خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

جمعه 24 امرداد ماه 1393 ـ  15 ماه اگوست 2014

گامی واقعی بسوی وحدت ملی ایرانیان!

اقبال اقبالی

رژیم اسلامی در طول عمر خود، موفقیت های چشم گیری در ایجاد تفرقه و انشقاق در میان صفوف اپوزیسیون در کارنامه خود دارد. موفقیت های رژیم آخوندها نه ناشی از توانائی آن، بلکه معلول کم استعدادی اپوزیسیون فرقه گرا و نزدیک بین بوده که ناتوان از تشخیص اشتراکات خود، و الویت منافع جامعه و کشور، در دایره بسته روزمره گرائی غرق بود. نخستین تلاش آزادیخواهانه، دمکراتیک و ملی، یک دهه قبل توسط جمهوری خواهان دمکرات و لائیک انجام گرفت که نتوانست به جنبشی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و همگانی ارتقاء یابد.

پس از 35 سال فعالیت معطوف بخود نیروهای اپوزیسیون، اکنون شرایط  آنچنان بلوغ یافته است که نیروهای جدی سیاسی، از منظر و عزیمتگاه فراخود، برای خیزی وحدت طلبانه آماده شده اند تا با احساس مسئولیت فرا قومی، فراگروهی، فراحزبی پا در میدان همکاری ملی گذارند. و براستی نمود چنین روحیه سیاسی، بلوغ دمکراتیک، فرهنگ گفتگو و مدارا در کنگره جنبش سکولار دمکرات های ایران تجلی یافت.

بنظر میرسد شرایط برای خیز بزرگ اپوزیسیون در راستای همپیمانی ملی فراهم شده است و نقش پیشتازی جنبش سکولاردمکراتهای ایران، احزاب کرد، بلوچ، ترکمن، سازمان ها، گروه ها و شخصیت های حاضر در کنگره  برای ایجاد سقفی ملی برای ایرانیان مشهود بود.

کنگره دو روزه بوخوم، مهماندار طیف رنگارنگ اپوزیسیون حضور بود و فضای حاکم؛

برچیدن بی قید و شرط رژیم اسلامی، پایان دوران فریب اصلاح طلبی در نظام حاکم، ارج گذاری و الویت دهی بر اشتراکات، اراده سکولار دمکراتیک واحد برای ساختن ایرانی آزاد و شایسته مردم برابرحقوق را بنمایش نهاد.

پژواک پیام نامکتوب کنگره را می توان چنین بازتاب داد که غالب حاضران در کنگره خواهان برچیدن تمامیت رژیم جمهوری  اسلامی، جدائی دین از حکومت، پیکار مشترک برای آلترناتیو سکولار دمکراتیک در ایران، سازماندهی دمکراتیک قدرت سیاسی بر بنیاد مشارکت همگانی - ملی بودند.

در کنگره بوخوم رخدادی بوقوع پیوست که در تاریخ مبارزات اپوزیسیون ایران به نیکی ثبت خواهد شد. نخستین بار اپوزیسیون سیاسی بلوغ یافته ایرانی، پیرامون میزگرد کنگره جنبش سکولار دمکراتهای ایران گرد آمده و همگی با برسمیت شناختن هویت سیاسی دیگری، تامین بی چون و چرای حقوق و مطالبات همه اقوام، ملل، اقشار اجتماعی، فرهنگی، دینی، مشارکت ملی همگانی در ایجاد آلترناتیو سکولار دمکراتیک نامتمرکز در ایران، مشارکت تعیین سرنوشت کشور و همپیمانی ملی ایرانیان همصدا شدند.

مبارک و پردوام باد!

 

نظر خوانندگان

فرهنگ ناژداکی: سردبیر محترم. جناب اقبال اقبالی مقاله ای را در سايت ايران گلوبال نوشته با مضمون بالا' و ناصر کرمی  مجهول الهویه' دست به انجام وظیفه  زده  و با  مشتی پراکنده گویی و  سفسطهء آخوندی، با کمک  ادبیات حوزوی، به ایشان حمله ور شده که البته حرف او  بی اعتبار و بی احترام کردن جنبش سکولار است. در واقع، چندی است که اوباش عربده کش از طیف های مختلف به اصطلاح اپوزیسیون ـ که گرگ در پوستین شبان هستند ـ کارشان را تعطیل کرده با اهداف تخریبی ضد جنبش سکولار آستین بالا زده اند، از مجریان  تلويزیون های لوس آنجلس گرفته تا ناصر کرمی و شاهین  نژاد (که ذره اعتبار کاذب خود را مدیون شماست!)  در این بازار عطاران، شاه اللهی ها  و حزب اللهی ها هم پیمان هستند و تا حرکت اصیلی شکل می‌گیرد ارتجاع فریادش به آسمان می رسد؛ انگار نه انگار که خلافت اسلامی ایران هر روز جان انسان ها را می گیرد، محیط زیست را نابود می کند، و بی عدالتی بیداد می کند. برای این ها پراکنده کردن اپوزیسیون واقعی هدف است نه برانداختن جنایت کاران آدمخوار اسلامی؛ امری که ذهن آدمی را دچار فرسایش می کند. آنها این روزنهء امید  را  هدف گرفته اند. آخر بی شرافتی تا به کجا؟ پایدار، برقراری، استواری و سلامت شما آرزوی قلبی من است.

 

نظر خوانندگان سايت ايران گلوبال

کیانوش توکلی: اقبالي جان ، شما نوشته اي "پژواک پیام نامکتوب کنگره" منظور اين است كه گنگره فاقد يك قطعنامه بود، تحليل اين گنگره از أوضاع پيجيده منطقه و ايران چيست؟

 

محسن ذاکری: جناب کیانوش، لطفا نخست شما بفرمایید که تعریف شما از یک «کنگره» چیست؟ چه چیزی را یک کنگره می نامید و در کدام چهار چوب از تٰعاریف و ویژگی ها، یک کنگره را «کنگره» و مفید می نامید. پیشاپیش و با علاقه بسیار برای این بحث بگویم که گفتن گزارهء «اوضاع پیچیده» از سوی هر گوینده ای، خود دال بر عدم احاطه بر مسئله است و از انگیزه گوینده ابدا چیزی نمی گوید. سپاس.

 

علی در س: آقای اقبالی، خود شما بهتر از من می دانید که نشست بی سر و صدای دوستان نوری علا هم مثل بقیه نشست ها حتی کم مایه تر از بقیه نشست ها بود و یک عده ای طبق معمول آمدند و همان گفته های قدیمی خود را تکرار کردند و همان بحث های خسته کننده قدیمی. واقعا برای من اتلاف وقت بود. یه عده ای آمدند و نشستند و بحث کردند و رفتند. همین. بخدا خنده ام میگیره وقتی می نویسی احزاب بلوچ و ترکمن و غیره. فقط یک بلوچ آمده بود. فقط یک ترکمن آمده بود. بسیاری از افراد و حتی سخنرانان کرد آمده بودند تا طبق معمول حرف هایشان را بزنند و بروند. با غلو کردن و نوشتن جملات قصاری مثل "در کنگره بوخوم رخدادی بوقوع پیوست که در تاریخ مبارزات اپوزیسیون ایران به نیکی ثبت خواهد شد" من و شما نمی توانیم قورباغه رنگ کرده و بجای فلوکس واگن بفروشیم. مردم دیگه خریدار حتی فلوکس واگن واقعی هم نیستند، چه برسه به قورباغه رنگ شده جناب دکتر نوری علاء و دوستان بسیار محترمش. تورو خدا دست وردار. من که بودم و می دانم چی شد، یا بهتر است بگویم چی نشد. هیچی نشد. یه عده ای آمدند و نشستند و بحث کردند و رفتند.

 

پيروز: آفتابه لگن هف دس - شام و نهار هیچی!

 

اژدر بهنام: متاسفانه گزارش جامعی از این کنگره و یا فایلهای صوتی آن در دسترس نیست و نمی توان در مورد آن اظهار نظر کرد. آنچه هم که اقبالی گرامی نوشته است، تنها تعریف و تمجید و شعارگونه است. معلوم نیست کدام احزاب در آن شرکت داشته اند، موضوعات مورد بررسی چه بوده، نتایج چه بوده، به کجا رسیده اند، چگونه می خواهند پیش بروند، با چه نیروها و احزابی می خواهند وارد گفتگو بشوند و چه اتحادهایی را بسازند. بطور خلاصه، آن چه که در مورد این کنگره شنیده ام، تنها و تنها این است که کنگره تشکیل و تمام شده است و پیام مکتوبی هم ندارد! امیدوار بودم که بحث های کنگره، حداقل از طریق پالتاک یا رسانه های دیگر مستقیما پخش شود و یا خبرگزاریهای اینترنتی، گزارش جامع از آن تهیه می کردند تا دیگران هم می توانستند در جریان آن قرار گیرند. البته لازمه این امر، دعوت تشکیل دهندگان کنگره از خبرگزاریها بود. نمی دانم آیا در عصر اینترنت و ارتباط گیری با محیطی وسیع، می توان کنگره ای را که تنها در دایره تنگ چند ده نفر تشکیل و در همان دایره مانده است، و بحثها و نتایج آن علنی نبوده، کنگره ای موفق نامید؟

 

ناصر کرمی: جناب اقای اقبالی، وقتی تمایل شرکت شما و آقای جهانگیر لقایی را در این نشست دیدم، خوشحال شدم، که احتمال تغییر و تحولی در گروهی که خود را سکولار دمکرات مینامند، بوجود خواهد آمد و با برنامه و با رعایت اصول دمکراسی و حقوق فردی، آغازی تازه را در پیش خواهد گرفت. امّا متأسفانه چنین نبود، و سرخوردگی بیشتری را حداقل برای من بهمراه داشت. این نشست ضعف اپوزیسیون سکولار و دمکرات را به نمایش گذاشت در نتیجه امتیازت مثبتی را به نظام اسلامی و به اصلاح طلبان و حامیان خارج نشین نظام داد... بخوبی میدانید که همهء نشستهای ایرانیان با فرهنگ شرقی تعارفات و فرهنگ روبنایی، روبوسی و چنین و چنان آغاز و پایان می یابد، مرحلهء مهم و اساسی آن زمانی است که نشست ها پایان می پذیرند و هر کس به خانه برگشته است. تجربه نشان داده است که وقتی بحث جدی میشود، و تقسیم قدرت سیاسی و موضوع نقد و انتقاد که مایهء حیات هر دمکراسی و باعث رشذ فکری و ورزیدگی تئوری و پراتیک در عرصهء سیاسی هست، میشود، ماهیّت اصلی و صیقل نخوردهءِ افراد آشکار میشود، که من آنرا تجربه کردم که دمکراسی را در پوشش سکولاریسم به روش نظام اسلامی زیر پا گذاشتند، و میگذارند. من انتقادات خود را در رابطه با برنامه و فرهنگ سیاسی این افراد که خود را سکولار دمکرات مینامند، در نوشته ای در سایت ایران گلوبال انتشار دادم، گرچه من در مکاتبات فیس بوک از سوی فردی گمنام بنام آقای حسن اعتمادی که اکنون خود و خانواده اش را لیدر جنبش سکولار دمکراسی ایران میداند، به این نشست دعوت رسمی شدم، امّا نام مرا در لیست آن هزار نفر دعوت شده به نشست نوشته نشده بودند، چون از قبل انتقاد کرده ام. (گرچه اگر نام من هم در لیست می آمد شرکت نمیکردم)، این عمل افراد با رفتار علی خامنه ای و نظام جمهوری اسلامی چه فرق دارد !. در صورتیکه در دمکراسی های نیم بند هم، تشکیل چنین نشستهایی صرفأ به مناسبت پاسخگویی به انتقادت و اصلاح برنامهء سیاسی است. از این گذشته به جرآت میتوانم بگویم من بیش از همهء افراد در این نشست در مورد سکولاریسم نوشته و سخن رانده ام. آن موضوعی که مایهء نگرانی است، این هست که این افراد خود خواه و خود محور و کم سواد، بعضأ هم گمنام، خود را نمایندهء جنبش سکولار دمکراسی ایران مینامند، این انحصار طلبی و قبضه کردن پروسهءِ دمکراسی و جنبش سکولار دمکراسی از سوی این افراد، پیامدهای منفی جدی دارد. که باید به آن پرداخت و روشنگری کرد. موج آفرینی زود گذر این افراد و در رسانه های لوس آنجلسی بر این موج سوار شدن یک بیماری سابقه دار در تاریخ ایران هست که پروسهء دمکراسی و توسعهءِ فراگیر را سد کرده و سرزمین ایران را بی هویّت کرده و خواهد کرد. لینک در رابطه با این موضوع.

http://www.iranglobal.info/node/34334

 

محسن ذاکری: جناب کرمی، قدری بخود آیید، این همه طمع و آز برای «کسی بودن» هرگز کسی را به جایی نمی رساند. سرا پا تحریف هستید: می گویید خوشحال شدید که وجود یکی دو نفر می توانسته است جو را دموکراتیک کند! بوالعجب، دموکرات شدنو دموکرات بودن اگر به این راحتی بود که شما هم تا حال دموکرات شده بودید. کدام عقل سالمی می گوید که یک کنگره با وجد تنی چند می تواند دموکرات شود؟ آقای عزیز! می نویسید یا روبوسی است یا بهچ که ماهیت افراد را نشان میدهد، پس قرار است چه را نشان بدهد بوی دهان آنها را؟ اینکه خوب است که ماهیت ما آشکار شود! یا نه این بهتر است که روبوسی کنیم برویم مثل شما از در و دیوار ایراد بگیریم. این ادعای گنده را از کجا در آوردید که در پوشش سکولاریسم دموکراسی را به کنار گذاشته اند؟ مگر سکولاریسم الان در ایران پیاده شده است؟ و یا اینکه با کنگره سرشار از غنی افکار، سکولاریسم فاتحه اش خوانده میشود؟ کجای کار برگزار کنندگان با خامنه ای یکی است؟ این که شما را دعوت نکرده اند یا اینکه فرد و گروهی را همینطوری با خامنه ای یکی می کنید؟ کجا شما بیشتر از بقیه دربارهء سکولاریسم نوشته اید، لینک بدهید بخوانم، شما اندازه من هم ننوشته اید و استدلال هایتان بی جان است و نمونه اش همین ایرادهای غیر مستدل به کنگره! بگویید ببینیم از سکولاریسم چه میدانیدو در شش خط! اگر در گویی و گزیده گویی را بلدید! ببینیم کی سود دارد و کی بد سواد است! کجا ما در رسانه های لس آنجلسی میدان گرفته ایم. حضور ماهانه یک نفر تنها یک نفر در تلویزیون پارس و اندیشه، موج سواری است؟ در پایان یک درس بزرگ دموکراسی برای جیب روی سینه تان: من جانم را می دهم که مخالف من و حتی مستبدی حرفش را بزند اما به او احترام نخواهم گذاشت.

 

ناصر کرمی: اقای اقبالی، این جملهء ناقص .."میگذرد مایهء شرمساری و زبونی در تاریخ است." که در اوّل کامنت بالا و امروز آمده مربوط به کامنت قبلی و کامنت دیگری است و ربطی به این موضوع ندارد، لطفأ نادیده یگیرید، و یا دوستان لطف کنند آنرا بر دارند. من معمولأ همهء کامنتها را در یادداشتهای روزانهءِ خود ثبت و نگهداری میکنم. با سپاس.

 

جواد: آقای کرمی، اولین شرط دعوت و پذیرش به این کنفرانس این بود که شما یا هرکسی که مشتاق شرکت است باید پیشوایی و مولایی بلامنازعه جناب ...... را بعنوان رهبر یکه تاز سکولار دمکراسی رهایی بخش ایران بپذیرید. آیا شما پذیرفته بودید و شما را دعوت نکردند و یا اسم شما در آن هزار و یک شب نگذاشتند، یا نپذیرفته بودید؟ اگر نپذیرفته بودید، که دیگر جای گله نیست. زیاد هم اگر بخواهی انتقاد بکنی تهمت ضد سکولاریسم و نماینده رژیم یا سلطنت طلب به شما خواهند. یواش بیا یواش برو که گربه سکولاریسم...... و تیمش شاخت نزنه!

 

ناصر کرمی: به اقای، محسن ذاکری،... کسی مانند شما که ادعا دارد، فلسفه درس خوانده است، حقیقت و درستی پدیده ها و ابیکت ها را بر اساس فرضیات و زوبیکتیو بنا می نهد و با تحلیل و کند و کاو با بررسی داده ها و شاخص ها و پارامترهای گذشته و در دستِ امروز، به مرحلهء برهان و حکم میرسد. اینکه شما به یک بار به صادر کردن حکم و قضاوت بیجا در باره دیگران رسیده اید، نشان از ایراسیونال بودن شما در اندیشه و فرهنگ سکولار تشریف دارید. شما طرف صحبت من نبوده اید و نیستید و اصولأ در جریان آنچه از بر پایی شبکهء سکولارها تا به امروز بوده نبوده اید و بی اطلاع میباشید. برپایهءِ کدام حقوق و سند مالکیّت شما هم خود را در مرکز و در مسند محوری جنبش سکولار دمکراسی قرار میدهید، و دیگرا را با خود می سنجید ! این وزنهء سنگین و درجه را چه کسی به شما آویزان کرده است. این فرضیه و برهان را از کجا ثایت کرده اید که هر کس در محفل و فرقهءِ شما نباشد، دیگر سکولار دمکرات نیست، و دیگر در پیش بُرد، جنبش سکولار دمکراسی فعال نیست و پاسیو شده است !. این نظریه شما با سید علی خامنه ای چه فرق دارد که هر کس با ماست خودی است و هر کس با ما نیست غیر خودی و خرابکار و لعنتی است و باید طرد شود ؟ من چون بر حقوق فردی و لیبرال دمکراسی تأکید دارم، بر این نظر هستم که تفکر فردی مورد احترام هست و بدرستی حضور دو نفر در یک نشست میتواند مؤثر باشد و جهت سیاسی را عوض کند، اگر این دو نفر نامبرده در شورای هماهنگی انتخاب میشدند، و حضور چند نفر کم رنگ تر میشد، احتمال داشت که مجددآ به ای گروه آنها بپیوندم. برخورد شما شخصی و تجاوز به حریم فردی و خصوصی افراد هست، با پراکنده گویی و درشتخویی و مفت و مجانی وکالت افراد بزهکار و غیر دمکراتیک را بر عهده گرفتن، به همان پاسداران و بسیجی هایی میماند که نوار قرمز بر پیشنانی می بندند، به شما پیشنهاد میکنم اگر در جستجوی هویّت و موقعیّت اجتماعی و میخواهید مؤثر باشید ، استقلال فکری و آزادگی را پیشه کنید. سینه سپر کردن بیجا و کور کورانه اطاعت کردن، انسان را به پستی و رذالت میکشاند، در مورد اینکه من سابقهء سیاسی دارم و یا اصلأ چه کسی هستم، به شما زبطی ندارد، زمانیکه ما در مورد سکولاریسم می نوشتیم، شما درگیر خود شناسی خویش و در جستجوی راه بودید. امّا بارها لیدر شما آقای اسماعیل نوری علا را به مناظره دعوت کردم، و جرأت حضور را نداشت، و در یک جلسهء رسمی شبکهء سکولار های سبز، بجای پاسخگویی از ناچاری در حضور 130 نفر مرا عامل نظام جمهور یاسلامی خواند، و از ادامهءِ گفتگو سر باز زد. تا چه یه شما که تازه به دوران رسیده اید، من مانند گذشته برای هر گونه مناظره و گفتگو در هر رسانه ای با حضور هر فردی حاضر هستم. سکولاریسم ایدئولوژی خاصی نیست، کم نبودند و نیستند سیستمها و افرادی که سکولاربودندو هستند ولی در عمل و در مرحلهءِ پراتیک یک دیکتاتوری بدتر از دیکتاتوری دینی هستند .سکولاریسم زیر مجموعه ای از دمکراسی است، سکولاریسم یک فرهنگ اجتماعی، یک فرهنگ سیاسی و منشیِ افراد و جامعه هست، شما و لیدرهای شما ممکن هست، با سکولاریسم ( جدایی دین از حکومت) آشنایی داشته باشید، امّا فرهنگ و منش سکولاریسم و اندیشه ورزی راسیونال فرقهءِ شما در مرحلهء پسا مدرن است، برون رفت شما از این فرهنگ آنارشیسم فئودالیته، کمکی بزرگی است به پروسهء جایگزینی دمکراسی در ایران. در پایان از شما تمنی میشود، در نقد و دیالوگ، فرهنگ و ادب و نزاکت را رعایت کنید، و ما را اجبار نکنید که هر درشتخویی شما را با شدت تمام پاسخ دهم.

 

اقبال اقبالی: با درود به همه خوانندگان گرامی و دوستانی که کمنتار نوشتند. 1- من در سخن روز خواستم جایگاه "کنگره سکولار دمکراتهای ایران" را در بستر سیاست ورزی اپوزیسیون بیان کنم و نشان دهم که افق نوینی در برابر ما قرار دارد. 2- در این کنگره بقول عزیزی، جریان "اصلاح طلب دفن شد" و گرایش کاملن مسلط، بر انحلال (سرنگونی) رژیم اسلامی تاکید داشت. 3- کنگره نقش مهماندار طیف رنگارنگ اپوزیسیون را اجراء کرد و بستر گفتگوی نیروهای سیاسی بلوغ یافته را فراهم کرد. 4- گرایش قوی در کنگره و بویژه جوانان، خواهان تدوین مبانی مشترک برای اقدام سیاسی بودند، اما بنظر میرسد که سیاست اجتناب از شتابزدگی و گام های سنجیده برای بسترسازی و ارتقاء این روند در عمل پیش رفت. این کنگره پرچم اشتراکات را در متن مباحثات برافراشت. 5- کیانوش گرامی پرسیدند منظور از "پژواک پیام نامکتوب کنگره" چیست؟ مباحثات کنگره بیانگر روحیه وحدت طلبانه، مداراگرایانه و مسئولانه ای بود که در جنبش تا کنون بیسابقه بوده است و اگر مکتوب می شد؛ به باور من حاصل آن، توافقی بر سر برچیدن رژیم اسلامی، جدائی دین از حکومت (سکولاریسم)، ساختار عدم تمرکز سکولار -دمکراتیک در ایران یکپارچه محرز بود. من آگاهانه گزارشی از کنگره ننوشتم؛ چون قرار است گزارش بطور کامل منتشر گردد. 6- نیروهائی که به کنگره دعوت شده بودند، اکثریت شرکت کردند و لیست دعوت کنندگان بدین شرح بود: * سخنان آغازين دکتر اسماعيل خوئی همراه با دعوت از نمايندگان احزاب سياسی برای افتتاح کنگره (هر يک به مدت 5 دقيقه) خانم مهين ارجمند از سوی حزب پان ايرانيست ايران خانم ناهيد بهمنی از سوی حزب کوملهء کردستان آقای فريدون احمدی از سوی اتحاد برای دموکراسی آقای کاوهء آهنگری از سوی حزب دموکرات کردستان دکتر رضا حسين بر از سوی جبههء مردم بلوچستان آقای کورش اعتمادی از سوی گروه رايزنی برای اتحاد، آقای جوما بورش از سوی سازمان دفاع از حقوق ملی خلق ترکمن، خانم پرتو نوری علا از سوی پيوندسرای نويسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دموکرات ايران آقای علی اصغر سليمی از سوی دفتر پژوهش های راهبردی برای دموکراسی و حقوق بشر مهندس مسعود هارون مهدوی از سوی سازمان حقوق بشری «زندگی کن و بگذار زندگی کنند» آقای پرويز ضرغامی از سوی اتحاد عشاير و اقوام جنوب ايران آقای دارا صالح زاده از سوی شبکهء سکولارهای سبز ايران دکتر بهرام آبار از سوی حزب سکولار دموکرات ايران آقای آرش مهدوی از سوی انجمن رهائی جوانان ايران آقای محسن بهزاد کريمی از سوی مرکز مطالعات سياسی و تحقيقات استراتژيک اپوزيسيون آقای محمد کرمی از سوی‌‌ سازمان مشروطه خواهان پادشاهی آقای فرشيد آرين از سوی جنبش فعالان حقوق بشر آقای رامين گلبانگ از سوی سازمان آزادگان نروژ دکتر اسماعيل نوری علا از سوی جنبش سکولار دموکراسی ايران * سخنی در بزرگداشت دکتر شاپور بختيار، بماسبت يکصدمين سالگرد تولد او (ناصر کاخساز) 7- قرار بود مباحثات کنگره مستقیم پخش شود و بعلت بروز مشکل فنی این کار انجام نگرفت. 8- آقای کرمی گرامی؛ واقعیت اینست که ما (جهانگیر لقائی و ...) با ارزیابی از شرایط حساس کنونی، جنبشی (جبهه ای) بودن این حرکت تصمیم گرفتیم با این اقدام درست و بجا همراه شویم و در کنار کوشندگان راه ازادی و آبادی ایران برای اهداف مشترکمان مبارزه کنیم. در این کنگره کسی از استحاله و اصلاحات در نظام اسلامی سخنی بمیان نیاورد و کنگره، کنگره سرنگون طلبان سکولار دمکرات بود!

 

کاظم ثانی: فرازهایی از منشور اعتقادی حزب پان ایرانیست، یکی از شرکت کنندگان در کنگره، که به قول آقای اقبالی، گویا سکولار دمکرات و خواستار <ساختار عدم تمرکز سکولار -دمکراتیک در ایران یکپارچه،> و همینطور صلح دوست است. توضیح اینکه متون داخل پرانتز از من است: - <در هر مقطعي از زمان، قانون اساسي بايد بيانگر احترام به ديانت اسلام وديگر اديان الهي.... (فقط اسلام و ادیان الهی) باشد> - <کردها، وابستگان ملي، قومي، تاريخي و فرهنگي ما هستند. (وابستگان و نه بخشی از ایرانیان) در هر کجاي جهان، در هر شرايط و با همه توان، از حقوق آنان دفاع خواهيم کرد.> - <حمايت همه جانبه از حقوق کردها، شيعيان و ديگر وابستگان فرهنگي، مذهبي و قومي «ملت بزرگ ايران»، از اصول قطعي سياست خارجي «پان ايرانيسم» مي‌باشد.> (باز هم کلاه سنی ها و دیگران پس معرکه است) - <پيوند يگانگي و هم خانماني مردم‌ها و افغانستان و تاجيکستان، ناگسستني است.>

<سرزمين خوارزم و فرارود (ماوراء النهر)، پايگاه و خاستگاه زبان فارسي است. با آنان جدايي نداريم.> - <ساکنان سرزمين تاريخي قفقاز از ما جدا نيستند، با آنان تاريخ و سرنوشت مشترک داشته و داريم.> - <نيروهاي زميني، دريايي وهوايي ما بايد در نهايت قدرت و صلابت و نه تنها پاسدار مرزها و آسمان‌ و درياهاي ميهن ايرانيان باشند، بلکه امنيت و امنيت و اعتماد همه وابستگان فرهنگي و مذهبي و قومي ما را تضمين نمايند.> - <در برابر دشمنان مسلح بايد تا دندان مسلح بود.> (تسلیح، تسلیح و باز هم تسلیح) - <تا زماني که خلع سلاح اتمي در تمامي نقاط جهان تحقق نيابد، ملت ايران ناچار از دستيابي به سلاح اتمي بمنظور حفظ تعادل قوا و احساس امنيت ملي مي‌باشد.> (پیش به سوی صلح جهانی با بمب اتمی) - <اين سرزمين، ايران‌زمين است، در ايران زمين هيچ‌گونه انديشه ضد عظمت، ضد سرافرازي و ضد يگانگي ملت ايران جايگاهي ندارد.> (هر کس نظری به جز این داشته باشد چه خاکی بر سرش ریخته می شود؟) - <در نظام عدالت سياسي، همگي بايد يک شعار را سر دهند: «ايران بزرگ و مقتدر فردا، نيازمند کوشش و جانفشاني فرزندان خود مي‌باشد»> (یاد هیتلر به خیر) - <جوانان ايراني تشکيل دهنده سپاه عظيم «سازمان بزرگ ارشاد ملي» خواهند بود.> (ارشاد ملی به جای ارشاد اسلامی!) - <سازمان‌هاي اداري را خانه تکاني کنيد.> (باز هم تصفیه. و این بار از نوع پان ایرانیستی) - <زبان فارسي روان ملت‌ها و يکي از وجوه مشترک فرهنگي ما با ساير اقوام ايراني و غير ايراني است. پاسداري از زبان فارسي و گويش‌هاي گوناگون آن وظيفه حکومت آرمانخواه مي‌باشد.> (یک ملت یک زبان و دیگر هیچ) - <عرفان و ادبيات عرفاني از جلوه‌هاي فرهنگ ايراني است آن را پاس مي‌داريم.> (به این می گویند سکولارسیم ناب محمدی) - <هدف نظام آموزش و پرورش بايد تربيت فرزندان ايران زمين براي خدمت به موجوديت اصيل و جاودانه ملت ايران باشد> (به جای ایران بگذارید آلمان. می شود رونوشت برابر اصل نظام آموزشی هیتلر خدابیامرز) - <محور قرار دادن آيين تربيتي ملت‌گرايي «ناسيوناليسم» که کامل‌ترين آيين تربيت گوهر انساني و رسيدن به کمال در راه خدمت به ملت و جامعه بشري است.> - <آموزش و پرورش: پرورش انسان ايراني براساس شناخت ژرف و يژگي‌هاي فرهنگ ايران زمين و انديشه‌هاي والاي انساني و معارف الهي و اسلامي.> (اگر کسی بگوید که این سکولاریسم ناب نیست، باید گردنش را زد)

منبع: http://www.paniranist-party.org/pages-2.html

 

کیانوش توکلی: اقاي كاظم ثاني/ مي گم اين " حزب پان ایرانیست" بهتر در جمهوري اسلامي بماند و اخوند ها را به سلاح هسته اي مجهز نمايد. جاش براستي در اپوزيسيون سكولار - دمكرات نيست.

 

کاظم ثانی: آقای توکلی، سوال اینجاست که آیا می توان با احزابی مانند حزب پان ایرانیست، آینده ای سکولار دمکرات برای ایران ساخت؟ آیا دمکرات و سکولار دمکرات نامیدن چنین حزبی، توهین به اصل دمکراسی و سکولاریسم نیست؟ آیا ایران گرایی می تواند اینقدر چشمها را نابینا کند که به تعریف و تمجید از چنین احزابی پرداخته شود؟ آیا در میان فعالین سیاسی ایرانی، واقعا نیروهای دمکرات و سکولار وجود نداشتند که کنگره، از آنها دعوت بکند؟

 

آ. ائلیار: وحدت ملی با پانیرانیسم، سکولار دموکراتیسم با پانیرانیسم. ایران اتمی با پانیرانیسم.جنگ سوم و چهارم جهانی با پان ایرانیسم. هیتلر زنده است؛پاینده باد پان ایرانیسم. نمرده ناسیونالیسم، مادر فاشیسم.

اقبال اقبالی: نمی دانم چرا همگرائی در کنگره سکولار دمکرات های ایران، بی آنکه هنوز گزارشات آن منتشر شوند، برخی را نگران کرده است؟!!! "گزارش مشروح کنگره سکولار دمکراتهای ایران همراه با گزارش ويدئوی تمامی جلسات تا پايان اين هفته منتشر خواهد شد". ديروز را دانسته آمديم / امروز ندانسته عاشقيم / و فردا روز را ... ای رِندِ مانده بر دوراهیِ دريا و دايره / خدا را چه ديده‌ای! علی صالحی

 

کاظم ثانی: اقبالی گرامی، نمی دانم منظور شما چه کسانی هستند ولی من شخصا نگران همکاری شما و دیگر سکولار دمکراتها با نیروهایی مانند حزب پان ایرانیست هستم که نه سکولار است، نه دین و مذهب را به حال خود می گذارد و سیاست را از آن جدا می کند و نه اینکه بشر دوست دست و نه سابقه خوبی دارد. کافیست که به سابقه حزب پان ایرانیست نگاهی بکنید تا متوجه شوید که اگر چنین حزبی در ایران به قدرت برسد، جز تبعیض و خشونت و جنگ برای ایران نتیجه ای نخواهد داشت. کافیست به منشور حزب نگاهی بکنید. آیا اینکه هر کسی خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی باشد، کافیست تا با او همکاری بکنید؟ آیا برای سرنگونی جمهوری اسلامی باید با شیطان دست به یکی کرد؟ آیا کمونیستها حق داشتند برای حفظ تمامیت ارضی آلمان و برای اعمال برتری و عظمت آلمان با هیتلر همکاری کنند؟ نگرانی من اسن است که سکولار دمکراتها در دامی بیفتند که تنوانند از آن خارج شوند.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه