|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
زنگی مست يا روشنفکر نژاد پرست؟!
امین موحدی
آقای اسماعیل نوری علا، بعنوان بنیانگذار شبکه سکولارهای سبز ايران که بعدها به جنبش سکولار دموکراسی سبز ایران تغییر نام یافته است*، و به عنوان یکی از تئوری پردازان سکولاریسم نو که البته این واژه سکولاریزم نو نیز از ابداعات ایشان است، در عرصهء سیاسی ایران، خصوصاً در خارج کشور، شناخته می شوند، طی مقاله بلندبالا یی در نقد بیانیهء آقای ادیب برومند، رئیس شوراي مرکزي و رهبري جبههء ملی ایران، به طرح نقطه نظرات خویش در این باره پرداخته و سعی نموده اند تا ادعای آقای برومند را، مبنی بر اینکه تشیع تنها عامل حفظ تمامیت ارضی ایران میباشد، به شکلی تئوریک نقد و آن را نفی نمایند. تا اینجای کار نه تنها هیچ ایرادی بر مقالهء ایشان نیست بلکه اين مقاله می تواند آغازگر یک بحث مفيد در جهت روشن شدن حقایق تاریخی در این باب شود.
به دو دلیل نقد مقالهء تنقیدی آقای نوری علا وظیفهء اینجانب نیست: اول به دلیل آنکه اینجانب نه مورخ هستم و نه محقق، و ورود به چنین بحثی تنها در حیطهء وظایف اهل فن بی طرفی ست که گویا چنين اهالي فنی در عرصهء سیاسی و تاریخی ایران فراوانند و اما نایاب. به عبارتی، یا اهل فن هستند اما بی طرف نیستند، همانند آقای نوری علا، یا اینکه بی طرفند و اما اهل فن نیستند، مثل آنها که در نقش هوراکشان و کف زنندگان برای هر آنکه بیشتر سخن گوید و رسانهء بیشتری در اختیار دارد و می تواند آنها را مجاب کند عمل می کنند؛ یعنی همان سیاهی لشکر.
در این میان من نه اهل فنام و نه بی طرف و نه سیاهی لشکر؛ فقط روزنامه نگاری هستم که میخواهم ترجمان دردهای مردمی باشم که برای کسب حقوق مساوی مبارزه می کنند. من یک روزنامه نگار آذربایجانی هستم که دردهای ملتم را به زبان فارسی بازگو میکنم و هرگز چیزی بر آنها از خود نمی افزایم. شايد برای همین است که به فرمايش آقای نوری علا کمی پریشانم و، به زعم ایشان، تجزیه طلب.
دلیل دومی که نقد آقای نوری علا وظیفه من نمیتواند باشد این است که اینجانب طرف صحبت ایشان نیستم و جبههء ملی ایران و آقای ادیب برومند می باید در قبال نقد خود پاسخگوي سخن آقای نوری علا باشند.
تنها آنچه که سبب شده است نسبت به مقالهء آقای نوری علا حساس باشم و در صدد پاسخی به ایشان، قسمتی از نوشتهء ایشان در بارهء اینجانب است که مرا مفتخر به لقب «زنگی مست» نموده اند!
آنگونه که همگان می دانیم استفاده از کلمات تحقیر آمیزی چون «زنگی» و هر آنچه که تحقیر نژاد و رنگ و پوست و زبان دیگران باشد سال های طولانی ست که مذموم شمرده شده و حتا به عنوان یک جرم در جوامع آزاد محسوب می شود و به کار گیری اینگونه کلمات در عصر حاضر نشانهای از نژاد پرستی و عقب ماندگی تلقی می گردد. مضاف بر اینکه، بر طبق اعلامیهء جهانی حقوق بشر، توهین و تحقیر افراد بر اساس رنگ پوست و نژاد و زبان آنها، امری ضدّ حقوق بشری بوده و محکوم میباشد.
حال در چنین موقعیت و عصری، ناگهان روشنفکری که ادعای سکولاریزم دارد اقدام به استفاده از این واژهء منسوخ مذموم می نماید!
آقای اسماعیل نوری علا مي بايست قبل از آنکه سکولار (در معنای جدایی دین از سیاست) شوند، در بعد اخلاق و حقوق آنها و احترام به انسانیت، سکولار مي شدند و نژاد و رنگ و پوست و زبان را از سیاست جدا مي دانستند.
در اینکه آقای نوری علا «سکولار سیاسی» هستند شکی نیست اما ايکاش فقط سکولار سياسي مي بودند که گويا ایشان «سکولار نژادی» هم هستند و معتقد به جدایی و تفاوت انسان ها از هم دیگر بر اساس نژاد و رنگ پوست و زبان آنها.
ايکاش در اين مورد سکولار نبودند تا رنگ پوست افراد را معیار قرار نمیدادند که چه فردی با چه رنگ پوستی حق دارد مست کند و تیغ یا قلم یا هر سلاح دیگری در دست داشته باشد و چه فردی بدليل داشتن رنگي ديگر این حق از وی سلب شود!
جناب آقای نوری علا! به تعبیر شما سفید حق دارد تیغ بدست گيرد و مست کند اما سیاه این حق را ندارد! به تعبیر شما زنگی بودن خود جرم است چه برسد به اينکه مست و مسلح هم باشد! به تعبير شما زنگی حتي حق دفاع از خود را نيز ندارد اما یک سفید می تواند هم مست باشد و هم سلاح در دست گیرد؟ عجبا که در قرن ۲۱، روشنفکر سکولار ما برای رساندن مقصود خود از چنین تعابیر ضد بشري و ناپسندی استفاده میکند
آفاي نوري علا! من سیاه نیستم و حتا سفید تر از شما هستم، اما آرزو میکردم کاش سیاه میبودم چرا که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. آرزو میکردم کاش سیاه بودم تا در بزرگ ترین و باشکوه ترین مبارزهء انسانی در کسب حقوق متساوی، و در بزرگ ترین مبارزه عليه نژاد پرستی که سياهان در همه جای دنیا، از آفریقای جنوبی گرفته تا آمریکا، داشتند سهمی مي داشتم ـ که افتخاری بالاتر از این برای من متصور نمی بود اگر من یک سیاه پوست بودم.
آقای نوری علا! من ترجیح می دهم یک زنگی مست باشم تا یک روشنفکر سفید نژاد پرست عاقل. ترجیح می دهم زنگی مستی باشم که برای دستیابی به حق مسلم انسانی خود تیغ در دست مي گیرد. حال تعبیر شما از «تیغ» هر چه باشد، قلم یا شمشیر و ساطور، بستگی به خود شما دارد و برای من مهم نیست که چه تعبيري از «تيغ» داشته باشيد؛ که چه بسیار قلمهایی که نژاد پرستان و مستبدین آنها را شمشیر خوانده و شکسته اند، و چه بسیار شمشیرهایی که، به نام قلم، در دست گرفته و گردن هر چه «زنگی مست» بوده را زده اند!
آقای نوری علا! هر آنچه میگویی هستم، اما لطفاً، بی آنکه من بگویم، بفرمائید شما چه هستید؟
من زنگی مستم، شما کیستید؟ آیا احیاناً نژاد پرست نیستید؟
* توضيح مدير سايت: شبکهء سکولارهای سبز ايران تغيير نام نداده و سازمانی جدا از «جنبش سکولار دموکراسی ايران» است و هر دو عضو «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران» محسوب می شوند
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.