خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

14 شهريور ماه 1393 ـ  5 ماه سپتامبر 2014

به یاد انسانی مهربان

احمد تاج الدینی

حقوق دانی کم نظیر و انسانی مهربان و فروتن- ناصر کاتوزیان- در روز 11 شهریور 1393 در سن 87 سالگی بدرود زندگی گفت و امروز پنجشنیه 13 شهریور در قطعه نام آوران ِ بهشت زهرا به خاک سپرده شد. آن گونه که عکس های انتشار یافته نشان می دهند، جمع کثیری در مراسم تشییع آن زنده یاد شرکت کردند، تا بدین گونه از خدمات درخشان علمی ایشان تقدیر کرده باشند، و به دولتیان  بفهمانند که حق و عدالت در میهن ما ستون هایی استوار و قدرت مند دارد که مردم آنها را می شناسند و قدرشان را می دانند.

آشنایی من با دکتر کاتوزیان به سال های تحصیل در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در پیش از انقلاب باز می گردد. برای انتخاب واحدهای درسی معمولاً با دانشجویان قدیمی تر مشورت می کردیم تا ببینیم کدام درس را با کدام استاد بگیریم که کمتر درس و بیشتر نمره بدهد. بسیاری توصیه  کردند که حقوق خصوصی را با کاتوزیان نگیرید، چون زیاد درس می دهد و نمره مفت هم به کسی نمی دهد. در هر حال بیشتر واحدهای حقوق خصوصی را با ایشان گذراندم. استاد قدی بالنسبه بلند و پیکری استخوانی داشت. در همه عمر شکل و شمایل استاد تغییری نکرد. تصویری را که از او در واپسین روزهای زندگی در بستر مرگ دیدم دقیقا همانی بود که آخرین بار حدود 30 سال پیش دیده بودم. تنها موی سیاهش، یکپارچه سپید شده بود.

از آن نوع  انسان هایی بود که وظایف شان را جدی می گیرند. همواره عینکی ذره بینی با نمره بالا به چشم داشت. به ندرت می خندید، اما چشمانش اندوهی عمیق را که با دریایی مهربانی آمیخته بود به نمایش می گذاشت.

یک برتری و امتیازی که تدریس او نسبت به استادان برجسته دیگر که تعدادشان در دانشکده حقوق کم نبودند  داشت، سابقه خدمت طولانی او در دادگستری و کار قضاوت پیش از تدریس در دانشگاه بود. تجربه عملی قضایی و پژوهش های ژرفِ نظری در علم حقوق، همراه با استقلال شخصیت، دست به دست هم دادند تا از او برجسته ترین حقوق دان سده اخیر ایران را بیافرینند. با نگارش فلسفه حقوق، نگاه به حقوق را در ایران به سطحی بالاتر گسترش داد. در دستگاه نظریِ حقوق کاتوزیان، عدالت جایگاهی رفیع یافت بدون آن که به سیاست بیالاید. از ویژگی های دیگرِ آثار او درهم آمیزی هنرمندانه حقوق عملی و حقوق نظری است. تسلط و مطالعات گسترده او در زمینه های مختلف  حقوق خصوصی از او حقوق دانی جامع الاطراف ساخته بود. کمتر موضوع حقوقی است که در تالیفات 45 گانه او و صدها مقاله او تدقیق و تفحص نشده باشد.

در انقلاب فرهنگی عنصر نامطلوب شناخته شد و از تدریس و کار محروم شد. در همین روزها بود که پس از سال ها مجددا ایشان را در دفتر وکالت دکتر بهروز اخلاقی که خود استادی فرهیخته بود دیدم. در آن روزهای دهشت و خون، استاد که بیکار شده بود گهگاه به آنجا می آمد. وکلایی که به آنجا آمد و شد داشتند از علم و مصاحبت او بهره مند می شدند. دکتر اخلاقی می گفت نمی دانم  چه باید بکنم تا ایشان حق مشاوره هایی که به ما می دهند بگیرد. با آن که بی کار شده بود، مناعت طبع بلندش مانع از آن بود که علمش را با پولی که حقش بود معاوضه کند. از این که مورد تعرض جاهلان قرار گیرد بیمناک بود. از بی حرمتی ها و بی قانونی هایی که رواج کامل داشت سخت آزرده بود. در یکی از گفتگوها از دکتر سید حسن امامی، امام جمعه و استاد برجسته حقوق، سخن به میان آمد و از این که توانسته بود  به موقع از کشور خارج شود وبه دست اوباش گرفتار نشود خرسند بود. می گفت او پدر و بنیاد گذار حقوق جدید است، اگر آبروی او می رفت، به آبروی حقوق خدشه وارد می شد. این اصطلاح پدر حقوق ایران  که او به دکتر امامی نسبت می داد، می بینیم که این روزها به خود او نسبت می دهند. او به ویژه با قانون مجازات اسلامی و قانون قصاص سخت مخالف بود و این گونه وحشی گری ها را برنمی تابید. کاتوزیان به اساس نظام مشروطیت وفادار بود و از این که بعضا قانون اساسی در نظام پیشین نقض می شد انتقاد داشت. بطور مثال می گفت وقتی مجلس قانونگذاری و دادگستری داشتیم، صدور فرمان و ایجاد دادگاه های اختصاصی چه معنایی داشت. ولایت فقیه را اصلی مردود و فاقد مبنای عقلی و شرعی می دانست. دلیل خشم نظام از او نیز دقیقا همین مخالفت با اصل ولایت فقیه بود. سال ها بعد در یکی از سخن رانی هایش از حق مردم در قیام علیه حکومتی که به تعهداتش عمل نمی کند صراحتا سخن گفته بود.   

با مرگ کاتوزیان، پایوران بی آبروی نظام به عادت معهود، سعی کرده اند با الصاق او به نظام، او را از چشم مردم بیندازند، و برای خود اعتباری دست و پا کنند. کاتوزیان در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی نقشی نداشت. نسبت مشارکت او در تهیه قانون اساسی ولایت فقیهی جعلی تهوع آور است.

ارسال پیام های تسلیت مهره های درشت و ریز حکومت از صدر تا ذیل، صرفا به منظور مصادره نام و حیثیت انسانی نیک سیرت  صورت گرفته است که، به گفته همسرش، هیچگاه دست کسی را نبوسید و در مقابل کسی تعظیم نکرد. دست تنها کسی را که بوسید استاد سنگلجی بود. یکی از شرکت کنندگان در مراسم تشییع ، بزرگ نوشتِ جمله ای  از استاد را با خود حمل می کرد که چنین بود: ای عدالت مرا در زمره عاشقان خود بپذیر، فیضی بخش تا سیمای تو را در پرده هر پندار و ریا از ستم باز شناسم.

يادش به خیر باد.

                                         4 سپتامبر 2014  ـ اسلو

                                                                  

 

پيوند به مجموعهء عکس های مراسم تشييع استاد

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه