خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

دوشنبه 29 ارديبهشت ماه 1393 ـ 19 ماه مه  2014

سير بنيان کن تغييرات جمعيتی!

کوروش اعتمادی

Koroush_etemadi@hotmail.com

 

1. تفسیری سه بعُدی از جامعه

با گسترش جنبش های مدنی ضد استبدادی در شرق اروپا در دههء 80 میلادی، گفتمانی نو در بینِ جامعهء روشنفکری غربی نُضج می گیرد که با نگاهی متفاوت به بررسی ساختارهای اجتماعی در حوزهء سیاست، اقتصاد و جامعهء مدنی می پردازد. این نگاهِ نو، جوامع مُدرن بشری را بر پایهء یک تقسیم بندی سه بعُدی مورد توّجه دارد و تلاش می کند تا، با تفکیک جامعهء مدنی از جامعه سیاسی و جامعه اقتصادی، تضادهای آنتاگونیستی آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهد.

در عين حال، آن دسته از روشنفکران غربی که سخت درگیر مسائل و فعالیت های جنبش های مدنی ضد استبدادی در شرق اروپا بودند، بر اساس مشاهدات و تجربیات خود از این جريانات بدین نتیجه می رسند که جامعهء مدنی، به دلیل ویژگی های خاص و عدم اشتراک منافع با جامعهء سیاسی، خود را در تقابل دائمی با نهادهای حکومتی، که سعی بر تحمیل اقتدار خود بر جامعه دارند، می بیند و، در نتیجه، جامعهء مدنی نام ديگر آن اپوزیسیون مادالعمری است که مداوماً، برای کسب منافع خود و دفاع از آنها، جامعهء سیاسی را به چالش فرا می کشد.

در آن مقطع تاریخی، این گروه از روشنفکران، به اين نتيجه می رسند که جامعهء مدنی همواره بايد خود را از نهاد قدرت و بازار مستقل نگاه دارد و هر زمان که ضروری شود در جهت تحقق مطالبات اجتماعی خود، پا به عرصهء مبارزه بگذارد. لازمهء اين مبارزه داشتن قدرت است و روشنفکران مزبور به اين اعتقاد رسيده بودند که جوامع شهروندی (یا جامعهء مدنی) در راستای حفظ يا پس گرفتن حقوق خود در برابر حاکمانِ جبار از توانمندی های لازم برخوردار است.

آنها در موارد بسیاری مشاهده می کردند که جامعهء مدنی قادر است به وظایفی عمل کند که حتی در فراسوی حوزهء اختیارات اش قرار دارند؛ مثلاً، گذر از حکومت های توتالیتر و برقراری تغییرات بنیادی در دستگاه های حکومتی. نتايج بارز این گفتمان خود را در شکل دگرگونی های سیاسی بنیادی در ساختار نظام های سیاسی سرکوبگر در اروپای شرقی در دههء 80 میلادی نشان دادند و جهان شاهد فروپاشی نظام های ایدئولوژیک تک حزبی و جایگزینی دمکراسی های پارلمانی در اين جوامع شد.

 

2. جامعه شهروندی ایران، زير سلطهء حاکمیت مذهبی

در سراسر پنجاه سال اخير، و بخصوص در طی سی و پنج سالی که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد، و بویژه در سال های اخیر، همگی شاهد آغاز و رشد روندی از تحولات اجتماعی بوده ایم که تداوم و تقویت آنها می تواند مآلاً به بروز چالشی جدّی علیه حکومت مذهبیون منجر شود.

يکی از عوامل مهم در اين «روند» سير تحولی بی وقفهء تغییراتِ بافت و ترکیب جمعیتی [تغييرات دمُوگرافيک] در ایران است که، خارج از ارادهء هر نیروی سیاسی و اجتماعی، مسير طبیعی خود را طی کرده است و می کند. مثلاً، می توان به تحولات سیاسی ويژه ای که در مقطع سال 57 در ایران رخ داد اشاره کرد؛ آنجا که طبقات نوظهور متوسط ایران در چارچوب مطالبات سیاسی و اجتماعی خاص خود، خواستار تغییراتی در ساختار نظامی سیاسی حاکم شدند.

به نظر می رسد که در ایران معاصر هم، این سير تحولی، که دلايل خاص خود را دارد، در چشم اندازی نه چندان دور، مطالبات و مناسبات سیاسی و فرهنگی معینی را مطرح خواهد کرد که در ظرفیت پاسخگویی این حکومت مذهبی نمی گنجد. ما هم اکنون شاهد تغییرات عميق ساختاری، بویژه در بخش شهرنشینی، هستيم که شکاف عمیقی را ما بین حاکمیت مذهبی و جامعه ایجاد کرده اند. در برخی موارد حتی می توان ديد که حکومت، بر خلاف میل باطنی اش، در بخشی از حوزه های اجتماعی و فرهنگی به ناگزير تن به عقب نشینی های تلويحی داده است.

 

3. نقش زنان در تغییرات دِمُوگرافيک کلان شهرها

تغییراتِ بافت جمعیتی در بطن جامعهء شهری، بويژه از جنبهء توّليد و رشدِ جوانه های اندیشهء سیاسی نوین در سطح اين جامعه اهميت دارند؛ تغييراتی که هر چه عمیق تر روند جدایی جامعه از حاکمیت مذهبی را بيشتر پدیدار خواهند کرد.

اینگونه تغییرات ساختاری را می توان بیش از هر کجا در ميان جامعهء زنان ایران مشاهده کرده که امروز اکثریت غالبِ جمعیت 75 میلیونی ایران را تشکیل می دهد؛ اکثریتی که تمایل شدیدی به تغییر جایگاه سنتی زن در جامعه دارد و، پیش از هر چیز، نسبت به جامعهء مردان، به موقعیت برتر خود در بازار کار و در زمینهء تحصیلی می اندیشد. آنچه که مرکز آمار خود رژیم گزارش می دهد این است که هم اکنون، در همین جمهوری مذهبی، 69 درصد از 4.5 میلیون محصلین دانشگاه های ایران را دختران جوانی تشکیل می دهند که، در راستای تأمين آیندهء بهتر شغلی در بازار کار ایران، سخت در رقابت با مردان قرار دارند.

حضور گستردهء زنان در مؤسسات آموزش عالی بمعنای تلاش آنها برای ورود به بازار کار و تصاحب شغل هایی است که سنتاً متعلق به مردان بوده است. کوشش برای ورود به بازار کار و سرمایه گذاری برای آیندهِ بهترِ شغلی، موجبِ کاهش نرخ ازدواج در جامعه خواهد شد و این رویداد خود سبب خواهد شد زاد و ولد در جامعه کاهش یابد و، از سوی ديگر، میزان طلاق افزایش یابد. تداوم این روند نیز موجب خواهد شد تا سن ازدواج در بین جامعهء زنان افزایش یابد که خود دلیلی است بر عدم پایداری و ماندگاری هستهء خانوادهء سنتی و افزایش روابط آزاد بین دختران و پسران جوان. در واقع، تمامی رخدادها و پدیده های اجتماعی، که اغلب از ویژگی ها و ره آوردهای جوامع مُدرن بشری محسوب می شوند، امروزه بصورتی گسترده و ملموس در جامعه ایران قابل مشاهده و تجربه هستند.  

در واقع، يک رویداد اجتماعی و دموگرافيک که خارج از هنجارهای جامعهء سنتی و بر خلاف میل حاکمیت مذهبی حادث شده، رفته رفته تبدیل به اپیدمی اجتماعی خطر سازی علیه «ارزش ها» و معیارهای رژیم اسلامی می شود. طبیعی است که در پی اینگونه تحول اجتماعی، در بخش هایی دیگر از زندگی اجتماعی جامعهء شهروندی نيز تغییراتی اساسی پدید آید که اغلب از پدیده های جوامع مّدرن بشری الهام می گيرند.

اصرار مداوم رهبر حکومت اسلامی بر افزایش نرخ زاد و ولد در ايران، دلیل آگاهی حاکميت از وضعیت کنونی جامعهء زنان ایران است، زنانی که دیگر پذیرای تشکیل خانوادهِ سنتی و یا ورود به روابط سنتی اجتماعی نمی باشند.

 

4. نقش تغييرات در ساختار جامعهء کشاورز

می دانيم که، به سبب عدم کفایت سیاسی رژیم اسلامی در پیشبرد برنامه های اقتصادی در روستاها، نظام کشاورزی در ایران حتی در ابعاد سنتی اش کاملاً فروپاشیده و روستائیان محنت زده، برای یافتن شغلی و تکه ای نان، راهی کلان شهرهای کشور شده اند. بر اساس آمارهای موجود، در طی سال های اخیر، رشد افزايش جمعيت شهرنشین در ایران سرعتی سام آور داشته است، با اين ملاحظه که بخش بزرگی از شهروندان کنونی شهرها بزرگ ايران همان روستائیان فقر زدهء مهاجری هستند که بالاجبار به حاشیه نشینی شهری قناعت کرده اند. 

تلنبار شدن فقر در حاشیهء شهرهای کلان کشور نيز يکی از آن چالش های بزرگی است که سرنوشتِ حاکمیت روحانیون در آینده را رقم خواهند زد. امروز رهبران و کارگزاران حکومت اسلامی بروشنی متوجه خطرهایی شده اند که بنیاد حکومت ایدئولوژیکی آنها را از درون مورد تهدید قرار داده اند. از همین رو تأکید مکرر مدیریت سیاسی اين حکومت بر ضرورت انتقال پایتخت از تهران بزرگ به نقطه ای دور افتاده ازکشور بی دلیل نیست. ملایان، پیش از هر چیز، نگران شورش گرسنگانی هستند که در دسته های چند میلیونی در حاشیهء شهرها در کمین فرصتی هستند که روزی برای رفع گرسنگی خود به خیابان ها بیایند.

 

5. نتایج

با توجه به آنچه آمد، که خود گوشهء کوچکی از نتايج تغييرت بافت جمعيتی است، می توان ديد که عدم توافق جمهوری اسلامی با جامعهء بین المللی در رابطه با برنامه های هسته ای اش، و یا بروز بحران های عمیق اقتصادی در کشور، و يا تداوم اقدامات باندهای حکومتی علیه یکدیگر، تنها تهدیدهایی محسوب نمی شوند که موجودیت این حکومت مذهبی را بمخاطره انداخته اند. روند رو به رشد تغییرات دِمُوگرافيک در ايران واجد آن خطرات بالقوهء جدّی تری است که علیه موجودیت بنیادهای مذهبی و ایدئولوژیک حکومت اسلامی پديدار گشته اند.

در اين ميان و بالطبع، جامعهء شهروندی، در پروسهء رشد این تغییرات اجتماعی، بزودی راهکارهای مناسب يا نامناسبی برای تحقق مطالبات حداقلی خود خواهد یافت، بی آنکه در این خصوص لزوماً نياز آن پيش آيد که دست یاری به سوی جامعهء سیاسی دراز کند.

امّا، با توجه به اين زمينهء رو به رشد، بايد پرسيد که «جامعهء سیاسی مخالف این حاکمیت»، در راستای وظایف خود، که کوشش برای استقرار حاکمیتی سکولار دمکرات در ايران است، چگونه به يافتن تدابیری لازم و علمی برای اين معضلات برخاسته است؟ چرا که اگر اين «جامعهء سياسی مخالف» برای رفع مشکلات و بحران هائی که تغييرات دموگرافيک بوجود می آورند راه حل هائی امروزی و متمدنانه نداشته باشد، حتی اگر به پيروزی رسد، تنها وارث بحران هائی خواهد بود که برای حل شان چاره ای جز توسل به برنامه ريزی های سريع الاجرا اما ژرف و آينده نگر نخواهد بود؛ توسلی که می تواند بخاطر احتمالی ديرهنگامی شان بسياری از پيروزی ها را به تلخکامی های وحشتناک مبدل سازد.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه