خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

چهارشنبه 28 خرداد ماه 1393 ـ 18 ماه ژوئن  2014

مال بد بیخ ریش صاحب اش؟

پرويز ضرغامی

آیا اول این حکومت موسوم به جمهوری اسلامی نبود که، از همان روز برپائی اش، با شعار جهانی کردن شیعه گری، و با بمب و صادر کردن اراذل و اوباش حزب الله، خواستار آن شدند که، به قول خودشان، جهان را از کفر و الحاد پاک و حق را حاکم کنند؟

مگر بنیان گذار همین «جمهوری نکبت بار» نبود که نه یک بار بلکه هزار بار به ملت عراق پیام داد که «امت شیعه بپا خیزید و حکومت عراق را سرنگون و حاکمیت شیعهء دوازده امامی را مانند ایران اسلامی بر پا کنید»؟

مگر هم او نبود که به ملت عربستان اردن و مصر پیام می داد که «این کفار بی دین حاکم بر خود را با جنگ و انقلاب سرنگون و اسلام ناب محمدی٬ اسلام من، را حاکم کنید»؟

و مگر جانشینان همین «امام امت نبودند و نیستند که، با پول بی حساب ملت ایران، صدور اسلام شیعه و جهانی کردن آن را در تمام جهان (از نیجریه تا سودان ٬از یمن تا بحرین و سوریه و بوسنی و چچین وعراق و در کل مناطقی که جنگ و درگیری اسلامی شیعه و سنی همین امروز در آنها جریان دارد) دستور کار خود قرار دادند و با همین اوباش خرمذهب، يا بقول خودشان برادران حزب الله، پایه گذاری فرقه گری و جنگ و برادر کشی سنی و شیعه گری را بنیاد نهادند و همین امروز هم دست بردار نیستند؟

اما آن کس که باد بکارد توفان درو می کند! و آن را که خانه نئين این است بازی نه این است!

از کارگزاران اين حکومت بايد پرسيد: آيا آن روزی که فریاد می زدید که «وانفسا! اسلام درخطر است! و ای امت شیعه بپا خیزید» به یاد نداشتید که آخوند دیگری هم، در جائی دیگر، همین را برای دفاع از فرقه و مسلک خود بیان کرده و فریاد خواهد زد؟

حال درو کنید کاشته خود را! بله، «داعش» کاشتهء خود شما را جواب می دهد؛ آن هم در کشتگاه خود شما، سوریه و عراق، دو کشوری که منطقهء امن زیر پرچم خود شما محسوب می شدند. در همین چند روزه ديديم که نوری الملکی فاسد، اين دست پروره و چاکر سپاه پاسداران شما٬ درون قسمت شیعهء عراق هم هیچ طرفداری ندارد، و جز سردار سلیمانی و یاران اش کسی او را نمایندگی نمی کند، و حتی ارتش دست پرودهء همین سردار هم در اولین بر خورد پا به فرار گذاشته٬ آن هم با بجا گذاشتن تمام جنگ افزارهایش.

این مردم عراق بودند که به شما جواب دادند! آيا هنوز هم کر هستید؟

شما تروریست ها و تروریست پروران اکنون فرزند خلف خود٬ داعش، را تروریست می خوانيد؟

بله، داعش تروریست است، آن هم از نوع ناب محمدی سنی اش، در مقابل شما تروریست های ناب محمدی شیعه!

و حال می خواهید سپاه شیعه را به عراق بفرستيد تا جنگ شیعه و سنی به کمال برسد؟

 وای به حال ملت بدبخت ایران و مردم منطقه؛ که نشسته است و تماشاگر لال، و می بیند که آنها را درگیر جنگی چندین ساله و ناخواسته، ولی خانمان برانداز، می کنند؛ جنگی که نه تنها تمام منابع و ثروت های منطقه را بر باد می دهد بلکه برادر کشی و در پایان از هم پاشیدگی ایران و نابودی جوامع تمام منطقه را به همراه دارد.

دار و دستهء حاکم بر ایران اکنون به آخرین مأموریت خود، که درگیری علنی شیعه و سنی است، می رسند.آنها تا امروز توانسته اند شرایط را برای چنين روزب آماده کنند،فرقه گرائی و اختلافات مذهبی را به اوج خود برسانند، نفرت و خشم و کینه را در منطقه بپراکنند، و وحشت از حضور و دخالت در کشورهای عرب و مسلمانان غیر شیعه را در دل آنها بپرورانند، و عاقبت، اکنون، با دخالت مستقیم در عراق، به ديگران نشان خواهند داد که راهی جز در گیر شدن با حکومت اسلامی ندارند و باید در برابر آن بصورت واکنشی عمل کنند٬ و خواهند کرد؛ و بدينسان، جنگی دیگر، نه مانند جنگ ۸ ساله، که این بار جنگی فرقه ای و مذهبی، با تمام وحشیگری ضد انسانی ِ اسلامی، که داعش نمونه ای از آن را در عراق نشان می دهد، در خواهد گرفت.

اما چه باید کرد؟ آيا بايد تماشا گر ماند و سرنوشت خود٬ فرزندان و آیندهء کشور را همچون گذشته به دست «انشاالله» و امید و بی عملی سپرد و «به من چه» و «کاری از دست من بر نمی آید» و «من سیاسی نیستم» و «دست تنها نمی شود» و «دیگران نمی کنند» و... سپرد؟ درست همانگونه که تا امروز کرده ایم و خود  و دیگران را فریب داده و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده ایم و با این بی عملی خود و مملکت را به این روز رسانده ایم؟ و در همان حال همه را بگردن دیگران ـ از روس گرفته تا امریکا و انگلیس و غیره ـ انداخته ايم که «آنها هستند که رژیم را نگاه داشته اند و نمی گذارند و حمایت می کنند؟ و، به اين ترتيب، عملاً خودفریبی و بزدلی و ترس و بی مایگی خود را به گردن دیگران انداختن و یا از آنها توقع داشتن که بیایند و خود و منافع خود را فدا کنند تا من و حضرتعالی آزاد شویم و آسوده بخوابیم، بدون آنکه خود برای وطن و آزادی اش کوچک ترین قدمی برداریم؟

صد البته اين درست است که قدرت های بزرگ نمی خواهند که ما آزاد و سربلند باشیم؛ چرا که می دانند آزادی ما با منافع آنها سازگار نیست. ولی اینکه ما نيز تا متحد نشویم و برای رسیدن به آزادی از خود مایه نگذاریم هیچ راهی جز همین نابسامانی نداریم٬ و فردا همین حاکمیت فرزندان ما را به جنگ شیعه و سنی گسیل خواهد داشت و این نیروی سازندهء ایران فردا را در جنگی خانمان برانداز به نابودی خواهد کشاند، و نتیجهء آن را سال های سال بصورت دشمنی همسایگان و مسلمانان سنی خواهیم دید؛ وضعيتی که حاصلی نخواهند داشت جز فقر و برادرکشی.

ما از همین امروز باید پرچم دادخواهی خود را با شعار «سکولاریزم» برافرازیم و نشان دهیم که تنها یک راه برای نجات از این توفان ِ بر پا شده بدست ارتجاع وجود دارد و آن جدائی هر نوع دین و باور مذهبی و ايدئلوژيک از حکومت و قانون و امور کشور داری است.

در یک کلام: موسی به دین خود و عیسی به دین خود؛ بدون دخالت ادیان در امر کشور داری.

بله، اگر نه در جهان که قطعاً در منطقه ما، تنها راه رسیدن به دمکراسی از همین سکولاریزم می گذرد! امروز حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان و زائیدهء جدیدش، داعش، بیش از پیش این واقعیت را به ما نشان می دهند که دو راه بيشتر در پيش روی منطقه نيست: یا نابودی کل ایران و منطقه در یک جنگ سنی و شیعی، و یا بکرسی نشاندن تنها راه دمکراسی، یعنی سکولار کردن حکومت های منطقهء خاورمیانه که در آنها نهاد دین در هیچ یک از ارگان های حکومت دخالت نداشته باشد و این تفکر پایهء قانون سازی جوامع شود.

در واقع، هیچ گاه مانند امروز خطر دخالت نهاد دين در زندگی و حکومت منطقه، و بخصوص کشور ایران، اينگونه نمایان نگردیده بود. پدیدهء «داعش» باید چشم ما را به این واقعیت باز و بازتر کند که، چه بخواهیم و چه نخواهیم، اگر کوچک ترین علاقه ای به وطن و فردای آن داریم سکولار بودن حکومت ایران تنها راه رسطدن به دمکراسی و گریز از جنگ و خون ریزی، و رسیدن به سعادت زمينی است...

***

به گمان من، اگر به فردای وطن خود علاقه داريم، باید از بی برنامگی و فرار از مسئولیت دست برداریم. سياههء جنگ و خونریزی را ببینیم و برای جلوگیری از فروپاشی ایران و رسیدن به دموکرسی و آزادی آماده و متحد شويم.

نه گفتن به سیاست های جمهوری اسلامی کافی نیست؛ باید متحد شد، بايد اپوزيسیون سکولار دمکرات و انحلال گر این حکومت ضد ایرانی و جنگ طلب را شکل داد و وارد عمل شد.

این تنها راه رسیدن به آزادی، صلح و سازندگی ایران فردا ـ ایرانی دور از جنگ و نابرابری است. خوشبختانه هم اینک راه رسيدن به چنان آينده ای باز و روشن است: نهادی به نام «مجمع سازمان های سکولار دمکرات ايران» کنگرهء خود را در روزهای 9 و 10 اگوست در شهر بوخوم آلمان بر گذار می کند. شما نيز می توانید در اين کنگره حضور یابید و يا، لااقل، جريان آن را از اینترنت بصورت مستقیم تعقيب کنيد. برای اطلاعات بيشتر می توانيد به سایت اين مجمع در پيوند زير رجوع کنید:

mssdi.org

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه