خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

جمعه 2  خرداد ماه 1393 ـ 23 ماه مه  2014

نمایش مضحک جنایتکارانه

هوشنگ اسدی

houshang.asadi(at)gmail.com

تمام دو هفتهء آخر اردیبهشت به "نمایش مضحک جنایتکارانه"ی - تعبیری از دولتمرد اوکراینی - سه دیکتاتور هم پیمان در تهران، مسکو و دمشق گذشت.

آندری دشچیتسیا، وزیر خارجه موقت اوکراین که کشورش دستخوش توطئه روسیه ـ بدترین دشمن ایران و یار دلخواه نظام ـ است، سیر و سرنوشت هفته را نامی می دهد که به عنوان "نگاه هفته" تبدیل می شود.

برادر حسین بازجو، سیاست پنهان "نظام" درباره اوکراین را عریان می کند. مرتضی کاظمیان ـ روزنامه نویس ـ "خلاصه و جوهر حرف" نمایندهء ولی فقیه در روزنامهء ضد ملی کیهان را بدست می دهد: "ایران با وجود وضع اسف ‌بار اقتصادی که گریبان همه - از حکومت تا مردم- را گرفته، از میلیاردها دلار درآمد مترتب بر فروش گاز به اروپا صرف ‌نظر کند تا در کنار مسکو بایستد و اروپا را ـ در پی بحران اوکراین ـ تحت فشار قرار دهد".

"میلیاردها دلار درآمد فروش گاز به اروپا"، که برادر حسین می خواهد خرج دفاع از "پوتین استبداد" روسی کند، به ارقام ناچیز دیگری پیوند می خورد که سران "نظام" مانند پول خرد جیب شان در بارهء آنها حرف می زنند. علی لاریجانی، یکی از پنج برادر غارتگر لاریجانی که بیشترشان نقش کلیدی در ایجاد "شرایط غیرعادی" ایران دارند، می گوید: "کشور در شرایط عادی قرار ندارد. شرایط کشورمان، شرایط حساس و پیچیده‌ای از نظر اقتصادی و بین‌المللی است؛ کاری به دلایل ندارم که غصه پردردی است که چرا به این وضع رسیدیم؛ اما هم در اقتصاد پیچیدگی‌هایی بوجود آمده و هم بیکاری، تورم و فقر در کشور مسایل مهمی است. با وجود 700 میلیارد دلار درآمد نفتی، تورم 40 درصدی برای مردم به ارمغان آورد".

حسن روحانی هم از همین "غصهء پردرد"، که تورم را برای مردم به "ارمغان" آورد، جوری حرف می زند که انگار عاملان اش نه همان برکشیدگان "رهبر" و "نظام " هستند، بلکه از عالم دیگر حاضر و سپس در ناکجا غیب شده اند: "عده‌ای با شعار مبارزه با ابرقدرت‌ها، جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند. با شعر و شعار، استقلال و عزت درست نمی‌شود و با فریاد و هوچی ‌بازی عظمت مملکت به وجود نمی‌آید".

و اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهور، صحنه دیگری از این "نمایش مضحک جنایتکارانه" را رسانه ای می کند: "حدود 700 میلیون دلار پول شرکت مس به بهانه دور زدن تحریم در حساب دو فرد ایرانی بود که پاسپورت یک کشور اروپایی را هم دارند. دوستان وزارت اطلاعات با روش‌های پیچیده موفق شدند پول را از حساب این افراد خارج کنند".

"700  میلیارد دلار درآمد نفتی" کجاست؟ این "دو فرد ایرانی" کیستند که "700 میلیون دلار" ناقابل را به جیب زده بودند و وزارت اطلاعات موفق شد نبا روش های پیچیده» از حساب شان خارج کند؟ کارگردان "نمایش" کاری به این "جزئیات" ندارد. تشخیص مجرم هم بعهدهء تماشاگران است که اینجا محمود احمدی نژاد را بعنوان "قاتل" دراز کنند و "انحطاط نظام" را هم به حساب محمد خاتمی بنویسند. نشانی را موحدی کرمانی ـ یکی از ده ها سخنگوی "مقام رهبری" بر منابر جمعه ـ می دهد: "به وزارت ارشاد، علوم و رسانه‌ها هشدار می‌دهم مبادا نظام ما به انحطاط اخلاقی و فرهنگی زمان اصلاحات بازگردد؛ مراقب باشید".

لابد، برای همین، دولت "تدبیر" جدیدی بکار بسته و ممیزی را سه مرحله ای کرده است. خشایار دیهیمی ـ مترجم ـ پرسش جالبی را مطرح می کند: "یعنی چه که می‌گویند ممیز 1، ممیز 2، ممیز 3 و… مگر وزارت ارشاد وزارت اطلاعات است؟"

پدر سراج الدین میردامادی ـ که دایی "حضرت آقا" هم هست و پسرش در بند سربازان آقا ـ پرسش دیگری را در میان می گذارد": حرف های روحانی را باور کنیم یا قاضی صلواتی؟" و گوشهء دیگری از پرده را برای تماشای "نمایش مضحک جنایتکارانه" بالا می زند: "به هیچ عنوان برای آزادی فرزندم از رهبر جمهوری اسلامی درخواستی نخواهم کرد. احتیاجی هم به ایشان ندارم و زندگی ساده خودم را دارم. پسرم هم مسئولیت کارهایش بر عهده خودش است و هیچ جرمی مرتکب نشده. اصلاً سراج هم توقع ندارد من به شخص آقای خامنه ای رو بیاندازم. اما نکتهء مهم این است که ما با این نسبت نزدیک مان این شرایط مان است، وای به مردمی که چنین نسبتی ندارند و چقدر فشار و ظلم و ستم بر آنها زیادتر است".

آقای سیدعلی حسینی خامنه ای، گوشی برای شنیدن "تظلم" ندارد حتی اگر از جانب دائی اش باشد. او، چفیهء عربی به گردن، بر صندلی قدرت نشسته، مگسان گرد شیرینی در لباس نظامی دوره اش کرده، شکم های فراخ را به جلو داده اند، و در تائید "فرمایشات" ریش تکان می دهند. هفته ای ست که بار دیگر "مذاکرات هسته ای" به صدر اخبار آمده و قرار است "توافق نهایی" در روزهای پایانی هفته بدست بیاید.

سرگئی ریابکوف ـ معاون وزیر امور خارجه روسیه ـ می گوید: "امیدواریم که تهران راهنمایی‌های لازم را به همهء اعضای هیات خود داده باشد تا از این طریق پیشرفت در مذاکرات میسر شود".

حسن روحانی، در آستانهء مذکرات تائید می کند: "ایران آپارتاید هسته‌ای را نمی‌پذیرد و زیر بار آن نمی‌رود".

 او از کشورهای غربی می خواهد تا به جای "تحقیر ملت ایران، به این ملت و دست ‌آوردهای علمی ‌اش احترام بگذارند" و "مسیر تقدیر از این ملت را در پیش بگیرند. ساخت سلاح هسته‌ای کار سختی نبود ولی ایران این کار را نکرد تا به دنیا بگوید دفاع ما اخلاقی بود".

سخنان "حقوقدان" فقط یک آب شسته تر از "فرمایشات" رهبر است که باز هم، توقعات قدرت ‌های غربی را "احمقانه و ابلهانه" می خواند و به سپاه دستور می دهد که جنگ ‌افزارهای موشکی و نظامی خود را به تولید انبوه برساند. و همچنان نشسته بر کرسی خیالی مدیریت جهان، خواستار حل تحریم ها از راهی غیر از مذاکره می شود.

مذاکرات اتمی دیگر بار به نقطهء حساس رسیده است. علی‌اکبر ولایتی ـ طبیب و حبیب آقا - از جانب "ما" باز هم تاکید می کند: "تیم فعلی مذاکره کنندهء هسته‌ای در چارچوب تعیین شده از سوی رهبر ایران مذاکره می‌کند. ما از مذاکره ‌کنندگان خود مطمئن هستیم". نقش خامنه ای در توافق نهایی با غرب به میان می آید.  بدبینی خامنه ای و خوش بینی اطرافیان ارزیابی می شود. مصطفی تاج زاده، که از سلول انفرادی زوایای پنهان سیاست را هم رصد می کند، در نامه سرگشاده ای می کوشد تلاش "دلواپسان" در تغییر نظر رهبر جمهوری اسلامی را مانع شود و او را از "پشتیبانی بدون چشمداشت ما" اطمینان می دهد. یار غار رهبر از کدام "ما" سخن می گوید و زندانی اش از کدامین "ما"؟ "نمایش مضحک جنایتکارانه هفته" پاسخی به این پرسش ها نمی دهد. جلیل روشندل ـ تحلیگر سیاسی ـ بر پیش نویس توافق نهایی پرتو می افکند و رضا تقی زاده ـ تحلیل گر دیگر ـ روحانی را بعد از امضای سند به تصویر در می آورد.

چهارشنبه، 24 اردیبهشت، می رسد و مذاکرات در وین آغاز می شود. محمد جواد ظریف، و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، شب پیش در یک برنامهء شام کاری دربارهء چارچوب مذاکرات رایزنی کرده اند. غروب چهارشنبه-  گفت وگوها "خوب" و "سازنده" ارزیابی می شود. اطلاعات از طریق گروه مذاکره کننده در اختیار "رهبر" گذاشته می شود و ملت هم ـ طبق معمول سنواتی ـ از طریق رسانه های خارجی اخبار جسته و گریخته ای در بارهء مذاکراتی که به سرنوشت کشورشان مربوط است، خواهد شنید.

تاریخ نشان خواهد که در وین "قرارداد ترکمانچای" دیگری تدارک می شود و یا "نظام" "شکست" دیگری را بر قدرت های غربی تحمیل می کند. معلوم نیست نگرانی "دلواپسان" که در هزار توهای "نظام" خانه دارند رفع یا تشدید می شود، اما علی ربیعی ـ مقام امنیتی مشهور و وزیر کار دولت تدبیر ـ هم به بازیگران نمایش می پیوندد: "دولت هم دلواپس عدالت اجتماعی، رانت، فقر، بیکاری و آسیب‌های اجتماعی است".

"برادر عباد" که برنامهء جلوگیری از راهپیمائی کارگران در روز جهانی کارگر را پیش برد، احتمالاً آماری را که دست پخت "نظام" است و همین هفته منتشر شده، خوانده است: "40 میلیون نفر در ایران کار نمی کنند." و توضیح اش: "6. 5 میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصلهء سال‌های 84 تا 92 بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر 39.5 میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند اما در توسعهء کشور نقشی ندارند و صرفاً مصرف کننده‌ هستند".

در روزهایی که کک "نظام" هم برای مرگ دریاچهء ارومیه، و مهاجرت بی سابقهء نخبگان پزشکی نمی گزد، نخستین عکس "نخست وزیر" امام بعد از زندان خانگی و بر تخت بیمارستان دلواپسی عمومی را دامان می زند. خاطرهء نابود کردن تدریجی آیت اله شریعتمداری، احسان طبری، سعیدی سیرجانی، آیت اله منتظری و ده ها قربانی دیگر "حصر خانگی" به اذهان بر می گردد. آیت‌الله یوسف صانعی، از مراجع تقلید شیعه، با اشاره به حصر میرحسین موسوی٬ زهرا رهنورد و مهدی کروبی٬ می گوید: "باید به کسانی که در ایجاد این حصر و تداوم آن نقش داشته‌اند٬ تذکر داد، بر فرض که آن‌ها در محکمهء صالحهء شرعی محکوم شده‌اند و بر فرض که حق دفاع از خود را داشته‌اند و بر فرض که تمامی مراحل صدور حکم حصر٬ قانونی و شرعی بوده٬ آیا این‌گونه رفتار در زمینهء معالجهء آن‌ها انسانی و اسلامی است؟ حداقل شرایط اسلامی اسیر را رعایت کنید. شما جناب آقای کروبی٬ حفظه‌ الله٬ پیرمرد 78 ساله را که بیش از شصت سال از عمر خود را صرف انقلاب کرده با این وضعیت محصور کرده‌اید".

اردیبهشت با گام های بلند از بستر خونین گل های سرخ ایران بسوی خرداد داغ و همیشه پر حادثه رفت. زنگ های خطر به صدا در می آید: "میزان ورودی آب سدهای تهران با بحرانی‌ترین شرایط 46 سال گذشته روبروست. اگر شهروندان بيست درصد صرفه‌جویی نکنند قطعاً با قطعی آب و جیره ‌بندی مواجه خواهند شد".

 سعود الفیصل، وزیر خارجه سعودی، از همتای ایرانی خود محمد جواد ظریف دعوت می کند تا از عربستان دیدار کند؛ دعوتی که با استقبال آمریکا روبرو می شود. سخن از گفت و گو بر سر مسائلی چون "اوضاع داخلی بحرین و بحران سوریه" است و در پایان هفته دستان خامنه ای ـ پوتین را بهم حلقه می کند که بر بقای دیکتاتور سوم بشار اسد، پا می فشارند. احمد جربا، رئیس شورای ائتلافی مخالفان سوریه، در دیدار با باراک اوباما، رئیس‌ جمهوری ایالات متحده، و سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آن کشور، حرف دیگری می زند: "بشار اسد، تمام حقانیت خود را در رهبری آن کشور از دست داده و جایی در آینده این ملت ندارد".

 

خانم ها! آقایان!

"نمایش مضحک جنایتکارانه" ادامه دارد. مصباح یزدی در دفاع از استبداد به سیم آخر می زند: "باید بت آزادی را با مقاومت شکست". و از محمد مجتهد شبستری به معنای واقعی کلمه توی دهنی می خورد: "آزادی بت نیست، بت شکن است. فقط در پرتو درخشان آزادی است که همه بت‌ها یکی پس از دیگری شکسته می‌شوند".

یکی از قربانیان اندیشهء مصباحی که اکنون دکترین ساز "نظام مقدس جمهوری اسلامی" است، "نخست وزیر امام راحل" بود که حالا اسیر در خطر مرگ "امام حاضر" است. از خیابان های "رأی من کو؟" به اسارت بُردندش و آنقدر نگاهش داشتند تا تخت بند بیمارستان شود.

آيا میر حسین موسوی این سلام را که فضای مجازی را به هق هق انداخته است، می شنود؟

http://www.roozonline.com/persian/negahehafteh/negahe-hafteh-view-on-the-week/article/-80cef3c849.htm

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه