|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
آسيد على: ذهب الدوله بالبوله!
محمدرضا روحانی
1. قضيهء ابن حمار
اخيراً مقالهء ارزشمند و آموزندهء دكتر مسعود نقره كار، تحت عنوان «حبس البول»، را خواندم. نويسنده در اين نوشته، با شرح مختصر شيوهء غربى و غير اسلامى معالجه و جراحى ولايت مطلقه امر، امام امت، فقيه عاليقدر، حضرت آیتالله العظمى سيدعلى خامنه اى، رهبر مسلمانان جهان... به معرفى احكام طب اسلامى براى درمان بيمارى مقام معظم رهبرى برداخته اند. خواندن اين مقاله برايم نقش «بول» را در تعیين سرنوشت اولاد معاويه تداعى كرد.
اخبار گوناگون شيعيان حكايت دارند كه مروان ابن حكم، ملقب به ابن حمار، آخرين خليفه از سلسلهء بنى اميه، جنگجوئى بى رحم و مروت بود. بيشتر ايام خلافت خود را به جنگ در امپراطورى پهناورش كه تقريباً هشت برابر مساحت ايران امروز را داشت گذراند. در ارمنستان، آذربايجان، عراق، اردن، و شامات (سوريه) به مصاف مدعيان رفت. بالاخره در موصل و جنگ «زاب» با ابومسلم خراسانى جنگيد. استاد عبدالحسين زرین كوب مىنويسند: «در اين جنگ صد هزار شمشير زن در ركاب مروان بودند. با اين همه در دفاع از جان و ملک و ملک كوششى نمىكردند. پیداست با چنین سپاهی از مروان چه كارى برمى آمد...»(1)
او در اين جنگ شكست خورد و به مصر هزيمت كرد. در آن سرزمين در جنگ دیگری اسير و كشته شد. اخبار شيعيان ايرانى، رعاياى محكوم اولاد معاويه و يزيد، در بارهء مرگ اين حاكم عرب سنى و تمدن تاريخى و خونى مى نويسند كه او در آخرين نبرد براى قضاى حاجت از خرش پياده شد و خر بى سوار خليفه خريت كرد و در ميدان جنگ به راه افتاد.(۲) عساكر خليفهء مسلمين، مركب رهبر مطلقهأ خود را در معركه بى سوار ديدند و شناختند. آنان كه در آرزوى رهائى از شر مشقات جنگ و بى خانمانى بودند به تصور آنكه ملک در جنگ كشته شده فرار را بر قرار ترجيح داده و گريختند. خليفه، مروان ابن حكم، به اسارت دشمنان در آمد. سرش را از تنش جدا كردند و به عنوان هديه براى سفاح، اولين خليفهء عباسى فرستادند. شايد شأن نزول لقب او، ابن حمار، ناشى از حضور خر بى صاحب او در ميدان جنگ باشد.
معمولاً اين قبيل تاريخ پردازي هاى تخفيف آميز و تحقير آلود بى سبب نيست. در جنگ فرقه اى بين خونخواهان امام حسين و اولاد معاويه و يزيد، حلوا پخش نمى كنند. اين قبيل خبر ها را بايد با ذكر احتياط نقل كرد. در عين حال، وقتى استاد زرینكوب مىنويسند كه صد هزار سباهى مروان ابن حمار «در دفاع از جان و ملک و ملک كوشش نمى كردند...» مى توان به سستى دستگاه سركوبى خليفهء مسلمين پى برد.
بهر حال، حكايت اين "بول بى محل و بى موقع" ابن حمار، خليفهء اموی، در ميدان سرنوشت ساز جنگ كه موجبات واژگونى بساط ظالمانهء بنى اميه را فراهم آورد عبرت انگيز است. اعراب، در اشاره به آن، جمله اى دارند كوتاه و گويا: ذهب الدوله بالبوله (دولت او با بولى از دست رفت).
2. درسى از چند تنش
«لوموند ديپلماتيك، بيلان جهان» نشريه ايست سالانه كه در ژانويهء هر سال اوضاع كشورهاى مختلف جهان در سال قبل را گزارش مى دهد. در اين مجموعه نظرات كارشناسان راجع به وضع اقتصادى، سياسى و اجتماعى كشورها منعكس مى شود. مطالب مربوطه به هر كشور بسيار خلاصه است. اين مقالات تصويرى كلى از شرايط موجود و چشم اندازهاى آينده مى دهند.
نشريهء مذكور در شماره ويژهء سال 2011 دربارهء مصر به بالا رفتن توليد ناخالص ملى آن كشور در سال قبل به ميزان 5.3 در صد خبر داده و تصريح مىكند كه وضع اقتصادى كشور نسبتاً خوب است و توانسته از بحران اقتصادى جهانى در سال های 9/2008 سر سلامت بدر برد؛ با اين تأكيد كه از سال 2004 تا 2009 سالانه بين 7 تا 8 درصد به توليد ملى اضافه شده است. در عين حال در اوضاع چهل درصد مردم كه زير خط فقر هستند تغيرات محسوسى ديده نمى شود.(3)
در همان نشريه دربارهء اقتصاد تونس مى خوانيم كه، با وجود وضع بد ِ برداشت ِ كشاورزان در آن سال، رشد اقتصادى شش درصد است و به خوش بينى صندوق بينالمللى پول در بارهء پائين امدن نرخ بيكارى اشاره مى كند.(4)
باز در همان منبع آمده كه ليبى ثروتمند است و مالك 41.5 ميليارد بشکهء نفت اكتشاف شده و 105 ميليارد دلار ذخيرهء ارزى، با شش و نيم مليون جمعيت.(5)
در همان شماره دربارهء سوريه به رفرمهاى مهم بشار الاسد اشاره شده با اين تأكيد كه توليد ناخالص ملى ظرف پنچ سال بيش از دو برابر شده است.(6)
اما هنوز چاپ اين مطالب به پايان نرسيده بود كه جوانى از شهر «سيدى بوزيد» در تونس، به نشانهء اعتراض به شرايط، خودسوزى كرد (17 دسامبر 2010)، مردم به خيابان ها ريختند و كمتر از يك ماه بعد رژيم زين العابدين بن على سقوط كرد.
اين تنش با شتاب به مصر سرايت كرد. با حركت يكپارچه و گستردهء مردم دو ماه بعد مبارك از كار كناره گرفت.
سپس، با كنارهگیری مبارك در اواسط فوريه، بن غازى در ليبى شاهد انفجار خشم تودهها شد. جنگ داخلى درگرفت و هشت ماه بعد، در روز 20 اكتبر 2011 قذافى به قتل رسيد و رژيم او بعد از 42 سال پايان يافت.(7)
نيمهء ماه مارس 2011 سوريه ميدان نبرد مردم و خاندان اسد شد؛ نبردی كه با ده ها هزار كشته و میليون ها آواره و ويرانى هاى عظيم هنوز با جنبشی گسترده، بى شكل و بدون برنامه ادامه دارد.
مشكل بزرگ در تمام اين كشور ها قدرت ارتجاع مذهبى و ضعف و پراكندكى نيروهاى سكولار بوده است. جنگ بين نيروهاى اسد با سكولار هاى دشمن رژيم و با اسلاميت هاى گوناگونی همچون داعش و النضه، و زدوخورد بين سكولارها و ارتجاعيون، شرايط را در سوريه بسيار پیچيده كرده است. با ظهور داعش (دولت اسلامى عراق و شام)، با اعلام خلافت ابراهيم عواد برى السامرائى، با عنوان امير المومنين ابوبكر بغدادى، مرزهاى بين المللى عملاً نفى شده و بخش بزرگی از كشور عراق و سوريه به ميدان آدمكشىهاى اسلاميست ها تبديل شده است. البته، بنا به اعلام مقامات كشورهاى اروپائى و آمريكا، بين 10 تا 30 هزار داوطلب از اتباع آنان تا كنون با خلافت اسلامى ابوبكر بغدادى بيعت كرده و در جبهههاى جنگ هستند. «بينالملل ارتجاع» عملاً همهء دستاوردهاى ملل متمدن را به مصاف مى طلبد.
اين جنبش هاى گسترده، همگی پراكنده، داوطلبانه و بدون تمركز سازمانى محسوس هستند و اين خصائص آسیب پذیری آنها را كم و نيروهاى سركوبى دولت ها را نا كارآمد مى كند.
به اين خصائص بايد عنصر متحد كنندهء كلى، يعنى شعارهاى واحد، را افزود. سقوط ملموس اقتدار و روحيهء نيروهاى مسلح دولتى موجبات تشجيع مردم و ارتقاء شعارهاى آنها مى شود. در خواست نان، كار و آزادى به سرعت تغيير ماهيت مى دهد. و عدم امكان سركوبى سريع گردهمائى هاى اعتراضى موجب ارتقاء در خواست ها مى شود. به اين ترتيب است كه با شتابى حيرت انگیز «الشعب يريد اسقاط النظام» (مردم خواستار واژگونی نظام هستند) را روى پرچمها مى خوانيم. اين وجوه در جنبش اعتراضى سال 88 ايرانيان هم اينجا و آنجا به چشم مى خورد. "رأى من كو؟" بعد از مدت كوتاهى تبديل به «مرگ بر ولايت فقيه» شد. شعار «مرگ بر خامنه اى» جاى «يا حسين مير حسين» را به خود اختصاص داد.
امروز اگرچه عناصر مختلف دخالت هاى بين المللى بر سرعت يا كندى جريان اين جنبش ها مؤثر است و مى تواند با تقويت اختلافات فرقه اى آن را به جنگهای ارتجاعى سمت و سو دهد اما اين اقدامات هرگز ماهيت دعوا كه عليه دولت هاى سركوبگر است را تغيیر نخواهند داد .
تضاد بين ستمگر و ستمكش آشتی ناپذیر است. حمايت جمهورى اسلامى و پوتين هاى روسى اگر نبود شر رژيم بشار الاسد هم مانند زينالعابدين بن على، حسنى مبارک و معمر قذافى تا كنون از سر مردم كنده مى شد. اسناد موجود نشان مى دهد كه هيچ ديپلمات، روزنامه نگار و جامعه شناسى در دنيا تحليل و بيش بينى سقوط اين ديكتاتوريها را نداشت. بر عكس همه به بقاى وضع موجود معتقد بودند. تحليل هاى سياسى ناگزير به عناصر مشخصى كه ديده مى شود مبتنى است. در ديكتاتوريها حضور مردم ملموس نيست. بنابراين در تحليل ها جائى براى آرزوهاى آنان وجود ندارد.
اين مقدمات را بدان آوردم كه بگويم قدرت هاى بى ريشه تضمينى براى ادامه حيات ندارند و حکم تاريخی "ذهب الدوله بالبوله" امروز هم براى ولى فقيه صادق است و بايد براى آينده فكرى كرد تا از بار توليد استبداد و ارتجاع مذهبى پيشگيرى شود.
باد تند است و چراغ ابترى
رو بگردانم چراغ ديگرى.
يكى از اين چراغ ها شناختن حق دفاع است براى همه. من در اين ميان بيش از همه نگران تضمين حق دفاع آسيد على هستم.
3. حصر رهبر
در حالى كه بر اساس آمار موجود بيش از 80 درصد مردم زير خط فقر هستند، و فساد، رشوه، و ارتشاء روز به روز بيشتر و بيشتر مى شود، غارتگران عمامه دار هستى و حيثيت و آزادى مردم، به ويژه زنان، دستمزد بگیران، بيكاران، دانشجويان، بازنشستگان و... را مستمراً مورد تجاوز قرار مى دهند.
دستگاه سر كوبى دچار وحشت است. حضور فرمانده سپاه در جمع مسئولان سپاه صاحب الامر دشمن را نشان مى دهد و اعلام مى كند «خطر فتنه 88 از هشت سال جنگ بيشتر بود...» (5 خرداد)
و، براى پشتگرمى نمايندهء جامعه المصطفى در چين به خبرگزارى آقا مژده مى دهد كه همهء شيعيان مقلد... خامنه اى هستند (نهم شهريور). سردار سرلشكر صفوى، دستيار و مشاور عالى فرمانده معظم كل قوا، هم خيال همه جهان اسلام را راحت مى كند. او در مراسم پاسداشت رجائى و باهنر می گويد كه «ما هم اكنون يك رهبر، قدرتمند، حكيم، دور انديش، مهربان و داراى نفوذ سياسى در عراق، سوريه، فلسطين و جهان اسلام داريم كه فرمانده دفاع از بلاد اسلام است» (نهم شهريور) .
اما، در همين احوال، عربستان سعودى شرط روابط با ولى فقيه را روشن كرده بود و به فرمانده دفاع از بلاد اسلام پيام داده بود كه «فضولى موقوف!» دكتر عبدالعلى عبدالله، نمايندهء پادشاهى سعودى در ملل متحد مى گوید: «ما هنگامى به ايران خوشامد مى گوئيم كه در امور داخلى كشور هاى عربى دخالت نكنند».
قبلاً نمايندهء مقام معظم رهبرى هم، در ديدار با طلاب و مردم در دزفول، زرادخانه رهبر را لو داده بود که: «به خاوير سولانا گفتم كه زراد خانهء ما حوزهء علميه قم است؛ نطنز و فردو نيست» (25 خرداد). که يعنى قم را حفظ مى كنيم و در تاسيسات اتمى را گل مى گیريم!؟
پاسخ روحانی، ظريف، رفسنجانى، خاتمى و... را هم سردار سعيد قاسمى، از فرماندهان جنگ، به صراحت مى دهد كه: «اگر سخنان رهبر مبنى بر خوش بين نبودن به مذاكرات هسته اى درست از آب در نيايد بايد با ولى فقيه خداحافظى كرد» (24 تير) که يعنى ما سرتان را مى زنيم.
البته قبلاً، در روز 25 ارديبهشت، درى نجف آبادى، عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان رهبرى و نمايندهء ولى فقيه در استان مركزى، در همايش "فرهنگ عزم ملى و مديريت جهاد" در شيراز تكليف كار را روشن كرده بود که: «خدا رهبرى را حفظ كند، اما بهر حال براى بعد از ايشان بايد بفكر باشيم...»
اما جنتى، دبير شوراى نگهبان، فدائى ویژهء رهبر، و امام جمعهء تهران در گردهمائى ائمه جماعات شانزده استان كشور، رقبا را لو مى دهد که «اخيراً مسئولين يكى از استان ها اعلام كرده بود به زودى و با حاصل شدن توافق هسته اى مجلس را در دست ميگيريم و آن زمان نوبت حصر رهبرى و آزادى سران فتنه [موسوى وكروبى] است...» )سايت ديگربان - 19 شهريور (93
4. تمارض رهبر؟
با بسترى شدن خامنه اى دكان آمد و رفت مقام معظم رهبرى سخت رونق گرفت. در حالى كه پسر رفسنجانى به امر خامنه اى اسير دست صادق لاريجانى است، رفسنجانى به عيادت «عمود خيمهء نظام» مى رود و اعلام مى كند که آقا شما عشق ما هستيد. از مراجع پانزدهگانهء قم و آيات عظام فقط جوادى آملى، علوى گرگانی و نورى همدانى براى احوالپرسى به بيمارستان رفتند. حضور فوتباليستها، شعراى ولايتى، گويندگان تلويزيون، وزنه برداران و فيلم سازان كنار تخت «معظم له » يك مانور «تمام خلقى» بود.
مى گويند آقا تمارض مى كند. قبلاً، به قصد كنار كشيدن، آقا مجتبى را به درس خارج فرستاده تا حال آماده احراز پست قائم مقام رهبرى شود. به اين ترتيب جام زهر هسته اى بدون حضور رهبر بالا كشيده خواهد شد و سران «فتنه» هم با عفو عمومى به صحنه باز مى گردندغ آمريكا و اروپا راضى مى شوند و صد ميليارد دلار توقيف شده به خزانهء خامنه اى سرازير مى شود و بزک نمير بهار مياد خربزه با خيار مياد.
مى گويند رفسنجانى دستش در پرونده پسرش زير ساطور خامنه اى است و با خاتمى، روحانى و نوچه هايشان در اصل ماجرا صد در صد موافقت دارند منتهى علاقه دارند به «دوران طلائى امام» بازگردند و آقا سيد حسن خمينى را به عنوان قائم مقام رهبرى توصيه مى كنند. و سپاه در اين ميان در ليست تروريستى آمريكا گرفتار است. فرماندهان سپاه نه راه پس دارند و نه راه پيش، و هر يكى به طرفى مى كشد.
نگارنده فكر مى كند در اين قبيل موارد يك كارگردان قوى داخلى لازم است؛ با تشتت فعلى حمايت خارجى و سناريوهاى وارداتى به كار نمى آيند. اين فقط زور است كه راه جانشينى را باز مى كند.
5. «آقا» چه شود؟
هر سناريوئى را در نظر بگيريم راهش با عبور از «آقا» باز مى شود. من آرزومندم از آقا عبور نكنند. همين جا بايد تأکيد كنم كه من با اين اصطلاح سخت مخالفم كه «آرزو عيب است اما بر جوانان عيب نيست»؛ يعنی آنوقت پيرمردان و كهنسالان بايد نااميدى را هم به بيماري هاى ايام كهولت بيفزايند و از بام تا شام عنق باشند و غر بزنند؟
و بنا بر اين که اميد براى همه لازم است من اميدوارم سيد على خامنه اى براى حفظ جان خود و زن و فرزندان و نوه هايش از خشم توده ها عقل به خرج دهد؛ آن هم با بکار بردن توصيهء نيمهء اسفند ماه سال گذشتهء من، كه با خير خواهى از او خواسته بودم «آسید على مواظب سلامتى خود باش». و يادش باشد كه روز 24 اسفند و پيرو نامه ای قبلى نوشتم كه «به سراغ دليرانى چون دكتر ملكى و مهندس اميرانتظام برويد، بخواهيد شفاعت كنند تا دكتر تابنده، قاضى پاكدامن و وكيل شرافتمند، شما را در حريم حرمت خود پناه دهند. زنده ماندن شما براى پاسخگوئى در برابر يك دادگاه عادلانه براى روشن شدن علل سيه روزى امروز ايرانيان، تخفيف تنش های گسترده در كشورهاى مسلمان نشين، توقف تروريزم بينالمللى، برقرارى صلح و آرامش در خاورميانه و حفظ صلح جهانى مؤثر است... و تا هنوز كودتا، يا شورش و قيامى نشده است شتاب كنيد، جان خود و زن، فرزندان، عروس ها و دامادها و بچه هاى آنان را از خشم كور توده ها و دست كودتاچيان نجات دهيد. [چرا که] آنها تخم و تركه شما را از ريشه در مى آورند...»
و بهر حال از سر نوشت اولاد معاويه مروان بن حكم، ملقب به ابن حمار، درس بگيريد. تا باز هم نگويند «ذهب الدوله بالبوله».
از ما گفتن و از شما نشنيدن.
سه شنبه 25 شهريور 1393
___________________________________
پانویس:
1- دو قرن سكوت صفحه 140
2- اگر اصل خبر هم درست باشد خرسواری خلیفه مسلمین آنهم در میدان جنگ برای دست انداختن اوست. عربها اسب و شتر سوارند.
3-4-5-6. به ترتيب خلاصه ای است از صفحات 93-94-118-119-120 لوموند ديپلماتيک، بيلان جهان، 2011
7.هنگام قتل فجیع قذافی و محاکمهی تحقیرآمیز و غیرانسانی مبارک، در جمع ایرانیان برای دفاع از اهالی شهر اشرف در گردهمایی ایرانیان در شهر ژنو حضور داشتم. در آن گردهمایی ضمن سخنرانی این وحشیگریها را محکوم کردم. زندهء خامنهای فایده دارد. کشتن او دردی را دوا نمیکند. حق حیات همه محترم است.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.