|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
اون دختره کیست؟
مهرانگیز کار
«مقام رهبری» هنگام ترک بیمارستان به انگیزهء اعتراض به امریکا و در واکنش به مخالفت با دعوت از ایران برای حضور در کنفرانس پاریس، ادب دیپلماتیک را فدای ذهنیت تاریخی صنف روحانی و فقیه کرد و، ضمن دشنام گوئی به سیاست امریکا که مقوله ای است خارج از موضوع این یادداشت، با استفاده از فرصت، معاون وزیر امور خارجه امریکا را بدون ذکر مقام او "اون دختره" نامید و یادآور شد: "این چند روزه تفریحی داشتم و آن تفریح، شنیدن صحبت های مقام های امریکائی در بارهء مبارزه با داعش بود" ... "از جمله، هم وزیر خارجهء امریکا، هم اون دخترهء سخنگوشون که میاد اون جا حرف می زنه؛ این ها صریحاً گفتند که ما از ایران برای ائتلاف علیه داعش دعوت نمی کنیم".
پس از آن که این مصاحبه با شبکهء یک صدا و سیما، از بی.بی.سی و دیگر شبکه های خارج از کشور بارها پخش شد، در یک دستکاری هماهنگ، همهء سایت ها، از جمله ایران وایر، سخن رهبر را اصلاح کردند و از قول ایشان در آن مصاحبه نوشتند: "حتی معاون وزیر امور خارجه هم که یک زن است و همه او را می شناسند، در مذاکرات با آقای عراقچی، بار دیگر این درخواست {شرکت ایران در ائتلاف} را تکرار کرد اما آقای عراقچی نیز درخواست وی را رد کرد". سایت ها، در تکمیل این تحریف کلام رهبر، ادامه دادند "اشارهء رهبر ایران به وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه امریکاست که از اعضای ارشد هیئت امریکائی در مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1 +5 است".
به این ترتیب سایت ها عموماً کلمات توهین آمیز "اون دختره سخنگوشون که میاد اون جا حرف می زنه" را از سخنان رهبر حذف کردند و به اصلاح بیانات رهبر از حیث کلام توهین آمیزش نسبت به زنان دیپلمات امریکائی پرداختند. شاید، از نگاه حفظ آبروی ملی ایرانیان و منافع ملی کشور، این اصلاح قابل توجیه است، اما از نگاه زنان ایرانی دستکاری در باورهای حاکمان کشور، گونه ای پرده پوشی بر محتوای ذهنی و دیدگاهی آنهاست که مردم و جهان را گمراه می کند. این گونه دگرگون سازی در حیطهء خبر درون ایران، فرمایشی است و نیروهای امنیتی به آن دستور می دهند. چگونه می توان این درجه از اطاعت رسانه های فارسی زبان خارج از کشور را، که زیر تیغ نیروهای امنیتی درون کشور نیستند، ناگفته گذاشت و گذشت؟
حقیر انگاری ِ زن، بخشی جدا نشدنی از نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. اخیرا "زن هراسی" بر آن افزوده شده و در محاصرهء زنان نیرومند در مذاکرات هسته ای، به این نقطه نظر رسیده اند که اگر راه خروج از خانه را بر زنان ایرانی نبندند، ایران پر می شود از اون "دختره هائی" که با منافع ملی سرزمین شان در سیاست داخلی و خارجی شوخی ندارند و کوتاه نمی آیند و حریف آقایانی می شوند که عمری با حدیث و روایت، مردانگی خود را به رخ کشیده اند، به منافع ملی کشور صدمه زده اند و اینک که مردانگی آنها، در جریان مذاکرات هسته ای، مخدوش شده ، به جز و ولا افتاده اند.
مقام رهبری از توانائی های این "دختره" ها خبر دارد. سال هاست خانم "کاترین اشتون"، بازیگر شمارهء یک مذاکرات ایران و 1 + 5 مهارت و حوصله ای شگفت انگیز از خود نشان داده، به خصوص در برابر جلیلی و تیم او، تا مأموریت طرف ایرانی به حکم آقا دست به دست شده است به ظریف و تیم او. مهارت اشتون برای حفظ مذاکرات و پیشگیری از قطع آن به نفع منافع اتحادیه اروپا، سبب شد تا بدون وقفه در مذاکرات، این انتقال مأموریت پس از جلیلی اجرائی بشود.
همچنین مقام رهبری در آن لحظه از چیرگی خشم و نسیان، که شاید تأثیر داروهای مصرفی بود، بکلی فراموش کرد که پس از خانم اشتون، ریش آقایان در مذاکرات می رود زیر دست های ماهر زن زیبا و جوانی به نام "فدریکا موگرینی" که از تبار همان "دختره" هاست؛ زنی ورزیده در سیاست و خستگی ناپذیر که عمری برای این موقعیت حساس جهانی زحمت کشیده و یک شبه، به صورت انقلابی، سوار بر اسب قدرت نشده است. این "دختره" ها که خانم وندی شرمن هم با اندام نحیف و موهای سفیدش، یکی از آنهاست، چرخ سیاست مذاکرات هسته ای با ایران را پیاپی روغن کاری می کنند تا شاید مذاکرات زیر تأثیر ادبیات ویرانگر و غیردیپلماتیک آقایان آسیب نبیند. حتی به آن اعتراض هم نمی کنند. هدف و مقصودشان حفظ منافع ملی سرزمینی است که به آنها امکان و فرصت داده تا در جامعهء دوجنسی حضور داشته باشند و در حوزهء مورد علاقهء خود که سیاست است ورزیده بشوند، تا جائی که با راویان و محدثان زن ستیز به مذاکره بنشینند و به اهانت ها بی اعتنائی کنند. هدف والاتر از این جزئیات است. آنها هدف را دنبال می کنند و احترام کشوری را که در آن تا جائی که خواسته اند بالیده اند و انصار حزب الله به جان شان نیفتاده است.
چندی پیش یکی از نزدیکان بیت، آقای گلپایگانی، از خانم وندی شرمن، معاون آقای کری که در مذاکرات در جای نماینده امریکا حاضر می شود، به نام "پیرزن" و "اسکلت" یاد کرد و البته آقای ظریف در مذاکرات، که حسب امریهء رهبر در جریان است، همواره با این پیرزن و اسکلت سر و کار دارد و ناگزیر است با ایشان مؤدبانه و با حفظ موازین دیپلماتیک در جای یک دیپلمات عالیرتبه، حشر و نشر کند.
در یک کلام، مقام رهبری و مجموعهء صنف روحانی و فقیه، همچنان پس از 35 سال حکومت بر کشوری با نیروی انسانی تحصیلکرده، گرفتار اوهام هستند و جهان را با همان ذهنیت تاریخی و کهن می نگرند که عمرش به سر آمده است. از نگاه آنها زن در هر پست و مقامی ضعیفه و دختره است و در حیرتم که در خلوت خود، مثلاً، خانم مرضیه افخم، سخنگوی وزارت خارجه خودشان، را با کدام صفت تحقیرآمیز می نوازند.
سخن تلخ رهبر در تحقیر و تخفیف جنس زن، خوشبختانه در شرایط تاریخی خاصی بر زبان جاری شد؛ شرایطی که ایشان و دیگر همفکران ریز و درشت شان، در یک بزنگاه تاریخی، در محاصرهء زنانی به دام افتاده اند که بر سرنوشت آنها و بر نوسان های قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی شان می توانند اثر بگذارند. به علاوه، شنیده شده که اخیراً حکومت ایران از دو سناتور زن امریکائی دعوت کرده است تا تشریف فرما بشوند به جزیرهء کیش که البته هنوز از جانب آنها پاسخی نرسیده است.
بنابراین، چه اندازه دشوار خواهد بود برای آقایان حاکمان جمهوری اسلامی، این چالش بزرگ تاریخی که از یک سو نمی توانند ذهنیت خود را مخفی کنند و، از سوی دیگر، ناگزیر شده اند با تبار و سلسلهء آن "دختره" و آن "پیرزن اسکلت" که مثل پولاد در سیاست آبدیده اند، وارد مذاکرات آشتی جویانه بشوند. شاید انتقام این درجه از تلخی واقعیت های تحمیل شده بر آنها را می خواهند بیش از پیش از زنان ایرانی بگیرند. بی جهت نیست که، به بهانهء افزایش جمعیت، فشار بر آنها را صد چندان کرده اند تا مبادا فیل شان یاد هندوستان کند، جا پای زنان ورزیدهء جهان امروز بگذارند، و به مهارت های آن دختره و آن پیرزنه اسکلت دست یابند. در این صورت آقایان در داخل هم از سوی زنان کارآمد محاصره می شوند و دیگر نان شان آجر می شود و خانم چرخنده هم به مراد دل شان دیگر نمی چرخد.
بازوی اجرائی این سیاست ِ "زن هراسی" حزب الله است و موتورهایش و پول و مواجب هنگفت که از کیسه مردم به آنها پرداخت می شود تا زنان ایرانی را سرکوب و مرعوب کنند. حال که زورشان به آن زنان خارجی که در امر مذاکرات حیاتی محاصره شان کرده اند نمی رسد، کارزاری خانگی با نیمه ای از جمعیت را ادامه می دهند و نمی اندیشند به عاقبت کار و واکنش خشمگنانهء زنانی که ناچار شده اند بر ظرفیت ها و استعدادها و جاه طلبی های انسانی خود سرپوش بگذارند و با یک تکه پارچه که روی سر می اندازند پایگاه های خود را در سطوح پائین مدیریتی حفظ کنند.
اما روزگار که این گونه نمی ماند. فمینیسم انفجاری، که محصول "مرد محوری" جمهوری اسلامی است، در راه است. دختره های ایرانی، سربازان روز واقعه خواهند بود. با حجاب و بی حجاب. اما نه با "حجاب اجباری".
چهارشنبه 17 سپتامبر 2014
http://iranwire.com/blogs/6272/6236/
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.