوکراین بر کسی پوشیده نیست»- «In Kiev, an Israeli army vet led a street-fighting unit»- By Cnaan Liphshiz- «Jewish Telegraphic Agency»- 28Feb, 2014- ترجمه از: «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- «اسرائیل چگونه تظاهرات اوکراین را نظامی کرد»- 13/1/1393/ «تعدادی از سران شورشیان حامی غرب در اوکراین، اذعان دارند که تا یک میلیون دلار دستمزد دریافت کرده اند. بر اساس این پروژه، رهبران غربگرای اوکراین، با اعزام گروه هایی به اروپای غربی و گذراندن آموزش های ترور، آدمربایی و تخریب؛ آنها را برای ایجاد ناامنی های شهری آموزش دادند. در جریان اعتراضات، این افراد که بعضاً لباس نیروهای پلیس اوکراین را بر تن داشتند، از بالای ساختمان ها و یا در «میدان استقلال»، به سوی مردم و همچنین؛ پلیس آتش گشودند تا شعله درگیری ها را بالا ببرند. مقامات بیمارستانی کیف، تأیید کردند که کشته شدگان درگیری ها توسط افراد یکسانی هدف قرار گرفتند ... «شبکه راشا تودی» در همین زمینه، فیلمی از اظهارات مزدوران را پخش کرد که می گویند: پول های دریافتی، میان معترضان توزیع شد، طوریکه بابت حضور در اعتراض ها؛ 35 دلار و بابت اقدامات خشونت بار تا صدها دلار، دستمزد داده اند. «نولاند» (معاون وزیر خارجه آمریکا) اظهار داشت که آمریکا تا کنون، 5 میلیارد دلار برای پیشبرد اهدافش در اوکراین سرمایه گذاری کرده است»- «"جوخه های عملیاتی" در اوکراین/ دستمزدهای یک میلیون دلاری آمریکا به شورشیان اوکراین»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 21/12/1392/ «پنج روز مانده به 81 اُمین سالگرد خیزش نازی ها در 22 فوریه 2014 م.، این ناسیونالیست های افراطی اوکراین بودند که با تهدید رئیس و نائب رئیس «رادا» (مجلس اوکراین) و 120 نماینده حزب حاکم به مرگ؛ آن را از اکثریت انداختند و بلافاصله، دولت را با شبه کودتا برانداختند ... اینبار، رهبران جنبش نازی اوکراین، «دیمیترو یاروش» و «اولکساندر سیچ»، دست در دست دیگر دوستان ناسیونالیست و زیر سایه بانکدارهای رأس حکومت جدید کییف و البته مادرخوانده الیاگرشی؛ «یولیا تیموشنکو» قرار است که ملتی دیگر را بنام سرمایه داری و صهیونیسم از دست «پوتین» و متحدان شرقی اش نجات دهند! با آنکه پارلمان کودتا، رئیس جمهور و نخست وزیر را معرفی کرد اما شبه نظامیان حاکم بر "میدان"، فقط برای یک نفر هورا می کشند، «دمیترو یاروش»؛ تروریستی که رهبر شاخه نظامی "بخش راست"، خطرناک ترین گروه نازی اوکراین است و سابقه جنگ با روس ها در چچن و همکاری با القاعده در سوریه و عراق را دارد ... بخش اعظم سرمایهگذاری 5 میلیارد دلاری برای کودتای نازی ها و غربگرایان اوکراین را شرکت های نفتی مثل «شورون» و «صندوق جهانی پول» (زیرمجموعه صندوق فدرال آمریکا) تأمین کردند. بنیاد «هاینریش بل» و بنیادهای حقوق بشری دیگر آلمان، مثل بنیادهای دوقلوی «استیفتونگ» و «رابرت شومان»، در جبهه جنگ فاشیستی غرب؛ جزء فعال ترینها بودند. این منطقه حوزه نفوذ سنتی ژرمن هاست و تجربه نازیسم را هیچ کس؛ نمیتوانست بخوبی آلمان ها به اوکراین منتقل کند»- «هژمونی نازی ها در "کیف"»- «شروین طاهری»- یادداشت روز «روزنامه وطن امروز»- 24/12/1392/ «در سپتامبر سال گذشته، 86 نفر از اعضای "بخش راست" اوکراین در قالب برنامه تبادل دانشجو، بدعوت «رادوسلاو سیکورسکی» - وزیر خارجه لهستان- به این کشور سفر کردند. این در حالی بود که هیچیک، دانشجو نبودند. مدعوین پس از ورود به لهستان، برخلاف برنامه اعلام شده، بجای «دانشگاه ورشو»؛ مستقیماً به مرکز آموزش نظامی در شهر "لگینوو" اعزام شدند. در این مرکز طی چهار هفته، بصورت فشرده در زمینه کنترل جمعیت، شناسایی، تاکتیک های جنگی، فرماندهی، نحوه رفتار در موقعیت های بحرانی، محافظت از خود در برابر گازهای استفاده شده توسط پلیس، احداث سنگر و تیراندازی و بویژه تک تیراندازی؛ آموزش هایی دریافت کردند. این اقدامات در سپتامبر 2013 م. صورت گرفت، شهر کیف در 21 نوامبر، یعنی دو ماه بعد (ناآرام شد). «هفته نامه پولیش لفت وینگ» در اثبات اظهارات خود، به تصویری استناد می کند که اتباع اوکراینی را در یونیفرم نازی ها در کنار مربیان لهستانی آنها نشان می دهد ... این رسوایی بزرگ، مؤید نقشی است که از سوی «ناتو» برای لهستان در اوکراین تعیین شده؛ نقشی که ترکیه در سوریه به عهده گرفت. همانطور که ترکیه، با اتکاء به القاعده در جهت سرنگونی دولت سوریه اقداماتی انجام داد، لهستان نیز از فعالان نازی؛ بمنظور سرنگونی دولت همسایه خود بهره برد. به همین دلیل، بکارگیری نوادگان نازی هایی که روزگاری «سیا» از وجود آنها در «ناتو»، بهره می برد تا با شوروی مقابله کند؛ از سوی لهستان چندان تعجب برانگیز نیست»- «تیری میسان»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق» به نقل از «هفته نامه پولیش لفت وینگ» لهستان- 2/2/1393- همچنین رجوع شود به: «پشت پرده اغتشاشات خیابانی، از زبان جاسوس دوجانبه کوبایی»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 18/2/1393
[8] «تلاش "جرس" و "خودنویس" برای نافرمانی مدنی به شکل اوکراینی در ایران»- «سایت بولتن»- 11/12/1392
[9] همان
[10] «ضرورت فراگیری شیوه راه اندازی یک کمپین مدنی»- «لیلا سعادتی» (عضو کارگروه حقوق بشر سازمان صلیب سرخ نروژ)- BBC Persian- 19/2/1393
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.