خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

24 آذر ماه 1393 ـ  15 ماه دسامبر 2014

ایران به تابوت فلاکت تبدیل شده‌ است

مجید محمدی

با همکاری صمیمانه‌ء بخشی از شهروندان ایرانی و “حکومت تبعیض و تنفر و ناکارآمدی” در حوزه‌ء تخریب، ایران امروز به تابوت فلاکت تبدیل شده‌ است. ادامه‌ء چرخه‌ای که این تابوت را پر نگاه می دارد به نفع حکومت است و از همین جهت همه‌ء دستگاه‌های حکومتی و دولتی بدان ذخیره و سوخت می رسانند. بخشی از اقشار جامعه نیز غیر از «خودتخریبی» و «دیگرتخریبی» احساس قدرت دیگری نمی کنند. جامعه‌ای که امید را از دست بدهد هر روز گروهی را به این تابوت فلاکت اضافه می کند، با این انتظار واهی که روزی دیگ جامعه سر برود که البته خود به خود این اتفاق نمی افتد. برخی از افرادی که به احمدی نژاد در سال 1384 رای دادند می خواستند سر رفتن این دیگ را تسریع بخشند.

 

مبارزه علیه خود به جای وضع موجود

نسل موجود می خواهد زندگی کند و خوش بگذراند اما بدون پرداخت هزینه یا با هزینه‌ای اندک. اما هم منابع کشور محدود است و هم آن منابع محدود در اختیار عده‌ای قلیل است و هم آن عده‌ی قلیل بقیه را محدود و سرکوب می کند. روش اعتراض بخش قابل توجهی از اعضای نسل جوان امروز نه شورش علیه وضع موجود سیاسی بلکه روی آوردن به تخریب خود است. جوانان برای انگیزاندن اسلامگرایان و نسل گذشته‌ی خود کارهایی می کنند که دل انها را به درد آورند اما برای این هدف خود را نشانه گرفته و به پای خود شلیک می کنند یا روی شاخه نشسته و شاخه را می برند.

جمعیت میلیونی معتادان، خشونت شایع در خیابان‌ها، کم توجهی یا بی توجهی به مخاطرات محیط کار یا رانندگی و تفریح (مثل شنا)، عدم آمادگی در برابر بلایای طبیعی، تخریب محیط زیست و اتلاف منابع شواهد روشنی برای این روند خود تخریبی است. بخشی از این روند آگاهانه و بخشی دیگر نا آگاهانه است اما اکثر افراد به نتایج این روند در بدتر کردن شرایط زندگی خود وقوف دارند.

 

انتقام گیری از خویش

احتمالا مردمی که خود را شایسته‌ی چنین حکومت جنایت پیشه و فاسد و متقلب و دروغگویی نمی بینند و راهی برای برون رفت هم در برابرشان گشوده نیست می خواهند با تخریب خود از خویش انتقام بگیرند. امیدوار ترین و فعال ترین بخش جمعیت که هنوز به روند خود تخریبی آلوده نشده نیز در پی خروج از کشور بوده، هست و خواهد بود. خروج سرمایه (چه مشروع و چه نامشروع) نیز برای محافظت آن از این روند خود تخریبی است. سرمایه معمولا خرد بیشتری نسبت به نیروی انسانی دارد.

 

خواب خرگوشی

مقامات حکومتی و دولتی جمهوری اسلامی به سه گونه با این روندها برخورد می کنند:

1. بدون پذیرش مسئولیت در برابر آنها سکوت می کنند؛

2. آنها را با نظریه‌ی توطئه به گردن دشمنان (ایالات متحده و غرب) می اندازند تا مبادا از شهروندان ایرانی و همپیمانان خود انتقاد کنند؛

3. آنها را طبیعی جلوه می دهند و برای این کار به ذکر این مشکلات به شکل اغراق شده و نادرست و درست (آمیخته به هم) در جوامع دیگر می پردازند.

هر سه روش برای تسهیل خواب خرگوشی مردم یا بردن سر در برف است. ممکن است خوانندگان بپرسند که در دیگر جوامع نیز چنین مشکلاتی وجود دارد. درست است اما اولا اگر روندها به سوی بدتر شدن پیش برود (از 3122 فوت ناشی از خودکشی در سال 88 به 4055 فوت مشابه در سال 92، تابناک 20 شهریور 1393؛ دو برابر شدن نرخ رشد اعتیاد در زنان، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور، مهر 19 شهریور 1393) رسانه‌ها و محققان و حتی سیاستمداران حزب رقیب هشدار می دهند و دوم آن که نهادهای مدنی و حتی صاحبان کسب و کار در این زمینه ها وارد شده و عمل می کنند. هر دو موضوع در ایران غائب است.

 

افسردگی

به گفته رئیس بیمارستان روانپزشکی روزبه در ایران 8 تا 12 میلیون افسرده وجود دارد (ایسنا 19 مهر 1391) عوامل اصلی افسردگی در ایران عبارتند از:

1) احساس بی آینده بودن که کاملا احساس واقع بینانه و درستی است،

2) کم تحرکی جوانان در زندگی روزمره به دلیل فقدان ورزشگاه‌های عمومی و فقدان زنگ کافی ورزش در مدارس در کنار محدودیت برای دختران، و

3) فقدان شادی که شایع و همگانی است و افراد به خوبی آن را احساس می کنند.

افسردگی معلول مستقیم هیچ یک از عوامل فوق نیست بلکه افراد آن را برای مواجهه با شرایط خود انتخاب می کنند. اما عوامل فوق زمینه‌ی رشد آن را فراهم آورده‌اند. انتخاب افسردگی به جای مقابله یا مهاجرت خود یکی دیگر از فرایندهای خود تخریبی است.

 

عدم ارزش زندگی

جامعهM ایران در دوران جنگ و انقلاب با ارزش گذاشتن به مرگ تا حد مقدس انگاشتن آن (شهادت) ارزش حیات را به کلی فراموش کرد. در دهه‌ی هفتاد موجی از زندگی باوری جامعه را فرا گرفت اما با عزم جزم حکومت این موج سرکوب شد. دفن استخوان سربازان کشته شده در دوران جنگ (که البته چنین می گفتند) در دهه‌ی هشتاد در دانشگاه‌ها- که حتی در دوران جنگ هم انجام نمی شد- به جامعه می گفت که نباید دوران مرگ باوری را فراموش کنند. جامعه با دیدن هر روزه‌‌ی مرگ در اعدام‌های خیابانی به دیدن مرگ عادت داده شده و حتی در مواردی از آن استقبال می کند. تقویم جمهوری اسلامی و برنامه‌ی مراسم آیینی شیعه که امروز توسط حکومت جزء به جزء اجرا می شود مبتنی هستند بر بزرگداشت مرگ و ماتم.

 

راه برون رفت

برای بستن در این تابوت فلاکت، شهروندان ایرانی از یک سو می توانند تکلیف عقلی و احساسی خود را با جمهوری اسلامی که پاسدار و حافظ این تابوت است روشن سازند (به جای منتظر ماندن) و از سوی دیگر با شهروندانی که به خود تخریبی مشغول بوده‌اند همدلی کنند. جناح‌های حکومتی همه پاسدار این تابوت هستند چون در زیر آن قرار گرفته و امتیاز می گیرند. اما همدلی میان “غیر خودی‌”ها به آنها قدرت می بخشد تا خود را از چاه ویلی که آویزان کرده‌اند بیرون کشند.

https://entekhabeazad.com/

  

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه