خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

16 تير ماه 1393 ـ  7 ماه ژوئيه 2014 

نشانه ای از استقرار فرهنگ یواشکی؟

شهلا عبقری

از سال 1264 که طاهره قرة العین حجاب خود را بدور افکند و جان خود را در این راه گذاشت سالیان درازی گذشته است. پس از طاهره، زنان آزاده ای همچون صدیقه دولت آبادی، قمرالملوک وزیری و بسیاری دیگر، مبارزه علیه حجاب را پی گرفته اند. قبل از تصویب قانون کشف حجاب به وسیلهء رضا شاه گروه‌های فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد می‌کردند.(1) بطوریکه  نشریه عالم نسوان در این دوران بحثی درباره حجاب باز کرد و فراخوانی  در این مورد داد که نشان می دهد که زنان از بی‌حجابی دفاع می کردند.(2) در این شرایط، در 17 دی 1314، رضا شاه با نیت مدرن نمودن ایران قانون اجباری کشف حجاب را به تصویب رساند و آن را عملی ساخت. پس از تبعید رضا شاه و به قدرت رسیدن محمد رضا شاه اجباری کردن کشف حجاب  برداشته شد و حجاب آزاد گردید.

پس از انقلاب سال 1357 بنیادگران حکومت اسلامی بر آن شدند که با استفادهء ابزاری از مقولهء حجاب اقتدار خود را بر نیمی از جمعیت ایران، یعنی زنان، مستحکم کنند. خمینی در اسفند ماه 1357 فرمان حجاب اجباری را صادر کرد و این  فرمان زمانی صادر شد که هنوز جمهوری اسلامی از نظر حقوقی وجود نداشت. پس از صدور فرمان حجاب اجباری، در روز جهانی زن، هفده اسفند (هشت مارس) سال 1357 بزرگترین تظاهرات زنان برای مخالفت با این فرمان برگزار شد. 30 هزار زن در این تظاهرات شرکت کردند. متعاقب این تظاهرات، تلاش ها و اعتراضات گستردهء زنان توانست تحقق این فرمان را چندین سال به عقب براند و نهایتاً رژیم تدریجاً، ابتدا در نهادهای دولتی و سپس در مدارس، حجاب را اجباری کرد. متأسفانه، با کج راهی های نهادهای پیشروی سیاسی و اجتماعی جامعه، که درک درستی از حقوق برابر و دموکراسی نداشتند و بیشتر به دنبال عدالت اجتماعی و استقلال بودند، استقرار حجاب اجباری در جامعه عملی گردید.

بیش از 35 سال  است که زنان بطور مستمر علیه حجاب اجباری مبارزه می کنند و با وجود اینکه توانسته اند اینجا و آنجا رژیم  اسلامی را وادار به عقب نشینی کنند اما کماکان حاکمیت اسلامی بیش از هر مقوله ای بر حجاب اجباری تاکید دارد. حجاب ابزاری است بدست رژیم  برای انقیاد زنان و  رژیم به راحتی این ابزار اقتدار را از دست نمی دهد. 

 در خلال این سال ها زنان همواره و بطور مستمر علیه حجاب اجباری بطور علنی و خود جوش مبارزه و مقاومت کرده اند و علی رغم مجازات های ضد بشری مانند تحقير، توهین، شلاق، زندان و... به مقاومت ادامه داده و با اقدامات خود حتی توانسته اند شکل حجاب اسلامی، یعنی چادر و مقنعه را، که رژیم  اسلامی می خواست به عنوان بخشی از هویت و فرهنگ زنان ایرانی جا بیندازد به روسری کوچک و مانتوی کوتا ه تغییر دهند.

رژیم اسلامی طی 35 سال گذشته با ترفند های گوناگون کوشیده که به کودکان دختر، از سنین  کودکی، بیاموزد که چادر و مقنعه بخشی از هویت آنان است ولی رژیم موفق نبوده است و شکل امروزی حجاب در جامعه بخوبی این عدم موفقیت را نشان می دهد. اظهارات علی مطهری، نماینده مجلس حکومت اسلامی در تاریخ سوم تیر امسال در صحن مجلس، در مورد پوشش زنان بیانگر این عدم موفقیت است. او گفت: «از توضیحات وزیر کشور چنین برمی آید که ایشان بر کار فرهنگی برای مبارزه با پدیدهء بی حجابی تأکید دارد بنابراین به نظر می رسد صورت مسئله برای ایشان مشخص نیست.» و ادامه داد: «هر قدر در این خصوص کار فرهنگی شود و بودجه اختصاص یابد باز برخی به عفاف و حجاب پایبند نیستند، بنابراین دولت باید وارد کار شود».

 زنان و دختران ما بطور مستمر، با تغییر «حجاب اسلامی» به دلخواه خود «بد حجابی» هر روز در خیابان و کوچه و بازار علیه حجاب اجباری رژیم  بطور علنی مبارزه می کنند.

امین بزرگیان، پژوهشگر جامعه شناسی، می نویسد: «حجاب اسلامی، تنها پدیده ای است که منتقدان و مخالفان اش در طی سال ها حتا بدون برگزاری یک تجمع یا نوشتن یک مقاله انتقادی، آن را به مرور برانداخته و بی معنا کرده اند. زن ها با پوشش مرسوم امروزشان در مرز تعلیق و مرز قانون ایستاده اند».

او می نویسد: «هر زنی با نوع حجاب اش، "ماهیت حاکم" را نمایش می دهد، حاکمی که در برابر موضوع لباس و حجاب، همواره خود را در مواجهه با اشباح حس کرده است و نمی داند در این میان باید یقهء چه کس و نهادی را بگیرد و برای همین در خلال گشت های پلیس اش، دست به دامان "کارفرهنگی" می شود، نمایشگاه می گذارد، برنامهء تلویزیونی می سازد و کتاب چاپ می کند. هرجا نام کار فرهنگی از سوی حاکم به میان می آید، آن جا دقیقاً جایی است که پلیس اش مستاصل شده و نمی داند چه کسی را باید بزند».

 در چنین شرایطی است که صفحهء مجازی "آزادی های یواشکی زنان ایران" به وسیلهء خانم معصومه (مسیح) علی نژاد روزنامه نگار بوجود می آید. خانم علی نژاد این ایده را با انتشار عکسی از خودش بدون روسری در حال رانندگی که زیر آن نوشته است: «اگر از این آزادی های یواشکی دارید عکس بفرستید»، شروع کردند و بدین ترتیب  این صفحه بوجود آمد.

دو واژهء «آزادی های یواشکی " شبیه دو واژهء "جمهوری اسلامی" است؛ همان طور که جمهوری (حکومت مردم - زمینی) و اسلامی (حکومت الله=الهی) دو واژهء متضاد یکدیگرند آزادهای یواشکی هم همین گونه است. اگر آزادی هست دیگر یواشکی معنی ندارد و اگر یواشکی است که دیگر آزادی نیست.

خانم ژیلا بنی یعقوب می نویسد: «همهء ما می توانیم در خلوت، وقتی کسی نیست، کارهایی را انجام بدهیم که انجام دادن اش در جمع ممنوع است؛ همان کارهایی که انجام دادن اش یا بر خلاف قوانین و حاکمیت است یا برخلاف عرف و… یعنی می توانیم در خلوت حرف هایی را بزنیم که فریاد زدن اش با صدای بلند ممنوع است… به نظر من، اینکه حرفی را یواشکی بزنیم و کاری را یواشکی انجام بدهیم، این دیگر اسم اش آزادی نیست… اگر بود این همه انسان در طول تاریخ برای آزادی هزینه نمی دادند، می گفتند بیایید برویم یک گوشه ای، یک جای خلوتی، و یواشکی آزاد باشیم… من فکر می کنم اگر قرار بود دل مان را به آزادی های یواشکی خوش کنیم هیچ کس به دنبال آزادی نمی رفت.»

حالا شده حکایت صفحهء «آزادی های یواشکی»… کاش دل مان را به یواشکی ها خوش نکنیم… آزادی را باید فریاد زد. با یواشکی کردن آزادی، حرمت آزادی و مبارزه را از بین نبریم و لوث نکنیم… فراموش نکنیم که آزادی در خلوت اصلاً آزادی نیست، آزادی در جمع و جامعه است که معنا پیدا می کند. من فکر نمی کنم دیکتاتورها با آزادی های پسوند دار مشکل داشته باشند، آنها با "آزادی" مخالفند.

خانم نسرین ستوده، حقوق دان و فعال حقوق بشر، «آزادی های یواشکی» را عبارتی کنایه آمیز از بسیاری از جریاناتی توصیف می  کند که در ایران جاری است. او می گوید: «می دانید که وقتی کاری یواشکی است، دیگر آزادی نیست. آزادی یواشکی نشان دهندهء فشاری است که در متن ماجرا وجود دارد؛ موضوعی که به دلایل مختلف جدی – شوخی برگذارش می کنند. توجه داشته باشیم فعالیت های مدنی با "یواشکی" میانه ای ندارد؛ اما وقتی در بطن جامعه وجود دارد بی آنکه انکارش کنیم، به اصلاح آن روش فکر می کنیم.»  من با راهکاری که خانم ستوده در این مورد داده  بسیار موافقم: «وقتی در بطن جامعه وجود دارد بی آنکه انکارش کنیم، به اصلاح آن روش فکر می کنیم".

فکر می کنم که سالیان درازی است که مردمان ما یواشکی زندگی می کنند و از این نوع به اصطلاح "آزادی های یواشکی" بسیار دارند. به عبارت دیگر، "یواشکی" جزوی از فرهنگ مان شده و می رود که  هر چه بیشتر نهادینه شود. و امروز به جایی رسیده ایم که حتی اگر در مواردی که احتیاج به "یواشکی" نیست  می خواهیم یواشکی کاری را بکنیم و یا  واژهء یواشکی را نامربوط استفاده کنیم.

 اگر  نگاهی کوتاه به اطراف مان بیاندازیم، می بینیم که زنان یواشکی ِ شوهران شان، فرزندان شان، یواشکی ِ پدران شان و خواهران شان، یواشکی ِ برادران شان و، بطور کلی، یواشکی ِ مردم، و یواشکی ِ حکومت شان بسیار کارها می کنند.

اما چرا چنين است؟ اگر در خانواده روابط استبدادی برقرار است و آزادی وجود ندارد، اگر قدرت در دست پدر، شوهر و برادر است، آنگاه این «یواشکی ها» در خانواده بوجود می آیند. اگر در جامعه حکومت استبدادی است  و خفقان در همه جا حکم فرما است، «یواشکی ها» در جامعه بوجود می آیند. همچنان که در این 35 سال دیده ایم که یواشکی ها بیش از پیش افزون شده اند. ولی پرسش این جاست که آیا می شود نام این یواشکی ها را آزادی گذاشت؟ از نظر من این نوع یواشکی ها اگر چه نوعی مبارزه با انواع بی دادی است که به دلیل احکام و قوانین زن ستیز وجود دارد، و تداوم این نوع مبارزات است که زنان را از عادت کردن و یا قبول کردن تدریجی این بی داد نجات می دهد، اما نام آن را نمی توان آزادی گذاشت. 

متأسفانه، این صفحهء مجازی آزادی های یواشکی عقب تر از  مقاومت و مبارزات هر روزهء زنان در خیابان و کوچه و بازار است زیرا که زنان ما شجاعانه، با بدحجابی و یا بی حجابی، برای رهایی از حجاب  در حال مبارزه اند و رژیم و ماموران اش را مستاصل کرده اند.

نگاهی بیانداریم به گزارشی از یکی از دستگیر شدگان بدحجابی که مقاومت روزه مرهء زنان را نشان می دهد:

«متهم بدحجابي شماره 91 امروز، 17 خرداد 1393 هستم. وارد سالن كه مي شوم جا مي خورم. اكثر چهره ها خندان و خونسردند و... خبري از زنان و دختران گريان و مضطرب، كه تا چند سال پيش به وفور در وزرا ديده مي شد نيست. يكي در نهايت آرامش خوابيده است، ديگري كتاب مي خواند. دو دوست قديمي كه بعد از مدت ها همديگر را اينجا پيدا كرده اند يكديگر را بغل مي كنند و سرخوشانه مشغول گفت و گو مي شوند. دختري كه برگهء خروج اش را گرفته و آمادهء رفتن است مي گويد دوست پسرش آمده دنبال اش، روژ لب صورتي اش را تجديد مي كند و از سالن خارج مي شود. مأموري كه مسئول گرفتن موبايل هاست هر از گاهي داد مي زند و حرص مي خورد. يكي از دخترها با خنده مي گويد: خانم حرص نخور پوستت خراب مي شه، موهات سفيد مي شه، حيفه».

 نکتهء مهمی که در گزارش بالا دیده می شود  افزوده شدن شهامت  و کم شدن ترس این دختران  و زنان است، وقتی زنان این چنین مقاومت می کنند آیا احتیاجی به " آزادی های یواشکی" است؟

  خانم  علی نژاد  در صفحهء "آزادی های یواشکی" درخواست کرده بود که: «عکس های بدون روسری رانندگی کردن، بدون روسری قدم زدن، بدون روسری توچال و دربند رفتن و بدون روسری توی جنگل و کنار دریا و بالای درخت و توی دشت نفس کشیدن را منتشر کنیم».

اما  عکس هایی نظیر زنی با سر برهنه مقابل تابلوی دفتر آیت الله مکارم شیرازی در سعادت آباد تهران، دختری بدون روسری نزدیک ماشین گشت ارشاد، خانمی بی حجاب مقابل دیوارنوشتهء "رمز ورود به بهشت حجاب است"، دختری با سرِ باز روی پلی در شهر قم دیده می شود. این عکس ها، که بر خلاف خواست خانم علی نژاد که برداشتن حجاب را در جاهای خصوصی و یا دور افتاده توصیه کرده بود،  در جاهایی گرفته شده که  به وضوح سر پیچی از قانون حجاب را نشان می دهد. این چنین عکس ها نشانگر خواسته هایی بیش از آن است که به نطر می رسد که مبتکر صفحه مد نطر داشته است.

برخلاف  نظرخانم منیره کاظمی که در باره این صفحه می نویسد: «مهمترین نکتهء قابل توجه، خدشه و شکافی است که در دیوار تفکر حقنه شدهء "حجاب، هویت زن ایرانی" ایجاد می شود»، من براین باورم که اين خدشه و شکاف در دیوار تفکر حقنه شده "حجاب، هویت زن ایرانی" به وسیلهء مقاومت های علنی و مبارزات زنان بوجود آمده و این صفحه به این ترتیبی که خود را معرفی کرده است کاری بیش از آن که روزمره در خیابان ها اتفاق می افتد، ایجاد نخواهد کرد.

خا نم کاظمی می نویسند: «تا کنون زمانی که فعالان ایرانی مقیم خارج از کشور به مخاطبان غربی به اجباری بودن حجاب در ایران اشاره می کردند، همیشه سوال پیش می آمد که اگر اجباری در کار است پس چرا مقاومتی وجود ندارد؟»

 نمی دانم چرا خانم کاظمی جواب این سوال را گم کرده و مقاومت 35 سالهء زنان در مقابله با حجاب را نمی بیند؟

نمایندگان رژیم اسلامی ایران خود اذعان  کرده و بارها گفته اند که  در مورد حجاب زنان مساله دارند و نتوانسته اند حجاب را هویت زن ایرانی کنند.

مقاومت های روز مره زنان هرچند بصورت فردی انجام می شود ولی چون هدفی مشترک را مد نظر دارد، بدون سازماندهی کلاسیک  سازماندهی می شود و خوبی اش هم در همین است که رژیم نمی داند واقعاً با کی و کدام سازمان و تشکیلات طرف است. بطور مثال ممکن است که در یک روز صدها و یا هزاران زن با بدحجابی و مقاومت خود رژیم را به چالش بکشند.

به نظر من خواستاران برابری زن و مرد، در جوامعی که زنان خواست هائی را که حق خود می دانند به ناچار یواشکی انجام می دهند، هدف شان باید از بین بردن و تضعیف یواشکی ها باشد و نه تقویت آن. همیشه بیاد داشته باشیم که نافرمانی مدنی علنی است و یواشکی نمی شود.

من استفاده از صفحات مجازی را بسیار مفید میدانم. این صفحه می توانست با نام دیگری، حتی یواشکی به تنهایی، و روش دیگری، مسالهء اعتراض علنی به حجاب را تشویق کند. نکتهء مثبتی که بوجود آمدن این صفحه به همراه داشته باز کردن بحث حول حجاب اجباری و دیالوگ بین زنان و مردان ست که بسیار ارزنده است.

پیش بسوی رهایی از حجاب اجباری.

3 جولای 2014

 

1. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4_%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

2. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85_%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86

 

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه