|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
حوادث سیاسی و اجتماعی به مثابه کالاهای مصرفی روشنفکران
هاشم شهرابی
این جمله معروف که “جامعه ایران حافظه تاریخی ندارد” یا ”حافظه تاریخی افکار عمومی در ایران کوتاه مدت است” اماها و اگرهای بسیاری دارد اما، در بدبینانه ترین نگاه ممکن نیز، به یک عنوان یک حرف عامیانه برای توضیح بسیاری از اتفاقات سیاسی و اجتماعی و واکنشهای صورت گرفته حول آنان، مناسب و گویا است.
هر بار که یک زندانی سیاسی برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل می شود یا متهمی توسط سیستم قضایی ایران اعدام می گردد، رسانه های فارسی زبان و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تا چند روز پر از مطالب مخالفت با اعدام می گردد و چند روز بعد همه چیز به فراموشی سپرده می شود. وقتی یکی از مداحان نزدیک به رهبر ایران با اسلحه کمری در اتوبان به طرف ماشین یکی از شهروندان معمولی ایران تیر اندازی می کند رسانهها، روشنفکران و اهالی شبکههای اجتماعی و فضای مجازی تا چند روز تحت تاثیر آن قرار داشتند و بعد مسئله به فراموشی سپرده شد. ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی نیز مدت زیادی کش داده نشد. نمونه ها بسیار است، آخرین و مهمترین مورد ماجرای اسیدپاشی به صورت زنان اصفهانی بود که بعد از مدتی پرداخته شدن به آن، به دست فراموشی سپرده شد.
به راستی هر یک از این ماجراها در صورت پیگیری شدن توسط جامعه مدنی ایران قابلیت تبدیل شدن به عاملی برای ایجاد تغییرات جدی در ساختار قدرت و سیستم حکومت را دارند اما در کشور بحران زدهی ما خیال معماران امنیتی راحت است که هر اتفاقی هرچقدر بزرگ و تکان دهنده باشد ظرف چندر روز تحت تاثیر اتفاقی جدیدتر قرار گرفته و به دست فراموشی سپرده می شود حتی اگر آن اتفاق ماجرای قتل حداقل چهار زندانی سیاسی در بازداشت کهریزک باشد و در نهایت به جریمه 200 هزار تومانی قاضی مرتضوی منتهی شود.
یکی دیگر از مثال های بارز این کنشهای کوتاه مدت مجازی که حالتی شبیه به مد دارند، در ماجرای اسیر شدن چهار سرباز صفر و یک درجهدار دون پایه ایرانی به دست گروه «جیش العدل» قابل مشاهده است. گروه جیش العدل فیلم لحظات دستگیری این سربازان را روی سایت یوتیوب منتشر کرد تا مشخص شود با وجود آنکه نیروهای ضد شورش به جدیدترین خودروهای زرهی مسلح می شوند و دستگاههای اطلاعاتی با تشکیل واحدهای پیشرفته شنود تلفن همراه و رصد فضای سایبری به دنبال کنترل فعالان سیاسی و اجتماعی منتقد و مخالف نظام هستند اما در مرزهای شرقی ایران سربازان وظیفهی آموزش ندیده در شرایط بد آب و هوایی در یک چادر فاقد امکانات رفاهی و بدون تجهیزات مناسب نظامی، بازداشت می شوند.
سربازان ایرانی در بهمن ماه به اسارت در آمدند و در فروردین ماه سال جاری با پادر میانی بزرگان اهل سنت استان سیستان و بلوچستان آزد شدند. چهار سرباز به خانه برگشتند و یک درجه دار از طرف مقامات حکومتی به عناونین مختلفی از شهید گرفته تا جاسوس نام برده شد و هنوز به طور دقیق مشخص نیست این درجهدار که بعد از 27 روز از چهار سرباز وظیفه جدا شده، کشته شده است یا همچنان در قید حیات است.
در دوران اسارت این 5 سرباز فضایی مجازی پر بود از هشتگهایی(#FreeIranianSoldier#) که درباره آنان درست شده بود. فضای مجازی پر بود از مطالب وبلاگ نویسان، اخبار و مقالات روزنامهنگاران درباره این سربازان و نامهها و بیانیه هایی نیز در حمایت از آنان منتشر گردید اما آیا اکنون و پس چند اتفاق مهم دیگر مانند برگزاری چندباره مراسم اعدام، ماجرای اسیدپاشی، کاهش قیمت اونس جهانی طلا و به نقطه پایان رسیدن مذاکرات هستهای کسی می داند که چه بر سربازهای آزاد شده و به کشور بازگشته آمده است؟
به محض آزادی این سربازان از دست جیش العدل و تحویل آنها به یگان خدمتی(مرزبانی)، پس از چند روز توجیه اطلاعاتی به خانه فرستاده می شوند و برنامههایی از آنان در رادیو و تلویزیون پخش شده و درباره ماهیت تروریستی جیش العدل تبلیغات فراوانی صورت می گیرد. پس از آن که افکار عمومی و فعالان اجتماعی و حاضران در فضایی مجازی از سلامتی سربازان اسیر شده و بازگرداندن آنان مطلع و مطمئن شدند و شور و هیجان ماجرا افول کرده و مسئله به فراموشی سپرده شد، اسارت دوم این سربازان تازه آزاد شده کلید خورد. بر خلاف دفعه قبل این اتفاق در سکوت مطلق و بی تفاوتی محض به انجام رسید. این بار بازجوئی و بازداشت سربازان تحت نظر اطلاعات نیروی انتظامی گرفت و پس از چندین ماه ادامه داشتن سیر بازجوئیها، این سربازان وظیفه به دادگاه نظامی معرفی شدند و این سربازان به جرم “لو دادن اسرار نظامی” و “واگذاری مرز به اشرار” به حبس محکوم شدند. خانودههای سربازان تحت فشار نیروهای امنیتی قرار داشتند و از ترس تهدید های نیرو های امنیتی از افشای ماجرا و رسانهای کردن این جریانات خودداری کردهاند. خودداری خانواده زندانیان از علنی کردن اتفاقات مربوط به بازداشت عزیزانشان امری عادی و مسبوق به سابقه است اما این مسئله که هیچ یک از خبرنگاران و فعالان مدنی بعد از آزادی سربازان وظیفه از دست جیشالعدل از احوال آنان پرسوجویی نکردند، مسئلهای تلخ و غیر قابل قبول است.
متاسفانه تاکنون فقط می توان از وضعیت یکی از این چهار سرباز با قطعیت سخن گفت که در بند نظام، یعنی بند مربوط به نگهداری متهمان و مجرمان ارگانهای نظامی در حال سپری کردن دوران محکومتی خود است. خانواده و نزدیکان سه سرباز دیگر از دادن هرگونه اطلاعاتی درباره آنان خودداری می کنند. یکی از اعضای درجه یک خانواده سرباز وظیفهای که خبر بازداشت محاکمه و زندانی شدن این سرباز وظیفه را فاش کرده است می گوید که نمی تواند با قطعیت از وظعیت سه سرباز دیگر سخن بگوید اما از آنجایی که وضعیت سازمانی، درجه و اتهام هر چهار سرباز اسیر شده توسط جیش العدل یکسان بوده است می توان حدس زد که سه سرباز دیگر نیز وضعیتی مشابه سرباز زندانی شده دازند.
قبل و بعد از آزادی سربازان اسیر شده، بعضی مسئولان حکومتی صحبتهایی درباره تنبیهات نظامیان مربوط به ماجرا بر زبان راندند اما در هیاهوی ایجاد شده توجه کافی به آنها نشد. به طور مثال یک ماه قبل از آزادی سربازان اسیر شده سردار ذوالفقاری در نشست پایان سال خود گفت: «ما غفلت مرزبانان در آن نقطه را قبول داریم و از این رو کسانی که مسئول مستقیم این افراد بودند به صورت موقت از سازمان ناجا برکنار شدند و هر فردی به هر اندازه در این رابطه قصور داشته مورد تنبیه قرار گرفته است که در این میان برخی از افراد نیز به حوزه قضایی معرفی شدند.»
در کمتر از بیست و چهار ساعت از ورود مرزبانان گروگان گرفته شده به خاک ایران، اسماعیل کوثری رئیس کمیته دفاعی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از لزوم تنبیه کردن آنان سخن گفت. کوثری به خبرگزاری خانه ملت وابسته به مجلس ایران گفته بود “تنبیه برای این است که در زمان انجام وظیفه، دیگر این تخلفات تکرار نشود.”
جای تعجب نیست که با افشای ماجرای بازداشت، بازجوئی و مجبوس شدن سربازان وظیفه توسط اطلاعات نیروی انتظامی، طبق معمول در بخشهای خبری امنیتی مانند اخبار بیست و سی صدا و سیما مصاحبههایی از این سربازان در کنار خانوادههای خود پخش شود و طبق رویه دستگاه تبلیغاتی، افشا کنندگان این خبر به دروغگویی متهم شوند اما این اقدامات نباید مانع از آن شود که بار دیگر رسانههای مستقل، خبرنگاران آزاد، افکار عمومی و فعالان مدنی در ایران متوجه غفلت از وضعیت این جوانان شوند و برای پیگیری وضعیت آنان اقدام کنند. نباید فراموش کرد که مطابق خواسته خود سپاه پاسدارن، وظیفه حفظ مرزها از نیروهای ارتش ایران گرفته شده و به نیروهای سپاه واگذار شده است. هیچ کس از یک جوان 18 یا نهایتا 20 ساله در حال طی کردن دوران خدمت سربازی است توقع ندارد که حافظ نقاط بحرانی و حساس مانند مرزهای یک کشور باشد. آنکس که باید به دلیل کوتاهی در حفاظت از مرزهای ایران مورد مواخذه قرار بگیرد مسئولان بلند پایه نظامی و به خصوص مسئولان سپاه پاسدارن هستند.
یکشنبه 25 آبان 1393
https://www.tribunezamaneh.com/archives/62286
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.