|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
استقلال کردستان عراق و ذوق زدگی پاره ای از ناسیو نالیست های ایرانی
اشکان رضوی ـ عضو سازمان مهندسان جبهه ملی ایران
با حمله گروه تروریستی و تکفیری داعش به عراق و اشغال دومین شهر بزرگ این کشور یعنی موصل ارتش عراق تا مرز فروپاشی پیش رفت و ساختار سیاسی و حاکمیتی عراق که متشکل از شیعیان و کردها و اهل تسنن بود با یک چالش بزرگ مواجه شد. پیش روی های سریع و برق آساسی داعش در عمق خاک عراق بسیاری ازسیاستمدارن عراقی و منطقه ای را به وحشت انداخت و همچنین موجب شد که گروه تروریستی داعش با به چنگ آوردن میلیاردها دلار سلاح نظامی فوق پیشرفته ی آمریکایی ارتش عراق و همچنین غارت بانکها ی موصل و به دست آوردن میلیونها دلار پشتوانه مالی در روزهای نخست این تازش دست بالا را در عرصه میدانی بگیرد.این قدرت نمایی توامان با وحشت افکنی داعش موجب شد که رهبران کردستان عراق خود را در همسایگی یک گروه تروریستی بی نهایت مخوف و قدرتمند به نام داعش که اعلام خلافت اسلامی نیز کرده بود مشاهد ه کنند.
رهبران کردستان عراق که همواره سودای اعلام استقلال و تجزیه عراق را در سر داشتند از سویی این شرایط را بهترین زمان برای پیش برد اهداف تاریخی خویش در نظر گرفتند و از سویی در یک هم پیمانی نانوشته شده با داعش ناچارازدر پیش گرفتن راه مصالحه با این گروه شدندو درعرصه میدانی عملا ارتش وملت عراق رادربرابریورش داعش تنها گذاشتندودرمانورهایی اپورتوینستی وبه دورازهرگونه منش سیاسی و اخلاقی تلاش نمودند تا از شرایط موجود حداکثر بهره برداری را نموده و سیطره سرزمینی خود را در مناصق مورد مناقشه با دولت مرکزی عراق تثبیت کنند و این در شرایطی بود که ارتش از هم گسیخته عراق عموما از این مناطق به دلیل ناتوانی نظامی در حال عقب نشینی بود .
مسعود بارزانی دراین زمان با فعالیت های گسترده وسخنرانی های پی درپی وکوبیدن برطبل استقلال خواهی سخن از استقلال رسمی ازعراق را مطرح کرد و تلاش نمود تا با فروش نفت مناطق تحت سیطره اش به صورت مستقل در پوزیشن یک کشور غیر وابسته ظاهر شده و متحدانی برای خود دست وپاکند.اودراین سیاست چنان زیاده روی نمود که علارغم خوش رقصی برای امریکا وغربیان و همچنین اسرائیل، جان کری وزیر امور خارجه امریکا درآخرین دیدارش با وی به شدت با دنبال نمودن طرح استقلال کردستان و همچنین تجزیه عراق مخالفت نمود و تنها کشوری که به صورت آشکارازاستقلال کردستان وسیاست های بارزانی حمایت نمود اسرائیل بود.(دکترین سیاست خارجی اسرائیل درباره کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران بر مبنای تجزیه استوار شده و سالهاست این طرح را به صورت عملی درحال پی گیری است که در نوشتاری دیگر به این مسئله خواهم پرداخت که چرا اسرائیل علارغم همه خوش بینی های عده ای از ناسیو نالیست های ایرانی همچنان تهدید کننده منافع ژئوپلتیک و تمامیت سرزمینی ایران است)
از سویی دیگر در تحولات میدانی ارتش عراق با کمک متحدانی چون ایران و روسیه و همچنین فتوای مراجع شیعه توانست از حالت شوک و فروپاشی صددرصدی خارج شده ودربرابرتروریست ها به یک انسجام حداقلی رسیده و مانع از پیشروی های بیشتر داعش در عراق شود.
داعش که با چنین شرایطی مواجه و از پیشروی به سمت بغداد و شهرهای شیعه نشین نا امید می شود حملات خود را متوجه سرزمین های تحت سیطره کردستان عراق کرده ودرکوتاه ترین زمان ممکن نیروهای پیشمرگه کردستان عراق که مسعود بارزانی در طی این روزها حماسه گونه از توانایی های آنان سخن می راند(تو گویی وی رزم آورترین آرتش دنیا را در اختیار دارد) شکست های پی در پی را متحمل می شوند و شرایط نظامی به گونه ای پیش می رود که نیروهای داعش تا پشت دروازه های اربیل نیزمی رسند. مسعود بارزانی ورهبران کردستان عراق که تادیروزتلاش داشتند تا با اعلام مواضع بی طرفی نسبت به جنایت های داعش دل خلیفه خود خوانده ابوبکر البغدادی را بدست آورده وازگزند تازش نیروهایش درامان بمانند خود را ناتوان از رویارویی با داعش دیده و چون خطررا به معنای واقعی حس کردند تلاش نمودند تا در سیاست های استقلال خواهانه خود نرمش نشان دهند.
مسعود بارزانی با کمک ایران و همچنین حملات هوایی ارتش امریکا و کمک های نظامی ایران و امریکا در طی روزهای اخیر خطر تا حدودی از بیخ گوشش گذشت و ناچار شد تا با ارتش عراق نیز برای باز پس گیری مناطق تحت اشغال داعش همکاری نماید و این در حالی بود که در روزهای نخست یورش داعش به کردستان عراق نوری المالکی نسخت وزیر پیشین عراق در یک اقدام ملی و البته انسانی دستور حمایت هوایی ارتش عراق از پیشمرگه ها را داد و با ارسال تجهیزات نظامی و غیره کمک بزرگی به بارزانی نمود در حالی که مسعود بارزانی چندی پیش ازاین در دیدار نوری المالکی ازاربیل چنان دچار غرور و سرمست از پیروزی بود که حاضر نشده بود دیدار با نخست وزیر عراق را بپذیرد.
کردستان عراق که به لحاظ اقتصادی در خوش بینانه ترین حالت به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی فقط توان تامین 40 درصد ازهزینه های جاری اش را دارد به لحاظ جغرافیای نیز عملا به دولت مرکزی عراق و همچنین هماسیگانی چون ایران – ترکیه و سوریه به شدت وابسته است و هیچ دسترسی به دریا و آبهای آزاد نیز ندارد حال با شانتاژو تحریکهای اسرائیل و همچین سیاست نابخردانه رهبران فرصت طلبش رویای استقلال خواهانه اش به سرابی بدل گشت و این در شرایطی است که کشورهای قدرتمند ایران و ترکیه و همچنین سوریه به شدت با استقلال کردستان عراق مشکل داشته وآن را خطری برای منافع و تمامیت سرزمینی خود می دانند و بی گمان چنین آرزویی فقط در یک شرایط بسیار غیر عادی می تواند تحقق یابد.
اما دراین بین آنچه که مایه شگفتی بسیار بود ذوق زدگی بسیاری از کنشگران سیاسی ایرانی در طیف اپوزسیون وجرگه ملی گرایان با استقلال کردستان عراق بود وآن را به نادرست یک فرصت تاریخی می دانستند و این خوش خیالی و ذوق زدگی تا بدانجا پیش رفت که عده ای با ارائه تئوری های ناسیو نالیستی ایده آل گرایانه وبه دورازدرنظرداشت هرگونه پارامترهای واقعی ژئوپلتیکی و تابع منافع ملی ایران چنین رویدادی را ظهور موجودیت یک کشورآریایی!درمنطقه وهمسایگی ایران تعریف کردند و برای تحقق چنین رویایی مقاله ها نوشتند و درتارنما های اجتماعی اقدام به جریان سازی به نفع چنین تئوری نمودندو حتا درخواست کمک ایران به تحقق چنین رویدادی را پیشنهادکردند.
هر کنشگرآگاه سیاسی که تاریخ جدایی خواهانه کردهای عراق/ ترکیه ایران و سوریه را خوانده باشد به خوبی در خواهد یافت که استعمار چنان مرزهای جغرافیایی منطقه را تابع منافع بلند مدت و تاریخی خویش ترسیم نموده که هررویداد سیاسی و اجتماعی هرچند محدود در منطقه می تواند سرانجام فاجعه باری داشته باشد و بیشتر نزاع های منطقه ای در دهه های گذشته منطقه خاورمیانه ناشی از سیاست استعمار گران در ترسیم مرزهای جغرافیایی استعمار ساخته است پس بایسته است که هر گونه رویدادی در منطقه را با دیدی خردمندانه واکاوی نموده آنگاه اقدام به ارائه تئوری و نسخه پیچی نماییم.
اینکه کردها هم تباران تاریخی ما ایرانیان هستند و چه بسا از تیره های دیگر ایرانی نیز ایرانی تر شکی درآن نیست و اینکه کردها در همه ی تاریخ سالهای اخیر مورد ظلم حاکمان مستبد و همچنین استعمار گران قرار داشتند نیز شکی نیست اما واقعیت های سیاسی را نمیتوان به صرف ایده ال گرایی وآرمان گرایی تعریف نمود .
سیاست های دو ماه اخیر مسعود بارزانی و رهبران کردستان عراق به خوبی نشان داد که آنان نمیتوانند متحدان سپاسگذار و قابل اطمینانی برای ما ایرانیان باشند.مسعود بارزانی شوربختانه اینک خود مبدل به یک دیکتاتور کوچک در کردستان عراق شده است که به صورت مافیایی و خانواده گی در حال اداره نمودن کردستان عراق هست.او نشان داد که هرآیینه که درجایگاه قدرت باشد سیاست های خاص خودش راکه اتفاقا درتضاد با منافع ایران است پیش خواهد برد و هر گاه در جایگاه ناتوانی باشد دست نیاز و دوستی به سمت ایران دراز خواهد کرد. در ثانی پدید دار شدن کشوری به نام کردستان عراق در همسایگی ایران خود میتواند زمینه ساز خدشه وارد شدن به تمامیت سرزمینی ایران باشد. هر چند که ایران سالهاست به دلیل سیاست ها و دسیسه های دشمنانش با این چالش دست به گریبان است و چنین رویدادی در همسایگی اش می تواند زمینه ساز کوک شدن دوباره ساز جدایی طلبی و تجزیه شود .با چنین شرایطی این واقیعت را نیز نباید از نظر دور داشت که در طی سالهای گذشته کردستان عراق عملا مبدل به پایگاه گروه های تجزیه طلب و تروریستی چون پژاک و کموله بوده و منافع ملی و تمامیت سرزمینی ایران کمترین اهمیتی برا ی سردمداران کردستان نداشته است.
و با این همه شگفتی این است که چرا این انتظار وجود نداشته باشد که کردستان عراق به سرزمین مادری و هم تباران تاریخی خود یعنی ایران ملحق شود اگرآنان نیزدیدگاهی مانند ایرانیان نسبت به خود داشته باشند بی گمان به سراغ تحقق چنین آرزو و اندیشه ای خواهند رفت و عملا استقلال کردستان عراق بی معنی خواهد بود و نظیرآنچه که در جزیره کریمه و روسیه روی داد باید در این جا نیز روی دهد نه اینکه ما در این سوی مرز سینه چاک کنیم وآنان را از خود بدانیم( که چنین نیز هست ) اما درآن سوی مرز رهبران کرد ما را بیگانه بدانند وارزشی برای هم تباران خویش قائل نباشند.
شوربختانه نوشتارهایی از سنح این ذوق زدگی های نسجیده در طی هفته های اخیر درتارنما های مختلف منتشر شده که در خوش بینانه ترین حالت می توان آن را به حساب نا آگاهی و یا بی سوادی نویسندگانش گذاشت چو اینکه هر کنشگر و تحلیلگر سیاسی آن هم در طیف نیروهای ملی و ناسیو نالیست چنین ایده ای را در تضاد با تمامیت سرزمینی و منافع ملی خود باید تعریف کند نه اینکه بر طبل چنین تئوری خانمان براندازی بکوبد. واقعيت این است که این مسئله نه به لحاظ سیاسی و نه به لحاظ زمانی آن هم در شرایط به شدت بحرانی منطقه به هیچ عنوان نمی تواند به نفع کشور ما باشد و در هنگامه ای که به لحاظ سیاسی، ایران بیشترین نفوذ و تاثیر گذاری را در همه ی تحولات عراق دارد و عملا امروزه این کشور دریک هم پیمانی جغرافیایی - سیاسی اعلام نشده با ایران قرار دارد و این فرصت تاریخی را به باور من نباید با سیاست ها وآرزوهای کوتاه مدت و البته کودکانه به مرز نابودی کشاند.
کسانی که ماهیت سیاسی خود را با جایگاه و اندیشه های ناسیونالیست ایرانی تعریف نموده اند تاکیدا باید نسبت به تحولات منطقه ای که درحوزه ژئوپلتیک ایران روی می دهد هوشمندانه تر رفتار نمایند نه اینکه صرفا بر اساس احساس و آرمان گرایی سخنی را بیان نمایند.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.