خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

جمعه 2 خرداد ماه 1393 ـ 23 ماه مه  2014

قوطی بگیر و بنشان!

شهباز نخعی

Shahbaznakhai8@gmail.com

«بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور 75 میلیونی نیست، کشور ما کشور 150 میلیونی است.  حالا ما دست کم را گرفتیم گفتیم 150 میلیون، بیشتر هم می شود گفت... با این استعداد بالقوهء علمی که در این کشور وجود دارد، می تواند یک کشور پر جمعیتی باشد و انشاء الله خودش هم این جمعیت را اداره کند»!

فراز بالا بخشی از سخنان سید علی خامنه ای در تاریخ 8 آبان ماه سال گذشته در همایش ملی تغییرات جمعیتی است. البته نه این نخستین باری بود که او در این باره سخن می گفت و نه او نخستین کسی است که به این کشف محیرالعقول دست یافته است. پیش از آن، مقام معظم رهبری در 11 اردیبهشت سال 1392، در دیدار جمعی از مداحان گفته بود: «فرزند آوری یک مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهایی که داشتیم، با عدم دقت هایی که از ما سرزد، یک برهه ای در کشور ما متأسفانه این مساله مورد غفلت قرارگرفت و ما امروز خطرات اش را داریم می بینیم». پیش از او نیز ملیجک و گماشتهء مشنگ ( مخفف منتخب شورای نگهبان!) و محبوب مقام معظم – که نظرش با نظر او نزدیک بود – گفته بود: «این که می گویند دو بچه کافی است، من با این امر مخالف هستم. کشور ما دارای ظرفیت های فراوانی است. ظرفیت دارد که فرزندان زیادی در آن رشد پیدا کنند. حتی ظرفیت حضور 120 میلیون نفر را نیز دارد»!

در پی بیانات گهربار و رهنمودهای مقام معظم رهبری، مجلس فرمایشی و گوش به فرمان شورای اسلامی نیز دست به کارشد و در 24 فروردین ماه سال جاری طرحی با رأی 131 تن از راه یافتگان به این مجلس تصویب شد که بر مبنای آن سقط جنین، روش های گوناگون عقیم کردن، و حتی تبلیغات مربوط به کنترل جمعیت و کاهش تعداد فرزند ممنوع شده و برای آنها مجازات در نظر گرفته می شد. این هفته کلیات این طرح که یک مقدمه و 4 ماده دارد، در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تصویب شد.  بنابراین طرح، هرگونه اقدامی در مورد کنترل جمعیت و کاهش تعداد فرزند ممنوع خواهد بود و برای متخلفان، بنا بر مادهء 624 قانون مجازات اسلامی 2 تا 5 سال زندان پیش بینی شده است. روز 30 اردیبهشت نیز حسین نقوی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس روی دست مقام معظم رهبری بلند شد و ادعا کرد: «جمهوری اسلامی ظرفیت تبدیل به کشوری با جمعیت 300 میلیون نفری را دارد»!

در همان روز 30 اردیبهشت، مقام معظم رهبری با صدور فرمانی "سیاست های کلی نظام" در مورد جمعیت را ابلاغ کرد. در مقدمهء این فرمان - به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری – آمده است: «با عنایت به اهمیت مقولهء جمعیت بر اقتدار ملی، و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز، و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سال های گذشته، سیاست های کلی جمعیت ابلاغ می گردد».

پس از این مقدمهء انشاء گونه و "البته بر همه کس واضح و مبرهن است" مانند، مقام معظم به شرح جزییات سیاست ها در 14 ماده می پردازد که خلاصه ای از آنها به شرح زیراست: «ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی... رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند... اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران... تحکیم بنیان و پایداری خانواده... ترویج و نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی... ارتقاء امید به زندگی، تأمین سلامت و تغذیه سالم جمعیت... فرهنگ سازی برای احترام و تکریم سالمندان... توانمند سازی جمعیت در سن کار... بازتوزیع فضایی و جغرافیایی جمعیت... حفظ و جذب جمعیت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم جمعیتی... مدیریت مهاجرت به داخل و خارج هماهنگ با سیاست های کلی جمعیت... تشویق ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایه گذاری و بهره گیری از ظرفیت ها و توانایی های آنان... تقویت مؤلفه های هویت بخش ملی (ایرانی، اسلامی، انقلابی) و ارتقاء وفاق و همگرایی اجتماعی... رصد مستمر سیاست های جمعیتی...»!

خواندن "سیاست های کلی جمعيتی مقام معظم" بی اختیار این پرسش را به ذهن می آورد که یک فرد، هر قدر توهم زده، هر قدر بریده از واقعیت های جامعه، هر قدر خودپسند و خود شیفته و هرقدر برج عاج نشین، چگونه می تواند این پرت و پلاهای نامربوط را به عنوان دستورالعمل های ادارهء یک جامعهء غرق در گرداب مشکلات گوناگون صادر کند و انتظار اجرای آنها را داشته باشد؟!  این مقام معظم آیا در ایران زندگی نمی کند؟!  پاسخ این پرسش را می توان از دایی مقام معظم شنید که پسر روزنامه نگارش، سراج الدین میردامادی، چند روز پیش بازداشت شد. او می گوید: «رفتار مقام معظم رهبری به گونه ای است که گویی در این کشور زندگی نمی کند!»

به نظر می آید که دولت "تدبیر و امید" و حامی و مغز متفکر آن، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، موفق شده اند با ترفندی مقام معظم رهبری را متقاعد کنند که بهتر است ایشان به تعیین "سیاست های کلی نظام" – مانند مقولهء جمعیت – بپردازد و اجازه دهد امور اجرایی جزیی و پیش پا افتاده ای مانند پروندهء هسته ای و تحریم های فلج کننده را کارگزاران اجرایی عهده دار شوند تا ببینند چگونه می توانند دسته گل هایی را که مقام معظم به آب داده رفع و رجوع کنند. چیزی شبیه به آن که قدیمی ها برای ساکت و آرام کردن کودکان می کردند و به آن قوطی بگیر و بنشان می گفتند!

31 ارديبهشت 1393

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه