خانه   |   آرشيو مقالات   |   فهرست نويسندگان و مطالب شان   |   آرشيو صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

 

جمعه گردی ها

يادداشت های هفتگی اسماعيل نوری علا

esmail@nooriala.com

جمعه 24 امرداد ماه 1393 ـ  15 ماه اگوست 2014

 

 پيوند برای شنيدن و دانلود فايل با صدای سعيد بهبهانی:   صوتی    تصويری

آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت

دو روزی است که، از سفر آلمان، به نزد يار و ديارم برگشته ام؛ با کوله باری از تصاويز ذهنی برگرفته از گذراندن دو سه روزی در ميان بيش از 150 چهرهء گوناگونی که خود تصميم گرفته بودند تا، به خرج خود، در برگزاری دومين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران، که در نهم و دهم ماه اوت، در سالگرد انقلاب مشروطه، در شهر بوخوم آلمان برگزار می شد شرکت کنند.

شرکت کنندگان، از پيش از تشکيل کنگره، از نکاتی چند آگاه بودند که زير بنای کار کنگره محسوب می شد. آنها می دانستند:

- که تصميم به آمدن به کنگره بر اثر اصرار و خواهش اعضاء کميته برگزاری نبوده است. متن دعوت متحدالشکلی تهيه شده بود که آن را با نام دريافت کننده و از جانب کميته و به امضای من برای همه فرستاده و در آن تأکيد کرده بوديم که هزينهء سفر و اقامت در هتل شرکت کنندگان با خودشان است.

- با شرکت در اين کنگره خود را سکولار دموکرات معرفی می کنند؛ «سکولار» به معنی خواستار جدائی مذهب و مکتب و ايدئولوژی از حکومت و نهادهای دولتی، و «دموکرات» به معنی معتقد به مبتنی بودن حکومت، و قانون اساسی سازندهء آن، بر مفاد اعلاميهء جهانی حقوق بشر، ملحقات آن و ديگر متون مصوب سازمان ملل در رابطه با دموکراسی.

- که کنگره دارای «دستور کار» معينی نيست و فقط برای برقرار کردن و جا انداختن سنتی ساليانه برگزار می شود تا هر کس که خود را سکولار دموکرات بداند و ميل به ديدار ديگرانی داشته باشد که همچون او خود را سکولار دموکرات می دانند بتواند در اين گردهمآئی، که هر ساله همزمان و با یاد انقلاب مشروطیت نیز همراه است، شرکت کند؛ و اگرچه برای چهار جلسه ای که در نظر گرفته شده بود، و نيز برای راستا دادن کلی به بحث ها، عناوينی کلی در نظر گرفته شده بود اما قرار اين بود که خود جلسهء مسيرش را در ميان گفتگوها انتخاب کند.

- که کنگره دارای قطعنامهء پايانی نيز نخواهد بود و در نتيجه نبايد انتظار داشته باشند که از دل اين گردهمآئی سازمان و تشکيلات جديدی بوجود آيد و برای آن اساسنامه ای نوشته شود و انتخاباتی صورت گيرد.

- که کنگره دارای ميزبان و صاحب خانه هم نيست و هر که بيايد صاحب خانه محسوب می شود، و تنها امور اجرائی آن را چند تنی داوطلب بر عهده داشته و گروه کاری کوچکی را تشکيل داده اند که مسئوليت ادارهء آن با آقای حسن اعتمادی است و آقايان جهانگير لقائی، ميرزاآقاعسگری (مانی) و اميد پوريوسفی (هر سه تن از شهر بوخوم و اطراف آن)، و نيز من، عضو آن هستيم و در آينده نيز اشخاصی که می انديشند می توانند در راستای برگزاری کنگره های بعدی مددرسان باشند می توانند به اين کميته بپيوندند. کار اين کميته انتخاب شهر برگزاری، تهيه سالن، غذا و چای و قهوهء حضار، و نيز تهيه وسائل ديداری ـ شنيداری و برقراری ارتباط با شرکت کنندگان در کنگره است و بس.

بدينسان، ايدهء «سکولار دموکراسی» تبديل به چتری مستقل از همهء احزاب و گروه ها و شخصيت ها شد و اجازه داد که انديشهء «خود مرکز بينی» در آن راه نيابد.

به هنگام آغاز بکار کنگره شخصيت های زير برای شرکت در آن نام نویسی کرده بودند:

خانم ها و آقايان بهرام آبار، وحيد آبان، جعفر آذرمگين، فرشيد آرين، عليرضا آزادپور، ميلاد آقائی، کاوهء آهنگری، شهريار آهی، آبتين آينه، فريدون احمدی، مهین ارجمند، فريبا اعتماد (فالک هاوزن)، حسن اعتمادی، کورش اعتمادی، اقبال اقبالی، مهران اميراحمدی، جلال ايجادی، افشين بابا زاده، خسرو باقرپور، حميدرضا برهانی،  ناهيد بهمنی، الاهه بقراط، محسن بهزاد کريمی، جوما بورش، نيلوفر بيضائی، ناصر پاک نژاد، مهشيد پگاهی، اميد پور يوسفی کرمانی، احمد تاج الدينی، حسن جمالپور، ناصر جهانگيری، آرمان چاروستائی، حنيف حيدرنژاد، رضا حسين بر، امجد حسين پناهی، نريمان حيدری، محسن خاتمی (کمال)، جواد خادم، اسماعيل خوئی، سبا خوئی، محسن ذاکری، فريدون رزمجوی، مهدی رضائی ـ تازيک، محمدرضا روحانی، پرويز زاهد، سهيلا ستاری، علی اصغر سليمی، ماشاااله سليمی، بيژن سينا، رضا شاه حسينی، آرشاک شجاعی، حسن شريعتمداری، دارا صالح زاده، سعيد ضرابيان، وحيد ضرابيان، پرويز ضرغامی، شهرام عباسپور، مراد عزيزی، ميرزا آقا عسگری (مانی)، بختيار عليار، کورش فرزين، آريا قجر، عباس قره گزلو، کريم قصيم، ناصر کاخساز، محمد کرمی، عبدالرضا کريمی، حسن کيانزاد، رامين گلبانگ،  دامون گلريز، جهانگير لقائی، گلمراد مرادی، اصغر مردانی، منوچهر مقصودنيا، سيروس ملکوتی، اسفنديار منفردزاده، عبدالله مهتدی، آرش مهدوی، فرهنگ ناژداکی، اسماعيل نوری علا، پرتو نوری علا، احمد وحدانی، رستم وفاداری، ساسان هارون مهدوی، مسعود هارون مهدوی.

همچنين در روز نخست کنگره ياران ديگری نيز به جمع ما پيوستند که چون از قبل ثبت نام نکرده بودند تهيهء فهرست نام شان ممکن نشد.

شخصيت هائی نيز بودند که چون نمی توانستند در بوخوم حضور يابند برای شرکت کنندگان در آن پيام های کوتاه و بلندی فرستاده بودند. ذکر نام آنان نيز می تواند در شناساندن کيفيت کار کنگره کمک کند:

آقای نعمت آذرم، آقای اميرحسين آموئی، آقای دکتر صدرالدين الهی، خانم لادن برومند، آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر، آقای ياشار پارسا، آقای رضا پرچی زاده، آقای هادی خرسندی، آقای دکتر مهرداد درويش پور، آقای پرويز صياد، آقای رضا علامه زاده، خانم ها مریم موذن زاده و رویا عراقی (نمايندگان آقای کاظمينی بروجردی در خارج کشور)، آقای کورش عرفانی، آقای علی ليمونادی، دکتر گلمراد مرادی، آقای ايرج مصداقی، آقای فريدون معزی مقدم، آقای مهدی مفخمی، آقای منوچهر مقصودنيا، آقای مهندس همايون مهمنش، و آقای دکتر عليرضا نوری زاده.

 

مراسم افتتاحيه

کنگره در برابر پرچم سه رنگ و شير و خورشيد نشان، با سرود «ای ايران» شروع شد. ابتدا آقای ميزاآقا عسگری، سرپرست کميتهء محلی برگزاری کنگره، به حضار خوش آمد گفت و به ياد جان باختگان راه آزادی و بمناسبت تقارن آغاز بکار کنگره با سالروز کشته شدن زنده ياد فريدون فرخزاد يک دقيقه سکوت اعلام کرد، سپس آقای اميد پوريوسفی، مسئول امور فنی کنگره، همکاران خود را معرفی کرد و آنگاه آقای حسن اعتمادی، مسئول کميتهء برگزاری کنگره و دکتر اسماعيل خوئی، رئيس افتخاری کنگره، به حضار خوش آمد گفتند. در پی آن نمايندگان بيست سازمان کوچک و بزرگ سياسی یک به یک از جانب سازمان متبوع خود سخن گفتند. حق آن است که نام و نشان اين نمايندگان را به يادگار بنويسم:

خانم مهين ارجمند از سوی حزب پان ايرانيست ايران، خانم ناهيد بهمنی از سوی حزب کوملهء کردستان (همراه با قرائت پيام آقای عبدالله مهتدی که موفق به آمدن به بوخوم نشده بودند)، خانم آذر ماجدی از سوی سازمان رهائی زن (که بعلت گرفتاری های شخصی به بوخوم نيامدند اما خواستار آن بودند که از طريق «اسکايپ» پيام خود را ارائه دهند که بعلت مشکلات فنی اين کار ممکن نشد)، آقای فريدون احمدی از سوی اتحاد برای دموکراسی، آقای کاوهء آهنگری از سوی حزب دموکرات کردستان، دکتر رضا حسين بر از سوی جبههء مردم بلوچستان، آقای کورش اعتمادی از سوی گروه رايزنی برای اتحاد، آقای جوما بورش از سوی سازمان دفاع از حقوق ملی خلق ترکمن، خانم پرتو نوری علا از سوی پيوندسرای نويسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دموکرات ايران، آقای علی اصغر سليمی از سوی دفتر پژوهش های راهبردی برای دموکراسی و حقوق بشر، آقای مهندس مسعود هارون مهدوی از سوی سازمان حقوق بشری «زندگی کن و بگذار زندگی کنند»، آقای پرويز ضرغامی از سوی اتحاد عشاير و اقوام جنوب ايران، آقای دارا صالح زاده از سوی شبکهء سکولارهای سبز ايران، دکتر بهرام آبار از سوی حزب سکولار دموکرات ايران، آقايان آرش مهدوی و محمود مرادخانی (ايشان از طريق ويدئوی قبلاً ضبط شده) از سوی انجمن کنشگرايان ايران، آقای محسن بهزاد کريمی از سوی مرکز مطالعات سياسی و تحقيقات استراتژيک اپوزيسيون، آقای محمد کرمی از سوی‌‌ سازمان مشروطه خواهان پادشاهی، آقای فرشيد آرين از سوی جنبش فعالان حقوق بشر، آقای رامين گلبانگ از سوی سازمان آزادگان نروژ، و اسماعيل نوری علا از سوی جنبش سکولار دموکراسی ايران.

مجلس افتتاحيهء کنگره صبح شنبه با سخنان آقای ناصر کاخساز دربارهء زنده ياد دکتر شاپور بختيار به پايان رسيد. مديريت عمومی اين جلسه و جلسات ديگر با آقای حسن اعتمادی بود.

ماحصل سخنان اين نمايندگان نشان از آن داشت که:

- همگان سکولار دموکراسی و استقرار کنگرهء ساليانهء آن را می پذيرفتند.

- همگان برای يافتن گزينهء بهينه ای برای حفظ يکپارچگی ايران و تماميت ارضی اين کشور سخن می گفتند.

- همگان رفع تبعيض های گوناگون جنسيتی، قوميتی، مذهبی، زبانی، فرهنگی و مديريتی را رمز رسيدن به ايرانی آزاد و آباد و مرفه می دانستند.

- همگان حکومت اسلامی مستقر بر ايران را غير قابل اصلاح می دانستند اما در مورد روش های مبارزه با آن از واژگان و مفاهيم مختلفی استفاده می کردند؛ مثلاً از: انحلال، سرنگونی، فروپاشی، گذار به سکولار دموکراسی، و نظاير آن.

آنچه در مراسم افتتاحيه کاملاً مشهود بود تمايل همهء شرکت کنندگان به همانديشی و همراهی برای يافتن راه حل هائی بود که بتواند درهء عميق اختلافات مابين اپوزيسيون را پر کند.

 

سه جلسه گفتگو

در سه جلسهء بعدی، که در بعداز ظهر شنبه و صبح و بعد از ظهر يکشنبه به رياست دکتر حسن کيانزاد، خانم پرتو نوری علا، دکتر رضا حسين بر و آقای کورش اعتمادی برگزار شدند، شرکت کنندگان متعددی، يا بر حسب گرفتن وقت قبلی و يا پس از سخنان کسانی که از قبل اسم نويسی کرده بودند بروی صحنه آمدند و بر رونق بحث ها افزودند. از ميان آنان می توان به اين نام ها اشاره کرد:

خانم ها فريبا اعتماد، الاههء بقراط، مهشيد پگاهی، سبا خوئی، سهيلا ستاری، و آقايان وحيد آبان، دکتر شهريار آهی، آبتين آينه، کورش اعتمادی، اقبال اقبالی، مهران اميراحمدی، دکتر جلال ايجادی، ناصر پاک نژاد، احمد تاج الدينی، آرمان چاروستائی، محسن خاتمی (کمال)، جواد خادم، محمدرضا روحانی، رضا شاه حسينی، حسن شريعتمداری، آريا قجر، کريم قصيم، عبدالرضا کريمی، حسن کيانزاد، رامين گلبانگ، جهانگير لقائی، دکتر گلمراد مرادی، اسفنديار منفردزاده، عبدالله مهتدی، آرش مهدوی، و فرهنگ ناژداکی.

آنچه در اين گفتگوها مورد اتفاق نظر بود به چند دسته قابل تقسيم است:

1. توافق بر سر اينکه «هدف اصلی مبارزه» همانا سرنگونی يا انحلال و يا گذار از حکومت اسلامی به حکومتی ملی و دموکراتيک است.

2. هيچ يک از روش های گوناگون مبارزه که برای رسيدن به هدف فوق اتخاذ می شوند، و از جمله استراتژی انتخابات آزاد و حمايت از مطالبه محوری در داخل کشور و يا يافتن راه حل هائی برای انحلال حکومت اسلامی، نمی توانند حکم هدف مبارزه را داشته باشند و در واقع در راستای رسيدن به هدف اصلی بکار گرفته می شوند.

3. کوشش در راستای جلوگيری از بازتوليد استبداد برای رسيدن به حکومت سکولار دموکرات يک ضرورت تاريخی است و لازم است که همگان برای رسيدن به راه حل های عملی در اين مورد به همانديشی بنشينند. نتايج چنين کوششی می تواند راهنمائی برای تهيه کنندگان قانون اساسی آينده باشد.

4. می توان با تعيين اشتراکات و زير سقف سکولار دموکراسی به گفتگو نشست و اين اشتراکات را مقدم بر اختلافات شمرد و با تفاهم و همسخنی به حل اختلافات پرداخت.

5. قدم های عملی در راستای اجرائی کردن اين فکر عبارت اند از، الف) جمع آوری همهء پيمان نامه ها و منشورها و اعلام مواضع و راهکارهای عرضه شده از جانب شخصيت ها و سازمان ها، ب) تعيين کميسيونی مرکب از حداکثر نمايندگان سازمان های تهيهء کنندهء آنها، و پ) کوشش برای تبديل اين متون به يک «متن واحد»، که می تواند پيشگفتار پيشنهادی ِ قانون اساسی سکولار دموکرات آينده باشد و مفاد مشترک و اختلافات موجود را بصورتی روشن مشخص سازد.

6. گشودن راه بر ايجاد ائتلاف ها و همکاری ها بر اساس اين «متن واحد» که همهء نظرات را در خود دارد و، لذا، از پديد آمدن تفرقه در همان آغاز کار جلوگيری می کند.

7. تماس با سازمان های صادر کنندهء اين متون از طريق کميتهء برگزاری کنگره در راستای اجرائی کردن قدم های فوق و تشويق آنان برای شرکت در «کميسيون تهيهء متن واحد».

8. در کنار اين اقدامات می توان دست به ايجاد کميسيون های مطالعاتی مختلف نيز زد و نتايج اين مطالعات را به کنگره های بعدی سکولار دموکرات های ايران عرضه داشت. در اين مورد به «انديشگاه مستقل سکولار دموکراسی» اشاره شد که هم اکنون هيئت امنای آن با شرکت آقايان دکتر اسماعيل خوئی، دکتر باقر پرهام، دکتر جمشيد قرچه داغی، دکتر فرخ زندی و اسماعيل نوری علا تعيين شده و قرار است «انديشکده» های گوناگون (think-tank ها يا اطاق های فکر) اختصاصی، همچون اطاق فکر امور زنان، جوانان، کارگران، دانشجويان، امور اقتصادی، زبان و هويت، نهادهای مدنی و غيره نيز آغاز بکار کنند. اين فکر بخصوص از جانب خانم های حاضر در جلسه مورد استقبال قرار گرفت.

در شکل گرفتن اين نتايج بخصوص خانم ها فريبا اعتماد، الاهه بقراط، سهيلا ستاری و آقايان دکتر شهريار آهی، اقبال اقبالی، محمدرضا روحانی، مهندس حسن شريعتمداری، عبدالرضا کريمی، جهانگير لقائی، و اسفنديار منفردزاده نقش اصلی را بازی کردند.

 

يک جمع بندی شخصی

در پايان کنگره آقای حسن اعتمادی از من خواست تا برداشت های خود از آنچه در کنگره گذشته است را بصورت يک جمع بندی پايانی برای حضار بازگو کنم بدون آنکه جمع بندی من جنبهء عمومی يافته و از مرزهای اداراکات شخصی ام فراتر رود.

من نيز در واقع آنچه را که در بالا نوشتم احتمالاً با کلماتی ديگر بيان داشته و بطور کلی همه را در زير عنوان «جلوگيری از بازتوليد استبداد» گرد هم آوردم و توضيح دادم که «استبداد» محصول طبيعی هر جامعهء رشد نکرده، عقب مانده و يا عقب نگاه داشته شده است. همانگونه که سيل و سيلاب محصول طبيعی برف و بوران و تابش آفتاب و شيب و فراز زمين اند. و اين انسان است که با بکار بردن تدبيرهائی خاص از خرابکاری های سيلاب ها می کاهد، آنها را شعبه شعبه کرده و ضعيف می سازد، در برابرشان سد می زند، سيلابرو بوجود می آورد و بطور کلی سيل را در کنترل خود در می آورد.

استبداد نيز چنين است و تنها انسان متمدن و مدرن است که می تواند از بازتوليد آن جلوگيری کند. راه اين جلوگيری هم ديری است که از جانب بشر کشف شده است: جلوگيری از تمرکز قدرت از طريق الف] ايجاد قوای مستقل سه گانه [و حتی، بقول اسفنديار منفرد زاده، چهارگانه، يعنی استقلال نهاد آموزش و پرورش]، ب) مدت دار کردن دوران زمامداری مصادر قدرت و ادارهء مملکت، پ) انتخابی کردن همهء مقامات اصلی، ت) پاسخگو کردن آنها، ث) «پخش قدرت» از طريق ايجاد تقسيمات کشوری منطقی و عملی و آمايشی، و خودگردان کردن اين مناطق از طريق تقسيم وظايف بين حکومت مرکزی و حکومت های منطقه ای. ج) و...

و اينها همه موادی هستند که اگر قانون اساسی آينده بر بنياد آنها نوشته شود، و ضمانت های اجرائی لازم برای آنها مهيا گردد، می توان اميدوار بود که ايرانی سکولار دموکرات و بی تبعيض قابل شکل گرفتن و دسترسی است.

آنگاه، با آرزوی ديدار دوستان در کنگرهء آينده (چه در خارج و چه در تهران!)، به آنان چنين توصيه کردم که از اين پس وقتی به عکس های خمينی و خامنه ای و ديگر ويران کنندگان ايران بر می خوريم می توانيم با خونسردی تمام اين ابيات شاملوی شاعر را بازگو کنيم که: «ابلها مردا، عدوی تو نيستم، انکار تو ام!»

 

با ارسال اي ـ ميل خود به اين آدرس می توانيد مقالات نوری علا را هر هفته مستقيماً دريافت کنيد:

NewSecularism@gmail.com

مجموعهء آثار نوری علا را در اين پيوند بيابيد:

http://www.puyeshgaraan.com/NoorialaWorks.htm

 

نظر خوانندگان

محمود ايمانی: نهایتاً، انتخابات ریاست جمهوری ایران و دولت موقت و برنامه ریزی های دولتی ملی و سکولار (در خارج از کشور)، تنها نمادین نیست و برای این هدف دیرکرد بسیاری داریم و حتی در انتظار زمانبندی آنچه که در انتخابات آیندهٔ حکومت داخل ایران می گذرد، نباید ماند!

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه

 

99999