خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

26 شهريور ماه 1393 ـ  17 ماه سپتامبر 2014

بازی بزرگ اتحادها: ماه عسل عجیب، بین مسکو و تل آویو

ايگور دلانو* ـ در لوموند دیپلماتیک

برگردان شهباز نخعی

پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روابط بین المللی حول منافعی که هویت آن خوب احراز نشده بود شکل گرفت. اتحادهای راهبردی رواج بیشتری یافت، ترکیب های جدیدی طراحی شد که دشمنان بر روی موضوعی مشخص همکاری می کردند و شرکا در مورد یک موضوع به رودررویی می پرداختند. چنین جریانی را چگونه می توان تعبیر کرد؟ اين نوشته به موضوع توافق محرمانه بین روسیه و اسرائیل می پردازد؛ رویدادی از چشم ها پنهان نمانده است. هنگام نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 27 مارس 2014، به منظور محکوم کردن الحاق کریمه توسط مسکو، غیبت نمایندهء اسرائیل به چشم می خورد. به رغم خواست ایالات متحده، اسرائیل از حضور در رأی گیری برای صدور قطعنامه ای که الحاق شبه جزیرهء [کریمه] به فدراسیون روسیه را به رسمیت نمی شناخت، خودداری کرد. این امر تائیدی بر پیچیدگی روابط اسراییل و روسیه است. زیرا، به رغم اختلافات در مورد پروندهء سوریه و اختلاف نظرهای همچنان اساسی دربارهء پروندهء هسته ای ایران، اسرائیل و روسیه با یکدیگر گفتگوهایی سازنده دارند.

وجود بیش از پیش گرهگاه های دفاعی در صحنهء خاور نزدیک، اسرائیل را متوجه فرسایش نفوذ امریکا در منطقه کرده، که نتیجهء آن افزایش نفوذ کرملین است. درگیری سوریه موجب بازگشت مسکو به صحنهء خاور نزدیک گردیده و نقش آن را در ترکیب دوبارهء ژئوپولیتیک منطقه، پس از «بهار عرب»، پررنگ تر کرده است. رویکرد عمل گرای مسکو در تقابل با دیپلوماسی مبهم غربی چنان بوده که قاطعیت و سرسختی اش در رودررویی با واشنگتن، نه فقط پایتخت های خلیج [فارس] بلکه تل آویو را نیز متوجه ظهور قدرتی رشد یابنده کرده است(1).

 

«پل انسانی»

اسرائیلی ها و روس ها می توانند از داشتن روابطی خوب بر مبنای مبادلات اقتصادی مستحکم و از طریق یک «پل انسانی» خرسند باشند. نزدیک به یک میلیون شهروند اسرائیلی دارای اصلیت روسی یا سرزمین های اقماری اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند و شمار زیادی از آنان به آنجا رفت و آمد دارند(2). از سال های پایانی دههء 1980، "دو ملیتی" های روس تبار نزدیک به یک هفتم جمعیت کشور یهود را تشکیل می دهند، تا جایی که رئیس جمهور روسيه، ولادیمیر پوتین، اسرائیل را «کشور هوادار روسیه» توصیف نموده است. اینان در عین حال جامعه ای مستقل و جذب شده در زندگی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اسرائیل هستند. از زمان "پدران بنیانگذار"، طبقهء سیاسی اسرائیل همواره دارای افرادی هوادار روسیه و غالباً زاده شده در امپراتوری پیشین روسیه بوده است. مانند خانم گلدا مایر (نخست وزیر بین سال های 1969 و 1974) که متولد کی یف در سال 1898 بود، و یا اویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجهء کنونی که در سال 1958 در شیزینوی مولداوی ِ اتحاد جماهیر شوروی سابق متولد شده است.

در جریان سال های پایانی دههء 2000، اسراییل بیش از پیش به صورت مقصد برگزیدهء گردشگران روسی درآمد که از لغو روادید بین دو کشور در سپتامبر سال 2008 بهره بردند. پس از امریکائیان، گردشگران روسی دومین مهم ترین بازدید کنندگان خارجی از اسراییل هستند و این امر موهبتی برای اقتصاد اسرائیل است: درسال 2012، بیش از 320 هزار گردشگر روسی به اسرائیل رفتند که این شمار معادل 13.2 درصد از کل گردشگران خارجی بود (گردشگران امریکایی 20.2 درصد بودند) (3). این پیوندها موجب درک متقابل بهتری می شود و از اسرائیل یک «دنیای روسی» در قلب مدیترانهء شرقی و دروازه های خاور نزدیک می سازد.

در حالی که در سال 1991 سقف مبادلات بازرگانی 12 میلیون دلار بود، این رقم در سال 2013 به اوج 3.5 میلیارد دلاری رسیده که نسبت به سال 2012 رشدی 20 درصدی داشته است. یعنی کاهش ثبت شده در سال 2009 در پی بحران اقتصادی تا حد زیادی جبران شده و صادرات روسیه به اسرائیل در سال 2013 باز به سطح سال 2008 خود رسیده و از مرز 2 میلیارد دلار گذرکرده، در حالی که صادرات اسرائیل به روسیه همچنان در حال رشد بوده و تقریباً به 1.5 میلیارد دلار رسیده است.

اسرائیل از روسیه الماس خام و مواد سوخت فسیلی (46.5 درصد از ارزش تجاری واردات) وارد می کند ولی واردات روسیه متعادل تر است: محصولات کشاورزی (حدود 16 درصد)، فرآورده های ساخته شدهء الکترونیک (نزدیک به 10 درصد) و مواد پزشکی (8.5 درصد).

اين دو کشور، که خواستار افزایش داد و ستدهای بازرگانی هستند، در ماه دسامبر سال 2013 در حاشیهء نشست سازمان تجارت جهانی (OMC) در بالی، تصمیم به ایجاد یک منطقهء مبادلات آزاد گرفتند. از ماه مارس 2014، یک گروه کارشناسی دربارهء عملی بودن چنین توافقی بین اسرائیل و «اتحادیهء گمرکی» (روسیه، بلاروس و قزاقستان) مطالعه می کند. این اقدامات نشانگر شکلی از تأثیر ناپذیری بین روابط اقتصادی و بحران های سوریه، اوکراین و ایران است که به نظر نمی آید مانعی برای مشارکت پرتحرک و نوید بخش درازمدت باشد.

فزون بر این، مسکو و تل آویو نوعی همکاری نظامی- فنی سودبخش را در زمینهء هواپیماهای بدون سرنشین گسترش داده اند. روسیه می خواهد عقب ماندگی خود در زمینهء فناوری روزآمد را جبران کند و اسرائیل یکی از پیشرفته ترین صنایع را دراین زمینه در اختیار دارد. در آوریل 2009، روسیه قراردادی برای خرید 12 هواپیمای گشت زنی به مبلغ 53 میلیون دلار با «صنایع هوا فضای اسراییل» (IAI) امضا کرد. سپس، در اکتبر سال 2010، IAI و موسسهء صنعتی «اوبورون پروم» قرارداد جدیدی برای خرید به مبلغ 400 میلیون دلار امضا کردند. این قرارداد برای خرید هواپیماهای بدون سرنشین «Searcher MKII, Bird Eye 400» در مدت 3 سال و نیز ساخت یک کارخانه مونتاژ در یکاترینبورگ روسیه بود که تحویل نخستین هواپیما به ارتش روسیه را در سال 2012 آغاز کرد.

در عرصهء انرژی، روابط دو کشور به کشف حوزه های وسیع گاز در سواحل اسرائیل انجامیده که ذخایر آن می تواند تا هزار و چهارصد میلیارد متر مکعب باشد. تا سال 2010، تنها شرکت های امریکایی این مواد سوختی را استخراج می کردند، اما تل آویو خواستار تنوع بخشی به منابع تأمین مالی بود و نمی خواست تنها روی واشنگتن حساب کند و «گازپروم» از این امر بهره برد. با این کار، غول روسی موقعیت خود را در عرصهء گاز مایع طبیعی (GNL)، که یکی از محورهای اولویت راهبردی انرژی روسیه است، تحکیم کرد. در فوریهء سال 2013، یک شعبهء «گازپروم» قراردادی با «موسسهء بازاریابی گاز مایع لوان» اسرائیل برای خرید انحصاری گاز مایع حاصل از حوزهء گازی «تامار» در ساحل حیفا برای مدت 20 سال امضا کرد.

بی گمان، روابط بین مسکو و دمشق همچنان بر این قرارداد سایه می افکند. اما، بحران سوریه همچنین استحکام مشارکت اسرائیل و روسیه و ظرفیت دو طرف برای غلبه بر اختلاف نظرها را نشان داده است. زمانی که در ماه مارس 2011 درگیری در سوریه آغاز شد، اسرائیل در زمرهء کشورهایی بود که، مانند ایالات متحده، عمر رژیم بشار اسد را کوتاه پیش‌بینی می کرد. سقوط اسد موجب شکستن «هلال شیعه» می شد که از لبنان تا ایران امتداد داشت و سوریه و عراق را نیز در بر می گرفت، حزب الله لبنان را تضعیف می کرد و با کاستن از عمق راهبردی تهران، آن را منزوی می نمود. اما، روسیه از همان آغاز به عنوان یکی از عمده ترین حامیان رژیم دمشق موضع گرفت. با این حال، «عراق سازی ِ» سوریه و ماندگاری غیر منتظرهء رئیس جمهوری آن، موجب تحول در منافع اسرائیل شد(5).

به نظر نمی آید که برکناری بشار اسد در دستور کار روز باشد. تل آویو متوجه این امر شده است. ولی مسکو برجابجایی سلاح های شیمیایی سوریه، که این خطر را داشت که به دست گروه های رادیکال بیفتد، نظارت دارد. فزون بر این، جنگ ارتش سوریه و حزب الله لبنان علیه جهادگرایان، با حمایت مادی روسیه، به سود منافع امنیتی اسرائیل نيز هست؛ زیرا موجب جلوگیری از پیدایش یک منطقهء جدید بی قانون، پس از صحرای سینا که در جنوب غربی مرزهایش قراردارد، این بار در سمت شمالی اش می شود.

 

از کی یف تا غزه

با این حال، مسالهء حساس تحویل اسلحه باقی می ماند. اسرائیل قدرت آسیب رسانی قابل ملاحظهء روسیه را می شناسد و می داند که این امکان وجود دارد که روسيه به سوریه و ایران تجهیزات پیشرفته ای را بفروشد که بعضی از آنها می تواند به دست حزب الله بیفتد. در واقع، برای روسیه فروش اسلحه به سوریه بیشتر اهرمی برای اعمال نفوذ بر واشنگتن و تل آویو است تا یک منبع قابل اعتماد کسب درآمد. به این خاطر، در سال 2009، در پی فشار امریکا و اسرائیل، مسکو صادرات 8 فروند هواپیمای دفاعی «میگ 31» مخصوص حفاظت از حریم هوایی را متوقف کرد که قرارداد آن در سال 2007 به مبلغ 500 میلیون دلار امضا شده بود. سپس، اگرچه روسيه در ژانویهء سال 2012، در گرماگرم جنگ، به مذاکره با دمشق برای بستن قرارداد فروش 36 فروند هواپیمای آموزشی «یاکوولف یاک – 130» به مبلغ 550 میلیون دلار پرداخت اما تحویل این هواپیماها در تابستان 2012 معلق اعلام شد و به نظر می آید که در ماه مه 2014 از نو دردستور کار قرار گرفته است.

بنابراین، به نظر می آید که کرملن نوع سلاح های تحویلی خود به سوریه و نیز ایران را تغییر می دهد تا بتواند در پرونده های راهبردی امکان مانور به دست آورد. در مورد هواپیماهای «یاک – 130» می توان در این شک کرد که بحران در اوکراین و انجام انتخابات ریاست جمهوری در 25 مه [در سوریه] امری تصادفی باشد.

با آن که مسکو موفق شده همکاری خود با تهران را بدون اثر گذاشتن بر روابط اش با تل آویو گسترش دهد، مسالهء هسته ای ایران همچنان مشکل یا مانعی به شمار می آید. هیچ یک از دو کشور خواهان آن نیست که ایران به بمب اتمی دست یابد؛ ولی مسکو همکاری خود با حکومت اسلامی در زمینهء انرژی هسته ای غیرنظامی را حفظ کرده و در روابط با غرب از آن به عنوان یک کارت استفاده می کند.

در سال 2010، آقای دیمیتری مدودف، که در آن زمان رئیس جمهوری فدراسیون روسیه بود، با صدور فرمانی فروش سیستم دفاع ضد هوایی 300 S که قرارداد آن در سال 2007 به مبلغی حدود یک میلیارد دلار بسته شده بود را لغو کرد. همچنین، کرملن به چهار قطعنامهء شورای امنیت سازمان ملل متحد، مبنی براین که تهران خود را با خواست های آژانس بین المللی انرژی اتمی وفق دهد، رأی موافق داده است.

با این حال، بحران سوریه موجب نزدیکی ایران و روسیه شده است. در سپتامبر 2013، هنگامی که مداخلهء نظامی امریکا در سوریه قریب الوقوع به نظر می رسید، رئیس جمهور روسيه، پوتین، در حاشیهء نشست سازمان همکاری شانگهای، با همتای ایرانی خود حسن روحانی دیدار داشت. هر دو به این نتیجه رسیدند که در صورت بمباران امریکا و فرانسه، ایران سلاح های جدید از جمله سیستم 300S دریافت کند و یک رآکتور هسته ای دیگر نیز در بوشهر ساخته شود(6).

اسرائیل نمی تواند در برابر چنین تهدیدهایی بی تفاوت بماند اما گفتگو با روسیه را حفظ می کند. در اول ژوئن گذشته دو کشور اعلام کردند که یک خط ارتباطی رمزی دایمی برقرار خواهند کرد تا رهبران شان بتوانند «در مورد مسایل گوناگون مربوط به منافع عمدهء دو ملت، بدون مداخلهء مستقیم ایالات متحده، بحث و گفتگو کنند (7)». تا زمان حاضر، اسرائیل جز با واشنگتن از چنین سیستمی استفاده نکرده است.

تل آویو از نقش کلیدی که مسکو در پروندهء هسته ای ایران بازی می کند و چگونگی استفاده از آن در هنگام برخورد با مشکل «بیگانهء نزدیک» آگاهی دارد. همچنین، اسرائیل میزان نفوذ خود در منطقه را می سنجد و نشانگر این امر سکوت اش در مورد بحران اوکراین است. از آغاز رویدادها، اسرائیل موضع یک ناظر بی طرف را به خود گرفت. دلیل غیبت آن در سازمان ملل متحد در 27 مارس هم این بود که به دشواری می توانست، بدون زیر سئوال بردن سیاست خود در مورد فلسطین، در رأی گیری شرکت کند. در عین حال، محکوم کردن الحاق کریمه به روسیه نیز موجب معامله به مثل از جانب کرملن می شد که می توانست روی فروش سلاح به سوریه و مسالهء هسته ای ایران اثر منفی بگذارد.

با موضع گیری کنونی، بحران اوکراین عمیقاً جامعهء روس تبار اسرائیل را دچار تفرقه کرده است. این جامعه، بدون این که یکدست باشد، ریشه های اصلی اش در اوکراین، بلاروس و نیز روسیه و قفقاز است. در حالی که برخی با جنبش هوادار اروپا ابراز همبستگی می کنند برخی دیگر، که نگران حضور در سطح بالای فعالان راست افراطی ضد یهود در کی یف هستند، از موضع روسیه پشتیبانی می نمایند. نسل کشی یهودیان در جنگ جهانی دوم، منشور کریستالی است که برخی از اسرائیلی ها در آن می نگرند و در این منشور اوکرایینی ها تصویر خیلی مثبتی ندارند. افتتاح یک بنای یادبود سربازان ارتش سرخ کشته شده در جبههء مقابله با آلمان نازی، در ماه ژوئن توسط آقای پوتین و نخست وزیر بنیامین نتانیاهو یادآور نبرد مشترک دو کشور علیه نفی و انکار "کشتار یهودیان" بود.

بخشی از اسرائیلی های روس تبار، به ویژه آنها که هنوز والدین شان در روسیه زندگی می کنند، درمورد امنیت جامعهء یهودی در اوکراین احساس نگرانی می کنند. این جامعه شامل حدود 200 هزار تن است که عمدتاً در کی یف سکونت دارند. الحاق کریمه، که 10 هزار یهودی در آن به سرمی برند، به روسیه به تشدید تفرقهء داخلی در اسرائیل دامن زده و، در عین حال، مسالهء اشغال مناطق فلسطینی را برجسته کرده است. در برابر این فروشکنی جامعهء روس تبار، آقای نتانیاهو از انتقاد آشکار چیزی به دست نمی آورد. درست برعکس، بخشی از رأی دهندگان روسی- اسرائیلی را از دست می دهد که از سال 1991 به صورتی قاطع بر زندگی سیاسی اثر گذاری دارند(8). اظهارات مختصر آقای لیبرمن در مورد ضرورت عادی سازی روابط با کی یف بیانگر این اراده است که نمی باید حسن روابط با مسکو فدای وارد شدن جامعهء اسرائیل در تنش های روسیه – اوکراین شود. عملیات «حاشیهء حفاظت کننده» که در 8 ژوییه توسط دولت یهود در نوار غزه آغاز شد، تائیدی بر این تحرک مثبت روابط است. با آن که آقای پوتین خواستار توقف درگیری ها به منظور پرهیز از وخیم تر شدن وضعیت انسانی شد، خیلی زود نیز اعلام کرد که روسیه «دوست واقعی اسرائیل» است و او از تل آویو به خاطر حفاظت از شهروندان خود پشتیبانی می کند(9).

اسرائیل، بیش از آن که خواهان یک اتحاد باشد، در واقع می خواهد با روسیه به مشارکتی دست یابد که برای تنوع راهبردی به کارش آید. اسرائیل می کوشد بی انعطافی سیاست امریکا در منطقه را جبران کند و انزوای نسبی دیپلوماتیک خود را بشکند. اصرار واشنگتن برای ازسرگیری روند صلح، توافق بر سر مساله هسته ای ایران که در نوامبر 2013 انجام شد و پشتیبانی واشنگتن از اسلام گرایان در مصر و سوریه، موارد مختلف عدم توافق است. در چنین زمینه ای، رقابت بین مسکو و واشنگتن می تواند خرسندی های غافلگیر کننده ای برای تل آویو به بار آورد. چنان که در سپتامبر 2013 در توافق بین سرگئی لاوروف و جان کری وزرای خارجه روسیه و امریکا در مورد زرادخانه شیمیایی سوریه رخ داد، اسرائیل خواستار آن است که همین نوع همکاری در مورد پروندهء هسته ای ایران نیز تکرار شود.

با این حال، از بین بردن سلاح های شیمیایی سوریه می تواند به ازسرگیری گفتگوها برای ایجاد یک منطقهء عاری از سلاح های کشتار جمعی در خاور نزدیک منجر شود و این یک مورد اختلاف بین مسکو و تل آویو است. در سپتامبر 2013، هنگام کنفرانس سالانهء آژانس بین المللی انرژی اتمی، نمایندهء روسیه به نفع قطعنامه ای که توسط کشورهای عرب ارائه شده بود رأی داد که اسراییل را به امضای عهدنامهء منع گسترش این سلاح ها و تحت کنترل سازمان ملل قراردادن تأسیسات هسته ای آن فرا می خواند. در آن زمان آقای پوتین هشدار داد: «اسرائیل سرانجام می باید روزی رها کردن سلاح های اتمی خود، همانطور که سوریه در مورد سلاح های شیمیایی اش کرد، را بپذیرد(10)». به رغم لحن آمرانهء این اظهارات، واقع گرایی که تاکنون روس ها و اسرائیلی ها از خود نشان داده اند، میتواند به آنها امکان دهد که در سال های پیش رو نزدیکی خود را تعمیق بخشند.

____________________________________________________

* Igor Delanoe ـ دارای دکترای تاریخ، متخصص مسایل امنیت و دفاع روسیه.

1- مقاله «روسيه به صحنه بين المللي بازمي گردد » لوموند دیپلماتیک نوامبر  2013

http://ir.mondediplo.com/article207

2. Cf. « Russie-Israël : les défis d’une relation ambivalente », Politique étrangère, vol. 78, n° 1, Paris, printemps 2013.

3. Tourism and accommodation services », Central Bureau of Statistics of Israel, Tel-Aviv.

4. Commerce extérieur de la Fédération de Russie avec les pays étrangers », Service fédéral des statistiques du gouvernement russe.

۵- مقالهء «سوريه و سردرگمي اسرائيل » لوموند دیپلماتیک مه 2014

http://ir.mondediplo.com/article214

 

7. Vladimir Radyuhin, «Moscow to sell Iran S-300, build second n-reactor», The Hindu, Madras (Chennai), 11 septembre 2013.

8. Pierre Razoux, « Vers une nouvelle posture nucléaire israélienne ? », Note de recherche stratégique, n° 9, Institut de recherche stratégique de l’Ecole militaire (Irsem), Paris, juin 2014.

Cf. « La Russie et Israël : entre méfiance réciproque et coopération bilatérale. Les enjeux d’une relation ambivalente » (PDF), Recherches & documents, n° 6, Fondation pour la recherche stratégique, Paris, juillet 2010.

9. Vladimir Poutine : “Je soutiens le combat d’Israël contre le Hamas”, 17 juillet 2014.

10. Akiva Eldar, How long will Israel stay off the nuclear hook? 16 octobre 2013.

 

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه