خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

جمعه 13 تير ماه 1393 ـ 4 ماه ژوئيه  2014

استبداد يا نبود استبداد؟ پرسش همه این است!

محسن ذاکری

عراق در سر سه راهی گزینش تجزیه به سه قسمت سنی، شیعی و کرد قرار گرفته است. و این گزینه بهترین می نماید. اینکه چه شرایطی عراق را بدینجا کشاند پرسشی و نگرشی ساده نیست؛ منتهی بسیار برای مردم جهان که بیرون از عراق هستند باید درس و عبرت را آبستن باشد. اینکه عراق به چه سمتی پیش می رود، طبیعی است که بسیاری را کنجکاو و علاقه مند کرده است. دلایل این علاقه و کنجکاوی ها نیز متعدد است زیرا منافع و انگیزه و اهداف متعدد در میان است. و افسوس که دیروز از یاد آدمی می افتد اما فردا را او با اشتیاق می چسبد. به هر حال بابل کهن، ملک هارون الرشید و «هزار و یکشب»، پس از اینکه از دست امپراطوری عثمانی به دست های اروپاییان پس از جنگ جهانی اول افتاد، اینک کارش پس از صد سال - تقریبا 3 برابر 35 سال - به اینجا کشید.

 

خون و خاک

هنوز زمان باقی بود تا صدام حسین به توافق و رضایت همکاری با جرج بوش پسر برسد، اما این مهم روی نداد. بزودی 14 سال از جنگ بوش و صدام می گذرد. چهارده سال است که هر هفته در عراق انفجارهای «تروریستی» یا «تروریستی انتحاری» و یا «تروریستی ایثاری» صورت می گیرد.  دنیا هم بر پایهء خود می چرخد. این رقم بالای «ایثار» مسلمین راهی بهشت -  14 را ضرب در 52 و 52 را ضرب در 2 نمایید - در راه جدال با کافرین، خود بس «حماسه» ای «عادی» شده است. شیعیان و سنی های تربیت شده در دامان و آغوش و شیر زنان مسلمان، اینگونه ایستادند و با کافرین مقابله کردند! البته من و شما، انسان امروزی، که بس هشیارتر و محیط بر مسائل هستیم، می دانیم که وقتی می نویسند «30 نفر در بازار بغداد با انفجاری کشته شدند» بدین معنی است که 50 نفری هم با آسیب های جسمی و روحی شدید برای جامعه می مانند. و برخی تا آخر عمر از این آسیب ها رنج می برند. هرچند تعداد تلفات «کافرین» در مقایسه با مردم عراق و «مسلمانان» بسیار اندک بوده است، اما خون و خاک در هم خمیر شده، گویی اثری جادویی دارد و از میان آن قرار است آدمی از نو بباید. ده ها هزار پلیس - بیکاران بدنبال لقمه ای نان - و زن و کودک تکه تکه شدند. جنگ کفار با مسلمین و شاید هم بر عکس، خاموش نمی شود. یادم می آید، در سریال سربداران، قاضی القضات "باشتین" بر سر شیخ حسن جوری داد می زد:‌«تا کی باید این رودخانهء شما را با خون انسان ها آبیاری نمود؟» عراق، یا همان «ویتنام» مسلمانان، نشان داد که مسلمانان برای مبارزه با مهاجمین، از جان انسان های مرز و بوم خود هیچ کم نمی گذارند و هر که دم دست باشد «فدا» می سازند.

 

نان و آب

صدام مرد؛ قرار بود طبق بعضی پیش بینی ها «قهرمان» جوانان «عرب» شود. اما گویی زمان فرق کرده است. یاد او را تره ای خرد نمی نمایند. جرج بوش پسر هم در حال ادارهء کتابخانه و کشیدن تابلوهای نقاشی اش است. علی خامنه ای هم خرسند که «دیدید چگونه سپاه عزیز پاسداران جنگ را به داخل عراق کشاند و آمریکا را دامن گیر نمود؟ و عتبات مقدسه هم از هر گونه تعرضی مصون خواهند ماند.» اینک قرار است با گسترش قدرت داعش، نیروهای غربی و شرقی عراق را تحریم اقتصادی سخت نمایند! عراق جز اقتصاد نفتی هیچ صنعت و اقتصاد دیگری ندارد. باید اندیشید این مردم بخت برگشتهء عراق از کجا نان و آب و دارویی باید بدست آورند.  به هر رو مردم عراق روزگاری سختی را در پیش دارند که شاید هم بگویند همان «مالکی» بهتر بود می ماند. این همان تسلسل «بد» و «بدتر» است که با وجود استبداد و نبود حرمت و جایگاهی برای مردمان کشور ها در انتخاب شرایط سیاسی مرز و بوم شان بر آنها حاکم می ماند و سلطهء مستبدین را بقا می بخشد. استبداد مردم را از چاله ای به چاهی و  از چاهی به دره ای می اندازد و بر دوش آنان پیش می رود.

مشکل بزرگ آنجاست که امروزه - اگر گوش شنوایی در ایران نیز باشد - «نان و آب» انسان ها بهم گره خورده است. ترکیه به فکر حمایت از اکراد شمال عراق است و حاضر است با عقلانیتی نسبی به اکراد ترکیه هم حقوق  انسانی بیشتری را سزاوار بداند. ترکیه به این نتیجه رسیده است که از این آب گل آلود، حتی برای مدتی موقت هم که شده، گوشه ای از «منافع» منابع طبیعی کردستان عراق را برای خود محفوظ بدارد. می بیند که بحران روسیه و اروپا بر شرایط فروش گاز تاثیر گذارده است، می بیند که منابع گاز شمال عراق از جایگاه مهمی برخوردارند و می داند که اکراد تمایل و شتاب زیادی برای «ساختن» و عمران کردستان عراق دارند؛ پس ترکیه همچنان بدنبال منافعی بزرگ و هر چند کوتاه مدت برای ترکیه است - چرا که نه! حالا مارکسیست های ترکیه و منطقه از فردا «هر چه فریاد دارند» بر سر ترکیهء امپریالیست بکشند که سوریه و عراق را بر هم ریخت و منتظر نشد تا در «سوریهء سکولار» و «عراق لائیک» رگه های جنبش های «سوسیالیستی» رشد و نمو نمایند. ترکیه اما گوش شنوایی به این حرف های «راست و چپی» ندارد و برای همین هم اقتصادی موفق را ارائه داده است. ترکیه می داند با باز شدن شیرهای نفت ایالات متحدهء آمریکا به بازار آن کشور، تکلیف هفتاد در صد نفت جهان که توسط آمریکا خریداری می شود چه خواهد شد. می داند «بزودی» با گسترش صنعت سوخت برقی و دو زمانهء وسایل نقلیه، تکلیف هفتاد درصد نفت خریداری شدهء توسط آمریکا که توسط وسائل نقلیهء آمریکا مصرف می گردند، چه خواهد شد.  پس تا زمانی هست می خواهد منافعی داشته باشد. چرا که نه!

 

یک لقمه عقل

نمی توان گفت که شرایط و امنیت لوله های گاز و نفت در شمال عراق و روابط بین اکراد در شمال عراق در آینده چگونه خواهد بود. سپاه «هوشمند!» پاسداران و نیروهای امنیتی عراقی و چریک های زیر زمینی القاعده در خواب و آرامش به سر برده اند و از تشکیل نیرویی به نام داعش هیچ خبری و سر نخی نداشته اند! و اینک باز این مردم کوچه و خیابان عراق اند که باید بهای حضور ناگهانی این عاصیان روان پریش را بپردازند. ابداً نمی توان تصویری مطلق از هیچ کدام از سه منطقهء عراق داد و امنیت هیچ کدام تضمین شده نیست، منتهی از آن رو که موضع ترکیه و «سیاست» ترکیه برای بقا و گسترش هژمونی این کشور در منطقه با حکومت اسلامی ایران تفاوت های بنیادین دارد، شاید بتواند در شمال عراق کار کرد داشته باشد. به همين دليل، اقدام اکراد در قبول تجزیه و جدا شدن از عراق، امروز، اقدامی کاملا پراگماتیک و با محاسبه بود. اکراد، که همهء ما می دانیم در هر گوشهء جهان و در هر کشوری باشند اگر در رویای «کردستان بزرگ» بسر نبرند اما آن رویا را بس دوست می دارند، سال هاست که برای استقلال سیاسی خود مبارزه می کنند. بطور کلی، هر چند که «پارادکس» های منافع کشورهای خرد و کلان نیز در جهان ما هنوز حل نشده است، اما تمایل کشورهای جهان برای وسعت يابی همچون سابق نیست و در دو جهت شکل می گيرد. برای مثال، ترکیه و ایران و روسیه به فکر مرزهای گسترده تر و جمعیت بیشتر – شکم های گرسنه بیشتر - هستند و اروپا به فکر کنترل جمعیت و «کارسازی» و تخفیف مشکلات اجتماعی و برداشتن مرزهاست. در این میان، آدمی چون من مردمانی را که بدنبال تشکیل حکومت هایی با مرزهای وسیع تری هستند همیشه با دیدهء شک و تردید برانداز می کند. اما با این حال حرکت کردستان عراق برای «دوری» از جنگ عرب های شیعه و سنی، جنگ سپاه پاسداران و امریکا، بقایای القاعدهء مرموز و داعش مجنون، حرکتی استراتژیک بوده است. رفتن به سوی قدرتی «معقول» در منطقه، که ترکیه باشد، و دوری از سیاست های تشنج آفرین قدرتی چون ایران را تصمیمی غلط نمی توان دانست. از سویی کردستان عراق حال و حوصلهء باورهای اصلاح طلبان ایران را هم ندارد. من آرزوی آرامش و پیشرفت برای همهء مردمان خاورمیانه دارم.

 

اما ما با ایران کار داریم و باید نخست به فکر  خودمان باشیم. ایران ما، متأسفانه، همچنان در فکر گسترش اهداف انقلاب و  به روز کردن دکترین «ظهور مهدی عج» و دفاع از اماکن مقدس امامان و  خرد کردن دک و پوز تروریست های خرد و کلان است. ایران ما از «هم اکنون» به فکر «تنها بازی سیاسی» مجاز در ایران و، به گفتهء بعضی، «بزرگترین» دستاورد سیاسی و اجتماعی مردم مستبد زدهء کشورمان، یعنی تمرین انتخابات ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و شورای اسلامی است که آبرومندانه و با ابهت ِ پایداری «مردم» به ارزش های انقلابی برگزار شود - به چه قیمتی؟ چه دادیم این سی و پنج سال و چه گرفتیم؟! و بخشی از ایران ما نیز این طرف ها، در پی این است که پادشاهی خوب است یا جمهوری و بدون سکولارش یا با ملی مذهبی اش!

  

نوشدارو

این منطقهء خاورمیانه، که هزاران سال است به ادیان الهی و کلام خدا و مردان آسمانی مجهز است، یکی از شوربخت ترین مناطق دنیاست. بیش از سه هزار سال است که ده فرمان و بیش از دو هزار سال است که دعوت به عشق  از سوی «مسیح» بر این منطقه جاری است. بیش از 1450 سال از ظهور اسلام در بخشی از کشورهای این منطقه می گذرد. 1450 سال است که قرآن را مردم این كشورها می خوانند و می شنوند. بیش از هزار سال است که مسلمانان و یهودیان، پیروان دو دین الهی، با هم در جنگ بسر می برند. و حتی فهم و درک مردان بزرگی چون صلاح الدین ایوبی و ریشارد شیر دل، هنوز در لابلای گرد و غبار ستیزه جویان گم و محو است. جهان سنی، به گفتهء شیعیان، «گمراه» است و اقلیت شیعه به گفتهء سنی ها از دین خارج گشته است. 35 سال پیش، ولی فقیه شیعیان، روح الله خمینی، خون تازه ای به اسلام سیاسی بخشید. در زمانی که مبارزات «مسلمانان» و شیعیان عزیز در افغانستان با رفقای همیشه «درستکار» روسی جریان داشت، القاعده ای پا گرفت. از دید بسیاری که به سیاست «می اندیشند» اما هنوز که هنوز است همهء دلایل عقب ماندگی منطقهء خاورمیانه نیز ناشی از سیاست های «کثیف» امپریالیستی و  «استعماری» اروپاییان است. به بیانی، عقل «مریخی» ها هم به حل مشکلات این منطقهء «بلد الامین»‌ نخواهد رسید - حالا هم که داعش، پدرانه می خواهد خلافت اسلامی به دنیا اعطا نماید! اصلاً به ما چه؟!

 

اما آیا در واقعیت، غیر از این است که مسئلهء اصلی ما ایران است و ما باید بیش از همه به ایران توجه نشان دهیم؟ ایران اگر هم اکنون در دست ملایان ماجراجو نبود، آیا شدت نگرانی ما برای شرایط مردم کشورمان غیر از این نمی بود؟ آیا از اینکه ملایان برای انحراف نظر جهان از شرایط داخل، و سفت کردن چسب هویت بحران پرست شان با آشوب های منطقه، حاضرند هر بلائی را بر سر ایران بياورند ما را کم نگرانی می کند؟ با این حال ایران هنوز هم «یک جور هایی» با کشورهای «عربی» و حاشيه نشين «خلیج هميشه فارس» اش تفاوت دارد. دو انقلاب و جنبش ها و تاریخ ِ هنوز قابل مصرفی در خزانه دارد. ایران می تواند این ملایان راحت طلب تقیه گزین شیعه را به مسجد باز گرداند. ایران هنوز می تواند با احترام راستین و دلجویی عملی به واقعیت تلخ تفاوت های اجتماعی و اقتصادی بین مناطق مرفه و نامرفه و فقیر کشور اقرار نماید و جایگاه سزاوار اجتماعی و مقام انسانی همهء آحاد ایرانی را بارور نماید، یاد دهد و یاد بگیرد. ایران پنج میلیون پناهندهء سیاسی و اجتماعی از شرایط کشورش را دارد. نوبل و اسکار دارد. مردان و زنان شناخته شده ای در سطح جهان دارد. میلیون ها مرد و زن غیور و وطن پرست را در داخل کشور دارد. دست کم چند متفکر بزرگ فلسفی را همین دهه های اخیر در کنار عبا و قبا پرورانده است. جامعه شناسان دلسوخته و مجربی را در برونمرز و درونمرز دارد. هنوز می تواند با تکیه بر حافظهء قدرتمند روشنفکران و روزنامه نگاران شیعه اش نام یک دوجین آخوند  سر شناس «خوب» را هم بر شمارد. ایران از سرمایهء بزرگی که در مغزهای تربیت شدگان برونمرز  - که تا عمری باقی است خدمتی به وطن بنمایند - برخوردار است.

بله، ایران متاسفانه يا خوشبختانه (انتخاب اش با شما!) هنوز هم «ایران» است. «من» هنوز می خواهم باور داشته باشم که، علیرغم خواستهء قلبی ولی فقیه اول و دوم و اصحاب شان، ایران می تواند در خاورمیانه به یک کشور مدرن، دور از تبعیض و سکولار دموکرات تبدیل و نمونه گردد.

اما استبداد يا نبود استبداد؟ پرسش همه این است!

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه